دختری با این شرایط چه خواستگارهایی میتونه داشته باشه ؟

سلام

میخوام ببینم دختری با شرایطی که میگم چه خواستگارهایی میتونه داشته باشه ( از دوستانم هستن )

25 ساله، دانشجوی سال اخر پزشکی، قد 160 و وزن متناسب. اندام معمولی . چهره ی معمولی رو به بالا ( البته بدون ارایش) ، خانواده پرجمعیت و نسبتا تحصیل کرده با وضع مالی معمولی رو به پایین.

و در نهایت این دختر ازدواج قبلی داشته که بعد از چند سال در دوران عقد به دلیل عدم تفاهم و کفویت از همسرشون توافقی جدا شدن.

از نظر اخلاقی هم با حیا و با اعتقادات مذهبی و چادری. اعتقادی به دوستی و روابط ازاد نداره ولی خشک هم نیس ( خب نباید هم باشه به علت اقتضای رشته و شغل اینده ش!) ولی بسیار مقید هستن ...

در ضمن بسیار احساساتی و حساس و صادق . مغرور و افاده ای هم نیست ولی شانش رو خوب میدونه.
لطفا اگر نظر مفیدی دارین اعلام کنین . ممنون:)

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

اگر کار نکنم و خانه دار بشم از غصه دق می کنم

سلام وقت همگی بخیر

لطفا اگه میشه راهنماییم کنید که چه کاری درسته و چه کاری غلط .

بنده دانشجوی ترم پنجم رشته مترجمی هستم ‌. یک ماه دیگه با آقایی که دو سال از خودم بزرگتر هستن ازدواج می کنم چهار سال هست که با هم نامزدیم و رفت و آمد داریم خانواده هر دو طرف هم در جریان هستند .

من توی خانواده ای آزاد و باز به دنیا اومدم ولی ایشون در یک خانواده سطح پایین . مادر من پزشک و پدرم استاد دانشگاه هستند ولی ایشون پدر و مادرشون هیچ کدوم سواد چندانی ندارند و من تک فرزندم و ایشون فرزند اخر یک خانواده هفت نفره هستند که همشون ازدواج کردن و فقط ایشون موندن .

اشنایی ما هم به واسطه یکی از دوستانم توی مدرسه بود که نامزد فعلی من برادر شوهر دوستم هستن . این هارو گفتم که وضعیت دستتون بیاد توی این چهار سال متاسفانه یک سال اولش کامل با هم در جنگ بودیم به طور میانگین هفته ای دو سه بار و کم کم الان خیلی بهتر شده و کاملا عاشق هم هستیم الان این اقا اول قرارمون این بود که من سر کار برم ولی ایشون الان که یک ماه مونده به عقدمون میگن نه نباید کار کنی .

من افسردگی دارم به خاطر یکسری مسائل پدر و مادرم طلاق گرفتن و هر کدوم یک جور سعی دارن من رو جذب کنن که با دیگری زندگی کنم و این توی روحیه من که خیلی حساسم اثر داره .

حالا اگر کار نکنم و خانه دار بشم از غصه دق می کنم . مورد دوم این هستش که ایشون و من توافقمون روی ۲۷۲ سکه بود الان میگن که اصلا این رقم رو نمی خوان و نمیتونن و فکر می کنن که با مهریه قصد دارم دست و پاشونو ببندم .

من خیلی عاشقشونم موقعیت های بهتر از ایشون هم دارم اما دلم فقط ایشونو میخواد این هم بگم که ایشون فرد میانه روی هستن یعنی نه خیلی خشک و مذهبی و نه خیلی باز و مدرن هستن .

نمیدونم چیکار کنم من از خانه دار بودن متنفرم . تو رو خدا بگین چیکار کنم راضی بشه کار کنم . مهریه هم برام مهم نیست پدرم میگه عشق مهمه و سعی کن زن زندگی باشی بر عکس مادرم مدام نقطه ضعف ها و مضرات ازدواج با همچین ادمیو تو سرم می کوبن .

نمیدونم دیگه چیکار کنم ضعف عصبی پیدا کردم از دست این همه تضاد . لطفا بگید چکار کنم کلافه شدم .

