مشکل من برخوردهای همسرمه! حدود دو ساله که تو عقدیم و هر مسئله و اختلاف نظر کوچیکی تبدیل میشه به مشکلات اساسی و بحث های دنباله دار!!!!
هر بار که دعوامون میشه واسه خورد کردن و شکستن من از هیچی دریغ نداره و تا میتونه لهم میکنه! تحقیرم میکنه! میگه تو کودکی! تو هیچی بلد نیستی! تو صفری! در حالیکه من هم میتونم اینطوری حرف بزنم و متقابلا توهین کنم و به حق هم هستم اتفاقا و ایرادهاشو بشمارم و بولدشون کنم!
اما به این فکر میکنم که اگه منم بشم مثل اون که باید فاتحه این زندگی رو خوند! به خدا عقده این تو دلمه که یه بار وقتی ازش ناراحتم بیاد بشینه کنارم بگه ناراحت نباش یا بگه حرف دلتو بزن خودتو خالی کن!
الان که اینو مینویسم بغضم گرفته... خیلی دلمو شکسته... همین دیشب بعد کلی دعوا که من تهش رفتم بغلش کردم و گفتم دوست دارم طاقت ناراحتیتو ندارم و .... نماز صبحشو که خونده اومده رو تخت من تو بغلشم بر میداره میگه شما که مامانت طلایه دار دین و مذهبه دیگه چرا نمازتو نمیخونی!!!!!!!؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)