خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در واتس اپ

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر منتخب جدیدترین مطالب خانواده برتر جدید
توهم عاشقی ... (۴۷۰۸ بازدید توسط ۳۴۰۷ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۴۳۸۸ بازدید توسط ۳۱۰۸ نفر) - (۲ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۳۱۹۴ بازدید توسط ۲۳۲۹ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۳۵۸۴ بازدید توسط ۲۶۴۴ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۳۱۶۹ بازدید توسط ۲۲۹۲ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۲۴۹۸ بازدید توسط ۱۸۲۰ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۴۵۵۱ بازدید توسط ۱۰۵۷۴ نفر) - (۹۶ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۲۵۳۵ بازدید توسط ۱۸۴۸ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۱۳۴ بازدید توسط ۵۳۰۳ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۴۵۱ بازدید توسط ۵۷۴۷ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۲۷ بازدید توسط ۲۰۸۲ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۲۷۷۱ بازدید توسط ۲۰۳۵ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۴۵۰ بازدید توسط ۱۷۳۱ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۵۴۸ بازدید توسط ۲۳۴۱ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۲۲۲۱ بازدید توسط ۱۴۸۶ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۹۳۳ بازدید توسط ۵۵۰ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۲۰۹۲ بازدید توسط ۱۴۱۱ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۲۳۰۶ بازدید توسط ۱۵۵۰ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۸۳۸ بازدید توسط ۲۵۸۲ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۷۸۸ بازدید توسط ۱۱۱۹ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۳۶۶ بازدید توسط ۸۱۷ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۵۹۰ بازدید توسط ۱۰۴۳ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۷۱۴ بازدید توسط ۱۹۳۱ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۵۲۷ بازدید توسط ۲۵۶۹ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۴۱۷۲ بازدید توسط ۲۹۲۰ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۷۴۵ بازدید توسط ۳۲۳۳ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۳۴۱۵ بازدید توسط ۲۴۱۰ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۱۱۳۵ بازدید توسط ۷۰۲ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۷۸۲ بازدید توسط ۱۱۴۱ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۲۸۶۸ بازدید توسط ۱۷۶۲ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۷۹۲ بازدید توسط ۲۵۸۰ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۲۳۲۷ بازدید توسط ۱۴۴۸ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۶۳۱ بازدید توسط ۱۶۷۶ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۸۲۲ بازدید توسط ۶۸۹۳ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۴۹۲ بازدید توسط ۸۸۶ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۲۲۰۸ بازدید توسط ۱۳۱۰ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۶۹۳ بازدید توسط ۱۷۹۷ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۶۰۳۹ بازدید توسط ۴۰۸۵ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۲۱۹۵ بازدید توسط ۱۴۷۱ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۵۰۱۲ بازدید توسط ۳۵۵۴ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۶۱۶۶ بازدید توسط ۴۴۳۰ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۳۱۴۲ بازدید توسط ۱۹۱۰ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۶۰۱۰ بازدید توسط ۴۲۳۴ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۳۳۳۸ بازدید توسط ۲۲۸۳ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۲۱۶۸ بازدید توسط ۱۴۴۹ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۴۵۰ بازدید توسط ۱۶۵۹ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۲۰۸۵ بازدید توسط ۱۴۲۰ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۸۵۶ بازدید توسط ۳۳۱۲ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۸۱۲۶ بازدید توسط ۴۵۴۷ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۹۵۰۳ بازدید توسط ۶۴۶۲ نفر) - (۷۰ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۴۶۰ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۴۳۱۷ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۴۱۶ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۵۱۱ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۲۱۳۲ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۲۱۷۸ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۹۲۷۱ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۸۰۰ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۱۴۳۲ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۴۷۰ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۵۷۶۷ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۶۲۴۴ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۷۴۸ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۵۱۲۳ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۸۸۹۵ نمایش) - (۱۹۵ نظر)
صفحه شخصی شب (۲۱۹۴ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۱۰۳۱۲ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۷۵۱۳ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۹۴۲۶ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۵۱۸۰ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۴۶۳۹ نمایش) - (۴۵۸ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۴۱۵۸ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۸۹۰ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۶۹۵۶ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۳۸۱ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۸۵۳ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۵۲۸۶ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۴۲۹۶ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۷۱۸ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۵۷۳ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۹۰۷۳ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۷۰۳۵ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۱۳۳۲ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۷۹۵ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۲۱۲۴۶ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۹۴۵۵ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۵۲۰۸ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۴۷۰۶ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۱۲۸۴ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۵۹۶ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۱۱۸۳ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۳۰۵۱ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۷۷۱ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۵۳۸ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۷۵۷ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۴۰۲۵ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۶۱۵ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۹۵۰۲ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۵۰۱۳ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
صفحه شخصی 12 12 (۲۲۲۳ نمایش) - (۹ نظر)
چه مدل چادری بهم میاد ؟ (۱۷۱۴۷ بازدید توسط ۱۲۹۵۴ نفر) - (۲۳ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۳۵۴۵ بازدید توسط ۲۷۰۶ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۳۷۱۳۹ بازدید توسط ۲۷۴۹۵ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۵۶۷۷ بازدید توسط ۱۱۷۹۴ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۱۳۹۱۸ بازدید توسط ۹۶۴۶ نفر) - (۶۷ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۴۶۵۲ بازدید توسط ۱۰۷۹۸ نفر) - (۵۱ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۲۴۸۰۰ بازدید توسط ۱۸۳۰۷ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۱۲۴۹۵ بازدید توسط ۹۰۴۱ نفر) - (۶۶ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۴۵۵۱ بازدید توسط ۱۰۵۷۴ نفر) - (۹۶ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۱۲۶۶ بازدید توسط ۸۲۸۷ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۷۴۳۵ بازدید توسط ۵۲۸۵ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۵۳۱۵ بازدید توسط ۴۲۲۱ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۶۰۷۴۵ بازدید توسط ۴۶۰۲۹ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۳۸۲۳ بازدید توسط ۲۸۰۲ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۱۱۶۶۴ بازدید توسط ۸۹۲۳ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۶۱۷۰ بازدید توسط ۴۸۷۵ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۱۷۳۴۵ بازدید توسط ۱۶۶۵۳۶ نفر) - (۶۹ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۳۹۷۷ بازدید توسط ۱۰۲۵۶ نفر) - (۴۹ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۷۵۱۸ بازدید توسط ۵۰۱۵ نفر) - (۲۰ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۴۹۱۰ بازدید توسط ۳۶۲۱ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۳۱۸۶ بازدید توسط ۲۱۷۹ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۷۱۳۴ بازدید توسط ۵۳۰۳ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۷۴۵۱ بازدید توسط ۵۷۴۷ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۵۹۷۹۸ بازدید توسط ۴۵۶۲۰ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۳۴۵۵ بازدید توسط ۹۵۱۷ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۸۳۳۳ بازدید توسط ۶۱۰۴۸ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۳۵۲۵ بازدید توسط ۲۵۶۰ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۳۳۵۹۱ بازدید توسط ۲۲۱۰۳ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۹۲۷ بازدید توسط ۲۰۸۲ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۱۰۱۸۳ بازدید توسط ۷۲۲۵ نفر) - (۲۹ نظر)