عذر میخوام طولانی شد ممنون میشم ازتون جوابم رو بدین

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

تفاوت دیدگاه مردم در مورد ازدواج بدون داشتن کفویت مالی

با سلام

مسئله ای هست که میخواستم نظر اعضا این وبلاگ رو بدونم ؛

چرا وقتی اقای پزشکی که در سن ازدواج هستن و شرایط مالی خوبی دارند دختر خانم فقیری رو انتخاب میکنه اکثریت میگن حتما از دختر خوشش اومده بود ، حتما دلبسته بود، حتما وقار و متانت دختر جلبش کرده بود و ... . در انتها میگن عجب مرد بزرگواری که باطن دختر رو پسندید .

ولی اگر همین شرایط برعکس باشه و یک خانم پزشک با موقعیت خوب،  آقایی که از نظر مالی سطح پایینی داره  رو برای ازدواج انتخاب کنه اولین حرفی که میزنن : عجب احمقیه ! باید ببینی چه مشکلی داشته که مجبور شده با از خودش پائینتر ازدواج کنه ! لیاقتش همین بوده !

چرا ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

با شکاکی میشه زندگی متاهلی رو شروع کرد ؟

سلام دوستان

من دختری هستم بالای 25 سال و حدود 3 سالی میشه که با پسری که 2 سال از خودم کوچیک تره آشنا شدم و تا حدودی هم خانواده هامون در جریان هستن و بخاطر درست شدن شغل پسر ازدواج نکردیم.

اما الان یه دو ماهی میشه که بهم شک کرده هر موقع که همو میبینیم گوشیمو چک میکنه. همیشه خوابایی میبینه که من بهش خیانت کردم. من قبلا یه آشناییتی با یه پسره در حد خواستگاری و 2 ماهه داشتم که همیشه اونو بهم سرکوفت میزنه موقع دعواهامون.

حالا موندم که چیکار کنم با هر کی که در این مورد حرف میزنم میگن بیخیالش شو چون با شکاکی نمیشه زندگی متاهلی رو شروع کرد.

تو رو خدا راهنماییم کنید؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

حس میکنم هیچی برای شوهر آیندم ندارم

سلام به دوستان گلم

روژین هستم ۲۲ساله . دانشجوی هوشبری دانشگاه دولتی. من یه سوال داشتم خدمت دوستان.

من یه دختر چادری هستم و قبلا خیلیم به دین پایبند بودم. ولی حدودا یک سال پیش برنامه اینستا نصب کردم چون دوستام همش تو دانشگاه راجع به اینستا و عکس ها و فیلمای جالبش صحبت میکردن.

خوب من دوستامو هم فالو کردم. بعد دیدین که اون مطالبی که فالوینگاتون لایک میکنن برا شما هم میاد. من به خودم قول داده بودم که استفاده بد نکنم از این برنامه ولی خوب بعضی از چیزایی که دوستام لایک کرده بودن واقعا بد بود و من نتونستم خودمو کنترل کنم و نگاه نکنم البته اولش این کارو میکردم ولی بتدریج هر وقت حوصلم سر میرفت با وجود عذاب وجدان بازم اون چیزا نگاه میکردم و کم کم طوری شدم که عذاب وجدان هم نداشتم. و یه جور اعتیاد به این برنامه پیدا کردم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

ازدواجت خیلی دیر شده ،من هم سن تو بودم یه بچه داشتم

سلام

من 21 سالمه . یه دختر خاله دارم 26 سالشه،  این دختر خاله من 19 سالگی ازدواج میکنه و 20 بچه دار میشه ،تحصیلات دانشگاهی هم نداره .

چند وقت پیش به حالت خنده به من گفت از وقت ازدواجت خیلی دیر شده من هم سن تو بودم یه بچه داشتم . خیلی ناراحت شدم خیلی زیاد . من خودم دو ساله که دارم رشته زیست شناسی درس میخونم و حالا میخوام از رشتم انصراف بدم .

سال دیگه یه رشته بهتر درس بخونم مثل دارو و پزشکی که اینده خوبی داشته باشم با خودم میگم اگه قبول بشم چند سال باید خیلی سخت درس بخونم و ازدواج کردن خیلی سخت میشه.

