خانواده برتر

خرافات محض.

سلام دوست عزیز

قبلا تو همین وبلاگ در این مورد مفصل بحث شده .. تناسخ رو سرچ کنید حتما پیدا میکنید

بصورت تیتروار بگم

اسلام اصلا قبول نداره این نظریه رو

تو بعضی مذاهب مثه هندوها وجود داره

یه چیزی بوده که قدیما دستمایه کاهنان و مقامات مذهبی بعضی کشورها قرار گرفته و کلا از طرف اونا مطرح شده بدین صورت که تو اون زمانها کاهنها و مقامات مذهبی جزو افراد ثروتمند کشورها بشمار میومدن حتما سریال حضرت یوسف رو دیدید 

بنابراین وقتی مردم فقیر به این کاهنها مراجعه میکردن و میگفتن چرا ما فقیر هستیم و شما ثروتمندید اونا چون دزد و کلاش بودن این نظریه تناسخ رو از خودشون ابداع کردن و به اون افراد فقیر میگفتن شما به این دنیا نگاه نکنید که فقیر هستید حتما در دنیای دیگه فردی ثروتمند خواهید شد و زندگی شما اینجا به پایان نمیرسه بلکه فقط جسمتون میمیره و روحتون بعدا در کالبد یه انسان دیگه مجددا به زمین برمیگرده

اون افراد هم که اطلاعات زیادی نداشتن حرف این مقامات مذهبی رو باور میکردن..

کلا چند نوع تناسخ داریم ..که اسماش نسخ و فسخ و یکی دیگه اس که یادم رفته

انسان به انسان و انسان به حیوان و انسان به گیاه

کلا چیز چرت و موهومیه همونطور که گفتم دستاویزی برای ثروت اندوزی مقامات مذهبی بوده......

نظریه جالبیه ولی از لحاظ منطقی ایراد داره...اگر ما همون ادم های قبلی هستیم که یکبار مرده بودیم و حالا دوباره داریم با قالب جدید زندگی میکنیم پس میشه گفت یه تعداد انسان ثابت از ازل وجود داشتن و تعداد ادم ها در طول تاریخ کم و زیاد نمیشه! درصورتی که در دوره های مختلف جمعیت ادما کم و زیاد میشه بعضی اوقات کمتر شدیم یعنی اینها که از دنیا میرن شانس دوباره برای زندگی تو قالب جدید ندارن؟ یا گاهی جمعیت داره مدام زیاد میشه و مدام انسان های جدید متولد میشن که قبلا وجود نداشتن!! تعداد ادمهای حال حاضر دنیا میلیون ها بیشتر از دهه ها و قرن های پیش هست!!اصلا تناسبی بین مرده ها و به دنیا امده ها نیست پس نمیشه گفت من تا بمیرم یک انسان جدید در گوشه دیگه ای از دنیا به وجود میاد تا من به قالب اون برم! دوم اینکه تو این فلسفه از یک طرف بهشت و جهنم وجود داره و از طرفی یک انسان اونقدر بهش فرصت زندگی داده میشه تا گناهانش رو کم کنه و پاک بشه! اگه قراره همه پاک بشن بس دیگه جهنم برای چی وجود داشته باشه!! 

درمورد مردن ادم جوان هم باید بگم که بله این دنیا عدالتی نداره در هیچ قسمتی عدالت نداره یکی تو بیست سالگی از گرسنگی میمیره با وجود اینکه سرشت پاکی داشته و یکی تا اخر عمر خوشی میکنه و تو صد سالگی میمره با وجود اینکه دزدی کرده! یکی چشماشو باز میکنه میبینه مردی سفید پوست توی بهترین عصر کشورش هست یکی چشماشو باز میکنه میبینه یه زن مسلمان زیر دست داعشی ها شده! میگیم خدا همه درهارو روی بنده هاش نمیبنده در حالی که با چشمامون میبینیم بعضی بنده هاش از شدت فقر تو افریقا شبیه به اسکلت شدن و در نهایت فقر میمرن!  نه فرصت تحصیل داشتن نه خوشی نه حتی پرورش نفس! وقتی تمام فکر یک فقیر فقط برطرف کردن پایه ای ترین غریزه ها باشه چطور میتونه ادم خوبی بشه؟ یکی تو بچگی بهش تجاوز میشه و فروخته میشه و بدکاره میشه یکی توی یه خانواده خوب پرورش پیدا میکنه ازدواج میکنه و نیکوکار میشه!  حالا عدالت اینه که فقط اعمال اینها درنظر گرفته بشه؟ شاید بهترین نیکوکار هم توی یه خانواده بد رشد پیدا میکرد تبدیل به لجن میشد! ولی خدا فقط قراره اعمالمون رو بسنجه نه شرایطی که خودش توش قرارمون داده!  ما حتی نمیدونیم که بعد از این دنیا عدالت برقرار میشه یا نه شایدم حسمون مثل زمانی بود که اصلا به دنیا نیومده بودیم! شاید به هیچ تبدیل بشیم!چرا انتظار داریم عدالت برقرار بشه نمیدونم...!افریده شدیم و مجبوریم زندگی کنیم.. چاره ای نیست، اخر کار رو  باید صبر کرد تا دید.. شاید اخرشم با عدالت نبود.. شایدم بود، امیدوارم تا حالا راهو اشتباهی نیومده باشیم

نظریه قشنگیه

ولی خب هرچی قشنگه نمیتونیم بگیم مطمئنا درسته

درضمن بنظر من اگر خداوند نمیخواست اینو بفهمیم ما هیچوقت نمیفهمیدیم 

یعنی واقعا تو قرن ۲۱ هنوز کسایی پیدا میشن که این نظریه رو قبول داشته باشن؟

هنوز علم نتونسته روح رو ثابت کنه(دقت کنید چی گفتم علم نه دین)

تکلیف کسایی که تو جوونی مردن چی میشه؟

هیچی تکلیفشون مشخصه به خاک تبدیل میشن

مثل یه کنسرو که درشو باز میکنی و بعد مصرف محتویات به طبیعت برش میگردونی و در طبیعت تجزیه میشه

چنین چیزی وجود نداره

حتی عالمان دینی باطل بودن این نظریه هم ثابت کردن

حتی طبق آیات قرآنی و روایات و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه میشه نتیجه گرفت این نظریه باطله

-خدا در قرآن فرموده میمیرانم و سپس زنده میکنم

ایه تموم میشه پس یعنی تناسخی وجود نداره

#در نتیجه

اعتقاد داشتن به آخرت و باور داشتن تناسخ باهم در تضاده

اون جوونی هم که در سن کم میمیره آخرتی براش وجود داره.

اونجا صدالبته براش بهتر از این دنیاست و جبران میشه

قرار نیست همه چیز تو این دنیا مشخص بشه‌و تمام.

****** ***** **** ***** ****** ***** ***** ***** **** ** *** ******* ***** ****** *** * *** * ****** ***** ****** ** **** ** **** *** *** چه برسه به تناسخ .
این لینک مستقیم توضیحات سایت حوزه درباره فرگشت .
 https://hawzah.net/fa/Question/View/9772/نظر-اسلام-در-باره-ی-تکامل-انواع-چیست
 **** ******** **** **** .تا دیروز مدعی بودند که قرآن تمام علم بشر رو داره و فلان .حالا دیدن تابلو شدن یهو قرآن شد کتاب اخلاقی و زبان قرآن غیر علمی شد پس این داستان خلقت چی بود .
فیزیک کوانتوم هم به زودی با گسترش نظریاتی مثل ریسمان و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ و جهان های نامتناهی به زودی برهان علیت و برهان نظم به طور قطع  رو زیر سوال خواهد برد .
حتی انیشتین هم که می گفت خدا تاس نمی اندازد هم اشتباه می کرده .
هیچ گونه برنامه خاصی وجود نداره همه انسان ها یک بار زندگی می کنند و می میرند و تمام .
درسته علم هنوز نتونسته وجود خدا و یهشت و جهنم رو زیر سوال ببره ولی نظریه فرگشت اثبات می کنه که موجودات خود به خود به وجود آمدند و نیازی نیست حتما خدایی وجود داشته باشه.
اگر نتوانید خودتان رو از بند ****** نجات بدهید بچه هاتون شما رو قبول نخواهند داشت و نوه هاتون بهتون خواهند خندید .حالا ببینید کی گفتم.
عاقلانه ترین نوع خدا پرستی در دنیای امروز فقط دئیسم  که اکثر دانشمندان تراز بالا فقط برای این نوع خداپرستی احترام قائلند.

 

خدا ازش چیزی نگفته بعد شما چطوری از این اتفاق خبر داری؟

کی گفته همه تو ی سن باید بمیرن؟

خدا مارو آورده اینجا تا مورد آزمایش قرار بده

به هر صورت که مناسب ببینه

بعد از مرگ روح انسان توسط فرشته ها گرفته میشه و دیگه بازگشتی در کار نخواهد بود

تا تو اون دنیا عدالت اجرا بشه

سلام

من حتی بحث در مورد این موضوع رو وقت تلف کردن میدونم .

همه ما ادما اشتیاق و عطش خاصی برا زندگی حاودانه و یا حداقل دوباره زندگی کردن داریم به خاطر همین نظریه تناسخ برا خیلیامون اولش جالبه اما واقعیت نداره

بیاید تا دیر نشده لحظه ها را دریابیم

دوست خوبم تناسخ در فرهنگ هند و آسیای شرقی تعدادی بهش اعتقاد دارند اما در ادیان ابراهیمی تناسخ رد شده، چرا که در دین یهود،مسیح و اسلام خداوند فرمایش میکنه که هرکس را یک بار مورد آزمایش قرار خواهیم داد، ولی در مورد مرگ جوان کم سن  که سوال کردید از دید اسلام به اعمالش برمیگرده ولی به خاطر سن کم و قلب پاک یک جوان حتما جاش بهشته .

حالا تنها دلیل شما واسه اثبات تناسخ اینه که چون بچه ها و جوانان از دنیا میرن حقشون اینه که با یه جسم دیگه وارد دنیا بشن؟؟

سلام دوست گرامی، وقت شما به خیر.

چند وقت قبل فیلمی با نام اعجوبه در همین موضوع مشاهده کردم. داستان فیلم به این شکل بود قاتلی به دست پلیس کشته می شود و همزمان با مرگ او، نوزادی نیز متولد می شود. همگام با رشد و تکامل کودک، والدین متوجه هوش خارق العاده ی او می شوند. با این که کودک از سال های ابتدایی پس از تولد نیز دارای رفتار های خشونت آمیز می باشد، کشتن حشره ای روی شیشه، اما زمانی که کودک به یک سن خاص می رسد، رفتار های او تغییر می کند و این تغییرات همراه با تغییر ذائقه ی غذایی و سپس رفتاری کودک می باشد. مثلا آهنگی را زیر لب زمزمه می کند و مدعی ست آن را در کودکی در بالین مادر شنیده در صورتی که مادر مدعی ست تا کنون چنین آهنگی را نشنیده است. 

خلاصه می کنم، این تغییرات به صورت مستمر و متناوب تکرار می شوند تا جایی که مادر از محققی کمک می گیرد و او ادعا می کند کودک وی دچار تناسخ شده و روحی که در بدن کودک جای گرفته، متعلق به قاتل رومانیایی داستان است.

در سکانس های پایانی، مادر با روح قاتل که در کالبد کودک جای گرفته صحبت می کند و او می گوید که فرزندش از زمان مشخصی مرده و او در کالبد او جای گرفته است!!!

تناسخ؛ انتقال روح از کالبدی به کالبد دیگر.

از نظر بنده تناسخ می تواند سوژه ی خوبی برای فیلم های با ژانر مشابه باشد لکن این که تناسخ را از دنیای فیلم و سریال، به دنیای کنونی بسط دهیم؛ خیر.

اما چرا؟! بگذارید کمی از فیلم prodigy کمک بگیریم. اما قبل از آن یک سوال از شما دارم.

تا کنون در خصوص بدن انسان مطالعه ای داشته اید؟

شگفت انگیز است، ما از خودمان نیز بی خبریم! تا کنون بشر نتوانسته است که به حقیقت وجود انسان، به شکل مستندی پی ببرد. یحتمل ساختار هایی در بدن ما وجود دارند که هم اکنون نیز ناشناخته هستند.

روح انسانی؛

روح چیست؟ چگونه ایجاد شد؟ از کجا آمد؟

زمانی که روح با کالبد وداع می کند، جسم کوچکترین تحرکی ندارد، شاید نیز دارد(!)،این روح چیست؟ از چه چیزی ساخته شده؟ می توان آن را با ماده تولید کرد؟!!!

اگر با چشم میکروسکوپی به پیرامون خود بنگرید شگفت زده خواهید شد.

هم اکنون که بنده در حال تایپ و شما در حال نگاه به مانیتور می باشید، x سلول مانند کارخانه ای سازمان یافته شده، با نظمی بی نظیر در حال فعالیت هستند بدون آنکه ما آن را ببینیم. یک دنیای دیگر در دستان من و چشمان شما در جریان است و روح ما به این جریانات جهت می دهد.

روح مغز را به جریان می اندازد. تفکرات، عواطف و احساسات و شخصیت شما با کمک مغز و سیستم عصبی شکل می گیرند.

 روح این شبکه ی بی نظیر را جریان می بخشد و در واقع  روح محرکی برای برای هدایت جسم می باشد.

حال به خود فکر کنید. شما چیستید؟! 

شاید بتوان گفت ما نفس هایی هستیم که با واسطه ی جسم در این دنیا حضور داریم. نفس هایی که با یکدیگر متفاوت اند و به انها فرصت حیات داده می شود.

انسان از ترکیب دو سلول ایجاد می شود. در بدو تولد، او توانایی انجام افعال تکامل یافته ندارد.

اگر فرض کنیم تناسخ از بدو تولد برقرار شده، باید بپذیریم فرد از بدو تولد و پس از آن، توانایی انجام کار های تکامل یافته تری را داشته باشد. چنانکه محرک جسم، بعد روحانی ست و انسان بدون روح، با اشیاء بی جان اطراف تفاوتی ندارد.

تناسخ پس از تولد نیز به معنای مرگ یک نفس و ورود نفس دیگری در کالبد او می باشد. منطقی ست؟!

یک روح برای ورود روحی دیگر از بین برود؟!!!