۲۳۵۳ مطلب با موضوع «مسائل دختران جوان» ثبت شده است

خوشحالم که ترک پوستی دارم

ﺳﻼﻡ

ﺑﻪ ﺁﺑﺠﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﻢ ، ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺮﺗﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺑﺤﺚ ﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤ ها ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽﮔﻦ ﻣﻦ ﭘﻮﺳﺘﻢ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭﻩ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻠﯽ ﻓﺎﺯ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯿﺪﻥ .

ﺣﺎﻻ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﻪ ﻣﺸﮑﻠﻮ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﺪ ﺑﺪﻧ ﺘﻮﻥ ﻣﺜﻞ فلان بازیگر خارجی ﻣﯽ ﺷﺪ!؟ ﺧﺐ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻨﻢ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻭ ﺭﻭﯼ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺭﺍﻥ ﻫﺎﻡ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻠﮑﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ ؟

ﭼﻮﻥ ﺗﺮﮎ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻢ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻭﺭﺯﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻓﺮﻡ ، ﭘﺎﻫﺎﻡ ﭼﻮﻥ ﺳﻔﺖ ﻭ ﻋﻀﻼﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺗﺮﮎ ﻫﺎﺵ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﭘﺲ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﺑﺪﻧﺘﻮﻥ ﺑﺪ ﻓﺮﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﯼ ﺭﺍﻥ ﺷﻠﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ ﻋﻀﻼﺕ ﻭ ﭼﺮﺑﯽ ﻭ ﺳﻠﻮﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺮ ﭘﻮﺳﺘﯽ ﻫﺴﺖ ﻧﻪ ﺗﺮﮎ .


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) زیبایی و بهداشت پوست و مو (۷۵ مطلب مشابه) رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۲)
    • ۱۵۷۴۸ بازدید توسط ۱۱۱۴۲ نفر
    • پنجشنبه ۱۲ شهریور ۹۴ - ۲۲:۴۰

    چند سوال در مورد ختنه خانم ها

    سلام خدمت دوستان
    تو رساله رهبری از ختنه دختران سوال شده بود ایشون فرموده بودند که ختنه دختران مستحبه مثل ختنه پسران واجب نیست .
    من خودم متاهل هستم ولی نمیدونم ختنه دخترا چطوریه یعنی دقیقا چکار می کنند اگه میشه یه راهنماییم بکنید یا اگه کسی میدونه پاسخ بده اگه دختر خانمی اینکارو کرده جواب بده که دقیقا چکار میکنن و آیا ختنه دختران تاثیری روی روابط جنسی بعد ازدواج داره یا نه ؟
    خلاصه خوبه یا بعد؟ و این ختنه دختران بیشتر تو کدوم یک از اقوام یا استان خاصی رایجه؟

