خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در واتس اپ

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر منتخب جدیدترین مطالب خانواده برتر جدید
توهم عاشقی ... (۵۲۱۹ بازدید توسط ۳۷۷۵ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۴۹۵۷ بازدید توسط ۳۵۶۲ نفر) - (۲ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۳۵۶۹ بازدید توسط ۲۶۳۰ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۳۹۵۶ بازدید توسط ۲۹۱۶ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۳۴۹۱ بازدید توسط ۲۵۵۹ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۲۷۶۸ بازدید توسط ۲۰۳۷ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۵۰۶ بازدید توسط ۱۱۲۸۰ نفر) - (۹۶ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۲۷۵۵ بازدید توسط ۲۰۳۴ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۳۴۵ بازدید توسط ۵۴۶۹ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۷۶۸ بازدید توسط ۶۰۰۵ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۳۰۱۱ بازدید توسط ۲۱۵۰ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۳۰۰۳ بازدید توسط ۲۲۳۱ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۵۰۵ بازدید توسط ۱۷۷۴ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۶۵۵ بازدید توسط ۲۴۳۱ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۲۳۲۳ بازدید توسط ۱۵۶۳ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۹۸۲ بازدید توسط ۵۹۳ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۲۱۵۷ بازدید توسط ۱۴۵۸ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۲۳۷۰ بازدید توسط ۱۵۹۸ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۹۸۶ بازدید توسط ۲۷۰۳ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۸۷۹ بازدید توسط ۱۱۹۴ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۴۳۷ بازدید توسط ۸۷۷ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۶۵۵ بازدید توسط ۱۰۹۸ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۷۹۹ بازدید توسط ۲۰۰۲ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۶۳۹ بازدید توسط ۲۶۶۰ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۴۳۲۰ بازدید توسط ۳۰۳۶ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۸۴۱ بازدید توسط ۳۳۱۱ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۳۵۰۷ بازدید توسط ۲۴۸۷ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۱۱۷۹ بازدید توسط ۷۴۰ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۸۶۵ بازدید توسط ۱۲۰۹ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۳۰۲۲ بازدید توسط ۱۸۸۲ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۹۳۴ بازدید توسط ۲۶۸۸ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۲۴۹۶ بازدید توسط ۱۵۹۳ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۷۲۱ بازدید توسط ۱۷۵۱ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۹۸۶ بازدید توسط ۷۰۲۵ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۵۵۸ بازدید توسط ۹۳۹ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۲۳۰۳ بازدید توسط ۱۳۸۷ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۷۸۳ بازدید توسط ۱۸۶۷ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۶۱۶۶ بازدید توسط ۴۱۸۳ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۲۲۵۵ بازدید توسط ۱۵۲۶ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۵۲۱۴ بازدید توسط ۳۷۰۸ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۶۲۹۰ بازدید توسط ۴۵۲۲ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۳۲۵۵ بازدید توسط ۱۹۹۶ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۶۱۵۳ بازدید توسط ۴۳۵۳ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۳۴۴۴ بازدید توسط ۲۳۷۱ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۲۲۷۹ بازدید توسط ۱۵۳۶ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۵۱۰ بازدید توسط ۱۷۰۹ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۲۱۶۲ بازدید توسط ۱۴۷۹ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۹۷۱ بازدید توسط ۳۴۰۷ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۸۲۵۵ بازدید توسط ۴۶۵۷ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۹۶۶۴ بازدید توسط ۶۵۸۷ نفر) - (۷۰ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۵۵۴ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۴۴۶۳ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۵۰۹ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۶۰۶ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۲۲۰۵ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۲۲۶۳ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۹۳۹۴ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۸۷۱ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۱۴۹۵ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۵۶۷ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۶۰۱۱ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۶۴۲۶ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۹۳۳ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۵۲۵۰ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۹۰۴۳ نمایش) - (۱۹۵ نظر)
صفحه شخصی شب (۲۲۷۶ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۱۰۴۴۸ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۷۷۰۷ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۹۵۵۸ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۵۳۲۹ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۴۹۹۵ نمایش) - (۴۵۸ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۴۲۴۸ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۹۵۴ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۷۲۵۵ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۴۸۳ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۹۱۰ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۵۳۶۴ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۴۳۵۵ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۷۸۲ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۶۲۹ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۹۴۶۰ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۷۱۱۲ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۱۷۳۰ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۸۸۷ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۲۱۷۴۰ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۹۸۹۶ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۵۳۲۲ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۵۹۶۵ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۱۴۶۵ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۶۹۵ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۱۵۰۸ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۳۱۶۳ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۸۴۶ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۶۲۳ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۹۱۳ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۴۱۶۳ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۷۱۵ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۹۷۰۳ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۵۱۰۳ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
صفحه شخصی 12 12 (۲۳۱۲ نمایش) - (۹ نظر)
چه مدل چادری بهم میاد ؟ (۱۸۴۹۱ بازدید توسط ۱۴۰۰۴ نفر) - (۲۳ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۴۳۷۸ بازدید توسط ۳۳۲۴ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۳۹۸۰۶ بازدید توسط ۲۹۴۹۶ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۶۳۴۰ بازدید توسط ۱۲۳۳۴ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۱۴۸۱۶ بازدید توسط ۱۰۳۴۶ نفر) - (۶۷ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۵۴۰۲ بازدید توسط ۱۱۳۹۲ نفر) - (۵۱ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۲۶۳۵۸ بازدید توسط ۱۹۵۴۱ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۱۳۴۸۵ بازدید توسط ۹۷۷۷ نفر) - (۶۶ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۵۵۰۶ بازدید توسط ۱۱۲۸۰ نفر) - (۹۶ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۱۵۱۰ بازدید توسط ۸۴۷۸ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۷۶۸۳ بازدید توسط ۵۴۸۰ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۵۶۲۵ بازدید توسط ۴۴۶۸ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۶۱۹۱۲ بازدید توسط ۴۶۸۸۴ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۴۰۰۰ بازدید توسط ۲۹۴۳ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۱۲۲۴۷ بازدید توسط ۹۳۸۳ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۶۴۷۶ بازدید توسط ۵۱۲۴ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۲۳۳۹۲ بازدید توسط ۱۷۱۲۱۶ نفر) - (۶۹ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۴۵۶۲ بازدید توسط ۱۰۶۸۷ نفر) - (۴۹ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۷۸۱۱ بازدید توسط ۵۲۴۲ نفر) - (۲۰ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۵۱۶۰ بازدید توسط ۳۸۱۹ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۳۲۹۳ بازدید توسط ۲۲۶۹ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۳۴۵ بازدید توسط ۵۴۶۹ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۷۶۸ بازدید توسط ۶۰۰۵ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۶۲۵۷۰ بازدید توسط ۴۷۷۸۵ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۳۹۳۳ بازدید توسط ۹۸۶۶ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۹۷۰۷ بازدید توسط ۶۲۱۰۰ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۳۷۴۲ بازدید توسط ۲۷۲۶ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۳۴۹۷۱ بازدید توسط ۲۳۰۴۳ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۳۰۱۱ بازدید توسط ۲۱۵۰ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۱۰۶۸۸ بازدید توسط ۷۶۰۸ نفر) - (۲۹ نظر)