در فیلم اعجوبه کودک مرد و مرد وارد کالبد او شد. اگر چنین چیزی را بپذیریم به تبعات باید عدم نظم و وجودیت منظم را نیز بپذیریم زیرا هر آن امکان دارد روح ضعیف قربانی روح قوی تر شود. پس اصل وجود انسان نیز بی معناست زیرا تغییر پذیر است و هر آن امکان دارد جای خود را به دیگری دهد.

از سمتی دیگر حیات با آدم و حوا، یا با افرادی اندک، شروع شد. اکنون هشت میلیارد انسان روی زمین وجود دارد. معادلات همخوانی ندارند!!!

می توان چنین نیز تصور کرد که تناسخ در افراد معدودی انجام پذیر است.از این حالت نیز می توان دو استنباط را دریافت کرد. یا خالقی در کار نیست و انسان ها خود توانایی غصب کالبدی دیگر برای حیات دارند که با تبعات عقلانی و منطقی، مردود است.

یا باید عدالت و نظم را از نظام هستی منقوض شمرد. زیرا عده ای توانایی حضور مجدد، بدون هیچ برتری دارند و مهم تر از آن، این برتری به یک نتیجه ی خاص و مخصوصی نمی رسد.(حداقل تا کنون چنین چیزی با برتری کاملا منحصر به فرد و بی همتایی حتی در داستان های افراد مدعی مشاهده نشده است)

در زاویه دیدی دیگر می توان این گونه تصور کرد که روح یا با تکامل پیشین وارد کالبدی دیگر می شود، یا در دیدگاهی دیگر، مجددا شروع به جهت گیری می کند.

مورد دوم که از پایه سست است! زیرا دومی خود به معنای عدم تناسخ است. از این حیث می توان نگریست؛ تبدیل یک چیز تکامل یافته به اصل تکامل نیافته خود! 

مانند تجریه یک ماده به موارد اولیه خود. یا تبدیل یک پلیمر به مونومرهای سازنده خود. اما باید توجه داشت؛ در شکل گیری اصل نهایی شخصیت روحانی ما، محیط بسیار حائز اهمیت است.

ما خود مشخص نمی کنیم که در کجا متولد می شویم. حیات ما متبوع دیگریست زیرا ما از والد متولد می شویم.

من خود نخواسته ام که با قد x در خانواده y  متولد شده باشم. فردی در خانواده ای با وضعیت مالی قوی تر، شاید دارای بستری مناسب تر برای ترقی باشد. افکاری که در اطراف یک فرد جریان دارد، سبک و سیاق و چهارچوب ها همگی در شکل گیری شخصیت فرد موثر هستند. 

آیا فرد در کالبد فرد x با محیطy  با فرد در کالبد n در محیط m یکسان هستند؟!

آیا اصل رجعت در این جا معنا دارد؟! 

ورود تکامل یافته نیز مردود است زیرا اولا با اصل حیات منافات دارد، ثانیا همان گونه که عرض کردم، فرد باید از همان کودکی، دارای ویژگی های تکامل یافته باشد.

نگاه به تناسخ به دیدگاه شما به مرگ نیز وابسته است. زمانی که فردی، در کودکی و یا جوانی می میرد، وابسته به ادله ی خاصی ست. بیمار می شود، کشته می شود و...

در یک دیدگاه کلی، منطق می گوید او در در قیاس با "سیستم مادی حیات"، ناعادلانه نمرده است زیرا او جزئی از یک سامانه است که به صورت اختیاری حرکت می کند و جدا از آن، افعال دیگران نیز در افعال او موثر است.

مثلا خانواده ای که در جریان تصادف می میرند. می توان گفت چرا مردند؟!

فرد دارای اختیار است. اگر قصد جا به جایی با رانندگی نمی کرد، می مرد؟!

یا اگر محتاطانه تر رانندگی می کرد دچار این حادثه می شد؟!

فرض کنیم کودکی نیز در ماشین حضور داشته. می پرسیم گناه کودک چه بوده؟!

باید گفت تکامل کودک وابسته به تکامل دیگریست. یعنی کودک به تنهایی توانایی رشد و تکامل ندارد. مانند نیاز به خوراک.

حال می توان این زاویه دید را بسط داد و به این شکل نگریست. ما جزئی از یک سامانه هستیم که تکامل، رشد و حیات ما وابسته به سایر اعضای آن است.

اگر فردی بی تقصیر در این سامانه از بین رفت، اولا در درجه اول به اختیار او در قرار گیری موقعیت خاص و در درجه دوم به وابستگی اعضای سامانه به یکدیگر، بستگی دارد.

مانند توده ی سرطانی که شاید مربوط به بخش خاصی باشد اما می تواند به کل بدن را از حرکت بیندازد.

با زاویه دیدی دیگر، همان گونه که سیستم تنفس، عصبی و... در مجموع سبب جریان حیات کالبد ما می شوند، اعضای سامانه ی حیات نیز در مجموع سبب تداوم آن می شوند.

بسیاری از تکنولوژی هایی کنونی را مرهون اعضای همین سامانه هستیم.

ماشینی که سبب مرگ فردی می شود، می تواند با جابه جایی، سبب ترقی و ترفیع زندگی فردی دیگر و شاید متبوع آن، افراد دیگری شود.

بسیاری از افراد بدون هیچ سودی در این دنیا زندگی می کنند. از ابزار هایی استفاده می کنند که در ساخت آن کوچکترین نقشی نداشته اند. 

پس این که بگوییم فردی در جوانی مرد، چرا مرد؟! برای پاسخ به آن،نگاهی عمیق تر به سیر و سیاق حیات در اطراف داشته باشید.

مرگ جزئی از این نظام است. رد و گله از مرگ، رد حکمت خالق است. زیرا اگر قرار بود همه ی افراد زنده بمانند، اصلا مرگ به عنوان جزئی از خلقت وجود نداشت و همه حیات مادی ابدی داشتند.

(از جهت های متفاوتی نیز می توان به این موضوع نگریست که بنده وارد آنها نمی شوم)

روح ما با قدرت اراده و اختیار خود شکل می گیرد. رشد می کند و تبدیل به یک شخصیت با ویژگی های منحصر به فرد خود می شود.

تناسخ نقض قانون های اطراف ماست؛ نقض نظام منظم جهانی. حداقل در گام اول،در همین دنیای کنونی، لذا از نظر بنده، تناسخ منسوخ می باشد.

موید و پیروز باشید.

دنیای دیگه ای ام هس دوست عزیز

خدا هرچیزی ک بودو واس ما مطرح کرده و اینم گفته ک روح انسان بعد مرگ وارد برزخ میشه(طبق اینکه تو نظریه ی تناسخ روح محور قضیعس)خب خداعم ک دروغ نمیگه پ قضیه کلا نقض میشه

همچین چیزایی صرفا یه تئوریه ساخت ذهن بشره مغزتونو درگیر نکنین

من اصلا به این نظریه اعتقاد ندارم یه چیزیه که تازه در قرن 21 مد شده تا قبل این اصلا حرف و بحثی ازش در میان نبودعلتش هم اینه که آدما تو این قرن چنان غرق گناه شدن که دارن دنبال راهی برای توجیه و فرار از واقعیت میگردن مثلا میگن اره زندگی بعدی هم هست نگران نباشین خدا هزار بار به ما محلت زندگی و اصلاح میده با فراغ بال گناه کنید و اصلا از عاقبتش نترسین

تو هیچ دینی از اسلام گرفته تا مسیحیت و یهودیت و حتی بودایی کوچیک ترین اشاره ای بهش نشده بلعکس به کرات تکرار شده که همه انسان ها فقط یکبار فرصت زندگی دارن یا سقوط میکنن یا عروج

درمورد اینم که گفتی تکلیف جوان 20 ساله چیه باید بگم تو میدونی حکمت مرگش چیه؟؟؟ شاید همون جوان اگه بیشتر عمر میکرد تبدیل به یه قاتل جانی میشد در آینده پس چه بهتر که زودتر مرد بار گناهش کمتر شد

این چیزا برمیگرده به بحث حکمت و فلسفه که اساتید هم توش موندن چه برسه به ما

خودت داری میگی نظریه تناسخ نظریه چیزیه که بر پایه حدس و گمانه نمیشه بهش اعتماد کرد

این عقاید ساخته شده ذهن افرادی هستش که نمیخوان بی عدالتی دنیا رو بپذیرن. در صورتی که واقعیت اینه که هیچ عدالتی وجود نداره و وجود نخواهد داشت. ما با مرگ به نیستی ابدی سوق پیدا میکنیم.

اگه قرار بود بعد از مرگ زندگی دیگه ای در جریان باشه ما هر روز شاهد مرگ افرادی بودیم که به امید کالبد بعدی و زندگی بهتر خودشون رو میکشتن.

حتی اگه فرض بر خداپرستی باشه کامل بودن خدا رو نقض میکنه که با خدای رویایی ادیان در تضاده.

و به یقین احمقانه ترین خرافه دنیا همین تناسخه.

سلام

به نظر من که «اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد».

سلام

خداوکیلی نمیدونستم چی هس اصن

ک با خوندن کامنت آقای فامیل دور متوجه شدم

این بیت رو یادم نمیاد کجا خوندم ولی جواب خوبی بود

تناسخ زان سبب کفر است و باطل 
که آن از تنگ چشمی گشت حاصل👌👌👌

آدمیزاد هیچ وقت راضی نمیشه.شما اگه هزار سال هم عمر کنی بدت نمیاد برای هزار یکمین سال زندگی کنی.

اگه هزار بار بدنیا بیای در کالبد جدید، بدت نمیاد که برای هزار و یکمین بار متولد بشی

هیچوقت به شرایطی که توش هستید راضی نمیشید و بهترشو میخواید

قبول کنید تناسخ فقط وسیله ایه برای التیام روح طماع آدمی

البته نظریه ی قشنگیه هم تناسخ هم وحدت وجود هم نفس گرایی ولی خب  هر چیزی که خوشایند ماست که لزوماً درست نیست.اگه فیلم کوتاه The egg رو تا حالا ندید حتماً ببینیدش من که خیلی دوسش دارم👌

بعد خوندن بعضی نظرها به عینه برام ثابت شده که قرآن علاوه بر اینکه کتاب هدایت هست ، کتاب گمراهی هم هست.

قرآن فقط متقین رو هدایت می کنه. هر کسی تو این دنیا باید به کمال خودش برسه هم تو هدایت هم تو گمراهی.

طرف هنوز رو خوانی قرآن رو بلد نیست بعد شده منتقد قرآن. 

سلام دوستان ممنون که نظر دادید.
در جواب اون سوال که که اگر ما همون انسانهای اولیه بودیم پس چرا جمعیت بیشتر شده جوابم این هس که من فکر میکنم ما همون انسانهای اولیه نیستیم که تا الان هنوز داریم زندگی میکنیم و به مرات به زندگی برگشتیم بلکه هر روحی فقط چند بار به زندگی برمیگرده و بعد از اعمالش در موقعیتهای مختلف نتیجه گیری به عمل میاد و سپس وارد  برزخ میشه و دنیارو ترک میکنه.
 دنیا مثل مدرسه ای هس که دانش اموزان بعد از اینکه کلاسی رو تموم میکنند  وارد کلاس دیگه ای میشن و در اخر بعد از چند سال  فارق التحصیل میشن و مدرکشون رو میگیرن. و قرار نیس تا ابد امتحان پس بدن.
 بنظرم در دنیا ارواح جدیدتری هم افریده میشه و هر روحی بعد از چند بازگشت به دنیا و مشحص شدن نمره اش فرصتش تموم میشه... ولی با یک بار اومدن به دنیا بنظر من جهنم و بهشت تعین کردن خیلی ظلم هس برای ادما .
بنظر من اگه به خدا و اخرت و روز حساب اعتقاد داشته باشیم باید به تناسخ هم اعتقاد پیدا کنیم تنها راه برای برقراری  عدالت خداوندی همینه.
اخه چجوری میگید یک جوون ۲۰ ساله یا ۱۶ ساله که مثلا خودکشی میکنه و از دنیا میره بهشتی خواهد بود یا جهنمی چون یک نوجوون ۱۶ ساله که مثلا کسی رو کشته و خودکشی کرده مستحق بهشت نیس و همچنین سنش و عقلش انقدر زیاد و بالغ نیست که مستحق جهنم باشه. میشه بگید تکلیف این اشخاص چگونه خواهد بود؟؟
یکی از کاربرا گفت که خدا روح  یک شخص رو در ۲۰ سالگی میگیره چون ممکن اون شخص در اینده قاتل میشد!! خوب اینجا عدالت خداوند زیر سوال میره که چرا به این شخص رحم این لطف رو کرد ولی به یک قاتل دیگه که ۷۰ سال عمر کرد و کلی جنایت کرد این رحم رو نکرد و جونشو قبل از اینکه جنایتکار بشه نگرفت؟
اگه به اخرت و معاد اعتقاد دارید پس یبار به دنیا اومدن اصلا با عقل جور درنمیاد. چون  یکی در خانواده خداپرست بدنیا میاد و خونوادش خیلی به تربیت و روح و روانش اهمیت بدن ولی یکی دیگه  در خانواده ای شاغل در زمینه پ و ر ن متولد بشه و اون رو برای همین کار تربیت و اماده کنن .معلومه که عملکرد این دو شخص متفاوت خواهد بود بدون درنظر گرفتن استثناها البته.
یک انسان باید همه جوره و در موقعیتهای مختلف امتحان بشه و یکبار اصلا کافی نیست. 
و اینکه گفتید حالا که خدا نخاست بگه پس چجوری ما فهمیدیم خب ما که از این موضوع مطمئن نیستیم و در حد نظریه هس ممکنه باشه ممکنه نباشه و نمیتونیم بر حسب اینکه حتما دوباره فرصت زندگی داریم این فرصت فعلی رو نادیده بگیریم

https://pasokhgoo.ir/node/19384

تناسخ واسه اونائیه که به آخرت و زندگی بعد از مرگ اعتقاد ندارن

زد و این کره خاکی نابود شد و بساط جهان درهم بیچیده شد اونوقت چی؟ 

حساب موجودات جهان از دست خارجه مگه میشه تا ابدیت این اتفاق بیفته! که مثلا شما همه چیز رو تجربه کنی و اقناع بشی که هیچ وقت هم نمیشی

خب آخرت که معقولانه تره 

روحت که آزاد شد همه ی اینها رو درک بکنه و اصلا نیازی به تجربه کردنش نداشته باشه... و بهشتی باشه که در اون لذایذ موقتی نیست ...