    پاسخ :
    سلام
    به طور خلاصه باید عرض کنم که ختنه انواع مختلفی داره . تنها ختنه ای که مورد تائید اسلام هستش و میگن مستحبه ، بریدن قسمت هایی از لب های داخلی آلت یا همون لابیا مینور هستش .
    موفق باشید

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۹)
    • ۹۹۳۶ بازدید توسط ۶۵۷۸ نفر
    • پنجشنبه ۱۲ شهریور ۹۴ - ۲۲:۲۰

    میگه بیا و وساطت کن ، برادرت منو ببخشه

    سلام
    من یه دختر 24 ساله هستم با قیافه و ظاهر معمولی . مادرم سال 89 فوت کرد . یه بردار بزرگ تر از خودم دارم. 29 سالشه جدا زندگی میکنه و وضع مالیش هم خیلی خوبه و از همه مهم تر به شدت خوش قیافه و خوش تیپ هست . این برادرم خیلی منو دوست داره و روم حساسه .

    حقیقتش من تازگی جایی مشغول به کار شدم ( حالا کاری ندارم داداشمو با هزار زحمت راضی کردم و کلی تحقیق کرد و کلی شرط گذاشت, بابام  راضی شده بود اما برادرم اجازه نمیداد) و چون محل کار برادرم نزدیکه بعضی وقتا موقع تعطیل شدن شرکت میاد دنبال من
    قضیه اینه که یکی از همکارا که 1 دختری هست تقریبا هم سن و سال من ، این دوستم که اسمش مریم هست یه چند باری با ما اومد خوب مسیرش تا یه جایی یکی بود و گفتم بیاد حالا عیب نداره .

    تا این که دیدم یه مدت خیلی صمیمی شد و میاد خونه و هی زنگ و اینا ، بعد یکی دو ماه برگشت گفت نوشین تو دوستمی خواهرمی (!) حقیقتش من دوست دارم ازدواج کنم و به برادرت علاقه مند شدم خواهری کن در حقم یه جوری اشنامون کن من اینجوریم اونجوریم...
    خلاصه منم گفتم حالا دختر بدی نیست برادر منم تنهاست سنشم داره بالا میره بد نیست خوبه بکنیم این کارو .

    به برادرم گفتم و اونم گفت باشه و قبول کرد . خلاصه قضیه جدی شد و خوانواده ها در جریان قرار گرفتن رفتیم خونشون اونا اومدن و مریم و اشکان عقد کردن .

    " چشمتون روز بد نبینه از روز عقد مصیبت من شروع شد "
    خانومی که دیروز اونجوری بود از این رو به اون رو شد ، زیر و رو شد ، حالا منم تحمل میکردم
    جایی میرفتیم خودش جلو می نشست من عقب می نشستم تو راه هندزفری میذاشتم اینا حرفی میخوان بزنن ناراحت نباشن و ... . ولی خیلی اذیت میکرد .
    "چرا به خواهرت پول میدی؟ چرا بغلش میکنی؟ چرا با هم بیرون میرید؟ چرا میری دنبالش؟
    چرا خونت میاد (!!!)؟ و ..."
    من چاره ای نداشتم غیر تحمل ، چه میشه کرد پشیمون بودم ولی پشیمونی سودی نداشت . تا این که یه روز سر میز غذا سر یه اب ریختن سرم داد زد (بهانه) . منم دلم پر بود یه دفعه زدم زیر گریه ، برادرم و پسر عموم هم نشسته بودن ، یه دفعه برادرم زد زیر گوش مریم ، اونم گریه کرد و رفت همون موقع .
    بعدش گفت تحمل ندارم کسی اذیتت کنه نوشین میخوای باهاش بهم بزنم؟
    منم گفتم حتما تعارف میکنه گفتم نه بابا اصلش اینه شما خوش باشید و .... . خلاصه اینا اشتی کردن تا ماه پیش گفته به برادرم بین من و خواهرت باید یکیو انتخاب کنی!

    خلاصه اشکانم گفت من خواهرمو انتخاب میکنم و اینا ، بی وجود فکر کرده بود بعد 24 سال من به یه دختر تازه از راه رسیده میفروشه .

