خانواده برتر

دختر خانمی که خواستگار ندارد چگونه می تواند این آرامش فکری را داشته باشد؟ آیا می توان جایگزینی برای نیازهای ارضاء نشده معرفی کرد؟ آیا می توان این نیازها را مهار کرد؟ چگونه می توان خواستگار یا خواستگاران بیشتری داشت ؟

انشاءالله توجه و عمل به نکات زیر بسیاری از مشکلات شما را حل خواهد کرد : 1. شما تنها فردى نیستید که با این مساله مواجه هستید؛ لذا آن را به عنوان یک مساله ببینید نه یک معضل و مشکل لاینحل.

2. زود ازدواج ‏کردن نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. با کمى دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مشاهده می کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدت و نیازمند زمان و دقت کافى است. چه بسا همین تأخیر، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏تر کند و موفقیت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح شما خواهد بود.

3. ازدواج همه زندگی نیست ، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگی است . پس تا زمانی که شرایط ازدواج برایتان فراهم نشده، از فرصت استفاده کنید و در سایر ابعاد مثل تحصیل در مقاطع بالاتر و ... بکوشید.

4. از منفی بافی و افکار منفی باید اجتناب شود. اگر می خواهید سالم بمانید و جوانی خود را حفظ کنید ناراحتی و افکار مزاحم را از خود دور کنید و بدانید که آنچه باعث ناراحتی و مشکل می شود افکار منفی و نوع دید ما به دنیا و وقایع است. در بسیاری موارد ما از یک حادثه طبیعی، برداشتی داریم که کاملا متفاوت با واقعیت آن است. سعی کنید بدبینی را کنار بگذارید و به دنیا با عینک خوشبینی نگاه کنید اجازه ندهید افکار منفی بر شما پیروز شود، آرامش را در زندگی به خودتان هدیه دهید.

5. طرز برخورد با خانواده و دوستان : رفتار مناسب ، با ادب و احترام و به دور از شوخی زیاد و جلف بودن می تواند برای یک خانم مناسب باشد و نظر یک آقا را جلب کند. طرز برخورد در جامعه نیز در این باره موثر است، بعضی خانم ها ممکن است فکر کنند، برخورد مناسب در مواجهه با یک آقای نامحرم، اخم کردن و بدخلقی است ولی این درست نیست، ما نباید با رفتار محرک، دیگران را تحریک کنیم، ولی اخم کردن و بدخلقی هم مناسب نیست.

6. کم کردن توقعات: یکی از موانع مهم پیش روی ازدواج جوانان توقعات بالا می باشد که با کم کردن این توقعات و بیان این مساله در موقعیت های مناسب می توانند زمینه ازدواج را ایجاد کنند. همچنین یکی از مواردی که می تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاری منصرف سازد موقعیت اقتصادی خوب خانواده خانم است یعنی آقا این جرات را ندارد که اقدام به ازدواج کند، که بیان کردن این مساله در جمع دوستان و بستگان که انتظارات من برای ازدواج بالا نیست می تواند راه حل مناسبی برای آن باشد.

7. افزایش مهارتها: تلاش بیشتر و روزافزون برای شکوفایی استعدادها و توانایی‌های خود و یادگیری فنون و هنرهای مختلف و پر کردن اوقات فراغت داشته باشید. دخترانی که شایستگی های لازم در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، مهارت های زندگی و امتیازات ویژه دیگر در جامعه کسب می کنند، نسبت به دیگر دختران خواهان بیشتری دارند.

8. نیکو کردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن: در محیط اطراف به خصوص در خانه سعی کنید با کمال متانت و گذشت و فداکاری رفتار کنید.

9. صبور و بردبار بودن: چرا که صبر و شکیبایی کلید معنویات و گشایش‌های نعمت‌ها و الطاف الهی است.

10. توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌های ناپسند خود و رفع آنها: چه بسا به دلیل وجود یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری در ما، خداوند نعمتی و یا لطفی را از ما دور کند.

11. توجه نکردن به حرف و حدیث های مردم و برخورد کردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با کمال بزرگواری.