حالا با حرف این دختر خالم حالم خیلی بد شده . یعنی واسه ازدواج من خیلی دیر شده. همیشه به خودم میگم حداقل 25 سالم بشه بعد ازدواج کنم تا اون چیزی رو که میخوام بدست بیارم به نظر شما این خیلی بده ؟ چطوری باید حرف اونو فراموش کنم ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

با وجود بحث های زیادی که داریم، رابطه رو تموم کنیم یا ادامه بدیم ؟

سلام

من یک پسر 22 ساله هستم،من خیلی وقت بود از دختر یکی از اقوام دورمون خوشم اومده بود و همین مهر 94 ازش تلفنی خاستگاری کردم و ایشون هم جواب مثبت دادن البته من فعلا شرایط ازدواج ندارم چون دانشجو هستم و سربازی هم مونده و ایشون هم قبول کردن .

بعد از یک مدت ما تلفنی با هم ارتباطمون رو برای شناخت شروع کردیم و اوایل خوب بود و بحثی نداشتیم ولی اختلافاتمون کم کم شروع شد و اولین اختلافمون سر اینکه خانومم موقعی که بچه دار شدیم نره سرکار چون بالاخره بچه نیاز به مراقبت و مهر مادری داره ولی نامزدم میگفت من میرم سرکار بچه رو هم میذارم مهد .

سر این موضوع ما چند روزی بحث داشتیم و نامزدم میگفت تو بچه رو بیشتر از من دوست داری و بیشتر به اون اهمیت میده و تا چند روزی این بحث ادامه داشت و ما هر 4 یا 5 روز سر هر چیزی بحث داشتیم.

نامزدم از همون اول هم همیشه زود قضاوت میکرد و عجول بود و این رفتارش منو عذاب میداد و چیزی نمیگفتم بعد از حدود 6 یا 7 ماه دگه خسته شده بودم از این همه بحث و رفتارای بدش بهش گفتم ازت دلسرد شدم و کلی گریه کرد و با مادرش صحبت کردم  که ما بدرد هم نمیخوریم و ایشون هم گفتن .

همه چیز درست میشه و روز بعدش من و نامزدم دوباره با هم صحبت کردیم و بهش گفتم ازت سرد شدم و دوباره بحث کردیم و خیلی ناراحت شد که بهش گفتم ازت سرد شدم و بهش گفتم که دگه زنگ نزن و اس هم نده بعد از اون روز 1 هفته گذشت و مادرش بهم زنگ زد گفت که یک زنگی بهش بزن حالش خب نیس.

وقتی زنگ زدم دوباره بحث کرد باهام که 1 هفته است که کارم شده گریه کردن و خبر منو نگرفتی و گفت این رفتارتو تا اخر عمرم فراموش نمیکنم و من هم بهش گفتم منم حالم خوش نبود نمیتونستم زنگ بزنم و بعد اون ماجرا ما هربار که بحث داشتیم بحثای قبلیمونو میاورد وسط .

من بهش گفتم که دگه تحمل شنیدن بحث های قبلا رو ندارم و بهم گفت که تو حالا حالاها باید تاوان پس بدی بعد منم به این نتیجه رسیدم که دگه رابطمون فایده نداره چون خیییلی بحث داریم و البته اون هم به همین نتیجه رسیده .

حالا به نظر شما تموم کردن ما کار درستیه یا باید ادامه بدیم؟؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

آیا با شوهر خیالی تون ازدواج کردید ؟

سلام
آیا شده تا به حال که در مورد چیزی به خصوص ازدواج یه سری رویا و خیالبافی کنید و برا خودتون یه چیزایی رو تو ذهنتون بسازید و بعد عین همون چیزا یا شبیه اونا براتون اتفاق افتاده باشه.
مثلا خصوصیات همسر ایندتون یا نحوه زندگیتون ؟ اصلا یه همچین چیزی امکان داره یا همش الکیه ؟
لطفا تجربیاتتون رو بگید.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

عاشق پسری هستم که اگه خواستگاریم بیاد نمی خوامش

سلام دوستان.

من یه دختر ۱۹ ساله دانشجوی دندون یکی از دانشگاه های تاپ کشور، تو کلاسمونم دوستام بهم میگن خوشکل کلاس. از نظر وضع مالی زیاد خوب نیستیم. از نظر روابط اجتماعیم متوسط رو به پایینم کلا با مردا راحت نیستم. همیشه هر جا هم برم خواستگار دارم.