به داشته هات قانع باش و به این دنیا دل نبند که منزلی بیش نیست.و به جای این افکار برای آخرتت تلاش کن 

التماس دعا

به میم

"ولی خدا فقط قراره اعمالمون رو بسنجه نه شرایطی که خودش توش قرارمون داده! " 👇👇

 اعمالمون باتوجه با شرایطی که توش بودیم مورد سنجش قرار میگیره

اینو کلی میگم:

-اگه بشه قرآن رو با تفسیر بخونیم یا نهج البلاغه رو بخونیم عالی میشه

کلا هر شیعه ای قرآن و نهج البلاغه رو مورد بررسی قرار بده بهتر میتونه اسلام رو درک کنه 

موفق باشید

خب اگه بخوایم از یه زاویه دیگه این قضیه رو ببینیم،کسی که تو سن کم میمیره درسته فرصت زندگی و خوب بودن و خوب زیستن زیاد نداشته ولی احتمالا دچار خطاهای کمتری هم شده.

ببین عدالت خداوند برای ما فهمش سخته ولی مطمئن باش به کسی ظلم نمیشه.

قطعا خداوند شرایط هر کدوم از بنده هاش رو جداگانه بررسی میکنه.

ساده اش میشه مثل اینکه به هر کدوممون ۵۰ تا سوال دادن،سوال ها متفاوته ولی میزان سختی سوالات یکسانه و آزمون کاملا استاندارده.

حالا از یه نفر از صفحه ی ۲۰ که راجع به اقتصاده سوال میپرسه(یا خیلی بهش ثروت میده یا خیلی کم)

از یه نفر دیگه از صفحه ۴۰میپرسه و خانواده اش یا خودش دچار یه بیماری میشن. 

به یه نفر بچه نمیده

و...

اتفاقا چند وقتیه که تو یوتیوب به طور کاملا اتفاقی با یسری ویدئو از دکتر علی نیری برخورد داشتم که موضوعش همین مسائل هست بنظرم بدنیست یه نگاهی بندازید. بنظر میاد دنیا بر مبنای یه سری احتمالات بنا شده و همه چیز کاملا اتفاقی و در عین قانون مندی هیچ نظم  و عدالتی وجود نداره و شانس برخلاف مفاهیم دیگه یه چیز کاملا علمی. من خودم موضع مشخصی هیچ وقت نسبت به دین و خدا و کلا مضامین این چنینی نداشتم و هنوزم ندارم البته غیر از یسری باورها که همواره خوارک ذهنیم بوده تو اجتماع حالا درست یا غلطش رو مطمئن نیستم. نظرات عذرا برام همیشه مشمئز کننده بوده غیر این کامنتش. کم کم دارم احساس میکنم چه کلاه گشادی رفته بسرم خیلی به خودم ظلم کردم کاش قدر لحظات رو بیشتر میدونستم و از زندگی لذت میبردم.

با عرض پوزش

چرت محضه.نعوذ بالله خدا انقدر زبونم لال حکمت و قدرت نداره که از یه روح چندبار استفاده کنه؟؟؟؟

بنظرم موقع تولد خدا به هر کس جدای از جنسیتش،نژادش،خانواده اش،ثروت و فقر خانواده اش و .... یه روح پاک میده و اینکه موقع مرگ اون روح شیطانی شده باشه یا الهی مسئولیتش با خود انسان و مقداری هم محیط و تربیت هستش

به طور قطع به تناسخ اعتقادی ندارم

به فامیل دور

مشابه مثالی که زدی رو یه عده دیگه دارن سر ما میارن.. اینطور نیست؟ این دنیا فانی هست اون دنیا....

کاری به حرفات نداشتم حتی نمیگم من جزو کدوم طیف هستم ولی وقایع تاریخی که گفتی کارشون کاملا مشابه این ها هست.. اونا میشن حقه باز و اینا... حقیقت باز؟!!!

به نویسنده پست:

چیزی که تو قرآن مشهوده اینه که خدا پیامبران رو با دو صفت انذار دهنده و تبشیر دهنده فرستاده. خب انذار به چی ؟ تبشیر به چی؟

زنی به اسم آسیه ، همسر فرعون ، ملکه مصر هست. ایشون به تمام دنیایی که فرعون براش ساخته بود یه نه بزرگ گفت تا به رحمت پروردگار ملحق شد. 

نمیدونم به چه زبونی باید تفهیم بشه که بهشت یعنی وصل شدن به خدا ، مثل مادری که بچه خودش رو گم کرده ، آیا با پول و ثروت دلش آروم میگیره؟ یا بچه اش رو فراموش میکنه؟ 

یا به چه زبونی تفهیم بشه که در دنیا قیامت هر عملی برپا میشه و ما داریم در جزای اعمالمون زندگی می کنیم.

کسانی که هوای (نفسشون ، عقلشون ، علمشون) رو خدای خودش بگیره ، خیلی راحت خدا به پیامبر میگه تو وکیل اینها نیستی ، بزار خودشون بالاخره میفهمن.

سلام.والا راسش من خودم نظر خاصی ندارم.ولی میتونم نظر اسلام رو براتون بگم.

توی دین اسلام و درقران گفته شده که بین عالم دنیا و اخرت یک عالم دیگه ای وجود داره بنام برزخ.و به صراحت گفته شده کسانیکه میمیرن از این دنیا میرن و تا روز قیامت در بزرخ زندگی میکنن.در برزخ هم گفته شده که بهشت برزخی و جهنم برزخی وجود داره یعنی نمود کوچکی از بهشت و حهنم اخروی رو تو برزخ داریم.

پس در قران بطور صریح و قاطع گفته شده که انسان بعد از مرگش تا روز قیامت در برزخ به سر میبره و از خلقت دوبارش در یک کالبد دیگه چیزی نگفته.

قبل از این که بخوام نظرم رو در این رابطه بگم، اول میخوام آقای اسکیزوئید گرامی رو مخاطبم قرار بدم.

آقای اسکیزوئید  لطفا در انتخاب کلمات و به کار بردنشون دقت کنید. اینکه نقد یک عقیده و دین  و حتی قرآن رو کنید، مشکلی نیست ولی این که میگید چنین چیزی مضحکه، یه مقدار در این مورد تجدید نظر کنید.

مثل این هست که من نوعی به عقاید مثلا مسیحیت انتقاد کنم و در حین این انتقاد بگم، تثلیث هم عقیده مزخ... هست.

ببینید چقدر ناراحت کننده است و چقدر من رو بی منطق جلوه میده و مخاطب رو دلزده میکنه.

ما آدم ها با همه تفاوت هامون و فارغ از هر اعتقادی، دو مسئله مشترک داریم که میتونیم روشون مانور بدیم: عقل و منطق، انسانیت و اخلاق

لطفا این دو محور رو در صحبت هاتون رعایت کنید.

و این حرف من رو هم لطفا دوستانه درنظر بگیرید.

 نظرم در مورد عدالت این هست که عدالت موردنظر با درنظر گرفتن دنیا و آخرت با هم، امکان پذیره. درسته که ممکنه یک عده ای به خاطر شرایط سختشون در این دنیا خیلی رنج بکشند ولی در آخرت براشون جبران میشه. و همچنین کسانی که خوشی و شرایط خوب زیادی در این دنیا دارند، همینطور.

اگه اشتباه نکنم، حضرت سلیمان که ثروتمندترین پیامبر بودند،گفته شده به خاطر اعمال نیکشون حتما به بهشت میرند ولی بعد از همه پیامبران و اولیای دیگه و آخر سر همه.

شاید برامون سوال بشه که خوب دیرتر داخل بهشت بشند، چه چیزی رو جبران میکنه، بالاخره که وارد بهشت شدند.

ما انسان ها در هر برحه ای از زندگیمون یک سری مسائل برامون مهم و گاهی حیاتی میشه.،که در دوران دیگه ای از زندگیمون شاید اصلا برامون قابل درک نباشه اهمیت اون مورد.

تو اون دنیا هم همین ریزه کاری هایی که شاید الان به چشم ما نیاد، خیلی مهم میشه و شاید یک نفر اینقدر برای این مورد ناراحت بشه که رنج و درد اون ناراحتی برابری کنه با شادی و برتری ای که از ثروتش در دنیا داشت،پس جبران میشه.

این از بحث عدالت.

ولی در مورد تناسخ:

به نظر من اگه من نوعی بعد فوت، روحم داخل بدن دیگه ای بشه اون منحصر به فرد بودن که درمورد هر فردی وجود داره رو از دست میدم و میشه یه جوری گفت که دیگه من، من نیستم. بلکه من الان تبدیل به فرد دیگه ای شدم چون شرایط محیطی و حتی خصوصیات بدنی هر فردی تاحدی بر روحش اثر میذاره. پس کلا استقلال روح هر فرد زیر سوال میره.

البته نظر من با اطلاعات ناقص خودم بود پس اگه اشتباه یه ناقصه، معذرت میخوام

تا جایی که میدونم نظریه فرگشت درباره پیدایش خلقت نیست 

صرفا درباره موجودات زنده کره زمینه 

اما چگونگی پیدایش خود کره زمین یا کهکشانها و جهان هستی 

چی ؟ 

چطور ممکنه فرگشت اثبات کنه نیاز به وجود خدا نیست ؟!

نه اصل عدم قطعیت هایزنبرگ نه نظریه ریسمان و نه نظریه جهان های متناهی 

هیچ کدوم نمیتونن اثبات کنن 

اولین ذرات سازنده ماده خودبخود از هیچی تشکیل شدن 

هیچ کدوم نمیتونن ثابت کنن انرژی اولیه خودبخود تشکیل شده 

هیچ کدوم نمیتونن توضیح قانع کننده ای درباره چگونگی تبدیل عدم و نیستی به هستی بدن 

صرفا نظریه و بس ! 

درضمن اگر واقعا همه چیز محدود به این دنیا بود و ماورا وجود نداشت 

پس میل به جاودانگی و عدالت در فطرت انسان از کجا اومده ؟!

عجیب نیست که این تمایل فطری در شرایطی که جهان خودبخود تشکیل شده در انسان به وجود اومده ؟ 

اگه خدایی نیست و ما با مردن نیست و نابود میشیم و زندگی محدود به این دنیاست 

پس بهتره برای لذت بردن از زندگی این دنیا دست به هر کاری بزنیم مثل دزدی 

یا کشتن اونایی که ازشون خوشمون نمیاد و موی دماغمون شدن 

ولی دقت کردین ما چیزی به نام وجدان داریم ؟

این وجدانه منشا کجاست ؟

دقت کردین خیلی وقتا دیدن ظلم به یه نفر دیگه عصبانیمون میکنه 

من اگه کسی رو بکشم به خاطر منافع خودم 

عذاب وجدان میگیرم 

وجود چیزایی مثل وجدان و میل به عدالت و میل به جاودانگی و ترس از نیستی 

نشونه اینه که یه ماورایی هست 

اگه جهان خودبخود شکل گرفته بود و هیچ خدایی نبود 

نمیبایست چیزی به اسم وجدان و میل به عدالت و ترس از نیستی در درون انسانها شکل بگیره 

هنوز علم نتونسته متافیزیک رو رد کنه 

علم چیزی نیست که بشه صددرصد بهش اطمینان کرد 

تا پارسال دانشمندا میگفتن مشروب به مقدار کم ضرر نداره 

الان اعلام کردن حتی مقدار کمش هم سرطان زاست 

قبلا میگفت در طول روز آب زیاد بخورید 

الان میگن ببخشید اشتباه کردیم آبه زیاد واسه بدن خوب نیست هر وقت تشنه شدید آب بخورید 

فردا یه چیز دیگه میگن 

عقل سلیم حکم میکنه جانب احتیاطو رعایت کنیم و وجود خدا و ماورا رو رد نکنیم 

خداباوری و دین داری آسیبی به انسان نمیرسونه اومدیمو مردیم و دیدیم زندگی بعد از مرگ هست 

پس بهتره درست زندگی کنیم 

یه نماز ده دقیقه ای ضرری نداره

افرادی که مرگ رو تجربه کردن 

میگن بعد از مرگ ، انسان نیست و نابود نمیشه و تجربه خودشون از اتفاقاتی که براشون افتاده رو بازگو میکنن که چقدرم مشابه هم دیگست 

تناسخی در کار نیست 

این افراد نوار مغزیشون نشون میده در زمان کوتاه تجربه مرگشون فعالیت مغزشون متوقف شده 

پس مغزشون قادر به تولید تخیل و توهم نبوده 

پس اون چیزی که تجربه کردن در زمان مرگ حقیقت داشته 

و توهم و تخیل نبوده 

به نظرت انسان تو زندگی بعدیش چه کار خاصی میتونه انجام بده که تو این دنیا نمی تونسته؟

تو مطمئنی تو زندگی بعدی حتما خودشو اصلاح میکنه؟

چند تا زندگی لازم داره؟

اون وقت یکی ده بار زندگی کنه یکی سه بار این عدالته؟

همه فقط یکبار زندگی می کنیم

اولا تفکر شما در برخورد با این موضوع خود غلط است چون بر مبنای تفکر دینی انسان دارای یک نادانی در سرشت خود است به همین دلیل نمی تواند بگوید که آیا مسئله ای را که اکنون در حال حل کردن است را می توان از طریق منطق به جوابی قابل توجیه برای آن رسید یا جواب منطقی ما قابل اعتماد است 

مثال واضح برای این موضوع این است که ما تلاش نمی کنیم که تمام دستورات دینی را با عقل بررسی کنیم چون اصلا در این صورت نیازی به دین نبود برای هر موضوع تنها به عقل مراجعه می کردیم.

پس نداشتن جواب درباره این موضوع دلیلی بر رد این موضوع نیست چون فرد با پارادایم دینی می تواند بگوید جواب این سوال نزد خداست و انسان پاسخ تمام مسائل را نمی داند.