    با هم بهم زدن. خوانوادشونم اذیتمون کردن زیاد . حالا بعد 1 ماه دیدم خانوم یه دسته گل گرفته اومده پیش من که ببخشید و این حرفا و بیا و وساطت کن و من قول میدم یه ادم دیگه بشم و گریه و التماس و من عاشق اشکانم بدون اون میمیرم و ... . پیش خودشم رفته بود جواب رد و بی محلی گرفته بود .
    من ادم کینه ای نیستم. ولی نمیدونم چیکار کنم. اگه بخوام میتونم وساطت کنم رو حرف من اشکان حرف نمیزنه ولی میترسم دوباره این همون جوری بشه از یه طرفی ازش بدم اومده ، از یه طرفی نمیدونم حس خوبی ندارم بهش ، از یه طرفم از خدا میترسم نکنه من باعث جدایی و گناه 2 نفر شده باشم .
    نمیدونم چیکار کنم حسابی گیر کردم . کاش از اول این کارو نمیکردم . خلاصه نوشتم خیلی قضیه شاخ و برگ داره. من در حقش خوبی کردم اما اون نامردی کرد و حالا توقع داره دوباره خوبی کنم .
    شما جای من بودید چه میکردید؟ من خیلی از خدا میترسم


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰۶)
    • ۴۰۱۱ بازدید توسط ۲۹۸۹ نفر
    • چهارشنبه ۱۱ شهریور ۹۴ - ۲۳:۳۰

    من پشیمون هستم ولی نمیتونم ببخشمش.

    سلام
    من پشیمون هستم ولی نمیتونم ببخشمش.
    من  دختر هستم. یک همکلاسی و هم استانی در دوره لیسانس داشتم. مدت  صمیمیت ما فقط شش ماه بود. اونم به خاطر حس غربتی که در تهران حس میکردیم. بعد از شش ماه فهمیدم هیچ وجه اشتراکی نداریم و یکسال بعد خودم ارتباط رو قطع کردم.

    چون خیلی صمیمی بودیم و همه جا با هم بودیم، این قطع رابطه برای همه سوال شد ولی من به خاطر حفظ آبروی اون فقط گفتم ما خصوصیات اخلاقیمون بهم شبیه نیست. و بدی پشتش نگفتم.
    مشکلم در اصل این بود که چون نفر اول کلاس بودم همیشه مورد حسادتش قرار می گرفتم و سعی میکرد منو  کوچیک و کم ارزش کنه. ( بعد شش ماه فهیمدما ) این مورد قابل تحمل بود. یک بار ناچارا به خونه من در شهرستان اومدن.

    در اون زمان ما به دلیل برخی مشکلات و خرید و فروش ملک قسط و وام  و ....در وضعیت خوب مالی نبودیم  در حالی که این خانم خودش ساکن روستا بود وقتی خونه مون رو با اون وسایل حقیرانه دید حرف ها و زخم زبون های زیادی به من زد.  


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۰)
    • ۲۴۵۲ بازدید توسط ۱۷۳۰ نفر
    • چهارشنبه ۱۱ شهریور ۹۴ - ۲۳:۰۵

    آخه چرا یهو اینجوری شد؟!

    سلام
    من بیست سالمه و کوچکترین فرزند خانوادمونم. دو تا خواهر و یه برادر دارم که هر سه تاشون ازدواج کردن. دو تا خواهرم به فاصله یک سال از هم عقد کردن که زمان عقد خواهر دومیم و عروسی خواهر اولیم تقریبا یه ماه فاصله داشت.

    خواهر دومیم هم قرار بود بعد یه سال عقد عروسی بگیره که متاسفانه با فوت پدر دامادمون این مدت به دو سال کشیده شد. من با دامادامون خیلی رابطه خوبی داشتم و جفتشون مثل داداشم بودن.

    مخصوصا داماد دومی که همیشه میگفت چون دوست داشته خواهر کوچیکتر داشته باشه و نداشته منو مثل خواهر کوچیکش دوست داره و همیشه بهم میگفت آجی کوچولو و هر بار میومد خونمون کلی خوراکی و آدامس و شکلاتای خارجی و وسیله برام میخرید و هیچوقت دست خالی نمیومد.

    از طرفی همه به ما دو تا میگفتن اخلاقتون مثل همه چون تو خانوادمون فقط من و داماد دومیمون فوق العاده شیطون بودیم و همیشه ما بقیه رو میخندوندیم و در کل خصوصیات اخلاقی و طرز فکرمون خیلی شبیه هم بود و یه جورایی با کل خانوادمون فرق داشت.

    بعد از اینکه پدر دامادمون فوت کرد رفت و آمدش به خونه ما خیلی بیشتر شد چون مادر پیری هم داشت و همه خواهر برادراش ازدواج کرده بودن مامان بابام سعی میکردن بیشتر هواشو داشته باشن.

    و تو این مدت رابطش با کل خانواده ما خیلی صمیمی تر شد جوری که واقعا دیگه صد در صد فکر میکردم برادرمه و حساب داماد روش نمیکردم و حتی شب عروسیشون به اصرار خواهرم و دامادشون منم تو ماشین عروسشون بودم.

    همه اینا گذشت تا چند سال بعد که من سوم دبیرستان بودم. خواهر و دامادمون جفتشون شاغل بودن و معمولا پنج شنبه جمعه ها میومدن خونمون و چند باری هم پیش اومده بود که پنجشنبه ظهر که من از مدرسه تعطیل میشدم بیان دنبالم و با هم بیایم خونه ما..