۲۳۵۳ مطلب با موضوع «مسائل دختران جوان» ثبت شده است

خوشحالم که ترک پوستی دارم

ﺳﻼﻡ

ﺑﻪ ﺁﺑﺠﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﻢ ، ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺮﺗﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺑﺤﺚ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤ ها ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽﮔﻦ ﻣﻦ ﭘﻮﺳﺘﻢ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭﻩ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻠﯽ ﻓﺎﺯ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯿﺪﻥ .

ﺣﺎﻻ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﻪ ﻣﺸﮑﻠﻮ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﺪ ﺑﺪﻧ ﺘﻮﻥ ﻣﺜﻞ فلان بازیگر خارجی ﻣﯽ ﺷﺪ!؟ ﺧﺐ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻨﻢ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻭ ﺭﻭﯼ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺭﺍﻥ ﻫﺎﻡ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻠﮑﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ ؟

ﭼﻮﻥ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻢ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻭﺭﺯﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻓﺮﻡ ، ﭘﺎﻫﺎﻡ ﭼﻮﻥ ﺳﻔﺖ ﻭ ﻋﻀﻼﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺗﺮﮎ ﻫﺎﺵ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﭘﺲ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﺑﺪﻧﺘﻮﻥ ﺑﺪ ﻓﺮﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﯼ ﺭﺍﻥ ﺷﻠﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ ﻋﻀﻼﺕ ﻭ ﭼﺮﺑﯽ ﻭ ﺳﻠﻮﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺮ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﻧﻪ ﺗﺮﮎ .


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) زیبایی و بهداشت پوست و مو (۷۵ مطلب مشابه) رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۲)
    • ۱۵۸۹۳ بازدید توسط ۱۱۲۲۹ نفر
    • پنجشنبه ۱۲ شهریور ۹۴ - ۲۲:۴۰

    چند سوال در مورد ختنه خانم ها

    سلام خدمت دوستان
    تو رساله رهبری از ختنه دختران سوال شده بود ایشون فرموده بودند که ختنه دختران مستحبه مثل ختنه پسران واجب نیست .
    من خودم متاهل هستم ولی نمیدونم ختنه دخترا چطوریه یعنی دقیقا چکار می کنند اگه میشه یه راهنماییم بکنید یا اگه کسی میدونه پاسخ بده اگه دختر خانمی اینکارو کرده جواب بده که دقیقا چکار میکنن و آیا ختنه دختران تاثیری روی روابط جنسی بعد ازدواج داره یا نه ؟
    خلاصه خوبه یا بعد؟ و این ختنه دختران بیشتر تو کدوم یک از اقوام یا استان خاصی رایجه؟