اما  نظریه تناسخ هم موضوع عدالت در زندگی را کامل حل نمی کند مثلا ما تعداد بسیار محدودی انسان از ابتدا تشکیل جهان داشته ایم که قدرت زیادی داشته اند که با یک دستور می توانستند به تعداد زیادی انسان لطمه بزنند حال اگر آن افراد مدعی شوند اگر افراد دیگری جای آن ها بودند هم این کار را می کردند چه؟ مگر اینکه بگوییم تعداد روح های انسان همان تعداد است که با جمعیت کنونی جهان نمی خورد.

خوب در مورد کسایی که زود میمیرن دو حالت وجود داره: 1. اونقدر انسان خوبی بوده و کار خوب انجام داده و خدا هم میدونسته که در آینده ممکنه دچار گناه های زیادی بشه پس زودتر از دنیا می برتش تا با اعمال نیک دنیا رو ترک کنه.

2.اونقدر بدی کرده و روز به روز گناهانش بیشتر شده و خدا هم میدونسته آدم بشو نیست زودتر از دنیا بردتش تا بیشترمرتکب گناه نشه و سنگینی گناهانش کمتر باشه .

تو هر دو مورد میبینیم واقعا خدا بخشنده بوده .

یه داستانی من بچکی خونده بودم یه مادری 3 تا از پسرهاشو تو جوونی از دست داده بود و هرروز به خدا گله و شکایت میکرد که چرا بچه هام جوون مرگ شدن؟ 

یه روز تو خواب بچه هاشو میبینه که زنجیر شدن و دارن عذاب میکشن . بعد فرشته ها میان توضیح میدن که خدا از همه عاقل تره و حتما حکمتی داشته که بچه هات تو سن کم مردن. بعد میگن اگه بچه هات جوون مرگ نمیشدن وضعشون در اون دنیا اینجوری میشد به زنجیر کشیده می شدن عذاب می کشیدن ولی حالا که بدون گناه این دنیا رو ترک کردن در آرامشن.

منم معتقدم که زودتر مردن یا دیرتر مردن انسان ها همیشه حکمت خودشو داره. و اما در مورد نظریه تناسخ بهش اعتقادی ندارم ولی خارجی ها یه چیزی به نام جهان های موازی کشف کردن که میگن دقیقا یه دنیای دیگه مثل همین دنیا و کهکشان و منظومه با همین آدما وجود داره . این به نظرم میتونه درست باشه اتفاقا چندتا فیلم هم راجع به جهان های موازی دیدم یعنی مثلا همزمان از یه نفر3 یا 4 تا نسخه یکسان تو جهان های مختلف و کهکشان های مختلف زندکی میکنن.

خب یه چیزیش مسخره اس 

شما فرمودید خداوند در موقعیت های مختلف مارو میسنجه 

چرا؟!؟ خب همش موقعیت و خانواده ما داره عوض میشه ! چرا خدا باید انتظار داشته باشه رفتار ما یکسان باشه!؟

بعد وقتی ما خودمون خبر نداریم قبلا پولدار بودیم یا فقیر به چی دلمونو خوش کنیم!؟؟ 

مهم اینه که الان تو این زندگی بدبختیم به فرض!! 

من به انتقال انرژی معتقدم یعنی وقتی می میریم انرژیمون منتقل میشه 

ولی اینکه میره تو یه جسم دیگه بعیده 

بعدشم حتی اون بهشت و جهنمی که توصیف میشه هم خیلی دنیویه به نظرم! این ها فقط فقط واسه اینه که ما بترسیم و نظم اجتماع رو بهم نریزیم تا زندگی خووبی داشته باشیم

اگه میفهمیدیم هیچ عقبی ای نیست خیلیامون همه کاری میکردیم! 

پس ای بسا دنیای دیگه ای هم نباشه ولی چون ما میترسیم یه سری کارار میکنیم که به نفع همه اس ( باید بکنیم ) 

پس این وسط تناسخ دیگه خیلی عجیب غربیه

سلام دوستان

در سوره واقعه آیه ۶۱

«اگر بخواهیم هم شما را فانی کرده و خلقی دیگر مثل شما بیافرینیم و شما را بصورتی که اکنون از آن بیخبرید برمی انگیزیم»

اینو بهش میگن عالم ذر و تناسخ نیست

جالبه اینجا اونایی که مسلمونند اومدند گفتند خرافاته و الکی

یادمه یه بار هم یه جایی می دیدم بودایی ها باور بهشت و جهنم مسلمونا رو مسخره می کنند و خرافه می دونند 

نتیجه: پیروان ادیان همدیگه رو مسخره می کنند و عقایدشون برای همدیگه غیرمنطقیه در حالی که وقتی بی دین ها عقایدشون رو خرافه و مضحک می دونند اسمش می شه توهین به مقدسات

منطق دین همینه چه اسلام چه هندو چه بودیسم چه مسیحی

مربوط به کامنت آخر سوال کننده

به نظرمن هم اگه این دنیا رو به تنهایی در نظر بگیرید، بله نظر شما درسته و عدالت نیست.

ولی در نظر گرفتن مجموعه دنیا و آخرت، عدالت رو ایجاد میکنه و به نظرم دیگه نیازی به تناسخ نیست.

چون خدا اعمال هر کسی رو طبق شرایط زندگیش می سنجه و همه چیز رو باهم در نظر میگیره.

اگه خدا رو عادل و عالم مطلق بدونیم، چنین خدایی با یکبار امتحان هر بنده ای، در هر شرایطی میتونه به خوبی حسابرسی اش کنه و نیاز به امتحان چندباره در شرایط های مختلف با تناسخ نیست تا حسابرسی خدا کامل بشه.

اگه نظریه تناسخ رو درست یادم باشه اینطوریه که یک نفر اگه تو طول زندگیش اعمال خوب داشته باشه بعد روحش ارتقا درجه پیدا میکنه و تو بدن کسی میره که شرایطش بهتره و اگه اعمال بد داشته باشه، درجه اش پایین میاد و تو بدن کسی میره که شرایطش بدتره و یا حتی تو بدن حیوان یا یک شیء.

خوب پس در تناسخ هم شرایط فرد اگر بدکار باشه بهتر نمیشه که بدتر میشه(البته باز هم میگم اگه درست یادم باشه) و حتی باعث میشه فرد بدتر بشه و کلا سیر نزولی شدیدی داشته باشه. در کل فکر میکنم با تناسخ عدالت بیشتر زیر سوال میره تا با فرض جهان اخروی.

اگر هم در تناسخ عقیده به این دارند که پس از چندبار دست به دست شدن روح، روح به جهان دیگه میره که دیگه بحثی نمی مونه. تو هر دو اندیشه نیاز به یه دنیای دیگه هم هست که عدالت برقرار بشه. پس اون چیزی که باعث برقراری عدالت میشه، وجود دنیای پس از مرگ هست نه تناسخ.(البته من درمورد تناسخ این طور خونده بودم که روح مدام دست به دست میشه، نشنیده بودم که پس از چندبار تعویض بدن، وارد دنیای دیگه ای بشه، شاید هم من اشتباه میکنم)

خدا تو قران گفته فقط یک باربه دنیا میاین و میمیرین پس  از فرصتتون درست استفاده کنین ....دیگه بحثی باقی نمیمونه 

سلام.بحث تناسخ را نه اسلام قبول دارد و نه فلسفه.و عده ای که قائل به تناسخ هستند و کتاب های در این زمینه نوشته اند در واقع برهانی برای تایید آن ندارندو در حد یک ادعاست.و برای رد تناسخ هم دلایل عقلی و هم نقلی وجود دارد.در این مورد کتاب اسفار و کتاب شواهدالربوبیه از ملاصدرا و کتاب حکت اشراق از شیخ اشراق و کتاب جریان ضد فرهنگ ها توصیه میشود. پایدار باشید

من تو یه پیج اینستاگرام، مطالبی رو در خصوص همین موضوع خوندم که خیلی منطقی به نظر میومد. 

افرادی که تجربیات نزدیک به مرگ داشتن و دوباره زنده شدن، در مورد اون تجربیات کتاب چاپ شده... اکثرشون افراد خارجی بودن... مثلا یه خانمی بود که از زمان به دنیا آمدنش نابینا بود، و طی یه اتفاق مرگ موقت رو تجربه کرده بود و دوباره زنده شده بود، و توی مرگ موقتی که داشت تونسته بود همه چیزو ببینه و حتی بعد از زنده شدن، تعداد پرستارا و دکترایی که تو اتاق عمل در زمان مرگ موقت بالای سرش بودن  و شکل ظاهری اون دستگاه هایی که دکترا استفاده میکردن رو با جزییات گفت!! با اینکه نابینا بود

و یا یه آقایی بود که بعد از مرگ موقتش و دوباره زنده شدنش حرفهایی میزد که نشون دهنده ی این بود که تسلسل وجود داره ( تسلسل با تناسخ فرق داره)

این اسم اون پیج هست تو اینستا گرام :

shabnama11 

و این لینک همون مطلبیه که در مورد تسلسل گفته:

تجربه ی نزدیک به مرگ آقای رونالد کروگر که در کتاب خیری بالاتر در مورد تجربه خود در سن پانزده سالگی که طی یک تصادف رانندگی اتفاق افتاده میگوید :

https://www.instagram.com/p/BJyInp5ARX8/?igshid=1w06shlpx4jtr

من به تازگی این پیج اینستا رو تصادفا دیدم.  خیلی دوست داشتم نظرات کاربران اینجا رو در مورد مطالب گفته شده تو این پیج بدونم

عدالت لزوما در این نیست که خدا رفتار همه رو تو شرایط یکسان بسنجه 

مثلا همه یکسان عمر کنن همه یکسان از هوش و ثروت و ... بهره مند بشن 

بعد خدا ببینه هر کس تو این شرایط استاندارد چه رفتاری میکنه 

اگه اینجوری بود و توی دنیا شرایط همه آدما مشابه و یکسان بود 

اصلا زمینه امتحان و سنجیدن آدما فراهم نمیشد که

مثلا اگه همه یکسان قدرت داشتن دیگه ضعیفی وجود نداشت 

که به وسیله اون رفتار قدرتمندا رو بشه سنجید

که آیا با وجود قدرت ستم میکنن یا نه 

اگه همه یکسان زیبا بودن 

دیگه هیچ فرد نازیبایی نبود که بخواد حسادت کنه 

و زیباها هم نمیتونستن به کسی فخر بفروشن 

پس نمیشد آدما رو سنجید 

 اتفاقا اینکه شرایط زندگی همه توی این دنیا یکسان نیست عین عدالته 

چون این تفاوتاست که زمینه سنجیدن و امتحان کردن آدما رو فراهم میکنه 

تو اون دنیا هم خدا اعمال هر کسی رو نسبت به شرایطی که اون شخص توش بوده میسنجه مسلما 

مثلا آدم نازیبایی که هیچ کس بهش پا نداده و

ناچارا پاکدامنی پیشه کرده و وارد روابط نامشروع نشده 

قطعا پاداش پاکدامنیش با اون آدم زیبایی که چشم همه دنبالشه

و با این حال پاکدامنی پیشه میکنه یکسان نیست 

و خدا اینو در نظر میگیره 

مثلا حضرت یوسف چرا به خاطر پاکدامنیش پاداش گرفت و علم تعبیر خواب رو خدا بهش داد ؟

این همه مرد چشم پاک چرا همچین پاداشی نمیگیرن پس ؟

خب چون پاکدامنی حضرت یوسف تو شرایط سختی بوده 

تو اوج جوونی با یه زن فوق العاده زیبا که عاشق و شیفتش بوده و شدیدا خواهان رابطه با حضرت یوسف بوده تنها گیر افتاده و راه فراری هم نداشته 

حضرت یوسف تو این شرایط پاکدامنی پیشه میکنه 

که خیلی شرایط سختیه 

واسه همینه که پاداش این پاکدامنی با پاداش بقیه پاکدامنا یکسان نیست 

هر کسی تو این دنیا چالشای خاص خودشو داره 

و خدا هم با در نظر گرفتن شرایط خاص هر کسی اعمال فرد رو میسنجه 

اگه قرار بود همه مثل هم باشن که اصلا شرایط امتحان کردن آدما پیش نمیومد که 

اگه شما میگی عدالت در تناسخه 

پس باید بگی یه آدم دقیقا چند بار باید متولد بشه و چه تعداد موقعیت رو تجربه کنه تا این عدالته برقرار بشه ؟

صدها موقعیت متفاوت وجود داره که ممکنه آدم رفتار متفاوتی تو هر موقعیت انجام بده 

پس اگه عدالت با تناسخ برقرار میشه هر آدمی باید صدها بار متولد بشه 

ولی این منطقی نیست 

ما تو هر شرایطی به دنیا بیایم به اندازه کافی فرصت واسه نشون دادن خود واقعیمون داریم تو همون یه مرتبه زندگی 

مثلا من ظاهرا فرد بی مشکلی به نظر میام ولی چالشم در این زندگی سر کردن با پدر مادر شدیدا بداخلاق و بی انصاف و بی منطقه 

اونی که پدر مادر مهربون و با درک نصیبش میشه 

احترام گذاشتنش به والدینش 

به اندازه احترامی که من به والدینم میذارم ثواب نداره 

اون آدمی هم که والدین خوب و با درک داره 

مطمئنن تو زندگیش از یه ناحیه دیگه دچار چالشه 

در نهایت همه نمیشه گفت شرایط کی سخت تره چون همه از یه جنبه ای دارن امتحان میشه 

یکی با بدبختی زیاد 

یکی با خوشبختی زیاد 

بعدش تا جایی که میدونم طبق نظریه تناسخ 

شما اگه تو این زندگیتون ظلم کنی و آدم بدی باشی مجازات میشی و تو زندگی بعدیت یه موجود یا یه آدم بدبخت به دنیا میای 

در این صورت چطور ممکنه عدالت بر قرار بشه ؟ 

چطور ممکنه شرایط عادلانه واسه سنجش اعمال فراهم بشه 

اگرم خوبی کرده باشه تو زندگی بعدیت پاداش میگیری و یه آدم خوشبخت تر متولد میشی 

که بازم شرایط عادلانه ای واسه سنجیدن اعمال نیست 

به هر حال فکر میکنم به جای فکر کردن به این چیزا بهتره همین لحظات عمرو دریابیم و سعی کنیم تو هر شرایطی که هستیم 

بهترین و عادلانه ترین رفتار ممکن رو انجام بدیم 

حالا یا تناسخی هست یا نیست 

فکر میکنم چالش اصلی همینه که تو الان بتونی خوب باشی 

فرگشت ارتباطی به وجود یا عدم وجود خدا ندارد و تنها فراوانی گونه‌ها را از طریق تکامل ژنتیکی توضیح می‌دهد. جالب است اقرار کرده‌اید که علم نتوانسته جهان آخرت را نفی کند، ولی کاش به این هم فکر کرده بودید که علوم تجربی با فراماده کاری ندارد، زیرا ابزارش ابزار دیگری است.