با اینکه ترم یک بودم ولی دو از خواستگارم از بچه های دانشکده بودن.ولی این وسط اتفاقی که افتاده اینه که من خودم از بچگی!! عاشق یه پسر بودم البته عاشق ظاهرش. تا حالا هم هیچ پسری به اندازه اون ظاهرش برام جذاب نبوده نمیدونم چرا:( یعنی از هیچکس دیگه ای خوشم نمیاد.

با اینکه میدونم این آقا اهل هر جور برنامه ای بوده!!!! نمیدونم شاید عاشق شدم.. البته خودم قبول ندارم!. تازه جالبش اینجاس که اگه هم بیاد خواستگاریم خودمم نمیخوامش. البته علاوه بر ظاهر از نظر وضع مالیم خیلی اوکی هستن ولی از نظر تحصیلات متوسطه...

کلا به من نمیخوره، من اولش فقط عاشق قیافش شدم ولی الان واقعا خودشم میخوام. یعنی باعث شده که هیچکس دیگه به چشمم نیاد. کلا همیشه بهش فکر میکنم حتی سر کلاس!!. اصلا میدونید چیه من تکلیفم با خودم و آیندم روشن نیست میخواستم کمکم کنید. من خیلی مغرورم و این موضوع هم به هیچکس نگفتم.
پ.ن در ضمن من اعتماد به نفس فوق العاده پایینی دارم ( که یکی از نقاط ضعف من هست.) و این چیزایی هم که اولش نوشتم همشو بقیه بهم میگن و فقط واسه این بود که شما شرایطم بدونید.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

یه برادر تنی پنهان شده دارم، به خواستگارم بگم ؟

سلام دوستان

من یک دختر ۲۸ سالم . یک  برادر تنی دارم از خودم کوچیکتر اما هیچ کس از وجود ایشون خبر نداره و به دلایلی پنهان شده این موضوع از همه. بغیر از اقوام و دوستان قدیمی که از جریان زندگی خانواده من خبر دارن.

حالا مشکل اینجاست که در مواردی که برای ازدواج پیش میاد من نمیدونم که باید راستشو بگم یا نه. اگر راست بگم که خب برای همه سواله این برادر کجاست؟ چرا با شما نیست؟ چه ایرادی داشته که پنهان کردید از همه ؟ ( البته هیچ مشکلی نداره برادرم. خیلی هم خوبه فقط من خودم بعد از ۲۰ سال یواشکی پیداش کردم). اگر راستشو نگم ( که نظر مامانم اینه که حقیقتو نگم اما من مخالفم ) که خب ماه پشت ابر نمیمونه و دوست ندارم به دروغگویی متهم بشم.

خودم از دروغ بدم میاد بنابراین برای دیگران هم نمیپسندم. یه راه دیگم هست که اگر کیسی نهایی شد بگم بهش. بعد موندم به خانوادشم بگه یا ازش بخوام پنهون کنه؟

بخدا موندم چیکار کنم؟ بخاطر این مسئله من موارد ازدواجم رو رد میکنم. میترسم از چیزایی که ممکنه پیش بیاد. لطفا راهنماییم کنید.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

اگه خواستگار خوب ندارید اول به خودتون نگاه کنید

16 مرداد 95 :

سلام

دوستان خانواده برتری خانما اقایون اون چیزایی که از حرفای بنده استخراج شد واقعا منظور من نبود,تمام حرف من این بود که معیار ازدواج من یه ادم موفقه حالا موفق از دید هرکس یک طور معنا میشه,من نمیدونم دوستان جه اصراری داشتن شخصیت بنده رو مورد لطف خودشون قرار بدن و هرکس از ظن و گمان خودش برچسبی به من بزنه.
اقایون خانما دوستان من,بنده معیار خودم رو گفتم که یک چیز شخصیه,ولی تمام دوستان متفق القول اصرار داشتن از مثال های ریز و درشتی که اطرافشون هست بیارن که زن شاغل بهمان است و بیسار,دوستان من هرکس تو زندگیش معیاری داره برای همسر پیدا کردنش و ما نباید سعی کنیم نظر دیگران رو عوض کنیم.