12. حضور در جمع ها با شرکت کردن در مجالس مذهبی- فرهنگی- هنری و ... و نشان دادن توانمندی های و کمالات روحی و اخلاقی خود.

13. توجه به این مطلب که دنیا به آخر نرسیده و اساساً هدف اصلی و نهایی زندگی که ازدواج کردن نیست. با ازدواج نکردن نیز می توان به آن اهداف متعالی دست یافت.

14. برای تعجیل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار علیهم السلام بویژه امام جواد علیه السلام متوسل شوید.

15. آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا»(سوره فرقان آیه 74) را زیاد بخوانید.

16. در مهمانی های خانوادگی و مراسم گوناگون در میان سخنان خود به صورت غیر مستقیم نسبت به ازدواج با جوان پاک و متدینی ابراز علاقه کنید.

17. یک احتمال را هم نباید ندیده گرفت و آن اینکه شاید خواستگارانی برای شما آمده یا می آید اما چون در حال تحصیل هستید والدینتان چیزی در مورد آنها به شما نمی گویند و یا اینکه آنها دارای معیارهای لازم نیستند لذا والدینتان ترجیح می دهند صحبتی در مورد آنها نکنند تا شما با فکری آسوده به تحصیلتان بپردازید. لذا بدون خجالت با والدینتان در این مورد صحبت کنید و تمایلتان به ازدواج را به اطلاع آنها برسانید. اگر صحبت رودررو با آنها برایتان سخت است با شخص دیگری از خانواده یا بستگان که راحت ترید صحبت کنید تا نظر شما را به اطلاع والدینتان برساند. و حرف آخر این که: توجه به امتحانات و آزمایش های الهی داشته باشیم که مبادا با بی صبری، اجر خود را از دست داده و مشکلات را بیشتر نماییم. ضمن اینکه خداوند متعال کسانی را که به هر جهت اسباب و امکانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانسته‌اند ازدواج کنند، دستور داده که تقوی و پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند. «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[ نور/33.]. پس آنچه که در زندگی در درجه اول اهمیّت دارد، بندگی و اطاعت خداوند و حفظ پاکدامنی و عفّت است. خواهر محترم، در پایان شاخه گلی از گلستان نبوی پیش کش شما می کنیم: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «آنچه از دنیا نصیب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زیان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور کنى. هرکس به آنچه از دستش رفته امید نداشته باشد، آسوده است و هر کس به آنچه خداوند روزى اش کرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد ». فاطمه سادات حسین پور

سلام خاهر(خواهر)

شما سه تا خاهر میخاین تو خونه بشینین تا یه روزایی شوهر بیالد و از زندگی

فعلی نجاتتون بده عایا؟

به جاش من یه راهکار دارم

با یه بسم الله شروع کنید و یه کار برا خودتون دست و پا کنید

ببخشیدا ولی یوقت دور از جونتون تا اخر عمرتون خاستگار نداشتین !!!!!

اونوقت چی؟

یه کار گروهی که بتونین با هم انجامش بدید رو شروع کنید تا ایندتون رو تامین کنید

ببخشیدا گور بابای شوهر یوقت اصلا گیر نیومد یه بیمه که داشته باشی یه عمر پولت میدن بدون منت

با این کار خیلی از جوونا هستن که خوششون بیاد و ترقیب به ازدواج میشن

بازم  انتخاب با خودتونه میتونید انتخاب کنید

هیچ ربطی به دیده شدن  و اجتماعی بودن و خوب  بودن و .... نداره

من خودم یه دختر عمو دارم که نه دانشگاه رفت و نه با فامیل د رارتباط بود جشن عروسی نزدیکترین فامیل هم نمیرفت  ، حالا دوست پدرش که دنبال دختر برای پسرش بوده  خیل یاتفاقی اینو دیده و گرفته ، پسره کارمند بانک و بهترین پسر ،

ازدواج  فقط قسمته و باید خدا بخواد  همین ،

من موندم چرا شما مجردا اینقدر دوست دارید ازدواج کنید؟؟؟؟؟

بخدا خونه شوهر هیچ مزیت خاصی نسبت به خونه پدری نداره.

