با این مانتوهای جلو باز چی قراره به سر نوجوون ها بیاد؟
آیا تحریک شدن با صحبت کردن عادی با یک دختر عادیه؟
مگه میشه پسری با یه SMS تحریک بشه؟!
کارم گناهه و دارم باعث تحریک پسرا میشم ؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
با این مانتوهای جلو باز چی قراره به سر نوجوون ها بیاد؟
آیا تحریک شدن با صحبت کردن عادی با یک دختر عادیه؟
مگه میشه پسری با یه SMS تحریک بشه؟!
کارم گناهه و دارم باعث تحریک پسرا میشم ؟
سلام
این روزا خیلی دلم گرفته خواهش میکنم راهنماییم کنید.
٢٣ سالمه لیسانس حقوق حدود یک ساله عقدم و نامزدم ٢٨ و فوق دیپلم برق هست . من به گفته دوستام و بقیه صورت بچه گونه و جذابی دارم نامزدم خیلی دوسم داره و همیشه بهم احترام میذاره مشکل من خواهراش هستن خیلی دلم گرفته ازشون .
با حرفاشون منو ناراحت میکنن یکیشون همش تو کارامون دخالت میکنه با حرفاش منو ناراحت میکنه . مثلا با این که از نظر سطح فرهنگی ما از اونا بالا تریم اما ادعای کلاسش میشه واسه من .
میگه اینو نپوش قشنگ نیست اینجوری باش رعایت داداشم کن اگه ی مسافرت برم تا بیایم فورا زنگ میزنه نامزدم براش چی خریدی پولات رو الکی خرج نکن ، بعضی کاراشون واقعا عذابم میده .
مثلا واسه عید تا ٢ نصفه شب میخوان برن مهمونی خیلی بیخیالن . مثلا واسه ناهار دعوتم میکنن بعد ساعت ٣ تازه ناهارشون اماده میشه نامزدم هم میشناستشون ولی بدشون نمیکنه میگه دلسوزن دوست دارن دلم نمیخواد با هم بد باشین.
واقعا دیگه کاراشون عذابم میده اصلا دلم نمیخواد برم خونه خواهراش به نامزدم هم گفتم هر جا خواستم برن من دیگه نمیام ازشون بدم میاد.
سلام
دختری هستم بالای 20 سال، خواستگاری دارم که خیلی دوستش دارم و بالای 30 سالش هست و 8 سال از من بزرگتره. یه مشکلی داریم.
من ارشد خوندم ولی اون دیپلم هست ولی از شغلش درآمد خوبی داره. بسیار آدم اجتماعی و با درک و شعوری هست.
متاسفانه خانوادم چون اکثر سطح تحصیلات بالا هست بشدت مخالفن.
سه ماه از آشنایی من و ایشون میگذره، و من در مورد هر مسئله با ایشون حرف زدم و میدونم تفاهم داریم.
از جمله رابطه زناشویی. دقیقا مثل خودم گرم هست و از این نظر خیلی من رو راضی میکنه.چون همیشه از مردای سردی که اطرافم میدیدم فکر میکردم از این نظر بدشانسی میارم.
البته رابطه نداشتیم ولی حرفش رو زدیم. میخواستم بدونم بنظرتون درسته بخاطر درسش بذارمش کنار؟
ضمن اینکه قول داده بخونه از سال بعد
سلام به همگی پیشاپیش بخاطر تکراری و کلیشه (!) بودن سوالم ازتون عذر میخوام.
من یه دختر بیست و چند ساله هستم با ظاهر متوسط رو به بالا و راضیم از ظاهرم شکر خدا.
ولی یه مشکلی دارم که خیلی اذیتم میکنه روحی و جسمی و اجتماعی و ...
من انحراف زانو به سمت داخل دارم یعنی وقتی زانوهام به هم چسبیده مچ پاهام تقریبا دوازده سانت از هم فاصله داره.