    پاسخ :
    سلام
    به طور خلاصه باید عرض کنم که ختنه انواع مختلفی داره . تنها ختنه ای که مورد تائید اسلام هستش و میگن مستحبه ، بریدن قسمت هایی از لب های داخلی آلت یا همون لابیا مینور هستش .
    موفق باشید

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۹)
    • ۱۰۰۶۰ بازدید توسط ۶۶۷۰ نفر
    • پنجشنبه ۱۲ شهریور ۹۴ - ۲۲:۲۰

    میگه بیا و وساطت کن ، برادرت منو ببخشه

    سلام
    من یه دختر 24 ساله هستم با قیافه و ظاهر معمولی . مادرم سال 89 فوت کرد . یه بردار بزرگ تر از خودم دارم. 29 سالشه جدا زندگی میکنه و وضع مالیش هم خیلی خوبه و از همه مهم تر به شدت خوش قیافه و خوش تیپ هست . این برادرم خیلی منو دوست داره و روم حساسه .

    حقیقتش من تازگی جایی مشغول به کار شدم ( حالا کاری ندارم داداشمو با هزار زحمت راضی کردم و کلی تحقیق کرد و کلی شرط گذاشت, بابام  راضی شده بود اما برادرم اجازه نمیداد) و چون محل کار برادرم نزدیکه بعضی وقتا موقع تعطیل شدن شرکت میاد دنبال من
    قضیه اینه که یکی از همکارا که 1 دختری هست تقریبا هم سن و سال من ، این دوستم که اسمش مریم هست یه چند باری با ما اومد خوب مسیرش تا یه جایی یکی بود و گفتم بیاد حالا عیب نداره .

    تا این که دیدم یه مدت خیلی صمیمی شد و میاد خونه و هی زنگ و اینا ، بعد یکی دو ماه برگشت گفت نوشین تو دوستمی خواهرمی (!) حقیقتش من دوست دارم ازدواج کنم و به برادرت علاقه مند شدم خواهری کن در حقم یه جوری اشنامون کن من اینجوریم اونجوریم...
    خلاصه منم گفتم حالا دختر بدی نیست برادر منم تنهاست سنشم داره بالا میره بد نیست خوبه بکنیم این کارو .

    به برادرم گفتم و اونم گفت باشه و قبول کرد . خلاصه قضیه جدی شد و خوانواده ها در جریان قرار گرفتن رفتیم خونشون اونا اومدن و مریم و اشکان عقد کردن .

    " چشمتون روز بد نبینه از روز عقد مصیبت من شروع شد "
    خانومی که دیروز اونجوری بود از این رو به اون رو شد ، زیر و رو شد ، حالا منم تحمل میکردم
    جایی میرفتیم خودش جلو می نشست من عقب می نشستم تو راه هندزفری میذاشتم اینا حرفی میخوان بزنن ناراحت نباشن و ... . ولی خیلی اذیت میکرد .
    "چرا به خواهرت پول میدی؟ چرا بغلش میکنی؟ چرا با هم بیرون میرید؟ چرا میری دنبالش؟
    چرا خونت میاد (!!!)؟ و ..."
    من چاره ای نداشتم غیر تحمل ، چه میشه کرد پشیمون بودم ولی پشیمونی سودی نداشت . تا این که یه روز سر میز غذا سر یه اب ریختن سرم داد زد (بهانه) . منم دلم پر بود یه دفعه زدم زیر گریه ، برادرم و پسر عموم هم نشسته بودن ، یه دفعه برادرم زد زیر گوش مریم ، اونم گریه کرد و رفت همون موقع .
    بعدش گفت تحمل ندارم کسی اذیتت کنه نوشین میخوای باهاش بهم بزنم؟
    منم گفتم حتما تعارف میکنه گفتم نه بابا اصلش اینه شما خوش باشید و .... . خلاصه اینا اشتی کردن تا ماه پیش گفته به برادرم بین من و خواهرت باید یکیو انتخاب کنی!

    خلاصه اشکانم گفت من خواهرمو انتخاب میکنم و اینا ، بی وجود فکر کرده بود بعد 24 سال من به یه دختر تازه از راه رسیده میفروشه .