عدالت به معنای برابری نیست و به این معنی ست که به هیچکس ظلم نخواهد شد و حساب همه بر اساس اون چیزی که بودن و به اون امتحان شدن خواهد بود

زندگی مادی یک پل و یک مرحله عبوره و زن بودن و مرد بودن و ثروتمند و فقیر بودن و باهوش و کم توان بودن و همه اینا امتحان افراد است و هیچ کدومش به معنی امتیاز یا برتری داشتن به دیگری نیست و حساب هرکدوم متفاوته چون بعضی ها در کمال بچگی و سادگی میگن اره اگه من پول داشتم انفاق میکردم و می بخشیدم و به همه مردم کمک می کردم و فلان ! مگر کسی اومده بگه که فقط بخشش و انفاق راه درستکاری و رسیدن به خداست؟! انسان در هرجایگاهی که هست وظیفه ای داره وظیفه فقیر صبر و وظیفه ثروتمند شکر و ریزش داشتن و دهش داشتنه که برخلاف تصور اصلا هم ساده نیست و بسیاری از کسانی که گفتن اگه پول داشتیم چه می کردیم و چه نمی کردیم پولدار شدن و هیچ غلطی نکردن و معلوم شدن فقط در حسرت لذت و فراوانی بودن. فقیر اگر واقعا نتونه چیزی ببخشه بر عهده ش انفاق نیست و حتی اگه بتونه ۱۰۰۰ تومن به کسی کمک کنه اجرش احتمالا به اندازه ۱۰ میلیون کمک یک ثروتمند و حتی بیشتر باشه.

 عدالت اینه! این که در نهایت موقع حسابرسی انسان به دلیل بهره کمش از دنیا و مادیات ، چیزی از کم از بهره زندگی ابدی نخواهد داشت که چه بسا خیلی بیشترم داشته باشه و حسابش سبک تر باشه طبق روایتی که از زبان پیامبر (ص) هست. اتفاقا همین روایات ثابت می کنه که تناسخ توهمه اگه قرار باشه همه انسان ها همه چی رو تجربه کنن از جمله فقر و ثروت و همه چی پس چطور پیامبر در مورد حسابرسی سبک تر و اسان تر فقرا در روز قیامت میگه؟؟ لازم نیست بشینیم ساعت ها تفکر کنیم و خودمونو توجیه کنیم کافیه به دلمون و نیتمون رجوع کنیم و دنبال حقیقت بریم نه دنبال حرص و خواسته دلمون. اون وقت وقتی بی طرفانه مقایسه کنیم از همین روایات ساده می فهمیم حقیقت چیه کافیه فقط دلمونو بی طرف کنیم تا حقیقت خودشو نشون بده. تناسخ ریشه در عرفان هندو داره و کوچکترین جایگاهی در مکتب اهل بیت نداره و هیچ کدوم از امامان در مورد حرفی نزدن. درست و غلط بودن مسائل بعد از چیزایی که صراحتا در قران اورده شده، عقلی ست. اما با عقل چه کسی باید سنجیده بشه؟؟؟ عقل نادیدنی ست و چیزیه که همه فکر می کنن خیلی دارن و هیچکس فکر نمی کنه بهره ش از عقل کم باشه! پس چی میشه؟؟ عقلی که "خداجو" و "حقیقت جو" باشه ملاک درستی ست نه عقل "لذت جو" و "اسایش جو" . پس جواب عقل پیامبر است عقل اهل بیت و ائمه ست که تعیین می کنه چی درسته چی غلطه نه که شما !چون فکر می کنی! تناسخ خیلی درسته چون توجیه کننده عدالته پس باید درست باشه حتما در صورتی که شما اصلا درک درستی هم از عدالت نداری و اصلا معلوم نیس چند سالته چون شبهاتتم ساده و بچگانه ست که بارها توضیح داده شده. اکثر پیامبران و ائمه خودشون فقیر بودن و روایتی از هیچکدومشون نیست که گفته باشه ما الان فقیریم و بار دیگر با ثروت به زندگی برمی گردیم تا اونم امتحان کنیم چون اصلا دنبال این نبودن و بارها تاکیید کردن طبق نص  صریح قران ملاک فقط و فقط ملاک ازمایش فقط عمل و تقواست نه داشته های مادی و دنیا هم جای موندن نیست و جای عمل برای ازمایش اخره. 

خداوند صلاح موجودی رو که خودش افریده بهتر از خود اون موجود میدونه و بهتر میدونه که هرکسی از پس چه راهی و چه امتحانی بهتر برمیاد.

علاوه بر همه این ها ما در دنیا هم کسایی رو داشتیم که فقیر به دنیا اومدن و سالها فقیر بودن و بعدها به ثروت خیلی زیادی رسیدن و خیلی از افراد معروف دنیا اتفاقا اینطور بودن. پس این نیست که از روز تولد تا مرگ انسان محکوم باشه به شرایطی ثابت همینم مسخره بودن تناسخ رو معلوم می کنه! کسایی هستن که زندگیشون تماما پستی و بلندی و شرایط و وضعیت های متفاوت بوده چه ثروتمندهایی که فقیر شدن چه زیباهایی که زیباییشونو از دست دادن و دقیقا به نقطه مقابل تبدیل شدن و برعکس. تناسخ دیگه چیه

کاملا مشخصه که جز از حرص و آز و تنگ نظری به داشته های مادی دیگران و عقده و بغض نمیاد.

مگر خداوند به افراد متقی وعده نعمت و اسایش در زندگی ابدی نداده؟ مگه فقر و ناداری و هزار کاستی مادی مانع متقی بودنه؟ چرا اونو عدالت خدا نمی دونیم؟؟ چون سخته؟ چون محدودیت داره؟ چون باید یه کارایی رو نکنیم و یه کارایی رو حتما بکنیم که اینطور باشه؟

معلومه که قطعا همینه! چون ما می خوایم هلو برو تو گلو باشه و کسی هم بمون نگه چیکار بکن چیکار نکن هرجور دوست داریم زندگی می کنیم تناسخم راحت ترین راه برای اینه که هم خدا رو داشته باشیم هم خرما اگرم الان نداریم باز تو همین نداری هم تا جایی که جا داریم خوش بگذرونیم و وایسیم و لم بدیم تا دست بعدی برامون ثروت و پول پارو کردن بیاد.

در کل این متن ثروت و فقر رو مثال زدم

تو اگه دنبال جواب بودی می رفتی قران و روایات می خوندی همه سوالاتت جوابش اونجا هست از جمله همین که در مورد افراد کم سن که فوت می کنن پرسیدی. 

به Ali Piroozi

دقیقا 👌🏻👌🏻👌🏻

سلام

شما گفتین اگه به آخرت و خدا اعتقاد داشته باشیم، باید به تناسخ اعتقاد داشته باشیم،

اتفاقا برعکسش درسته، منشأ تناسخ از آیین هایی که به رستاخیز اعتقاد ندارن، شروع شده،

چون اگه معاد وجود نداشته باشه، عدالت به طور کامل محقق نمیشه، به نظرم تناسخ  یه جور جایگزین واسه معاد باشه. 

اگه به قرآن اعتقاد داشته باشیم، صریحا راجع به اینکه بعد از مرگ امکان بازگشت به دنیا وجود نداره، صحبت شده، مثل:

سوره مؤمنون ایه 99 و 100

آنگاه که وقت مرگ هر یکشان فرا رسد، درآن  حال آگاه و نادم شده، گوید، بار الها مرا به دنیا باز گردان، 

تا شاید به تدارک گذشته، عملی صالح به جای آرم و به او خطاب شودکه این هرگز نخواهد شد و کلمه[ مرا بازگردان] را با حسرت می‌گوید و از عقب آنها عالم برزخ است تا روزی که بر انگیخته می‌شوند.  

اینکه فک کنیم که عدالت یعنی اینکه همه انسان ها شرایط و توانایی های یکسان داشته باشن و هیچ سختی رو تو دنیا متحمل نشن، نمی تونه درست باشه، اگه این جور باشه اصلا چه لزومی داشت جایی مثل دنیا وجود داشته باشه؟ 

اگه ما از اول همه چی داشته باشیم، دیگه چیزی نمی مونه که واسه به دست آوردنش تلاش کنیم. 

عدالت یعنی ما از هرشخصی مطابق توان و شرایطش انتظار داشته باشیم.

خود خدا هم تو قرآن میگه، سوره بقره ایه 286:

خداوند هیچ کس را تکلیف نمی کند، مگر به اندازه توانایی او

خدا یه بچه رو که قبل سن تکلیف فوت شده، یا یه فرد سندروم داوون رو بدون حساب به بهشت می‌فرسته، 

کسی که تو 20 سالگی فوت کرده، به اندازه روزا و ساعات عمرش و امکاناتی که در اختیارش بوده،  باید جواب پس بده،

اون فردی هم که ثروتمند بود، یا تو محیط سالم دنیا اومده، یا عمر طولانی داشته به اندازه برخوردار بودنش باید جواب بده نه بیشتر و نه کمتر. 

ماهایی که سواد داریم، امکان‌ مطالعه و پیدا کردن راه درست رو داریم، قطعا با فردی که بی سواد مطلق هست، از نظر حساب تو آخرت متفاوت خواهیم بود. 

به نویسنده

-گفتید کسی که به آخرت اعتقاد داره باید به تناسخ هم اعتقاد داشته باشه.

اتفاقا تناسخ و اعتقاد به آخرت و ... باهم در تضادن

اگه عدالت با تناسخ پاسخ داده میشه پس آخرت(فالله یحکم بینکم یوم القیامه) برا چیه؟

عدالتی که درتناسخ خواهد بود با این ایات درباره اخرت همخوانی نداره( فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره) چون با تناسخ همه چیز تموم‌میشه نیاز به آخرت و اعمال خوب و بد ما نیست.

-هر آدمی که بدنیا میاد زمان مرگشم تعیین شده(حالا این مرگ ممکنه بوسیله کارهای خوب یا بد، عقب و جلو بیفته) پس نمیشه گفت چون اون جوون ۲۰ ساله بخاطر اینکه ممکن بود قاتل بشه، مرگش اومده بود. اونم مصلحت علم خداست که چه کسی رو در چه سنی بمیراند.

- نوجوون ۱۶ ساله اگه کسی رو بکشه یا خودکشی کنه. نظر خواستید که بگیم بهشتی هست یا جهنمی

یکی از معصومین فرمودند(نقل مفهوم) کسی نمیتواند حکم به بهشتی بودن یا جهنمی بودن شخصی کند. همه میدونیم خودکشی مساویست تا ابد در جهنم بودن. ولی ازکجا میدونیم شاید اونی که خودکشی کرده لحظه آخر قبل مردنش توبه کرده باشه پشیمون و خدا بخشیده باشه، شاید اونی که میگیم بهشتیه نزد خدا جهنمی باشه.پس هیچوقت نمیشه درباره این موضوع قضاوت کرد

درباره اینکه گفته بودید کسی خانودش خدا پرستن با کسی که خانوادش منحرفن. خدا از این دو به یه اندازه انتظار نداره. نزد خدا شرایطی هم که طرف توش بوده هم مهمه.  خدا علاوه بر سنجش اعمال انسانا شرایطی که در آن بودن هم لحاظ میکنه 

- امتحان کردن بحث خیلی گسترده داره نمیشه گفت با تناسخ میخاد در موقعیتای مختلف امتحان کنه.

الان مگه در همین شرایطی که هستیم به صورت مختلف امتحان نمیشیم؟! 

به سارا

اینکه قران به صورت دنیایی مثال میزنه.قرآن کلام خداست پس خدا کلامش رو در حد یه لوح برا انسانها نازل کرده در حد فهم خود ما. پس اینکه خدا کلامش رو در حد فهم‌ما به صورت لوح اورده خودش یه نشونه میتونه باشه بر اینکه چیزی فراتر از این دنیا وجود داره پس فقط نیت ترسوندن نبوده بلکه نیت هدایت بوده 

میزان پایبندی افراد به ارزش های اخلاقی به نسبت بسیار بالا رابطه مستقیم با شرایط زندگیشون داره و حرف های شما از نظر فلسفی منطقیه که با یک بار زندگی کردن نمیشه فهمید کی چی کاره است و عقاید دینی کاملا وابسته به جبر جغرافیایی هست که در آون به دنیا آمدیم. در صورتی که ادیان خودشون رو حق و بهشتی می دونند و بقیه رو باطل و جهنمی .

اما شما نمودار افزایش جمعیت در کره زمین رو چگونه تحلیل می کنید ؟

سلام آقای نجفی 

ببخشید نظرم تایید نشده؟ 

سلام دوستان ممنون که وقت گذاشتید و جواب دادید خیلی ممنونم واقعا اطلاعات خوبی گرفتم ازتون البته هنوز به جوابی که میخام و منو کاملا قانع کنه درست نرسیدم و خیلی از سوالا وجود دارن که انگار تا ابد قراره بدون جواب بمونن چون شاید برای عقل بشری قابل درک نیستن  

البته من تناسخو اونجوری که هس منظورم نبود فقط چندبار برگشتن به زندگی در موقعیتهای مختلف مد نظرم بود و قبلا هم گفتم که خدا و پیامبران چیزی راجب این موضوع نگفتن که ما در اعمال و رفتارمون سهل انگار نباشیم به امید داشتن فرصتی دیگه برای جبران. ولی معلومه که بیشترتون یا شاید همه این چیز رو رد میکنید درحالی که برای من اینطور نیس و ممکنه واقعا اینطوری باشه 

باز هم تشکر میکنم که وقت گذاشتید 🙇‍♀️کامنتا واقعا عالی بودن 🌷🌷🌷 

سلام نمیدونم چرا کامنتم تایید نشده ؟؟ایشالا که بشه 

به اسکیزوئید

سلام من درمورد این موضوع گفتم،  که ارواح جدیدی هم افریده میشن و اینجوری نیس که یه تعداد مشخصی روح باشه ..نه ارواح جدیدتری هم خلق میشن و  برای هر روح یه بازه ی زمانی مثلا ۵۰۰ ساله یاشاید بیشتر تعیین بشه و به مثلا ۱۰ بار تقسیم بشه یعنی هر  روح ۱۰ بار در موقعیتهای مختلف قرار بگیره یبار به مدت ۵۰ سال یبار ۲۰ سال و یبار... و بعد از این تعداد اومدنها و رفتنها فرصتش تموم میشه و به برزخ منتقل میشه و هر زندگی ربطی به زندگی قبلی نداشته باشه یعنی مثلا یکی که تو دوره ای بد عمل کرده و انسان بدی بود در  دوره ی بعدی تنبیه بشه .. نه اینجوری نیست و به واعمالش در اخرت رسیدگی میشه و جزا و عقاب در اخرته نه در دنیا..دنیا فقط محل امتحانه.