    اما یه بار که میدونستم خواهرم اینا اثاث کشی دارن هفته دیگه و قرار نیست بیان خونه ما.. مدرسه تعطیل شد و داشتم با دوستام میومدم پایین که یکی از دوستام ازم پرسید اون دامادتون نیست جلو در؟! منم با کمال تعجب گفتم چرا هست ولی این مسئله خیلی برام عجیب بود..

    اولش فکر کردم با خواهرم اومده و و خواهرم تو ماشینه و واسه اینکه من ببینمشون پیاده شده ولی وقتی دیدم خواهرم تو ماشین نیست یه خرده ترسیدم و اعصابم هم خورد شد ازش راجبه خواهرم پرسیدم که گفت خونه داره وسیله ها رو جمع میکنه منم تعجب کردم ولی با اینکه خیلی اعصاب خورد شده بود چیزی به روی خودم نیاوردم و فقط سعی کردم کمتر حرف بزنم.

    از یه طرفم مدرسه ما خیلی کوچیک بود و نازممون همه رو به اسم کوچیک میشناخت و وقتی دید من با دامادمون سوار ماشین شدم خیلی بد نگام کرد و منم ترسیدم که به مامانم زنگ بزنه.

    خلاصه دامادمون منو رسوند خونه و منم فقط گفتم به خواهرم سلام برسونه و اگه کارشون زود تموم شد شب بیان خونه ما. و وقتی رفتم بالا اصلا طاقت نیاوردم و همون لحظه همه چی رو به مامانم گفتم.

    مامانم هم همون روز با دامادمون بیرون قرار گذاشت و راجبه این قضیه باهاش حرف زد ولی نگفت من بهش گفتم و گفت ناظممون ز زده خونه.. و فهمید که خواهرم از اینکه دامادمون اومده دنبال من خبر نداشته. ولی دامادمون از مامانم معذرت خواهی کرد و گفت نمیدونسته کارش اشتباهه و قول داد که دیگه این کارو تکرار نکنه.

    اما از اون روز به بعد ارتباط خواهرم اینا با ما خیلی کمرنگ شد تا جایی که اصلا خونمون نیومدن و الان دو ساله که خواهرم باهامون قهره و خونمون نمیاد.

    حتی برا عروسی داداشم و اینکه بچه اون یکی خواهرم هم به دنیا اومد نیومد خونمون... مامانم اینا چند براشون دسته گل فرستادن به محل کارشون تا آشتی کنن ولی هیچ فایده نداشت و خواهر و دامادمون خطاشون رو هم عوض کردن و خونشون رو هم تغییر دادن...

    آخه چرا یهو اینجوری شد؟! من اشتباه کردم که به کامانم گفتم؟! یعنی دامادمون سر اینکه من به مامانم گفتم ناراحت شده چون قهر کردم؟!

    شما جای من بودین چی کار میکردیم؟! مامانم از دوری خواهرم افسردگی گرفته و با نبود خواهرم کلا خانواده بهم ریخته.

    خواهش میکنم راهنماییم کنید.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۷)
    • ۲۲۸۳ بازدید توسط ۱۶۷۷ نفر
    • چهارشنبه ۱۱ شهریور ۹۴ - ۲۲:۰۰

    آیا اتفاقی برای دخترا افتاده؟

    سلام دوستان!
    یه سوالی که خیلی بد ذهن منو درگیر کرده و اون اینه که آیا اتفاقی برای دخترا افتاده؟ چی شده که این همه توی نت از خراب شدن دخترا میگن و همه بهشون شک دارن و میگن دختر سالم پیدا نمیشه ؟
    من سنم زیاد نیست( متولد آخرای 60 هستم ) ولی باور کنید توی دانشگاه و بین دوستام شاید از 30 نفر 25 نفر دخترای خوبی بودن و 15 نفر اصلا چشم و گوش بسته واقعی!!!! حالا چی شده که این قدر همه نسبت به دخترا بد بین شدن؟ من خودم ساکن تهران هستم و دانشگاه هم رفتم و خوب میدونم که دختر بد هم مثل پسر بد وجود داره و کم هم نیست ولی واقعا اوضاع این قدر بد شده که دخترا بیان توی سایت و از ترمیم بکارت و فراموش کردن دوست پسر قبلی و آشنا در اومدن رفیق قبلیشون با شوهر الانشون بگن؟ پس چرا دخترایی که من میشناسم این طور نیستن؟
    بانو/متاهل

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۵۰)
    • ۲۵۳۱ بازدید توسط ۱۹۲۸ نفر
    • سه شنبه ۱۰ شهریور ۹۴ - ۲۲:۳۰

    آیا این همون حسودی کردن نیست؟

    سلام
    چند وقته توی پستهای مختلف اینو از دوستان مجردم میبینم که میگن در مورد متاهل ها ما دلمون میسوزه خیلی چیزها رو نگید.
    راستش منم مجردم آدم احساسی هستم هزار تا مشکل و بدبختی هم دارم. پدر مادرم هم که با هم کلی مشکل دارن از کوچیکی حسرت خیلی چیزها رو میخوردم. ولی از سن بلوغ به بعد اصلا اینطوری نیستم و تعجب میکنم دوستان از این چیزا ناراحت میشن!!!!!!