من 1 ساله ازدواج کردم.شوهرمم آدم خوبیه.اما واقعا خونه بابا یه چیز دیگه بود.

هم تو رفت وآمدام با دوستام آزادتر از الان بودم.هم هروقت دلم میخواست میخوابیدم و میرفتم خرید و کلا تو خونه شاهزاده ای بودم واسه خودم .... الان رابطه با دوستام تعطیل.فقط با دخترای فامیلمون میتونم رابطه داشته باشم و با چندتا دوستای صمیمی دانشگام تلفنی در ارتباطم....یه خرید میخوام برم باید یا مادرشوهر یا خواهرشوهر آویزونم باشن.نخوام اونا بیان باید منت خواهرم را بکشم اون باهام بیاد که تنها نرم. بابت یه حمام رفتن باید هزارتا برنامه بچینم تا مبادا زمانی برم حمام که مادرشوهر از طبقه پایین بیاد درا بزنه و من باز نکنم اونوقت وآویلا که عروسمونا لابد گاز گرفته که درا باز نمیکنه ووووو.بعد همه عالم میفهمن من حمام بودم.خواهرشوهر که دیگه نگو.....اونقدر دخالت کرد که به پیشنهاد خود شوهرم و مادرشوهرم باهاش قطع رابطه کردم.یه شام با شوهرم میخوایم بریم رستوران بخوریم باید 10تا دروغ بگیم که نفهمن میریم کجا،بعد مبادا ناراحت بشن چرا اونا را نبردیم.یه دکتر زنان میخوام برم بازم 10تا دروغ دیگه چون بعدش باید مفصل مدارک پزشکی را با توضیحات دکتر ارائه بدم.حالا ما سنمون 23 و25 هست دلیل نمیشه مثل بچه ها ماراکنترل کنن.شوهرمم میگه اشکال نداره نگرانمونن و.کلا خانواده پدریم همینطورن و.....(راستم میگه عموهای شوهرمم همینطوری بچه هاشونا کنترل میکنن)

خود شوهرم صبح میره سرکار 7شب میاد.40 تومن میذاره رو میز میگه واسه خانومی.بعد 20 روز که گذشت میگه چقدر تو خونه داریم میگم مثلا 500تومن،میگه برو بیارش میخوام فلان چیزا واسه ماشین یا مغازه بخرم.حرصم درمیاد،این همه صرفه جویی کردم همه به باد میره.قصد میکنم برم هرچی دلم میخواد واسه خودم بخرم(شوهرمم همیشه از خریدای من واسه خودم خوشحال میشه)اما دلم نمیاد ولخرجی الکی بکنم.گرچه پس اندازم بی نتیجه است.شوهرم دوسم داره خیلی هم قربون صدقه من میره.همیشه خداراشکر میکنه که من زنشم.اما گاهی واقعا دلم میگیره .من شاید در شبانه روز 3 ساعت کنار شوهرم باشم.بقیه اش همش تنهام.یه خونه و تنهایی صبح تا شب من.اگرم برم پایین پیش مادرشوهرم دوتا کلمه حرف از من میکشه بدتر واسم اعصاب خوردی میشه.خانواده خودمم تو یه شهر دیگن.نیم ساعت راهه.هفته ای یکبار میرم پیششون.گاهی شبا خونشون میمونم.ولی همش عذاب وجدان دارم چرا شوهرما تنها گذاشتم و اینجا موندم(شوهرم شبا خونه پدرم نمیخوابه،میگه معذبم)

من خوشگل بودم،تحصیل کرده و از یک خانواده خیلی به نام و مذهبی بودم.اجتماعی و خوش اخلاق بودم.اغراق نباشه جزء برترینای فامیل مادریم و پدریم بودم.الان واقعا نمیدونم خوشبختم یا نه؟؟؟؟!!!!!

خواستم بگم زندگی متاهلی همچین گل و گلستون نیست که حسرتش را بکشین.