خانواده برتریا تو رو خدا بهتر انتقاد کنید صرفا با تمسخر و فحش و نفرین که نمیشه انتقاد کرد, نقد کردن هم ادابی داره, بنده به صراحت در بخش نظرات اون پست از خانمی که مثالش امد و خانمی که دلش شکست معذرت خواهی کردم ( همینجا هم معذرت خواهی دوباره و چند باره میکنم ) و امیدوارم حلالم کنن,چون واقعا قصد رنجش کسی رو نداشتم.

خانمای محترم تمام حرف من تو اون پست این بود که صرفا تو خونه نشستن و شب رو روز کردن و روز رو شب کردن بی فایده اس.

همه فرصت تحصیل ندارن درسته ولی هزار تا کار دیگه اس خیاطی بافتنی, کلاس زبان رفتن , کلاسای فنی حرفه ای هست بصورت رایگان برگزار میشه, صرفا روزگار گدروندن بدون هیچ عایدی مذمت شده اس تا جایی که حضرت علی(ع) میفرماید هیچ دو روزتون مثل هم نباشه. تو رو خدا زیر این پست شخصیت منو نقد نکنید تفکرات منو بصورت درست نقد کنید .

خانواده برتریا پست من اشکالاتی داشت قبول ولی ایا کامنتای شما هم خالی از اشکال بود؟ باور کنید الان عمده افراد تو جامعه ما برا جواب دادن سلام شما هزار و یک حساب کتاب میکنن ببینن میصرفه انرژی بسوزونن جواب بدن یا نه, البته نمیشه به همه تعمیم داد ولی این تفکر به سرعت داره رایج میشه.

خانمای محترم هم که گفته بودن با این دسته افراد به شدت مخالفن هم بدونن همه مثل من بدون سیاست نمیان حرفشون رو بزنن و مطمینا حساب همه جا رو میکنن و بعد پا پیش میزارن, دوباره میگم من منظور بدی ندارم از این حرفا ولی باز میدونم یه عده میان بد و بیراه میگن, در اخر بازم میگن اگه کسی دوست داره خانمش خانه دار باشه, این معیاره شخصی او اقاس و من نباید با مثال زدنای انچنانی سعی کنم عقاید خودم رو تحمیل کنم, ایشون دوس داره همسر اینده اشون خانه دار باشه بسیار خوب من براشون ارزوی خوشبختی میکنم.

یا اگه طرف معیارش ازدواج با خانم شاغل هستش نباید با مثال زدن خانمای پزشکی که مغرورن و هزار ایراد دارن یا خانم کارمندی که یه قرون حقوقش رو تو زندگی مشترکش خرج نمیکنه دست اخر مهریه رو تموم کمال ار حلقوم اقا میکشه بیرون.در این حالت برای معیارای طرف باید ارزش قایل شد و ارزوی خوشبختی کرد.

دوستانی هم که با لحن تمسخر امیز و توهین امیز کامنت گذاشتن هم من مشکلی ندارم, شاید ناراحت شده امیدوارم منو ببخشه,ولی خانم محترم شما یک چیز میدونی هزار چیز نمیدونی.

خانواده برتریا که میاید اینجا میخونید فعالید ناراحت میشید شاد میشید ترو خدا خودتون رو قوی کنید,قوی باشید,به خدا مشکلات زندگی ازین چیزا خیلی سخت تر و سنگین تره,

اخرین حرفم دوستانی که نقد خوب نوشتن دستشن درد نکنه عالی بود,اوناییم که فقط شخصیتمو کوبیدن کاش از این به بعد نقدای نرم تری داشته باشن.

بازم از تموم دوستانی که خاطرشون ازرده شده مخصوصا دختری که مثالش امد و دختری که دلش شکست معذرت میخوام امیدوارم حلال کنن.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) نداشتن خواستگار مناسب (۸۱ مطلب مشابه)

دلایل خوش قیافه شدن پسر بعد از ازدواج چیست؟

سلام

از همه ی دختر خانم ها و آقایون محترم خواهش می کنم جواب بدین. بنده خواستگارانی داشتم که از نظر قیافه مورد پسندم نبودن و رد می کردم، تا با یک دختری دیگر ازدواج می کردن الان که نگاه میکنم خیلی طرف خوش قیافه تر شده و اکنون غصه ام میگیره چرا جواب منفی دادم ، در حالی که همه چیز داشتند ولی قیافه شان به دلم نمی نشست. بنده افراد زیادی را رد کردم به خاطر این دلیل. دلایل خوش قیافه شدن پسر بعد از ازدواج چیست؟

مرتبط:

تغییرات مثبت روحی و جسمی بعد از ازدواج

متاهلین، بعد از ازدواج تغییری در رفتارتون ایجاد شد؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) قبل از ازدواج لازم است بدانید (۲۹۶ مطلب مشابه)

خانوادم با معرف خواستگارم مشکل دارند

سلام

حضور همه کسانی که این نوشته رو میخونن و پیشاپیش از نظراتی که میدین تشکر میکنم .