    اصلا تو کتم نمیره یعنی چی ببخشید معنیش اینه که از خوشحالی دیگران خوشحال نمیشیم. آدمی که نرمال باشه که نباید ناراحت بشه ( امیدوارم کسی بهش بر نخوره).

    وقتی ما به خدا ایمان داریم و میدونیم که بهترین ها رو برامون رقم میزنه ( شعار نمیدم و اینکه بستگی به تلاشمون هم داره ) پس دیگه چرا حسرت به دل بمونیم.

    بازم ببخشید ولی وقتی میبینم مجردا اینطوری میگن اعصابم خورد میشه احساس میکنم خودشونو خیلی بدبخت فرض میکنن. به همین خاطر عادت کردیم همش از بدبختی هامون برای همدیگه بگیم و انگار هر کی بدبخت تر باشه نمره بیشتری بهش میدن.

    امیدوارم کسی ناراحت نشده باشه و اگر هم مخالفین لطفا با منطق دلیلتون رو بفرمایین. اگه اسمش حسودی نیست پس چیه؟

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۳)
    • ۱۷۸۵ بازدید توسط ۱۳۴۹ نفر
    • دوشنبه ۹ شهریور ۹۴ - ۲۳:۳۰

    من یه خواهر دارم که ١٤ سالشه و خیلى پرخاشگره

    سلام

    من یه خواهر دارم که ١٤ سالشه. خیلى پرخاشگره و به بهونه هاى الکى سر من و مامان بابام داد میزنه و به مامانم و من فحش میده گاهى هم به مامانم حمله میکنه.

    ما اکثراً باش مدارا میکنیم و فقط تا وقتى باب میلش حرف بزنى و رفتار کنى خوبه. امشب سر یه حرفى شروع کرد به داد زدن و فحش دادن به مامانم و میخواست مامانم رو بزنه منم دیگه طاقتم تمام شد رفتم دست و پاشو گرفتم و تا میشد سرش داد زدم و از عصبانیت رفتم تو اتاقم که کارامو کنم برم بیرون.

    دوباره دیدم با بالشت داره مامانمو میزنه و اذیت میکنه و داد میزنه باز رفتم بالشتو بگیرم که باش درگیر شدم تلفن رو برداشتم به بابام زنگ بزنم اومد گوشیو ازم بگیره من خیلى عصبانى شدم تا تونستم داد زدم و چشمامو بستم و فقط همینطور که گوشى دستم بود با آخرین زورم محکم کوبیدم چند بار تو کمرش .

    وقتى چشمامو باز کردم دیدم یه لحظه از تقلا وایساده و گفت مامان کمرم و چشماش قرمز بود و قلمبیده بود بیرون و گریه میکرد نفسش رفت چون خیلى محکم زدم که خودم هنوز بعد از ٦ ساعت هنوز ناخنام درد میکنه. 


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۴)
    • ۲۹۴۶ بازدید توسط ۲۰۷۳ نفر
    • دوشنبه ۹ شهریور ۹۴ - ۲۲:۴۵

    مامانم احترام پدرم رو توی خونه نگه نمیداره

    سلام دوستان
    اگه توی خونه یک ویژگی منفی از پدر یا مادرتون ببین (در رابطه با خودشون) . مثلا اینکه مامان توی خونه و جلوی بچه ها احترام پدر رو نگه نمیداره و همش اونو کوچیک میکنه ( فقط تو خونه ها نه جلوی فامیل ) چه جوری به مادر میگین ؟
    من میخوام بگم ولی راستش این حرفو قد دهنم نمیدونم .آخه من یه دختر مجرد بیام بگم مامان لطفا با پدرم درست صحبت کن .مردا به غرورشون خیلی احتیاج دارن!
    مامانمم سابقه داره هیچ وقت اجازه نمیده تو روابطشون ،دعواهاشون  ما دخالت کنیم .
    من مستقیم که نمیتونم بگم . توی مسجد محل هم که اصلا فضاش اینجوری نیست .پیش کسی دیگه ای ( منظورم فامیله ) که نمی تونم مطرح کنم
    آیا سی دی یا فایل صوتی از روانشناسی یا مشاوره هست که من تو خونه بذارم تا بشنون؟؟ یا راه دیگه ای مد نظرتونه
    تشکر


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۹)
    • ۱۲۹۸ بازدید توسط ۱۰۰۶ نفر
    • يكشنبه ۸ شهریور ۹۴ - ۲۲:۵۵

    می تونید یه پدر فحاش رو تحمل کنید؟

    سلام خدمت دوستان

    من یه مشکلی داشتم میخواستم راهنماییم کنید. من یه دختر 21 سالم که مشکلم با  پدرمه... من اصلا هیچ علاقه ای به پدرم ندارم اصلا دوسش ندارم نه اینکه بی احترامی کنم بهش...

