سلام به همه یه خانواده برتری ها
امروز می خوام تجربه یه خودم رو در تایید حرف آقای نجفی که میگن: (تا پسری به خواستگاری تون نیومده، به حرفهای عاشقانه ش هیچ توجهی نکنید) با شما به اشتراک بذارم و امید دارم که شما دوستان با خوندن این متن تحت تاثیر قرار بگیرید.
من یه دختر بیست و خوردی ساله هستم. پیش از این، با اصرارهای بسیار زیاد و بیشتر از سر دلسوزی برای وضع زندگی که این پسر داشت و برام تعریف کرده بود راضی به دوستی و در واقع برقراری ارتباطی معمولی باهاش شدم.
ایشون اون قدر به من ابراز علاقه میکردن که من واقعاً گاهی اوقات تعجب میکردم که این همه مهر و عطوفت از کجای این پسر نشٲت می گیره. روزی نبود که حداقل چند بار به من زنگ نزنه و با هم صحبت نکنیم، صبحش رو با پیام دادن و احوالپرسی با من شروع میکرد و در طول روز هم تعداد زیادی پیام از طرفش برام می اومد و شبها تا صبح مشغول حرف زدن از این در و اون در میشدیم، اون هم فقط با کش دادن حرفها توسط اون، امّا با این وجود من بعد از گذشت چند ماه حسی پیدا کردم که دیگه نمی تونستم این رابطه رو ادامه بدم امّا اون با یقین کامل میگفت که زندگی بعد من و نمی خواد و حرفهایی از خودکشی و اینها و من باز هم با این فکر که نکنه بلایی سر خودش بیاره ادامه دادم.
رفته همه یه این کارها و ابراز علاقهها و دیدارها باعث شد تا من هم بهش علاقه مند بشم. یادمه وقتی این موصوع رو گفتم از شدت هیجان لال شده بود و حالش بسی منقلب. حدوداً دو سه سال ازاین رابطه گذشت و رابطه مون جوری شده بود که نمی تونستیم آیندهای بدون هم رو متصور بشیم (البته فقط برای من ساده اینجوری بود) و وقتی فهمید منم کاملاً در دام عشقش اسیر شدم و پیشنهاد آشنا شدن خانواده هامون با هم رو دادم نرم نرمک رفتارش رو باهام به شدت سرد و دوری جویانه کرد و هر بار هم بهانه نامعقول و متعددی میاورد تا اینکه یه روز فهمیدم کلاً هر چی که مربوط به منه رو از زندگیش حذف کرده و خودش رو از من گم و گور کرد و رفت.
حالم بعد اون ماجرا واقعاً بد و نابسامان شد. الآن که به اون زمانها فکر میکنم واقعاً خیلی خیلی بیشتر به اهمیت اون توصیه بالا پی می برم و ارزشش رو میفهمم. منی که به خاطر دلسوزی وارد یه رابطه شدم و به خاطر دل نگرانی به رابطه ادامه دادم آخرش دل خودم رو باختم و در پایان با یه روح مخدوش و قلبی شکسته از فرط دروغ و خیانت موندم، کاش قبل دلسوزی برای موجود دروغگو و خائنی مثل اون پسر به فکر دل ساده یه خودم بودم که این چنین رو دست نمیخوردم.
نتیجه میگیریم که تا کسی نیومده خواستگاری تون به هیچ ابراز علاقهای، دقت کنید به هیچ عشق و علاقهای از سمتش اعتنا و اعتماد نکنید.
ممنون
مربوط به ابراز علاقه مستقیم از خود دختر:
خیلی رک و مستقیم به دختر مورد علاقه م ابراز علاقه کردم
در خیابون به دختر مورد علاقه م پیشنهاد آشنایی دادم، اما ...
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟
چرا بعضی از پسرها به دختر مورد علاقه شون پیشنهاد ازدواج نمیدن؟
اگه یه پسر تو خیابون شماره داد چه برخوردی بکنم ؟
چطور از یه دختر برای ازدواج، تقاضای آشنایی بیشتر کنم ؟
فعلا شرایط ازدواج ندارم اما به دوست خواهرم ابراز علاقه کردم
روش جواب منفی دادن به خواستگاری مستقیم از دختر
چرا اکثر دختران اگه مستقیما ازشون خواستگاری بشه ناراحت میشن ؟
خواستگاری مستقیم از دختر همکلاسی
اگه مستقیما از خودم خواستگاری کردند چه جوابی بدم ؟
اصرار در خواستگاری مستقیم از خود دختر تا چه حد باید باشه؟
پیشنهاد مستقیم مطلوب تره یا کمک گرفتن از واسطه ؟
کسب تکلیف از خود دختر قبل از خواستگاری رسمی
بدون داشتن شرایط ازدواج به یه دختر ابراز علاقه کردم
موانع ابراز علاقه بعضی از پسران به یک دختر باوقاربه دلیل کم رویی نتونستم به دختر مورد علاقم ابراز علاقه کنم
سوال از آقایون درباره ابراز علاقه به دختر مورد علاقه شون
← شناخت قبل از ازدواج (۱۵۲ مطلب مشابه)
- ۴۲۹۰ بازدید توسط ۳۳۷۹ نفر
- پنجشنبه ۱۵ آبان ۹۹ - ۱۹:۳۰