میدونم حرفام برای خیلیا خنده داره ولی من چون خیلی به این موضوع فکر میکنم( عدالت الهی در امتحان گرفتن) به این تحلیلها رسیدم دوست داشتم با شما در میان بزارم.

ممنونم از کامنتهای خیلی خوبتون ممنون از وقتی که گذاشتید اطلاعات زیادی گرفتم مرسی🌷 

به اسکیزوئید .... 

حالا ببینید کی گفتم؟؟؟؟ 

یادتون باشه روزی به حقانیت قران خواهی رسید ... ببین من کی بهتون گفتم ...

تمام .‌ 

با سلام.

به سوال کننده محترم:

چنین اموری با ظن و تخمین به دست نمی‌آیند و اینکه ما صفات بهشت و جهنم را بگوییم، از طریق نقل است و نه اینکه با رأی و تخمین باشد. پس شما نمی‌توانید بگویید که نظرم این است که تناسخ اینطور است و یا اینطور نیست، زیرا نفی و اثباتش دلیل می‌خواهد و تناسخ نه دلیل عقلی دارد و نه دلیل نقلی.

امتحان الهی هم در کلیت خود واضح است؛ خداوند افراد را در شرایط مختلفی خلق می‌کند و می‌سنجد. لازمه‌ی عدالت الهی این نیست که همه‌ی مردم ثروتمند یا زیبا باشند و در یک سن بمیرند، خداوند قرار نیست که به همه در دنیا نعمت مساوی بدهد، زیرا دنیا برای آزمایش است نه اِنعام.

به آقای اسکیزوئید محترم:

اگر منظور از جبر جغرافیا این باشد که محیط بر دیانت اثر داشته باشد، چیز معلومی است و در اسلام هم اتفاقا ما حدیث برای این اثبات این مسئله داریم. ولی آیا این تاثیر مطلق و گریزناپذیر است؟ خیر چنین نیست و برای همین در اروپا و آمریکا افراد بسیاری اسلام آورده‌اند با اینکه در محیط دینی و اسلامی به سر نمی‌برند، و عکس همین هم صادق است و در ایران با اینکه کشور مسلمان‌نشین است، فردی چون شما دین را قبول ندارد. پس جبر جغرافیا به معنی رایج جبر، باطل است.

سلام. بحث بسیار و مطالب کارشناسی هم در این باب بسیاره و در اینترنت موجود.

اما جدای از مطالب علمی و کارشناسی, اولین اصل این هست که شخصی که ادعای خاصی مطرح میکنه مستندات و اسنادی قطعی( نه سوال و به چالش بردن افکار قبلی و مخالف) ارائه کنه وگرنه فقط یک فرضیه بی اساس تلقی میشه و در جایگاه نظریه استوار قرار نمیگیره. 

که تا به حال هم کسی همچین سند و یافته ای برای تناسخ ارائه نکرده و معتقدین به این فرضیه فقط با طرح سوال و چالش های وسواسی قصد تحکم این فرضیه رو دارن و از روش "طلب برهان از خلف" بهره میبرن که نشون میده این مطالب بی اساس و ضعیف هست.

به اسکیزوئید:

سلام خدمت شما کاربر گرامی.

دوست عزیز اونچه که مشخص هست اینه که در مورد نظریه فرگشت و تکامل به خیلی از نکات بی توجه بودید و با اشراف کامل قضاوت نکردید.

در ابتدا نیازی نیست پاسخ یک سایت رو مبنایی برای نظریات اسلام و قرآن قرار بدید.

در اسلام شیعی دو تفکر برای تکامل تدریجی وجود داره که یکیش مخالف (در مورد انسان) هست. و دیگری اعتقاد داره که منافاتی در تکامل و قرآن و اسلام وجود نداره.

از جمله منابع برای تفکر مخالف کتاب علامه طباطبایی در همین باب و کتاب آیت ال.. مشکینی در باب موافق موجود هست.

همونطور که مفسران قرآن در بسیاری از نتیجه گیری ها در موضوعات مختلف اختلاف نظرهایی دارند در این مبحث هم همینطور.

اما همونطور که گفتم حتی اگر این نظریه صحیح هم باشه میتونه منافاتی با قرآن و اسلام نداشته باشه. 

فرگشت و تکامل تدریجی در خیلی مطالب وجود خداوند رو رد نکرده و این روش تکامل رو شیوه ای برای خلقت خداوند تلقی کرده که دانشمندان موافق هم کم نداره. به این تفکر فرگشت الهی گفته میشه و هر چند مطالب فارسی کمی در موردش موجوده اما در منابع انگلیسی با جست و جوی Theistic Evolution به مطالب زیادی میرسید.

یقینا تاکنون در اسلام هم مثل سایر ادیان و سایر حلقه های علمی و نظری اختلافات نظر زیادی در مورد تکامل و خلقت موجوده اما حالا که همه ی ابعاد این موضوع روشن و قطعی نیست و اختلافات ساختاری و جزئی زیادی در تمام ادیان و دانشمندان و صاحب نظران موجوده به هیچ عنوان نمیشه این موضوع رو ضعف و اشتباهی برای قرآن و اسلام در نظر گرفت که به اندازه کافی دلایل گفته شد.

قرآن تا حال با خیلی مطالب خودشو اثبات کرده و این اتهامات غیر قطعی و موهوم چشم زخمی به این کتاب حکیمانه وارد نمیکنه.

کما اینکه اگر در باب علوم مختلف مطالعاتی که داشته باشید که به نظر دارید, از ضعف گفته های خیلی از دانشمندان و پیدا شدن اشتباهات اونها در چند صده های بعد(حتی بزرگترین دانشمندان) مطلع هستید. 

به یه سوال

ببین بعضی انسانها در هر شرایطی بد هستن و مستحق جهنم مثلا چه انسان، فرزنده پیامبر بشه چه فرزند کافر بشه باز همونی که هست و بد عمل میکنه ولی برای اتمام حجت بر بشر که بهونه ای نداشته باشه چرا منو اینجور افریدی و فلانو اونجور خدا اونو در شرایط مختلف قرار میده ...ولی بعضی انسانها ذات خوبی دارن ولی شرایط ممکنه روی اونها تاثیر بزاره و بد عمل کنن ولی اگه فرصت یه زندگی و شرایط بهترو داشتن عملکردشون تغییر میکرد مثلا یکی بر اثر تربیت غلط خونواده و فشاره مشکلات بره دزد بشه ولی اگه شرایطش جوره دیگری بود اینگونه نمیشد کماکان ما بعضی خلافکارارو میبینیم که ذات خوبی دارن ولی از رو اجبار رفتن دزد شدن اینا مستحق جهنم نیستن .شما میبینید در غرب یک نامسلمون و حتی بی دین چقدر مثلا انسانیت داره ولی یک مسلمون که تمام عمرش تعلیم دینی و مذهبی دیده اینطوری نیست

ذات بد در هر شرایطی بد عمل میکنه و ذات خوب ممکنه نسبت به شرایط عملکردش تغییر کنه پس مستحق فرصته بیشتریه و ذات عالی در هر شرایطی عالی عمل میکنه و درجه ش نزد خدا خیلی والا هس. 

تا حالا چیزی از معنی قران خوندی؟

تناسخ عمدتا در دین های هندی و شرقی وجود داره مثل هندوئیسم بودیسم و...ادیان قدیمی ای هم هستن مثلا هندوئیسم کم کم با قدمت ۶۰۰۰سال.تناسخ هم با توجه به چیزایی که اخیرا خوندم انواع مختلفی داره و متفاوته در ادیان مختلف.البته باید اشاره کرد که مثلا همین هندوئیسم به خاطر قدمت خیلی طولانی و پیروان زیاد و پراکندگی ،تفاوت های زیادی در خود دین شون وجود داره.و گاها عقایدشون در تضاد با هم قرار میگیره.یه جا خوندم هندوها به همین دلیل اصولا روی دین زیاد سخت نمیگیرن و خوب و بد رو خیلی تعریف نمیکنن و بیشتر رو بعضی اخلاقیات و پیرایش نفس و اینا توجه میکنن.باز بودایی ها دینشون منسجم تره.

مثلا برخی از شاخه های معتقد به تناسخ اعتقاد دارن نقطه ای برای انتهای این تناسخ وجود نداره و روح دائما بین کالبد های مختلف دست به دست میشه.و نتیجه اعمال هر زندگیش رو در زندگی بعد میبینه.بعضیا میگن تناسخ پایان داره و پایانش وقتیه که انسان به یه درکی برسه مبنی بر وحدت وجود و اون وقته که با اون خدای اصلی(اکثرا معتقدان به تناسخ چند خدایی ان.و گاها یه خدای مهم تر دارن که اگه اشتباه نکنم تو هندوئیسم اسمش برهما س)ملحق میشه.کلا عقایدشون درباره توالی تناسخ تو این طیفه. 

اما درباره تناسخ بین کالبد ها،بعضیهاشون معتقدن روح فقط بین کالبد های انسانی دست به دست میشه.بعضیاشون میگن نه میتونه در کالبد حیوان،گیاه یا حتی جمادات هم بره.یه جا خوندم روح اول به گیاه وارد میشه بعد به سطح شعور بالاتری می رسه و وارد حیوان میشه و در نهایت انسان.یه جا دیگه خوندم انسانهای بدکار در زندگی بعدیشون ممکنه در قالب یه حیوون ادامه بدن و اون حیوون ویژگی بارز اخلاقیشون رو نشون میده.مثلا شهوت زیاد باعث ورود روح به خوک میشه.و آدمهای خوب در زندگی بعدیشون در خانواده های خوب (و مثلا بودایی یا هندو)با اوضاع خوب به دنیا میان.

این عقاید مربوط به تناسخ به اندازه کافی گسترده و متنوع نبود شما اومدی اسلام هم بهش اضافه کردی؟!همینجوری میشد صد تا مساله مطرح کرد درباره تناسخ صرف اون وقت اسلام هم قاطی ش کردی؟!

یه جا گفتی تکلیف اون جوونی که زود میگیره یا کسی که در خانواده غیر مذهبی و شرایط بد به دنیا میاد چیه.اون جوونی که زود میمیره ازش انتظار ملاصدرا شدن نداره هیچ کی.هر چند درک و شعور و معرفت به سن ربطی نداره.اونی هم که تو شرایط عالی خانواده با محبت وضع اقتصادی خوب و زندگی ایده آل به دنیا میاد رو با یه آدمی که تو شرایط بدبختی و فقر و بیماری و خانواده بد و اوضاع داغون به دنیا میاد نمی سنجن. من و شما با عقل ناقصمون این رو می فهمیم بعد خدا نمی فهمه؟!لا یکلف الله نفسا الا وسعها

یه جا دیگه گفتی خدا برای اینکه بتونه عدالت رو برقرار کنه باید تناسخ رو انجام بده.و بعدش تناسخ رو به برزخ و قیامت وصل کردی.تو عقاید اسلام مگه عدل یکی از اصول دین نیست؟خب بهش اعتقاد داریم و از اون طرف هم اعتقاد داریم خدا علم مطلق و قدرت مطلقه.اون وقت تو تناسخ رو به خدا نسبت میدی مبادا نتونه عدالت رو برقرار کنه؟!هم علمشو داره بی نهایت هم قدرتشو داره بی نهایت.چرا نتونه؟اگه به قدرت و علم خدا و توانایی ش در قضاوت عادلانه اعتقاد داشته باشیم خب خدا تو همون یه بار زندگی هم میتونه درست بین مخلوقاتش قضاوت کنه

اسلام کلا با تناسخ در تضاده مگه یه سری فرقه ها که اکثرا هم به عنوان مسلمون قبولشون ندارن.ولی حالا بگیم اره هر کی چند بار زندگی میکنه و در نهایت بر اساس زندگی هاش در قیامت جایگاهش مشخص میشه.این در عمل به نظر من فرقی نداره.خب من الان مثلا من یه مسلمونی ام که اعتقاد دارم روح هر کس چند بار در کالبد های مختلف زندگی میکنه و در نهایت بر اساس اون زندگی ها در قیامت سوال جواب میشه.من که عملکردم در زندگی های قبلی م رو یادم نمیاد(البته اگه بار اولم نباشه)و از زندگی های آینده م هم خبر ندارم(اگه بار آخرم نباشه).بی هیچ پشت گرمی به گذشته و هیچ امیدی به اینده،زندگی من در الانم خلاصه میشه.برای من در این لحظه فقط یک زندگی و یک من وجود داره که حالمه. پس هر کاری میخوام بکنم باید الان بکنم چون نه میدونم عملکردم در گذشته چطور بوده نه عملکردم در آینده چطور خواهد بود.پس در عمل تفاوتی ایجاد نمی کنه فقط در عقیده

خود اون عقیده تناسخ هم بدون در نظر گرفتن اسلام میشه بهش سوالاتی وارد کرد.مثلا ادمای گناهکار که به شکل یه حیوون در میان به خاطر عملکرد بدشون،خب زندگی حیوونی شون رو می گذرونن. سوال اینجاست وقتی که حیوونه میمیره روحه در زندگی بعدش وارد چه کالبدی میشه؟اون حیوونه تو زندگیش فقط بر اساس طبیعتش عمل کرده!اگه گرگ بوده و شکم یه گوسفند رو پاره کره از رو خباثتش نبوده بلکه طبیعتش بوده.اگه از فرزندش در برابر یه حیوون دیگه دفاع کرده از روی عطوفتش نبوده طبق طبیعتش و حمایت از توالی بقاش این کار رو کرده.پس باید وارد چه کالبدی بشه؟آدم خوشبخت یا بدبخت؟کارایی که کرده ارزشی نداشته چون غریزی بوده

یا مثلا میبینی جنگ جهانی رخ میده میلیونها آدم و اکثرا بیگناه میمیرن و تا سالها جمعیت زمین زیاد نمیشه.خب این روح ها ‌کجا رفتن؟رفتن تو بدن حیوون؟همین جوری منتظرن؟چی؟

تناسخ در کل به نظر من یه عقیده فانتزیه بعضی موارد مربوط بهش جذابه مثلا نمی دونم این از عقاید هیچ کدوم از فرق قایل به تناسخ هست یا نه،ولی یه جا میخوندم بعضیا اعتقاد دارن قیافه الان ما قیافه کسیه که در زندگی قبلیمون عاشقش بودیم(به آینه نگاه میکند و فحش میدهد)

یا وقتی یه صحنه ای میبینیم و فک میکنیم قبلا دیدیمش، بعضیا اینو با تناسخ توجیه میکنن هر چند دلیل علمیش کشف شده و ربطی به دین و اینا نداره

ولی تناسخ یه روی دیگه هم داره.بخش مهمی از دین بودا به رنج بر میگرده.بودا معتقده تقریبا همه چی رنجه.این دنیا رنجه این زندگی های متوالی رنجه و تنها راه رهایی ازش ریاضته و تزکیه نفس‌.اونا زندگی های متوالی رو به عنوان فرصت و فلان نمیبینن بلکه به عنوان رنج میبینن‌.عالم همه رنجه

ولی در کل خیلی خوب میشد یه چند تا فرد قایل به تناسخ هم بودن اینجا تا از عقایدشون بیشتر بگن.اینجا که ما همه یا مخالفم یا اعتقاد نداریم.نمیشه با خوندن چند تا صفحه اینترنتی و ویکی پدیا و سایتایی که خودشون مخالف تناسخن به نتیجه رسید‌(همون کاری که من کردم)حتی خوندن کتابهای تالیفی از سوی مخالفان هم کافی نیست.