    کلا رابطه خوبی با پدرم ندارم. دلم خیلی از دست پدرم شکسته خیلی... همش ازش دوری میکنم تا پدرم از سر کار میاد سریع میدوم تو اتاقم تا اصلا چشمم بهش نیوفته یعنی تا حد...

    حالا دلایلم ایناس پدرم خیلی غیبت میکنه همش پشت سر فامیلا حرف میزنه یا اداشونو در میاره و مسخرشون میکنه واقعا حرفایی میزنه که خودمم دلم میشکنه مثلا میگه دختره فلانیو کی میگیره با اون قیافه ش! 

    بخدا میام دو دقیقه پیشش میشینم شروع میکنه غیبت کردن یا شروع میکنه ایراد گرفتن و فحش دادن به مامانم یعنی بدترین فحش ها رو به مامانم میده یا شروع میکنه از مشکلات میگه کلا ادم منفی بافیه یعنی تا حالا یادم نمیاد مارو خندونده باشه یا شروع میکنه از خودش تعریف کردن که اره من خیلی کارا بلدم ولی شوهر خواهرام هیچی حالیشون نیس و حتی فحششونم میده.

    بخدا باورتون نمیشه من غذامو همیشه تنها میخورم میارم تو اتاقم میخورم یه بار نشد سر سفره بشینم زهرم نکنه مثلا مامانم فلان چیزو یادش رفته سر سفره بیاره بخاطر یه همچین چیز کوچیکی به مامانم رکیک ترین فحش ها رو میده خب من یه دخترم غرور دارم دیگه بچه نیستم که داره اینجوری به مامانم جلوی من بی احترامی میکنه .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۲)
    • ۳۶۳۴ بازدید توسط ۲۵۹۴ نفر
    • يكشنبه ۸ شهریور ۹۴ - ۲۲:۳۵

    در مورد قوز کمر اطلاعاتی دارید ؟

    سلام

    یک دختر ۲۰ ساله هستم . کمرم یک مقدار قوز داره و گودی کمر هم دارم . همین قوز رو کل سیستم استخوانیه پشتم تاثیر گذاشته .

    استخوان پشتیه گردن رو خمیده کرده و شانه ها هم افتاده . البته همه ی اینا نسبتا خفیفن و خیلی شدید نیست .

    اما بابتش ، ناراحتم . چون لباسا تو تنم زیباییه کامل ندارن. راهه درمانش چیه ؟ اصلا این امکان هست که کاملا درست بشه ؟ چقدر طول میکشه ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۰)
    • ۶۱۶۵ بازدید توسط ۴۳۱۵ نفر
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴ - ۲۳:۳۰

    برای کوچیکترین مسائل استرس دارم

    سلام

    من مشکلم اینه زیاد میخندم به تازگی بینی مو عمل کردم وقتی میخندم جای بخیه هام درد میگیره اما اصلا نمیتونم جلو خودمو بگیرم متولد 76 م .

    یه مشکل دیگه مم اینه منتظرم ببینم در حق کی کوتاهی کردم بعد از اون عذاب وجدان بگیرم خیلی وضع م خرابه یه مورچه هم نمیتونم اذیت کنم دل م براش میسوزه میگم دردش میاد بکشینیش نمیذارم مامانم سوسک بکشه هر روز سر این منو میندازه گریه

    و در آخر فوق العاده استرسیم از الان استرس ماه ها بعد رو دارم. آیا من نرمال هستم.؟ کتابی هس معرفی کنین بخونم؟ عذاب وجدان داره خفه م میکنه عذاب وجدانی که دلیل نداره استرس برای کوچیکترین مسئله


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۳)
    • ۲۳۹۲ بازدید توسط ۱۸۳۳ نفر
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴ - ۲۳:۱۵