    با هم بهم زدن. خوانوادشونم اذیتمون کردن زیاد . حالا بعد 1 ماه دیدم خانوم یه دسته گل گرفته اومده پیش من که ببخشید و این حرفا و بیا و وساطت کن و من قول میدم یه ادم دیگه بشم و گریه و التماس و من عاشق اشکانم بدون اون میمیرم و ... . پیش خودشم رفته بود جواب رد و بی محلی گرفته بود .
    من ادم کینه ای نیستم. ولی نمیدونم چیکار کنم. اگه بخوام میتونم وساطت کنم رو حرف من اشکان حرف نمیزنه ولی میترسم دوباره این همون جوری بشه از یه طرفی ازش بدم اومده ، از یه طرفی نمیدونم حس خوبی ندارم بهش ، از یه طرفم از خدا میترسم نکنه من باعث جدایی و گناه 2 نفر شده باشم .
    نمیدونم چیکار کنم حسابی گیر کردم . کاش از اول این کارو نمیکردم . خلاصه نوشتم خیلی قضیه شاخ و برگ داره. من در حقش خوبی کردم اما اون نامردی کرد و حالا توقع داره دوباره خوبی کنم .
    شما جای من بودید چه میکردید؟ من خیلی از خدا میترسم


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰۶)
    • ۴۰۷۰ بازدید توسط ۳۰۳۲ نفر
    • چهارشنبه ۱۱ شهریور ۹۴ - ۲۳:۳۰

    من پشیمون هستم ولی نمیتونم ببخشمش.

    سلام
    من پشیمون هستم ولی نمیتونم ببخشمش.
    من  دختر هستم. یک همکلاسی و هم استانی در دوره لیسانس داشتم. مدت  صمیمیت ما فقط شش ماه بود. اونم به خاطر حس غربتی که در تهران حس میکردیم. بعد از شش ماه فهمیدم هیچ وجه اشتراکی نداریم و یکسال بعد خودم ارتباط رو قطع کردم.

    چون خیلی صمیمی بودیم و همه جا با هم بودیم، این قطع رابطه برای همه سوال شد ولی من به خاطر حفظ آبروی اون فقط گفتم ما خصوصیات اخلاقیمون بهم شبیه نیست. و بدی پشتش نگفتم.
    مشکلم در اصل این بود که چون نفر اول کلاس بودم همیشه مورد حسادتش قرار می گرفتم و سعی میکرد منو  کوچیک و کم ارزش کنه. ( بعد شش ماه فهیمدما ) این مورد قابل تحمل بود. یک بار ناچارا به خونه من در شهرستان اومدن.

    در اون زمان ما به دلیل برخی مشکلات و خرید و فروش ملک قسط و وام  و ....در وضعیت خوب مالی نبودیم  در حالی که این خانم خودش ساکن روستا بود وقتی خونه مون رو با اون وسایل حقیرانه دید حرف ها و زخم زبون های زیادی به من زد.  


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۲۴۶۰ بازدید توسط ۱۷۳۴ نفر
    • چهارشنبه ۱۱ شهریور ۹۴ - ۲۳:۰۵

    آخه چرا یهو اینجوری شد؟!

    سلام
    من بیست سالمه و کوچکترین فرزند خانوادمونم. دو تا خواهر و یه برادر دارم که هر سه تاشون ازدواج کردن. دو تا خواهرم به فاصله یک سال از هم عقد کردن که زمان عقد خواهر دومیم و عروسی خواهر اولیم تقریبا یه ماه فاصله داشت.

    خواهر دومیم هم قرار بود بعد یه سال عقد عروسی بگیره که متاسفانه با فوت پدر دامادمون این مدت به دو سال کشیده شد. من با دامادامون خیلی رابطه خوبی داشتم و جفتشون مثل داداشم بودن.

    مخصوصا داماد دومی که همیشه میگفت چون دوست داشته خواهر کوچیکتر داشته باشه و نداشته منو مثل خواهر کوچیکش دوست داره و همیشه بهم میگفت آجی کوچولو و هر بار میومد خونمون کلی خوراکی و آدامس و شکلاتای خارجی و وسیله برام میخرید و هیچوقت دست خالی نمیومد.

    از طرفی همه به ما دو تا میگفتن اخلاقتون مثل همه چون تو خانوادمون فقط من و داماد دومیمون فوق العاده شیطون بودیم و همیشه ما بقیه رو میخندوندیم و در کل خصوصیات اخلاقی و طرز فکرمون خیلی شبیه هم بود و یه جورایی با کل خانوادمون فرق داشت.

    بعد از اینکه پدر دامادمون فوت کرد رفت و آمدش به خونه ما خیلی بیشتر شد چون مادر پیری هم داشت و همه خواهر برادراش ازدواج کرده بودن مامان بابام سعی میکردن بیشتر هواشو داشته باشن.

    و تو این مدت رابطش با کل خانواده ما خیلی صمیمی تر شد جوری که واقعا دیگه صد در صد فکر میکردم برادرمه و حساب داماد روش نمیکردم و حتی شب عروسیشون به اصرار خواهرم و دامادشون منم تو ماشین عروسشون بودم.

    همه اینا گذشت تا چند سال بعد که من سوم دبیرستان بودم. خواهر و دامادمون جفتشون شاغل بودن و معمولا پنج شنبه جمعه ها میومدن خونمون و چند باری هم پیش اومده بود که پنجشنبه ظهر که من از مدرسه تعطیل میشدم بیان دنبالم و با هم بیایم خونه ما..

