سلام

ممنون میشم دوستان بخونن و راهنمایی کنن مخصوصا دخترا

پسریم 23 ساله. ترم چهار دانشگاه توی یکی از کلاس ها یه دختر رو دیدم که ازش خوشم اومد (خیلی خوشگل و مغرور بود)، یه مدت بهش نشون ندادم که ازش خوشم میاد اما بعد یه ماه و اینا با نگاه و رفتارم نشون دادم که ازش خوشم میاد و اونم فهمید. 

از اون به بعد اونم با نگاه و رفتارش یه جورایی نشون میداد که اونم ازم بدش نمیاد، من میخواستم از علاقه ی اون نسبت به خودم مطمئن شم بعد برم جلو که بعد یه مدت مطمئن شدم اونم ازم خوشش میاد. یه روز تصمیم گرفتم برم بهش بگم. بالاخره رفتم و بهش گفتم که میخوام باهاش آشنا بشم، (اول خندید) گفت که ما همکلاسی هستیم این چه حرفیه میزنید، گفتم راجع بهش فکر کنید، اونم گفت نه مرسی و رفت !!!(مرسی نمی دونم چی بود). 

فرداش ایدی شو پیدا کردم بهش پی ام دادم و نوشتم که چند دقیقه امکانش باشه حرف بزنیم با هم. اولش میدید جواب نمیداد بعدش با کلی خواهش بالاخره جواب داد. گفتم که من از رفتارها تون خوشم میاد و اینا. نوشت که من نظرم رو قبلا گفتم شرمنده نمیتونم خداحافظ منم دیگه چیزی ننوشتم و بلاک کرد. یه بار رفتم جزوه بگیرم ازش تا یه کم حرف بزنم باهاش، گفت که جزوه من کامل نیست و اینا و نداد. 

دیگه زدم به سیم آخر و کلا رفتارم رو عوض کردم و انگار نه انگار که میخواستمش. توی کلاس و دانشگاه که میدیمش اصلا بهش توجه نمیکردم و سرد شدم. رفتار اون عجیب شد توی کلاس حس میکردم کاملا حواسش پرت منه و فقط طرف منو نگاه میکنه. حتی بعضی وقت ها که من زود میومدم کلاس سعی میکرد جایی بشینه که من تو دیدش باشم گه گاهی با دوستاش حرف میزد و طرف من نگاه میکرد و لبخند میزد. 

در عین حال من کاملا مغرور شده بودم (البته در حالت کلی مغرورم) ولی منظورم نسبت به قبله و دیگه اصلا بهش توجه نمیکردم. آخرین امتحان ترم بود و دیگه یه مدت نمیدیدیم همو ، بعد اینکه از امتحان بیرون اومدم همون اطراف جلوی محل امتحان با دوستام حرف میزدم که دیدم اونم اومد بیرون. کم کم همه داشتن میرفتن، دیدم رفت وایساد یه کم اون طرف تر کنار دیوار انگار که منتظر کسیه و از ما یه صد متری فاصله داشت. زیر چشمی میدیم که گه گاهی منو نگاه میکنه، منم با دوستام حرف میزدم و اصلا به روم نمیاوردم. 

یه پنج دقیقه ای وایساد و بعدش رفت، وقتی داشت میرفت از دور یه بارم برگشت نگاه کرد. رفتیم خونه و ترم بعدهم باز من همون بی تفاوتی رو ادامه دادم و انگار کلا بیخیال شدم ولی یه جورایی ته دلم میخواستمش تا الان که ازون ماجرا یه سال گذشته. من خیلی از اون همه پا فشاری و تلاش و اینجور جواب شنیدن ناراحت شده بودم و دیگه غرورم اجازه نمیداد باز برم جلو. 

چند روز پیش از یکی شنیدم با یکی از دوستان خودم دوست شده. الان تا حد انفجار دارم میترکم و میگم چرا از دستش دادم. سوالم اینه اون داشته ناز میکرده یا جواب رد داده بود؟ (چون من نفهمیدم) به نظرتون اون منو میخواست؟ باید اون روز میرفتم پیشش؟ یا کار درستی کردم و اگه میرفتم باز غرورم رو له میکرد.


مرتبط با رد کردن خواستگار :

جواب قاطعانه دادن خیلی بهتر از امید واهی دادنه

دختران گرامی، لطفا موقع جواب "نه" دادن به پسر، ادب رو رعایت کنید!

می خواستم به دختری ابراز علاقم کنم که مغرورانه و قلدرانه جوابم رو داد

روش جواب منفی دادن به خواستگاری مستقیم از دختر

چرا آقایون علت جواب نه رو نمی پرسند؟

ممکنه الان از جواب ردی که بهم داده پشیمون شده باشه ؟

تا از کسی جواب قطعی رد نشنیدیم یه خواستگاری دیگه بریم یا نه ؟

چطور به پسری که خیلی دوستم داره جواب رد بدم ؟

چطور میشه فهمید جواب رد قطعیه یا ناز کردنه؟

وقتی یک پسر خواستگاری میکنه چه جوابی بدیم؟

رفتم خواستگاری، نه جواب مثبت دادن نه منفی

اگه جواب رد شنیدید نفرین نکنید

دختر مورد علاقم جواب درستی نمیده

نه میتونم جواب منفی بدم نه مثبت


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)