دختری زیر ۳۰ سال هستم که کم و بیش خواستگارایی داشتم ولی خانواده قبول نمیکنن حالا موردی که برام پیش اومده یک خواستگار هستن که کر و لال هستن .

من مشکلی در رابطه با زندگی با این طور فردی ندارم چون ایشون آدم موجهی هستن ولی خانواده اصلا ایشونو راه نمیدن چون ایرادشون به واسطه هست .

میگن که چرا خانواده ما رو معرفی کردن چون از لحاظ مادی در حد متوسطی هستیم از این دیدی که اقوام به ما دارن متنفریم .

این ها مدیونن بخاطر قضاوتی که در مورد ما میکنن ولی کوچکترین شناختی نسبت به ویژگی های مثبت خانوادمون ندارن میخواستم نظر بزرگواران رو در این مورد بدونم متشکرم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

اگه با کس دیگه ای ازدواج کنم نمیتونم دوستش داشته باشم

سلام

دختری 18 ساله هستم که از بچگی عاشق پسر همسایمون شدم  20 سالشه و اسمش مهدی که تا چند روز پیش از این کوچه رفتن . دختری مغرور هم هستم  و کسی که دوسش دارم هم مغروره ولی خیلی همدیگرو دوست داریم و هیچ وقت هم با هم حرف نزدیم ارتباطی نداشتیم و از همون بچگی خونواده هامو با هم سازگاری نداشتند و ندارند و به هیچ وجه حاضر به اشتی کردن نمیشن و از طرفی هم شوهر خالم و خالم خیلی باهاشون صمیمین که دختری داره که یازده سالشه و خالم هم خیلی دلش میخواد مهدی دخترشو بگیره و سعی میکنه روابطشون صمیمیتر بشه که وقتی دختر خالم بزرگتر شد بدنش به مهدی .

هم مهدی و من هر دومون هنوزم همدیگرو دوست داریم و منم همه همکلاسیام ازدواج کردن و فقط سه نفر موندیم که مجردیم و این دوتای دیگه هم در شرف ازدواجند. و منم این سالها بخاطر اون صبر کردم ... و خیلی نذر کردم که بهش برسم ... چیکار کنم ؟

همه اعضای خونوادم و دوستام از این علاقم خبر دارن ... و میترسم .... میترسم از اینکه من ازدواج کنم با کس دیگه و این که رفیقام از مهدی حرف بزنن بشکنم ... از اینکه جلوی چشام با دختر خالم ازدواج کنه و من ببینم ... و جلو خانوادم کم بیارم داغووون میشم ... تو رو خدا بگین چیکار کنم؟ خدا حاضر میشه این روزارو ببینم و دم نزنم و بشکنم؟ خدا دل بندشو نمیشکنه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

هیچ کدام از خواستگاران قبلیم به زشتی نامزدم نبودن

با سلام

من دختری 28 ساله هستم دو روز دیگه قراره عقد کنم خواهشا سریعتر منو راهنمایی کنید . نامزدم رو به لحاظ ظاهری دوست ندارم با اینکه براش احترام قائل هستم اما دلم نمیخواد به چهره اش نگاه کنم برام جذابیتی نداره از تمام پسر هایی که باهاشون آشنا شدم به لحاظ ظاهری زشت تره.

قبلا پسر های خوش قیافه ای بهم پیشنهاد ازدواج داده بودن که یا بیکار بودن یا درامد خیلی پایین داشتند در حدی که کفاف خرج شخصی خودشون هم نبود... گاهی برای اشنایی قبل از ازدواج بیرون میرفتیم حتی پول یک ساندویچ ساده هم نداشتن... 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)