    اما یه بار که میدونستم خواهرم اینا اثاث کشی دارن هفته دیگه و قرار نیست بیان خونه ما.. مدرسه تعطیل شد و داشتم با دوستام میومدم پایین که یکی از دوستام ازم پرسید اون دامادتون نیست جلو در؟! منم با کمال تعجب گفتم چرا هست ولی این مسئله خیلی برام عجیب بود..

    اولش فکر کردم با خواهرم اومده و و خواهرم تو ماشینه و واسه اینکه من ببینمشون پیاده شده ولی وقتی دیدم خواهرم تو ماشین نیست یه خرده ترسیدم و اعصابم هم خورد شد ازش راجبه خواهرم پرسیدم که گفت خونه داره وسیله ها رو جمع میکنه منم تعجب کردم ولی با اینکه خیلی اعصاب خورد شده بود چیزی به روی خودم نیاوردم و فقط سعی کردم کمتر حرف بزنم.

    از یه طرفم مدرسه ما خیلی کوچیک بود و نازممون همه رو به اسم کوچیک میشناخت و وقتی دید من با دامادمون سوار ماشین شدم خیلی بد نگام کرد و منم ترسیدم که به مامانم زنگ بزنه.

    خلاصه دامادمون منو رسوند خونه و منم فقط گفتم به خواهرم سلام برسونه و اگه کارشون زود تموم شد شب بیان خونه ما. و وقتی رفتم بالا اصلا طاقت نیاوردم و همون لحظه همه چی رو به مامانم گفتم.

    مامانم هم همون روز با دامادمون بیرون قرار گذاشت و راجبه این قضیه باهاش حرف زد ولی نگفت من بهش گفتم و گفت ناظممون ز زده خونه.. و فهمید که خواهرم از اینکه دامادمون اومده دنبال من خبر نداشته. ولی دامادمون از مامانم معذرت خواهی کرد و گفت نمیدونسته کارش اشتباهه و قول داد که دیگه این کارو تکرار نکنه.

    اما از اون روز به بعد ارتباط خواهرم اینا با ما خیلی کمرنگ شد تا جایی که اصلا خونمون نیومدن و الان دو ساله که خواهرم باهامون قهره و خونمون نمیاد.

    حتی برا عروسی داداشم و اینکه بچه اون یکی خواهرم هم به دنیا اومد نیومد خونمون... مامانم اینا چند براشون دسته گل فرستادن به محل کارشون تا آشتی کنن ولی هیچ فایده نداشت و خواهر و دامادمون خطاشون رو هم عوض کردن و خونشون رو هم تغییر دادن...

    آخه چرا یهو اینجوری شد؟! من اشتباه کردم که به کامانم گفتم؟! یعنی دامادمون سر اینکه من به مامانم گفتم ناراحت شده چون قهر کردم؟!

    شما جای من بودین چی کار میکردیم؟! مامانم از دوری خواهرم افسردگی گرفته و با نبود خواهرم کلا خانواده بهم ریخته.

    خواهش میکنم راهنماییم کنید.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۷)
    • ۲۲۹۵ بازدید توسط ۱۶۸۷ نفر
    • چهارشنبه ۱۱ شهریور ۹۴ - ۲۲:۰۰

    آیا اتفاقی برای دخترا افتاده؟

    سلام دوستان!
    یه سوالی که خیلی بد ذهن منو درگیر کرده و اون اینه که آیا اتفاقی برای دخترا افتاده؟ چی شده که این همه توی نت از خراب شدن دخترا میگن و همه بهشون شک دارن و میگن دختر سالم پیدا نمیشه ؟
    من سنم زیاد نیست( متولد آخرای 60 هستم ) ولی باور کنید توی دانشگاه و بین دوستام شاید از 30 نفر 25 نفر دخترای خوبی بودن و 15 نفر اصلا چشم و گوش بسته واقعی!!!! حالا چی شده که این قدر همه نسبت به دخترا بد بین شدن؟ من خودم ساکن تهران هستم و دانشگاه هم رفتم و خوب میدونم که دختر بد هم مثل پسر بد وجود داره و کم هم نیست ولی واقعا اوضاع این قدر بد شده که دخترا بیان توی سایت و از ترمیم بکارت و فراموش کردن دوست پسر قبلی و آشنا در اومدن رفیق قبلیشون با شوهر الانشون بگن؟ پس چرا دخترایی که من میشناسم این طور نیستن؟
    بانو/متاهل

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۵۰)
    • ۲۵۳۶ بازدید توسط ۱۹۳۱ نفر
    • سه شنبه ۱۰ شهریور ۹۴ - ۲۲:۳۰

    آیا این همون حسودی کردن نیست؟

    سلام
    چند وقته توی پستهای مختلف اینو از دوستان مجردم میبینم که میگن در مورد متاهل ها ما دلمون میسوزه خیلی چیزها رو نگید.
    راستش منم مجردم آدم احساسی هستم هزار تا مشکل و بدبختی هم دارم. پدر مادرم هم که با هم کلی مشکل دارن از کوچیکی حسرت خیلی چیزها رو میخوردم. ولی از سن بلوغ به بعد اصلا اینطوری نیستم و تعجب میکنم دوستان از این چیزا ناراحت میشن!!!!!!