    چیکار کنم که به مامانم بی احترامی نکنم؟

    سلام من مادر و پدرم خدا رو شکر زندن
    مشکلم اینه که وقتی دعوام میشه باهاشون بهشون فحش میدم: ( مخصوصا با مادرم
    مامان و بابام رابطه ی خوبی با هم ندارن و تا الانم که پنجاه سالشونه نشده یه ماه حرف از طلاق نباشه بینشون...!
    مامانمم مهریشو گذاشته اجرا و کلشو گرفته!
    تو این جریانات بین درگیری ها و دادگاه رفتنا و اینا وسط دعواها کلی دعوا و فحش و این چیزا بینمون اتفاق افتاده
    هنوزم این دعوا ها ادامه داره...
    منم دلم نمیخواد با مادرم دهن به دهن شم
    نمیدونم وقتی داره از مشکلاتش بمن میگه چکار کنم که هم اعصاب خودم خورد نشه نه خودش...
    مثلا میاد پیشم میگه بابا پول فلان طبقه رو نریخته به حسابم و شماره قاضی رو پیدا کن زنگ بزنم به قاضی که زنگ بزنه به پدرت و بگه پولمو بده... قاضی مثلا دوست بابامه
    منم که میگم برا چی شماره رو در بیارم که آبرومونو ببری... اونم هزار تا نفرین و فحش بهم میده...
    یا مثلا بعضی وقتا با بابام میشینن و منو مسخره میکنن و میخندن منم اعصابم خورد میشه یه چیزی بهشون میگم... مثلا میگن چقد میخوابی یا چقد تنبلی و ازین حرفا... خیلیاشم الکیه
    اینجا درست ننتونستم رابطمو باهاشون توصیف کنم ولی در کل راه حل بگین برای اینکه تو دعوا باهاشون احترامشون حفظ بشه و حتی احترامم بذارم!!!

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۲)
    • ۳۱۰۴ بازدید توسط ۲۱۱۱ نفر
    • شنبه ۷ شهریور ۹۴ - ۲۲:۵۰

    چطور می تونم با نیاز هام مقابله کنم که تا وقت ازدواجم می رسه

    سلام
    من ی دختر بیست و چند ساله هستم که فعلا موقعیت ازدواج رو ندارم ( به دلایل مختلف و حتی به دلیل مشکلات مالی).
    سوالی که دارم اینه که به نظر شما چطور می تونم با نیاز هام مقابله کنم که تا وقت ازدواجم می رسه زیاد اذیت نشم.
    خصوصا نیاز عاطفی که در من خیلی شدیده. چکار کنم که از فکر ازدواج بیام بیرون و روز و شب بهش فکر نکنم؟
    یه سوال دیگه ی من اینه که
     با وجود اینکه به ازدواج کردن علاقه دارم، اما خیلی می ترسم که همسر آیندم با من بد رفتاری کنه.
    مثلا منو بزنه ،تو خونه حبس کنه یا باهام دعوا کنه و یا حتی با بچه هامون بدرفتاری کنه . لازم به ذکره من کتک خاصی تو بچگی نخوردم. شاید در حد چند سیلی و نیشگون مادرم.
    فقط پدرم خیلی عصبانیه و بلند داد می زنه.
    حتی صدای دعوای زن و شوهر همسایه هم منو بی نهایت ناراحت و نگران می کنه. (نگید زن و شوهر دعوا کنن دیگران باور کنن!) یا یه همسایه داشتیم مرده می رفت سرکار در رو روی خانمش قفل می کرد.
    من خیلی می ترسم از طرف همسر آیندم مورد آزار قرار بگیرم.
    چکار کنم؟
    با تشکر

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۰)
    • ۱۵۳۲ بازدید توسط ۱۲۶۰ نفر
    • جمعه ۶ شهریور ۹۴ - ۲۳:۱۵

    بعد از گرفتن کارشناسی حس می کنم برگشتم سرخونه ی اول

    سلام به همگی
    دختری حدودا 25 ساله هستم. دو ماهه تحصیلاتم رو توی مقطع کارشناسی تموم کردم. حس می کنم برگشتم سرخونه ی اول حس می کنم از بقیه عقبم.
    شاید کسانی باشن که از من عقب تر باشن اما من این مدل زندگی رو دوست ندارم و ناکامی باعث شده پرخاشگر و افسرده بشم.
    لازم به ذکره که وضعیت مالی خوبی هم ندارم و هر کلاسی رو نمی تونم برم و حتی الان دقیقا نمی دونم چه حرفه یا هنریا  حتی ورزشی  می تونه منو هم از لحاظ درآمد و هم از لحاظ روحی راضی کنه.
    و البته از لحاظ خونه داری و آشپزی تقریبا ماهر هستم و الان منظور اصلی من فعالیت توی اجتماعه چون از صبح تا شب توی خونه هستم.
    درخواستی که از شما دارم اینه که اگه از موقعیتتون راضی هستید چه کم چه زیاد ،لطف کنید سن، رشته تون و راهی که رفتید و هر چی که به ذهنتون می رسه بیان کنید.
    متشکرم


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۳)
    • ۲۰۷۱ بازدید توسط ۱۴۷۲ نفر
    • جمعه ۶ شهریور ۹۴ - ۲۲:۴۰

    برو بالا