هیچوقت نمیتونم خوش پوش باشم! البته چادر میپوشم ولی دوس دارم تو جمع محارم شیک باشم ولی هیچوقت نتونستم و بخاطر همین همیشه یجورایی یا خودمو از بقیه جدا کردم یا اینکه بقیه بهم توجه نمیکردن. ( متاسفانه الان قبول کنید یا نه ظاهر آدما حتی از فهم و شعورشون هم تو روابط اجتماعی مهمتره )
خلاصه از همه این اذیتاش هم که بگذرم و تحمل کنم استرس آینده هیچوقت رهام نمیکنه
حالا سوال من از آقایونی که دارن این مطلبو میخونن اینه که 1_اگه شما ازدواج کنین و ببینید که همسرتون همچین مشکلی داره عکس العملتون چیه؟خیلی میخوره تو ذوقتون؟!
2 _ واقعا چقدر واستون مهمه ؟ مثلا من حتی نمیتونم شلوار تنگ بپوشم چون خیلی زشت میشم! و شنیدم که پاهای خانوم واسه مرد خیلی تحریک کننده ست
خواهش میکنم تحصیل کرده ها کمکم کنین
من سراپا منتظر جواب ها و نظراتتونم و واقعا به خوندن حرفاتون محتاجم فقط تو رو خدا هر کی خواست کمکم کنه همشو بخونه پیشاپیش از همتون ممنون و متشکرم اجرتون با امام زمان
راستش من خیلی به درس خونا غبطه میخورم اصلا نمیتونم درس بخونم اصلا یعنی انگیزه ای ندارم نمیدونم چرا!!!؟
بذارید با جزئیات توضیح بدم بهتر کمکم کنین من قبل از ورود به کلاس پنجم ابتدایی معدلم همیشه 20 بود بعد شد 19.92 بعد 19.17 بعد 19و47 بعد 19.77
وارد دبیرستان شدم رشته تجربی :اول شدم 18.66 بعد 16.33 و بعد هم 16.34 معدل دیپلمم شد 17
به هیچ عنوان دلم نمیخواست ادامه تحصیل بدم همش زوری رفتم مدرسه منی که با وجود تب 40درجه برای رفتن به مدرسه زمان ابتداییم گریه میکردم سوم دبیرستان همش تو فکر پیچوندن بودم
سلام
من پسر 20 ساله ای هستم و ساکن تهران . چند سال پیش برای ثبت نام برای کلاس زبان انگلیسی به کانون زبان رفتم. خوب کانون زبان یه جوریه که باید یکسال در نوبت باشی... ولی من از طریق یکی از آشنا های پدرم صبر نکردم و وارد شدم....الان ترم 7 هستم...و علاقه دارم که کانون را ادامه بدم ولی مشکل اینجاست که من با پارتی بازی وارد شدم ...
شاید اون موقع که رفتم نوبت یکی دیگه بوده ولی من با پارتی رفتم...الان یه مقدار دچار عذاب وجدان شدم.. فکر می کنم که اگه بخوام این لکه ننگ را پاک کنم از کانون بیام بیرون دیگه ادامه ندم.... اگه بخوام دوباره ثبت نام کنم احتمالا باید برم توی نوبت.
ولی چون من الان به زبان احتیاج دارم نمی تونم بینش وقفه ایجاد کنم. راه حلی که به ذهنم می رسد اینه که کلا از این آموزشگاه بیام بیرون. ولی خب حیف هم هستش دیگه. واقعا دوست دارم ادامه بدم.
سلام
من یه دخترم یه سوال داشتم از اقا پسرا
من 27 سالمه چهره خوبی دارم یعنی همه میگن چشمات قشنگه و چهره ی نازی هم داری. پوستم سفیده .مذهبی ام ولی خشک نیستم محجه ام اما همیشه شیک پوش هم تو خونه هم بیرون همیشه هم بیرون از خونه در عین اینکه حجاب دارم شالای رنگی سر میکنم و یه ارایش خیلی زیاد ملایم دارم.
با اینکه یه مقدار درونگرام ولی از لحاظ اجتماعی خوش بر خوردم با مردم دایره دوستام کوچیکه ولی راضی ام.
بهم یگن خیلی لطیف احساساتی و زنانه ای . سلیقه امم برای همه چیز تعریف میکنن نقاشی هم میکنم موسیقی هم خیلی دوست دارم به سنتی و تلفیقی کارای هنری هم دوست دارم عاشق کتاب خوندن هم هستم و دارم فوق لیسانس یکی از شاخه های پزشکی رو هم میخونم.