    اصلا تو کتم نمیره یعنی چی ببخشید معنیش اینه که از خوشحالی دیگران خوشحال نمیشیم. آدمی که نرمال باشه که نباید ناراحت بشه ( امیدوارم کسی بهش بر نخوره).

    وقتی ما به خدا ایمان داریم و میدونیم که بهترین ها رو برامون رقم میزنه ( شعار نمیدم و اینکه بستگی به تلاشمون هم داره ) پس دیگه چرا حسرت به دل بمونیم.

    بازم ببخشید ولی وقتی میبینم مجردا اینطوری میگن اعصابم خورد میشه احساس میکنم خودشونو خیلی بدبخت فرض میکنن. به همین خاطر عادت کردیم همش از بدبختی هامون برای همدیگه بگیم و انگار هر کی بدبخت تر باشه نمره بیشتری بهش میدن.

    امیدوارم کسی ناراحت نشده باشه و اگر هم مخالفین لطفا با منطق دلیلتون رو بفرمایین. اگه اسمش حسودی نیست پس چیه؟

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۳)
    • ۱۷۹۸ بازدید توسط ۱۳۶۰ نفر
    • دوشنبه ۹ شهریور ۹۴ - ۲۳:۳۰

    من یه خواهر دارم که ١٤ سالشه و خیلى پرخاشگره

    سلام

    من یه خواهر دارم که ١٤ سالشه. خیلى پرخاشگره و به بهونه هاى الکى سر من و مامان بابام داد میزنه و به مامانم و من فحش میده گاهى هم به مامانم حمله میکنه.

    ما اکثراً باش مدارا میکنیم و فقط تا وقتى باب میلش حرف بزنى و رفتار کنى خوبه. امشب سر یه حرفى شروع کرد به داد زدن و فحش دادن به مامانم و میخواست مامانم رو بزنه منم دیگه طاقتم تمام شد رفتم دست و پاشو گرفتم و تا میشد سرش داد زدم و از عصبانیت رفتم تو اتاقم که کارامو کنم برم بیرون.

    دوباره دیدم با بالشت داره مامانمو میزنه و اذیت میکنه و داد میزنه باز رفتم بالشتو بگیرم که باش درگیر شدم تلفن رو برداشتم به بابام زنگ بزنم اومد گوشیو ازم بگیره من خیلى عصبانى شدم تا تونستم داد زدم و چشمامو بستم و فقط همینطور که گوشى دستم بود با آخرین زورم محکم کوبیدم چند بار تو کمرش .

    وقتى چشمامو باز کردم دیدم یه لحظه از تقلا وایساده و گفت مامان کمرم و چشماش قرمز بود و قلمبیده بود بیرون و گریه میکرد نفسش رفت چون خیلى محکم زدم که خودم هنوز بعد از ٦ ساعت هنوز ناخنام درد میکنه. 


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۴)
    • ۲۹۷۰ بازدید توسط ۲۰۹۴ نفر
    • دوشنبه ۹ شهریور ۹۴ - ۲۲:۴۵

    مامانم احترام پدرم رو توی خونه نگه نمیداره

    سلام دوستان
    اگه توی خونه یک ویژگی منفی از پدر یا مادرتون ببین (در رابطه با خودشون) . مثلا اینکه مامان توی خونه و جلوی بچه ها احترام پدر رو نگه نمیداره و همش اونو کوچیک میکنه ( فقط تو خونه ها نه جلوی فامیل ) چه جوری به مادر میگین ؟
    من میخوام بگم ولی راستش این حرفو قد دهنم نمیدونم .آخه من یه دختر مجرد بیام بگم مامان لطفا با پدرم درست صحبت کن .مردا به غرورشون خیلی احتیاج دارن!
    مامانمم سابقه داره هیچ وقت اجازه نمیده تو روابطشون ،دعواهاشون  ما دخالت کنیم .
    من مستقیم که نمیتونم بگم . توی مسجد محل هم که اصلا فضاش اینجوری نیست .پیش کسی دیگه ای ( منظورم فامیله ) که نمی تونم مطرح کنم
    آیا سی دی یا فایل صوتی از روانشناسی یا مشاوره هست که من تو خونه بذارم تا بشنون؟؟ یا راه دیگه ای مد نظرتونه
    تشکر


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۹)
    • ۱۳۱۴ بازدید توسط ۱۰۱۹ نفر
    • يكشنبه ۸ شهریور ۹۴ - ۲۲:۵۵

    می تونید یه پدر فحاش رو تحمل کنید؟

    سلام خدمت دوستان

    من یه مشکلی داشتم میخواستم راهنماییم کنید. من یه دختر 21 سالم که مشکلم با  پدرمه... من اصلا هیچ علاقه ای به پدرم ندارم اصلا دوسش ندارم نه اینکه بی احترامی کنم بهش...