برین سرکار  وتو خونه پدری خانومی کنید،با توجه به آمار دخترا به پسرا،همه دخترا نمیتونن ازدواج  کنن.ببینید بدونه ازدواج چطور میتونید زندگی خوبی واسه خودتون داشته باشید.البته توکلتون را به خدا از دست ندید.شاید تقدیر چیز دیگه ای واستون رغم زده.

ما هم تو فامیل چنین خانواده ای داریم دقیقا 4 تا دختر دارن همشونم مجرد کوچکتره 16 سالشه بعدش 25 27 و 29 اتفاقا همه هم تحصیلکرده و کلا بچه درسخون و میشه گفت نخبه ان تا جایی که من میدونم دو سه نفری از اقوام خواستگاریشون رفتن با ازدواج فامیلی مخالف بودن برا همین دیگه کسی پا پیش نذاشت و تا جایی که من فهمیدم خواهر بزرگه خیلی خیلی سختگیره حتی برا خواهرای کوچکترش هم سختگیری میکنه و تو تصمیم گیریشون دخالت میکنه اینم بگم که واقعا دخترای خوش ظاهر و پایبندین بهرحال صلاح کار خویش خسروان دانند اینکه چند تا دختر مجرد تو خونه باشن اصلا چیز بدی نیست و نباید به هیچ عنوان گمان بد برد ان شاءالله برا شما و خواهراتونم بهترین تقدیر مقدر بشه.

منم مشکل شمارو داشتم تا قبل از اومدن اولین خواستگارم

خواستگار اولم رد کردم خب شرایط جور نبود

اولیش که بیاد از تب و تاب میفتی البته اگه تا الان خواستگار نداشتی

ولی خب هنوزم تمایل دارم اما تب وتاب اولیه رو ندارم 

هر اتفاقی به موقعش که باشه خوبه

من خودم شرایط ظاهرم غلط اندازه

خیلی یا باورشون نمیشه من بالای 20سال سنمه 

از طرف خانواده ام محدودیت دارم برای اصلاح و این دست مسایل

پافشاریم نمی کنم چون نمی خوام تو خونه تنش درست کنم

ولی خب عجله ای نیس هر چیز وقتش که برسه به قیمت می خرن

صبور باش آبجی صبور باش

سعی کن تو محافل اجتماعی بیشتر باشی دخترو باید ببینن تا دنبالش بیان

مثلا دانشگاه-کتابخونه- مسجد- حسینیه و....

ولی خب حواست جمع کن کفیت یادت باشه ازدواج تناسب ها می سازه نه علایق

موفق باشی 

از خدا کمک بخواه  منم با مسجد رفتن موافقم

مطمئنا راهش بی بند وباری نیست!!!!

خب احتمالا سوال کننده تا الان ازدواج کرده و خوشبخت شده انشالله...

ولی نصف کامنتا تا جایی که خوندم  گفته برین مسجد ...واقعا که...کاری کردین آدم نمیتونه بره مسجد . دلم برای خوندن  نماز جماعت توی مسجد محل با دوستام لک زده ولی سه سالی هست نرفتم😢 از بس که یه دقیقه میری آرامش بگیری... همه نگاعت میکنن میان سوال پیچت میکنن. آرامش نمیزارن برای آدم . من که نمیگذرم ازونایی که طوری رفتار کردن دیگه نری مسجد ، چه اونایی که میرن برای عروس پیدا کردن چه اونایی که میرن شوهر بگیرن.

مسجد فقط مسجده دانشگاه که اونم تعطیله 😢😢 

امروز چ روز بارونیه غمگینیه😧😢

آخی ...

5 سال گذشته !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 الهام ت و الی 23 :)

کابوی چقدر رو مخ بود نظرش تو این پست خخخ - البته اگر چیزایی که الان می دونمو قبلا می دونستم برای جواب نوشتن براش ثانیه ای وقتمو هدر نمی دادم 

و یاد میتی کمان بخیر و چقدر جاش خالیه تو وبلاگ  - اون موقع خیلی نظراتش  برام جالب توجه بود بعضیاشو چند بار می خوندم یا حتی اسکیرین می گرفتم . ولی الان دیگه اون مسائل دغدغه م نیست و عبور کردم ازش ... 