شما یک چیزهایی رو اشتباه متوجه شدین

خدا انسان رو تو خانواده فقیر به دنیا نمیاره

انسان قبل از به دنیا اومدن، خودش انتخاب میکنه که تو چه موقعیتی به دنیا بیاد

حتی پدر و مادرش رو خودش انتخاب میکنه

و خیلی چیزهای دیگه مثل زیبایی اندام سلامتی و...

این و در نظر داشته باشین

بر اثر فشار مشکلات کسی دزد بشه مستحق جهنم نیست؟؟ پس فکر کردی پونصد میلیون نقد بذارن جلوت بگن خواهش می کنم حالا نرو دزد بشو؟! نه بیا برو

فرش قرمز برامون پهن بکنن که منت بذاریم گناه نکنیم؟ کسی که فشار جنسی نداره و اصن نمیدونه نیاز چیه و زنا نکنه خیلی هنر کرده؟؟ اونی که خیلی اذیته و جلوی خودشو بگیره مومنه. خدا اینو خواسته و به هممههه هم سختی داده به همه. یکی سختیش فقره یکی خانواده بداخلاق یکی مشکلات جسمی و .... هزار تا چیز دیگه

اگه از این درومدی مستحق جهنم نیستی نه در بهترین شرایط سمت دزدی نری. اینجوری باشه هر قاتلی هم بالاخره برای قتلش توجیه داره همه دزدا مشکل دارن یا روحی روانی یا افتصادی یا هرچی ادم سالم نرمال نمیره دزد بشه. ولی قطعا و یقینا دست خودش هست. چرا قناعت نکرد؟ کارگری نکرد؟ مگه ۹۰ درصد علما در حد فجیع فقیر نبودن؟ ایت الله قاضی مثلا؟ در مورد یکی از فامیل های نزدیک خود ما که عالم بزرگی بوده شنیدم که یه مدت از گرسنگی و نداری پوست هندوانه رو از سطل های زباله درمیاورده تمیز میکرده و میخورده. پس فرق اینا با اون دزد چیه؟؟

شیطان ۷۰۰ سال عبادت کرد به خاطر یک سجده که حکم خدا بود و نکرد تا قیامت طرد شد. شما نظرت اینه که حق شیطانم عذاب نیست؟ چون فقط یه سجده نکرده چیزی نیست در مقابل ۷۰۰ سال هرروز و شب سجده! تازه شیطان گفت خدایا من به تو سجده می کنم نه به غیر تو اما خدا نیتش رو دونست که از کبر و خودپرستی ست و گفت هرکاری من میخوام باید بکنی نه هرکاری خودت دوست داری

نجات یافته ها کسایی هستن که تسلیم اند. در هر شرایطی. همونطور که در سوره ال عمران ذکر شده. و اتفاقا اکثریت مردم جهان گمراه میشن و عده کمی هدایت میشن

جمله عالم زین سبب گمراه شد

کم کسی ز ابدال حق آگاه شد

خدا همه مون رو هدایت کنه ان شاءالله

چطوری؟

همونکه میگن تو دنیای اول؟ هر طوری بودیم ... اندازه ی همون بهمون نعمت داده شده 

خب کی دوست داره صفات خوبو نداشته باشه ؟ 

به سوال 

دوست عزیز من تصور میکنم اگر قرار باشه تناسخ حقیقت داشته باشه ، دراون صورت تعداد دفعات زندگی هر انسان به خودش بستگی داره که چقدر هربار بتونه خودش رو رشد بده و به کمال برسونه. یه نفر با سه بار زندگی روحش کامل میشه یکی دیگه با ده بار زندگی ، یکی با ۲۰ بار و ... 

اما خودمم اطمینان ندارم نسبت به این قضیه

ببینید دوستان هگل و مارکس دو تا از بزرگترین فلاسفه تاریخ دین رو عامل از  خود بیگانگی انسان می دونستند.
از خود بیگانگی یعنی چه ؟
داستان لباس جدید پادشاه زیباترین مثال برای فهم این اصطلاح مردمی ِکه می دیدیدند که پادشاه لختِ ولی باور داشتن که لباس زیبایی به تن پادشاست چون در ذهنشون فرو کرده بودند که هرکسی این لباس رو نبینه حرام زاده است ...
این لینک رو نگاه کنید ..
 http://miraclesofquran.blogfa.com/post/35/%D8%B2%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%B9%D8%B3%D9%84-%D8%AF%D9%88-%D8%B4%DA%A9%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF
فردی معتقد که در ۱۴۰۰ سال بیش در قرآن گفته شده زنبور عسل چند شکم دارد .روی شکل دو شکم را نشان داده است ولی همه ما می دانیم زنبور عسل دو شکم دارد و عبارت بطون در قرآن جمع مکسر بطن هست و در زبان عربی برای دو عدد از جمع مثنی استفاده می کنند و برای سه تا و سه تا به بالا از جمع مکسر استفاده می کنند .این اشتباه به معجزه تعبیر می شود.فکر می کنید نویسنده مطلب این وبلاگ قواعد زبان عربی را نمی داند البته می دونم الان چند نفر می رن در قواعد زبان عربی دست می برند که این معجزه پا بر جا بماند این همان مصداق قبول نکردن برهنگی پادشاست یا همه شما می دانید در قرآن خورشید را به نور و ماه رو به ضیاء تشبیه کرده اند .همه ما می دانیم که ماه از خود نوری ندارد در فرهنگ دهخدا هم ببینید ضیاء منبع نور معرفی می شود ولی اشخاصی در فرهنگ لغت هم دست می برند که این پادشاه همچنان برهنه به نظر بیاید.
همانطور که شیطان به شکل مار میره بهشت و آدم و حوا رو گول می زنه اعتقادات نگارنده این پست هم می تواند صحیح باشد .باور به متافیزیک هر احتمالی رو به وجود میآورد چه تناسخ باشه چه بهشت و جهنم و رد کردن عقاید نویسنده پست مبنی بر غیر عقلانی بودن خود امری است غیر عقلانی .
شما باید ایمان داشته باشید که مسائل عقلانیست نه اینکه عقل خودتون رو به کار بیندازید  این ذات باور به متافیزیک است .
هربرت اسپنسر جمله ای میگه با این مفهوم که اگر مذهبیون اینقدر که به دستاوردهای داروین به دیده شک نگاه می کردند به متون کتاب مقدس شکاکانه نگاه می کردند چیزی از مذهب باقی نمی ماند .
حال اینکه همان‌قدر که به عقاید نگارنده پست به دیده شک نگاه می کنید  یک دهم آن شک را به عقاید خود داشتید باز هم چیزی از عقایدتون باقی نمی ماند .
متاسفانه من با یکی از اعضای با سواد خانواده برتر بحث کردم برای اثبات متافیزیک به آزمایش آب و تاثیر دعا بر شکل کریستال های آب اشاره کرد .یعنی این ماسارو ایموتو را نمی توان در قامت یک شبه دانشمند دید.حقا که آقای ایموتو همان خیاط های شارلاتان داستان لباس جدید پادشاه بود و به خوبی نقش آب رو در ادیان مختلف می دانست و خدا می داند چند ملیون دلار از ثروتمندان متعصب مذهبی تیغ زد که حاضر نشد در ازای یک میلیون دلار این آزمایش رو در شرایط کور انجام دهد .قشنگ یادمه سال ۸۵ معلم دینی ها مدرسه خود را عوض می کردند چون اعتبار خود را با داستان شهادت آب نزد دانش آموزان مدرسه از دست رفته می دیدند و حتی آقای فرهنگ هم بعدا معذرت خواهی کرد و چه شارلاتان بازی هایی که به اسم عرفان های نوظهور در نیامد و کتاب های قانون جذب چه پر فروش شد .
آون کامنت آون همه بازدید خورد ولی کسی یک درصد به غیر علمی بودن آون آزمایش شک نکرد.ولی من هر چه می گفتم پادشاه لباس ندارد همه هزار دلیل و برهان میاوردند که نه تو نمی دانی و قدرت دیدن لباس پادشاه از فهم تو خارج است .
دوستان کسانی که در سایت حوزه به بحث فرگشت توضیح داده بودند می دانید چرا نیامدند که بگویند تکامل در خود قرآن هم به آن اشاره شده .چون این میشه یک تناقض بزرگ در راستای داستان خلقت .
خودتان می دونید اگر بخواهم بحث فرگشت رو باز کنم آقای نجفی سانسور خواهد کرد ولی اساس ادیان بر اساس تفکرات افلاطون شکل گرفته که نمی توانست قبول کند موجودات خودبه‌خود به وجود آمدند ولی این باور فلسفی هم این سوال رو در ذهن ایجاد می کنه که خدا رو چه کسی به وجود آورده اینکه خدا می تواند خود به خود وجود داشته باشد و انسان هم می تواند خود به خود وجود داشته باشد برهان علیت را زیر سوال می برد  .حتی یک نفر یک مطلبی در این رابطه گذاشته بود ولی آقای نجفی تائید نکرد .
در مسائل مذهبی سعی کنید جلو تر از علمای خود حرکت نکنید یک امر ناپسندی جدیدا شکل گرفته که فرد میاد وبلاگ می زنه یه آیه با مفهوم گنگ می نویسه و میگه این مربوط میشه به فلان نظریه کوانتوم.
نظریات کوانتوم برهان نظم و علیت رو زیر سوال می بره و اگر در قرآن به آن اشاره شده باشه نشان از یک تناقض در قرآن نه حقانیت آن .حالا باز بیاید بگید که فهم قرآن در مغز من و تو نمی گنجد که خود همین حرف هم متناقض .
آستیون هاوکینگ سال ۲۰۱۱ گفت دیگه دوره فلسفه تموم شده خودتون تصور کنید دانشمندان امروزی چه جایگاهی برای ادیان قائل هستند .

ب به نگار

هر کسی که لیاقتش رو نداشته باشه

به سوال کننده

در مورد تناسخ، طی بررسی هایی که قبلا انجام دادم به این نتیجه رسیدم که شاید تناسخ وجود داشته

حتی فرقه ای از یهودیت بهش اعتقاد دارن

ولی هر چی که بوده برای قبل از اسلام بوده

دین یهودیت با مسیحیت یک فرق هایی دارن

مثلا احکام و مدل نماز خوندن شاید چیزی که تو دین مسیحیت حلال بوده تو اسلام حرام شمرده شده باشه

حتی من چیز خاصی از معاد در یهودیت و مسیحیت پیدا نکردم

پس تناسخ چه بوده چه نبوده در اسلام جایگاهی نداره

دِ نشد... نمیشه برای اثبات ازخود بیگانگی به واسطه دین به فلاسفه استناد کنی به آخر پاراگرافت که برسی به پایان فلسفه از قول هاوکینگ... این میشه استفاده ابزاری... میشه عدم صداقت

برام جالبه، یه بار تو یه سایتی میخوندم یکی خطاب به بقیه نوشته بود شما از حرف دیگران تقلید میکنید خودتون تعقل نمیکنید(خطابش به دیندارا بود)، دو تا کامنت پایین تر نوشته بود وقتی یکی مثل هاوکینگ میگه خدا نیست، شما چکاره اید که بگید خدا هست؟... !!!!!!!!... حد انصاف در عقل ورزی و عدم تقلید رو به کرات شاهدیم... 

سرتاپای سخنان شما در تمام این مدت و بخصوص این آخرین پستتون، چنگ زدنهای گاه و بیگاه به فلسفه هست و با فرض درستی طرز فکر پوزیتیویستی شما، همه از دم نیاز به تایید تجربی داره... 

بگذریم...

به نظر میرسه قبل از هرچیز باید به یاد بیارم که علم (ساینس) چیست؟ 

1.روش علم، تجربه و مشاهده هست. تجربه در دسترس برای همه، و مشاهده تکرار پذیر. پدیده ای که تنها یک بار تکرار می شود، مواجهه هست و نه تجربه.

ازین نظر هم جهان یک امر منحصر به فرد و تکرارناپذیرست و هم علت (یا بی علتی ) جهان یک امر منحصر به فرد و خارج از تکرار است و لذا این سوال مطرح میشود که جنابعالی و علمای ماتقدم شما، قرارست چگونه این مسائل را در بوته آزمایش علم تجربی محک بزنید و حکم صادر بفرمایید.