    کلا رابطه خوبی با پدرم ندارم. دلم خیلی از دست پدرم شکسته خیلی... همش ازش دوری میکنم تا پدرم از سر کار میاد سریع میدوم تو اتاقم تا اصلا چشمم بهش نیوفته یعنی تا حد...

    حالا دلایلم ایناس پدرم خیلی غیبت میکنه همش پشت سر فامیلا حرف میزنه یا اداشونو در میاره و مسخرشون میکنه واقعا حرفایی میزنه که خودمم دلم میشکنه مثلا میگه دختره فلانیو کی میگیره با اون قیافه ش! 

    بخدا میام دو دقیقه پیشش میشینم شروع میکنه غیبت کردن یا شروع میکنه ایراد گرفتن و فحش دادن به مامانم یعنی بدترین فحش ها رو به مامانم میده یا شروع میکنه از مشکلات میگه کلا ادم منفی بافیه یعنی تا حالا یادم نمیاد مارو خندونده باشه یا شروع میکنه از خودش تعریف کردن که اره من خیلی کارا بلدم ولی شوهر خواهرام هیچی حالیشون نیس و حتی فحششونم میده.

    بخدا باورتون نمیشه من غذامو همیشه تنها میخورم میارم تو اتاقم میخورم یه بار نشد سر سفره بشینم زهرم نکنه مثلا مامانم فلان چیزو یادش رفته سر سفره بیاره بخاطر یه همچین چیز کوچیکی به مامانم رکیک ترین فحش ها رو میده خب من یه دخترم غرور دارم دیگه بچه نیستم که داره اینجوری به مامانم جلوی من بی احترامی میکنه .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۲)
    • ۳۶۸۸ بازدید توسط ۲۶۲۷ نفر
    • يكشنبه ۸ شهریور ۹۴ - ۲۲:۳۵

    در مورد قوز کمر اطلاعاتی دارید ؟

    سلام

    یک دختر ۲۰ ساله هستم . کمرم یک مقدار قوز داره و گودی کمر هم دارم . همین قوز رو کل سیستم استخوانیه پشتم تاثیر گذاشته .

    استخوان پشتیه گردن رو خمیده کرده و شانه ها هم افتاده . البته همه ی اینا نسبتا خفیفن و خیلی شدید نیست .

    اما بابتش ، ناراحتم . چون لباسا تو تنم زیباییه کامل ندارن. راهه درمانش چیه ؟ اصلا این امکان هست که کاملا درست بشه ؟ چقدر طول میکشه ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۰)
    • ۶۲۴۶ بازدید توسط ۴۳۷۰ نفر
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴ - ۲۳:۳۰

    برای کوچیکترین مسائل استرس دارم

    سلام

    من مشکلم اینه زیاد میخندم به تازگی بینی مو عمل کردم وقتی میخندم جای بخیه هام درد میگیره اما اصلا نمیتونم جلو خودمو بگیرم متولد 76 م .

    یه مشکل دیگه مم اینه منتظرم ببینم در حق کی کوتاهی کردم بعد از اون عذاب وجدان بگیرم خیلی وضع م خرابه یه مورچه هم نمیتونم اذیت کنم دل م براش میسوزه میگم دردش میاد بکشینیش نمیذارم مامانم سوسک بکشه هر روز سر این منو میندازه گریه

    و در آخر فوق العاده استرسیم از الان استرس ماه ها بعد رو دارم. آیا من نرمال هستم.؟ کتابی هس معرفی کنین بخونم؟ عذاب وجدان داره خفه م میکنه عذاب وجدانی که دلیل نداره استرس برای کوچیکترین مسئله


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۳)
    • ۲۴۱۳ بازدید توسط ۱۸۵۱ نفر
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴ - ۲۳:۱۵

