نمیدونم این درد و دلم ربطی به موضوع وبلاگ داره یا نه . راستش این حرف رو اولین باره که دارم به فرد یا افرادی میگم من خواهر ندارم و فقط یک برادر بزرگ دارم از بچگی دوست داشتم خواهر داشته باشم اما در اون زمان این مسائله خیلی برام مهم نبود ومیگفتم خواهر چیه باز یا ازهمین برادرم چه خیری دیدم که از اون ببینم .
خلاصه بیخیال بودم اما این چند ساله بد جور خلأ نداشتن یک خواهر رو در زندگیم حس میکنم مخصوصا الان که بزرگ شدم و خیلی به وجودش نیاز دارم از همه نظر ، یا زمان هایی که رفیقام و اطرافیانم درباره خواهرشون میگن .
مثلا تعطیلات رفتم خونه خواهر بزرگم ٰٰٰٰٰخواهرم فلان کارو کرد برام یا بعضی اوقات که بهشون زنگ میزنم و سر و صداست میگم صدا کیه میگه صدای خواهر کوچیکم :( یا این جملاتی که خواهر یعنی ...
خیلی ناراحت میشم و چند روز حالم گرفتس که چرا من خواهر ندارم ؟ ، اما با خودم میگم شاید خواست خدا هست نمیدونم این حرف درسته یا نه ؟ و همیشه تا کسی میگه دلت خواهر نمیخواد میگم خواهر کیلو چنده و... اما چه میشه کرد .
خلاصه همیشه در حسرتم ، خوش به حال پسرایی که خواهر دارن
مرتبط:
خدا کنه زودتر ازدواج کنم تا بی ادبی های خواهرم رو نبینم
با خواهرم که دنبال دعوا میگرده چکار کنم ؟
دیگه از دست مامانم و خواهرم خسته شدم!
چه کار کنم خواهرم حرف گوش کن بشه
متاسفانه خواهرم الگو های خوبی رو انتخاب نکرده
خواهرم پدر و مادرم رو به شدت تحت فشار روانی گذاشته
خواهرم میگه نه دانشگاه رو دوست دارم نه رشتمو و نه این دنیا رو...
خواهرم فکر میکنه بجز خودش بقیه هیچ چیز نمیفهمن
احساس می کنم خواهرم دوباره ارتباط تلفنی مخفیانه داره
خواهرم با دو نفر از همکاران مردش که متاهل هستند چت میکنه
با خواهرم کمی اختلاف فکری دارم
مشکل خواهرم چیه چیکار باید بکنم ؟
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۱۸۵۱۸ بازدید توسط ۱۳۰۹۶ نفر
- يكشنبه ۲۲ آذر ۹۴ - ۱۶:۲۴