همیشه هم برای خودم برنامه میچینم که فلان صفت اخلاقی رو کسب کنم یا عادتهای بدمو کنار بزارم. اینا رو که گفتم برای تعریف کرذن نگفتم فقط خواستم شخصیت کلیم رو و چیزی رو که دیگران میگن بگم.
حالا مشکل من اینه من قدم 160 ولی اضافه وزن دارم حدود 80 دلیلش هم متابولیسم پایین و کم کاری تیروییدمه چون هر چی رژیم میگیرم و ورزش میکنم افاقه نمیکنه .
ورزش ام دو برابر بقیه و غذا خوردنم خیلی معمولیه حتی گاهی واقعا کم. پسرا تو همه کامنتها گفتن اندام خیلی براشون مهمه بعد چهره . میخواستم بدونم کسی حاضر با دختری مثل من ازدواج کنه؟
با سلام
من یک ماهه عقد کردم. سه چهار بار تو این مدت خونه همسرم رفتم و رابطه من در حد نوازش و بغل بود، دو بار آخر تماس بدنی هم داشتیم، همسر من خیلی دیر ارضا میشه، به این شکل که خودش آلت خودشو میماله و به من نگاه میکنه.
با مالیدن من ارضا نمیشه. من دچار تردید شدم که نکنه من براش جذاب نیستم که بعضی وقتها ارضا نمیشه. هر چند اون به گفته خودش منو خیلی زیبا میدونه. تا حد امکان هم گرم بودم تو رابطه.یه مشکل دیگه مادر من عقیده داره نباید جلو شوهرم لباس های خیلی باز بپوشم یا خیلی به خودم برسم.
میگه من چیزهایی میدونم که تو نمیدونی، مادرم نمیدونه ما در این حد رابطه داشتیم، من حس خوبی ندارم. از طرفی نگرانم با مقاومت در برابر شوهرم اونم ازم سرد بشه. اون از این که تو خونه ما نمیتونیم با هم تنها باشیم ( تو اتاق من و در رو ببندیم ) ناراضیه. همه شم خونه اونها نمیتونیم بریم. به نظرتون تو این دو مورد من چیکار کنم؟
در مقالات و سایتای پزشکی می نویسن که میزان منی در هر بار انزال معمولاً بین 2 تا 5 سی سی هست یا مثلاً میگن به اندازه یه قاشق چایخوری هست.
حالا سوالم اینه که ما پسرا خیلی وقتا که محتلم میشیم وقتی بیدار میشیم می بینیم که مساحت زیادی از شلوار خیس هست. که اون مساحت زیاد اصلاً با یه قاشق چایخوری منی بوجود نمیاد.
مثلاً خیلی از اوقات به اندازه 5 یا 6 تا کف دست شلوار خیسه حتی ممکنه بیشتر باشه. برخی مواقع که خیسی به پتو و رختخواب هم کشیده میشه.
خلاصه اینقدر خیسی اصلاً با یه قاشق یا حتی 2 تا قاشق چایخوری منی بوجود نمیاد. بلکه مثلاً باید نصف لیوان یا حتی بیشتر منی باشه که بتونه اینقدر شلوار رو خیس کنه.
حالا سوالم اینه که این میزان زیاد خیسی همش مال منیه یا چیز دیگه هست؟ مثلاً ادرار هم پس از منی خارج شده باشه یا چیز دیگه.
اما اگه همش مال منیه حدوداً چقدر منی خارج شده که اینقدر شلوار رو خیس کرده؟
مرتبط:
اغلب خواب همجنسم رو می بینم و محتلم میشم
محتلم نشدن در 18 سالگی بدون انجام خودارضایی
تجربیات شما در مورد دعای محتلم نشدن
روش شستن آثار به جا مانده از احتلام
چند سوال در مورد احتلام آقایان
سلام
این روزا یه سوالی خیلی ذهنمو درگیر کرده . به نظر شما آزادی در زمینه حجاب چیز خوبیه یا نه؟ عده ی بسیار زیادی از خانما تو جامعه ما هستن که اصلا دوست ندارن حجاب داشته باشن. یعنی اصلا اعتقادی بهش ندارن . نه اعتقادی به نماز نه روزه و نه خیلی از چیزایی دیگه که به اسلام مربوط میشه. فقط تو شناسنامه مسلمونن. خب همچین آدمی چرا باید به اجبار حجاب داشته باشه؟
به نظرتون اگه حجاب آزاد باشه وضع جامعه بهتر میشه یا بدتر؟ منظورم اینکه دیگه تکلیف آدما معلوم میشه. مسلمونا طبق اعتقادشون حجاب میذارن و کسایی هم که بهش اعتقاد ندارن نمی ذارن. حداقل میهمیم چندچندیم.