چقدر جالب تونستم تغییر خودم و بقیه رو تو این سالا تو همین چند تا نظر ببینم 

خیلی حس نوستالژیکی بهم دست داد ...

سلام

امیدتون رو از هر کسی غیر خدا قطع کنید
کاملا عادی و خداپسندانه زندگی کنید، اگر روابط اجتماعی دارید در حد معقول و شرعی باشه
به فکر این نباشید که برید جایی تا توی چشم باشید یا روابط باز با نامحرم داشته باشید که مثلا خواستگار پیدا کنید
فقط امیدتون به خدا باشه، بدونید خدا هر چیزی رو اراده کنه محقق میشه
اگر شما برای خدا بهترین بنده باشید، خدا به دل یکی از بهترین بنده‌‌هاش میندازه که بیاد سراغ شما..
اون وقت می‌بینید که خدا باب رحمت‌ش رو از جایی که فکر نمیکنید باز میکنه
قسمت‌تون رو از جایی که اصلا فکر نمیکنید می‌رسونه..
به خدا خوشبین باشید

و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه..

خدا کاملا برای بنده‌هاش کافیه
صبر داشته باشید و به وظیفه عمل کنید
یقین بدونید آخرش نتیجه شیرینی داره انشالله..

موفق باشید

بهنوش خانم .حرفات خیلی به دلم نشست منم دقیقایکی از نگرانی های

 بزرگی که دارم همین قضیه ازدواج هست .آدم پیام های امثال شما رو میخونه به این دنیا امیدوار میشه معلوم میشه دختر با وقار و نجیب هنوز هست و پیدا میشه .منم هم سن شما هستم و اصلا اهل دوست دختر و این جور قضیه ها نیستم.برای کار هم که گفتی میشه با یه مانتو مناسب و مقنعه یا روسری مناسب هم حجاب رو رعایت کرد .غیر از نماز سروقت و دعا که واقعا موثره همون طور که بقیه گفتن سعی کن به شکل معقول و چهارچوب دار روابط اجتماعی خودت رو تقویت کنی .به عنوان یه برادر بهت میگم نگران نباش بسپر به همون کسی که ما رو خلق کرد اما در کنارش تلاش خودت رو بکن .به قول قدیمی ها هر آن کس که دندان دهد نان دهد .خدا خودش تو سوره نور گفته مردان پاک برای زنان پاک خلق شده اند و زنان پاک برای مردان پاک.انشاالله خدا هم به شما و من و همه ی دختر پسرای مجرد همسر شایسته عطا کنه

سلام منم دختری هستم مطلقه"خوشگل هستم ومذهبی وخانواده اصیل خودمم ارشدپزشکی میخونم "ولی این قدرپسره نابودم کردکه نگوونپرس 

منم افسرده شدم به نظرتون چیکارکنم؟؟

منم سه تا خواهر پشت سر هم دارم ۲۷ ۲۶ و۲۳ سال هستیم.خواستگار میاد صحبت کنه ولی مورد قبول خانواده و رضایت خواهر بزرگترم قرار نمیگیره. از خدا میخوام بخت همه رو خودش باز کنه و خودش جونا رو خوشبخت کنه.

یه مسئله ای که هست بلاخره نیاز به ازدواج وجود داره و کسی نمیتونه منکرش بشه. مخصوصا ادمی یه زمانی یه شخصی رو میبینه و تو ذهنش میگه ای کاش این شخص همسر اینده من میشد و راهی وجود داشت.

چرا یه دختر باید منتظر بشینه اون خانم بلاخره باید وارد اجتماع بشه وارد شغل بشه و ارتباط با جنس مخالف بگیره البته به شکل درست. 

اگر تو خونه نشستید و میگید چرا خواستگار نمیاد ول معطلید خوب اون اقای متشخص و مناسب از کجا باید شما رو ببینه و بشناسه.