    چیکار کنم که به مامانم بی احترامی نکنم؟

    سلام من مادر و پدرم خدا رو شکر زندن
    مشکلم اینه که وقتی دعوام میشه باهاشون بهشون فحش میدم: ( مخصوصا با مادرم
    مامان و بابام رابطه ی خوبی با هم ندارن و تا الانم که پنجاه سالشونه نشده یه ماه حرف از طلاق نباشه بینشون...!
    مامانمم مهریشو گذاشته اجرا و کلشو گرفته!
    تو این جریانات بین درگیری ها و دادگاه رفتنا و اینا وسط دعواها کلی دعوا و فحش و این چیزا بینمون اتفاق افتاده
    هنوزم این دعوا ها ادامه داره...
    منم دلم نمیخواد با مادرم دهن به دهن شم
    نمیدونم وقتی داره از مشکلاتش بمن میگه چکار کنم که هم اعصاب خودم خورد نشه نه خودش...
    مثلا میاد پیشم میگه بابا پول فلان طبقه رو نریخته به حسابم و شماره قاضی رو پیدا کن زنگ بزنم به قاضی که زنگ بزنه به پدرت و بگه پولمو بده... قاضی مثلا دوست بابامه
    منم که میگم برا چی شماره رو در بیارم که آبرومونو ببری... اونم هزار تا نفرین و فحش بهم میده...
    یا مثلا بعضی وقتا با بابام میشینن و منو مسخره میکنن و میخندن منم اعصابم خورد میشه یه چیزی بهشون میگم... مثلا میگن چقد میخوابی یا چقد تنبلی و ازین حرفا... خیلیاشم الکیه
    اینجا درست ننتونستم رابطمو باهاشون توصیف کنم ولی در کل راه حل بگین برای اینکه تو دعوا باهاشون احترامشون حفظ بشه و حتی احترامم بذارم!!!

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۲)
    • ۳۱۵۷ بازدید توسط ۲۱۴۶ نفر
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴ - ۲۲:۵۰

    چطور می تونم با نیاز هام مقابله کنم که تا وقت ازدواجم می رسه

    سلام
    من ی دختر بیست و چند ساله هستم که فعلا موقعیت ازدواج رو ندارم ( به دلایل مختلف و حتی به دلیل مشکلات مالی).
    سوالی که دارم اینه که به نظر شما چطور می تونم با نیاز هام مقابله کنم که تا وقت ازدواجم می رسه زیاد اذیت نشم.
    خصوصا نیاز عاطفی که در من خیلی شدیده. چکار کنم که از فکر ازدواج بیام بیرون و روز و شب بهش فکر نکنم؟
    یه سوال دیگه ی من اینه که
     با وجود اینکه به ازدواج کردن علاقه دارم، اما خیلی می ترسم که همسر آیندم با من بد رفتاری کنه.
    مثلا منو بزنه ،تو خونه حبس کنه یا باهام دعوا کنه و یا حتی با بچه هامون بدرفتاری کنه . لازم به ذکره من کتک خاصی تو بچگی نخوردم. شاید در حد چند سیلی و نیشگون مادرم.
    فقط پدرم خیلی عصبانیه و بلند داد می زنه.
    حتی صدای دعوای زن و شوهر همسایه هم منو بی نهایت ناراحت و نگران می کنه. (نگید زن و شوهر دعوا کنن دیگران باور کنن!) یا یه همسایه داشتیم مرده می رفت سرکار در رو روی خانمش قفل می کرد.
    من خیلی می ترسم از طرف همسر آیندم مورد آزار قرار بگیرم.
    چکار کنم؟
    با تشکر

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۰)
    • ۱۵۳۹ بازدید توسط ۱۲۶۴ نفر
    • جمعه ۶ شهریور ۹۴ - ۲۳:۱۵

    بعد از گرفتن کارشناسی حس می کنم برگشتم سرخونه ی اول

    سلام به همگی
    دختری حدودا 25 ساله هستم. دو ماهه تحصیلاتم رو توی مقطع کارشناسی تموم کردم. حس می کنم برگشتم سرخونه ی اول حس می کنم از بقیه عقبم.
    شاید کسانی باشن که از من عقب تر باشن اما من این مدل زندگی رو دوست ندارم و ناکامی باعث شده پرخاشگر و افسرده بشم.
    لازم به ذکره که وضعیت مالی خوبی هم ندارم و هر کلاسی رو نمی تونم برم و حتی الان دقیقا نمی دونم چه حرفه یا هنریا  حتی ورزشی  می تونه منو هم از لحاظ درآمد و هم از لحاظ روحی راضی کنه.
    و البته از لحاظ خونه داری و آشپزی تقریبا ماهر هستم و الان منظور اصلی من فعالیت توی اجتماعه چون از صبح تا شب توی خونه هستم.
    درخواستی که از شما دارم اینه که اگه از موقعیتتون راضی هستید چه کم چه زیاد ،لطف کنید سن، رشته تون و راهی که رفتید و هر چی که به ذهنتون می رسه بیان کنید.
    متشکرم


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۳)
    • ۲۰۸۱ بازدید توسط ۱۴۸۲ نفر
    • جمعه ۶ شهریور ۹۴ - ۲۲:۴۰

    برو بالا