راستی کسی میدونه تو زمان پیامبر و حضرت علی حجاب آزاد بود یا نه؟ منظورم اینکه تو جامعه اسلامی اون زمان هر کسی که مسلمون بود حجاب داشت و غیر مسلمونا نه یا همه حجاب داشتن؟
سلام
مدت ها هست که میخوام مشکلم و اینجا بنویسم و نظر دوستان بشنوم ولی متاسفانه از ترس اینکه نکنه کسی پی ببرد که من کی هستم نذاشتم و از طرفی اینجا به نظرم میانگین سنی زیاد نیست و شاید دوستان تجربه ی زیادی نداشته باشن ولی خواهشم اینه لطفا هر کس به ظن خود راهنمایی کنه بخصوص افراد با تجربه .
من ۲۵ سالم هست و دانشجوی دکتری هستم در یک رشته خیلی خوب. به خاطر استعداد زیادی که داشتم خیلی سریع مراحل تحصیلم فقط و فقط با تکیه بر خدا و تلاش خودم و دعای مادرم پیش رفت.
در شرف ورود به شغل مناسبی هم هستم توکل بر خدا، من بخاطر اخلاقی که داشتم و حالا به قول دیگران چهره خوب و اخلاق خوب تا حالا خیلی خواستگار داشتم که همه به صورت سنتی بوده و به همه جواب رد داده ام بدون آنکه بدانم کی هستند .
چون مشکلی دارم که هیچ کس از آن آگاه نیست بخصوص دوستانم که بلا نسبت همگی منو خر خطاب میکنند .
علت این هست که پدر من اخلاق بدی دارد و زندگی با اون خیلی قابل تحمل نیست . مادرم تمام این سالها به خاطر ما در این زندگی سوخت و ساخت حالا برای من غیر ممکن است که او را تنها بگذارم چون بدون ما زندگی برای او واقعا سخت خواهد شد .
از پدرم هیچ گاه راضی نیستم چون این فقط بخشی از ماجراست و بخش دیگر این است که پدر من به شدت بد رفتار است و من میدانم که رفتار او با همسر آینده من زندگی ما رو خراب خواهد کرد ...... گرفتار شده ام سخت .....
اگر دلم پیش یکی از خواستگار هایم نبود هیچ گاه این سوال را اینجا مطرح نمیکردم و به همین شکل مجرد در کنار مادرم تا ابد ادامه میدادم ولی .... واقعا مانده ام .... دعایم کنید و به نظرتون چیکار کنم.....
سلام دوستان
بعد از خوندن یکی از سوالات یک خانمی که به گفته ی خودشون یه مشکل جسمی دارند که ان شاء الله خدا همه ی محتاجان عافیت رو در دنیا و اخرت بی نسیب نذاره ، یه نگرانی برای من که یه مشکل چه عرض کنم که هر چه از دوست رسد نیکوست به گفته ی متخصص پوست یه خال بزرگ روی تمام نیمه ی راست سینم و تا نصف راست گردنم و شونه ی راستم به رنگ قهوه ای بر خلاف سایر نقاط بدنم که پوست کاملا روشن دارم و از بعد بلوغ به وجود امده و از خانم های جمع دوست داشتم این سوالو بپرسم که ایا حاضر هستند با چنین پسری ازدواج کنند ؟ در ضمن خالم گوشتی نیست فقط رنگیه .
من 25 سالمه قدمم در حدود 196 ادم دیلاقی نیستم الحمد الله بلند قامت و خوش اندامم چهرمم به زیبایی یوزارسیو نیست اما خدا رو شکر مردونست و خیلی زود جا افتاده .
دانشجوی ارشد هستم. از طرف خانواده چند ماهیه که حسابی تحت فشارم برای ازدواج اما امروز حسابی نگران شدم که آیا کسی حاضره با این مشکلم بهم بله بگه ؟ آیا روز خواستگاری باید بهش بگم؟ از نظر اعتقادات دینی هم افتخار می کنم به این که مسلمان و محب اهل بیت خلق شدم و تمام تلاشم رضایت یوسف زهراست.
ممنون می شم راهنماییم کنید.
سلام
دوستان من با کسایی زندگی می کنم که یه قسمتی از پولشون شبهه ناکه . بعد من لقمه شبهه ناک یا حروم که می خورم اثر منفیش کاملا مشخصه، حتی اوایل فکر میکردم خب شاید من نوعی مریضی دارم ولی چکاپ کامل رفتم چند بار، ولی سالم بودم بعد این پول رو به کارایی جز غذا خوردن هم مصرف می کنم اثرش سر اون کارم هست، من چه کنم؟
کارشناسی حقوق هستم، شهرمون کوچیکه برای کار پیدا کردن رفتم ولی بهم ندادن فقط یه جا گفت ماهی۷۰ هزار تومن از صبح ساعت ۷ تا ۱ و ۳ تا ۷ شب که من پول کرایه امم در نمی یومد...
دوستان راهکار برای پدر و مادر ندید... انالله وانا الیه راجعون....
بعد این ادمها قاچاقچی یا .... نیستن
فرض کنید زمینی هست که اینا خارج نوبت ابیاریش میکنن محصولشو می فروشن من از مرکز پاسخ سوال دینی ام پرسیدم گفت این شخص مدیونه پول ابه.. برای روحانی محلمونم گفتم گفت اینا که میگی اثرات اون لقمه هاست...
شرایط ازدواج هم ندارم ...
من چه کنم؟
اگر کاری می دونین که بشه تو خونه انجام بدم یا راهکار دارین بگین؟
سلام دوستان...
خواهشا کمکم کنین دارم دیوونه میشم....
23 سالمه خانواده متوسطی داریم بابام بازنشسته است و مامانم خونه دار خدا رو شکر زندگی خوبی داریم .
من دانشجو هستم امسال کارشناسیمو تموم میکنم قیافه متوسط به بالاییم دارم و بیرون تقریبا محجه هستم و خط قرمزایی برای خودم دارم خانواده مادریم تقریبا مذهبی هستن منم از نظر اخلاق به اونا رفتم استعداد و مهارت یادگیری عالی دارم طوریکه که وقتی یه کار هنری انجام میدم همه تو کفش میمونن از هنرها هم به خیاطی علاقه وافری دارم اموزشگاه میرم تو اموزشگاه از همه زرنگترم...
ولی متاسفانه یه مشکلی دارم همه میگن خیلی پاکی طوریکه دلم نمیاد کسی رو ناراحت کنم اصلا هم کینه ای نیستم یادم نمیاد از کسی دلخور باشم میخوام بد باشم وقتی بیرون کسی از پاکیم سو استفاده میکنه میام تو خونه درگیر میشم و دعوا راه میندازم .
فعالیتم زیاده ولی فک میکنم جای پیشرفت ندارم خیلی آرومم خیلی کم حرفم وقتی اطرافیانم حرف میزنن خندم میگیره چون احساس میکنم در مقابل اطلاعات من هیچی نمیدونن ولی اونا میتونن عقایدشونو بگن ولی من نه اصلا سیاست حرف زدن ندارم .
میخوام خوب باشم ولی تو این جامعه چطور اینکارو انجام بدم وقتی خوبم عذاب وجدان دارم وقتیم بدم باز دوباره عذاب وجدان دارم...
جلوی چشم خودم حقمو میخورن ولی جیکم در نمیاد نمیتونم اجتماعی باشم نمیتونم موفق باشم نمیتونم رویاهامو دنبال کنم بعضی مواقع فکر میکنم اعتماد بنفس ندارم نمیدونم چیکار کنم نمیدونم چمه دارم میترکم از حرص...
کمکم کنین..
مچکرم!