ساده بگویم؛ شما موظفید که عدم را در آزمایشگاه خود ساخته و از آن، جهان را ایجاد کنید.

دیگر اینکه در آزمایش تجربی، عوامل را می توان افزود یا کاست یا تغییر داد؛ بر عهده ی شماست که "بی علتی" را در آزمایش خود، هم اضافه کرده و هم بردارید!!!!

به علاوه، آزمایش تجربی تنها بعد اثبات پذیری را شامل نمیشود. بلکه ابطال پذیری نیز لازم دارد. به عبارتی باید این که جهان بی علت نیست را هم ابطال کنید.  البته در آزمایشگاه و طی آزمایش.

2. بر اساس فرضیه ای که در ذهن هست، آزمایش را ترتیب می دهند. به عبارتی با فرض اینکه "خدا هست، فرضیه ای علمی است" موظف به ترتیب دادن آزمایشی برای این فرض هستید. 

3.تفسیرهای علمی بر اساس قوانین و تئوریهای علمی صورت میگیرند

و 4.گزینشی بودن روش علم

و اما سوالات:

1. این روا باشد که از فیزیک، نتیجه متافیزیک گرفت؟ ساینس خودش دست و پای خودش رو بسته و با تعیین حدود و ثغور، قاعدتا باید در حوزه خودش اظهار نظر کنه 

2.فرض که نقیض علیت، ناقض خالقیت باشه. باید ثابت کنید این رو. تو آزمایشگاه. با به خاطر داشتن دو اصل اثبات پذیری و ابطال پذیری

3.درباره مبدا. مبدا بی علت جهان رو باید به روش تجربی آزمایش کنید. برای این امر لازمه، عدم رو در آزمایشگاهتون بسازید و بعد بشینید به انتظار تکینه های کوانتومی و زمان موهوم تا چیزی از هیچی به دست بیارید و در این مورد خاص، محصول مدعای شما "جهان هستی" هست و ما همون رو از شما میخواهیم.

4.هدف. هدف در فیزیک تعریف شده؟ باید برای ما آزمایشی ترتیب بدید و بی هدفی جهان رو نشون بدید.

5. پایان. موظفید پایان جهان رو در آزمایش ایجاد کنید و هیچی و پوچی پس از پایان رو نشون بدید.

6. و یک سوال آسونتر. یک موجود زنده رو از بین ببرید؛ بطور خاص هیچ "دیتایی" نباید پس از پایان اون موجود باقی مونده باشه. 

و خاطر نشان میکنم که در تمام آزمایشهای فوق، تکرارپذیری ، اثبات پذیری و ابطال پذیری باید لحاظ بشه.

و اما در باب تکامل.

فرمودید تکامل "اثبات" کرده. ببخشید؟! "اثبات" کرده؟ به چه روشی؟ مگر غیر ازینه که یک سری شواهد جمع آوری کرده؟ اثبات کرده؟ نکنه منظورتون اینه که یه پدیده ای رو تبیین کرده؟ آخه زیست شناسی در بهترین حالت خودش، ادعای استقرا هم نداره اون وقت شما میگید اثبات کرده؟ 

خوب لطفا آزمایشی ترتیب بدید و در اون، از هیدرژن، اکسیژن، نیتروژن و کربن به اولین باشنده زیستی برسید. صرف اینکه یه رعد و برق به راه بندازید و چهارتا کربن رو ازته و فسفاته کنید می دونید که البته نیست. گرچه اونم تا یه حدی ازتون پذیرفته هست، ولی اساسا چیز خاصی به وجود نخواهد اومد و این ترکیب خاص شما، باید توانایی تکثیر داشته باشه. باید به طرزی کور!!! و اعجاب آور به مفهومی از coding and decoding رسیده باشه تا بتونه "معنایی" رو در قالب یک صفت "زیستی" ایجاد کنه و البته انتقال بده. یعنی دنبال بقا باشه. باید ترکیب موردنظر، در اون محیط سرشار از یونهای اسیدی هیدرژن و بازی هیدروکسی، هیدرولیز نشه. لازمه، با چندتا چیز دیگه در یک زمان به هم برسن و در یک پوسته مثل کیسه کنار هم از همدیگه وا نرن!!! و البته این فرایند، باید برای تولید اولین ساختارهای ارگانلی در زمان کریتیکال به هم برسن و پس و پیش نباشن و بعد هم که رسیدن در طی این تکامل کور نافرجام، دوباره از همدیگه dessicate نشن.

همچنین شما به عنوان ناظر حق هیچ گونه دخالتی درین سیستم ندارید. 

چقدر زمان اون وقت میخواید؟ آخه میدونید که، این ساعت سازه نابینا هست!

...

راستی

هایزنبرگ و کوانتوم علیت را زیر سوال "نخواهند برد"، چون زیر سوال " رفت"، همون هشتاد هفتاد سال پیش... ولی خوب دعوا همچنان ادامه داره و پیش بینی خارق العاده ای از طرف شما به حساب نمیاد.

...

لطفا بحث فرگشت رو باز کنید؛ درستش رو با هم می پذیریم و غلطش رو خواهیم گفت. جوری حرف می زنید که انگار اینجا همه کر و کورن و فقط شما می دونید که اگه بگید ایمانشون بر باد میره. ایمانی که اینطوری به باد بره، همون بهتر که بره و برنگرده. 

...

اینها نه از سر مجادله و کل کل هست که بگیم ما درست میگیم و شما غلط. اگر جمیع عالم کافر بشن، نه چیزی از خدای خالق بسیط لایزال کم میشه نه چیزی با ایمان جمیع خلق بهش اضافه میشه. همیشه از یک جمله درباره خدا در تعجب بوده و هستم که و لو اننا نزّلنا الیهم الملائکه و کلّمهم الموتی و حشرنا علیهم کل شیء قُبُلا ما کانوا لیومنوا الا ان یشاءالله و لکن اکثرهم یجهلون؛ اگر ما بر ایشان ملائک را نازل کنیم و مرده با آنان سخن بگوید و هرچیزی را در برابرشان بیاوریم، ایمان نمی آورند مگر آنکه خدا بخواهد ولکن اکثر ایشان نمی دانند.

به اسکیزوئید

داداش من چندتا نکته رو بگم حتما بخون👇👇

بحث درباره تناسخ بود نه نقد قران

قبل از نوشتن از سایت یا هرچیز بی معتبر یه نگاهی به قرآن هم بکنید

وقتی تحقیق میکنید از منابع معتبر تحقیق کنید

تا یادمه برا یه تحقیق خیلی آبکی و ساده نمیشه از هرسایتی بنویسیم از سایت های معتبر باید منبع اورد

شما استدلالتون از اسلام و قران فقط سایت هست همین. بنظرتون برا نقد کلام خدا و دین خدا سایت کافیه؟

درباره خورشید و ماه گفتید که خوردشید در قرآن به نور و ماه به ضیاء نامیده شده👇👇

سوره یونس آیه ۵

هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً

او کسی ست که شمس را ضیاء و ماه را نور قرار داد

ما تو کتاب دهخدا دست نمیبریم

درباره جمع مکسر هم بگم( البته تو قواعد عربی هم دست نمیبریم) جمع مکسر سماعی هست و بعضی از جمع مکسر زیاد به کار برده شدن در قالب وزن. بله درست گفتید جمع مکسر برا سه به بالاست مثلا اَیمن جمع مکسر که همون دست راست ما چندتا دست راست داریم؟؟ سه به بالا داریم؟؟ پس منظور دست راست یک انسان نیست بلکه تمام دست های راست از همه ی انسان‌هاست. مثلا مثل بازو ما چندتا بازو داریم؟ پس منظور بازو یک انسان نیست منظور  بازو های همه ی انسان هاست.

بطون هم که درباره شکم زنبور اومده اصلا منظورش چندتا شکم داره نیست. بلکه منظور خودِ بطون که جمع بطن هست. یعنی شکم همه ی زنبور ها نه فقط یه زنبور.

زنبور که سوره نحل هست نمیخاد درباره اینکه زنبور چند شکم داره صحبت کنه و اصلا صحبتی نکرده. درباره عسلش و خوردن عسلشو  شفا که آیه ۶۹ هست صحبت کرده نه تعداد. 

موضوع آیه رو توجه کن درباره چی صحبت میکنه

پس لفظ بطون ربطی به چندتا شکم یه زنبور(مثل همون بازو و دست راست)نداره. منظور شکم همه ی زنبور هاست که مثلا عسل تولید میکنن

بطون بر وزن فعول هست 

لعلکم تعقلون...

من اطلاعاتم در این موضوعات  کمه ولی درمورد اون تکه از بحث تون که گفتید:( اینکه خدا میتواند خود به خود وجود داشته باشد، انسان هم میتواند خود به خود وجود داشته باشد، برهان علیت رو زیر سوال می برد.)

به نظرم قانون علیت خدشه ای بهش وارد نمیشه چون آفرینش و شروع حیات در نظر همه به یک علت گره خورده حالا برای خداپرستان اون علت وجودی به نام خدا است که آگاهانه و با علم کامل، آفرینش رو آغاز کرده و برای کسانی که اعتقاد به خدا ندارند، اتفاقی به نام بیگ بنگ.

پس در هر دو طرز فکر، علت وجود داره ولی تفاوتش در اینه که یه دسته اون علت رو وجودی دانا و آگاه و دارای سایر صفات نیک میدونند، دسته دیگه اون علت رو صرفا یک اتفاق و فعل و انفعال شیمیایی.

درمورد فرگشت هم من یکبار شنیدم دسته ای از علمای دینی فرگشت رو به طور کامل رد نمیکنند.

اگه درست یادم باشه میگفتند از نظر بعضی اندیشمندان دینی، خلقت انسان میتونه به دو شکل باشه.

یکی خلق حضرت آدم و حوا که با همان توصیفات گفته شده در دین صورت گرفته.

و یکی به وجود آمدن یک دسته ای مثل انسان که در اثر همون فرگشت بوده. اینها همون موجوداتی هستند که ملائکه در هنگام آفرینش انسان، به خدا اعتراض کردند که میخواهی موجودی رو بیافرینی که در زمین فساد میکنه.(چون یک تجربه ای از موجودی مثل انسان داشتند که باعث شد چنین اعتراضی بکنند.)

کامنتتون خیلی منطقی و خوب بود🌷

برادر و خواهرای گلم، خواستم یه مطلبی رو بگم.

آیا انسان عاقل پیش از اینکه شنا بلد باشه, میره خودش رو بندازه تو دریا ؟!
الان حکایت اطلاعات اینترنت هم همینجوری هست, راجع به هر مطلبی سرچ کنید, هم مطالب موافق زیادی وجود داره هم مطالب مخالف زیادی.
بدون داشتن فرقانی که خدا میگه  از کجا متوجه میشید که حق کدومه و باطل کدوم ؟
مسلمانی که خودش تا به حال یک مرتبه هم قران را با حوصله نخوانده چرا میشنه کتب نقد کننده رو می خونه؟ و بعد میشه منتقد قرآن!😄
چطور در مورد مطالب فنی به متخصص مراجعه می کنیم, اما در مورد دین که به حیات ابدی انسان مربوط هست سر خود عمل می کنیم, خب معلومه که یک مسلمان کم اطلاع نمی تونه حریف شبهات کفار اهل تحقیق بشه, اونها کلی وقت میزارن برای گمراه کردن مردم و مستقیما تحت ولایت شیطان هستند, اما این ما هستیم که از ولایت امام زمان عج دور افتادیم و دسترسی نداریم, بنابر این باید مراقب باشیم اگر مطلبی در نقد اسلام می بینیم همینطوری باور نکنیم, چرا که شیطان چندین هزار ساله در حال تحریف حقایق هست, هیچ ایرادی در حقیقت اسلام وجود نداره, تحریفات اسلامی هست که معمولا مورد نقد قرار میگیره..
آیا خداوند دینی میفرسته که مردم را به جان هم بیندازه و فتنه ها به پا کنه ؟!

فتامل.

برعکس گفتیا !

تو قرآن خورشید ضیاء هست

و ماه نور

شما که میگی قرآن برعکس گفته

میشه آیه شو بگی ؟

قضیه دستکاری فرهنگ لغت رو از خودتون درآوردین دیگه ؟


گفتید امروز ما میدونیم که زنبور عسل دو تا شکم داره

آقای اسکیزوئید زنبور دو تا (شکم) داره ؟!

زنبور عسل دو تا (معده) داره آقای اسکیزوئید نه دو تا شکم !

شکم شامل معده و روده بزرگ و کوچیک و چینه دان و غیره ست

معده همون شکم نیست

معده قسمتی از شکم هست

اون شخصی که در وبلاگش گفته در قرآن اومده  زنبور چند تا شکم داره

اشتباه کرده

شما هم ازون بدتر

بحثتون با اون فرد سر (تعداد) شکمهاست !

یاد اون جوکه افتادم که

طرف میخواسته تاکسی بگیره

هی میگفته تاسکی تاسکی

بعد بغل دستیش میزنه زیر خنده

بش میگن چرا میخندی میگه تاسکی کجا بود

اینا شصخی ان

آقای اسکیزوئید کلمه بطون جمع بطن هست درست

ولی بطن معنای عامش اندرون هر چیزی هست شکم یکی از معانی بطنه

مثلا عبارت بطون الارض

آیا یعنی شکم های زمین ؟!

خیر یعنی درون زمین

لابد الان شما میخواید منو متهم کنید که در قواعد عربی دست بردم ؟

بهتره خودتون یه سرچی بکنید ببینید در لغت نامه معنای بطون چیه آیا علاوه بر شکم ها معنی اندرون نمیده ؟

به فرض که قرآن کتاب آسمانی نیست و توسط انسان نوشته شده باشه

سوالم اینه که نویسنده قرآن چرا باید بگه عسل از شکم (ها)ی زنبور بیرون میاد ؟

چرا باید خیال کرده باشه یه جانداری مثل زنبور عسل بیشتر از یدونه شکم داره ؟ چند درصد احتمال داره یه نفر معتقد باشه زنبور چندین شکم داره ؟

معلومه که نویسنده قرآن منظورش از بطون شکم ها نبوده منظورش درون بوده

شما میفرمایید باور به متافیزیک هر احتمالی رو به وجود میاره

قبول دارم

تناسخ یا برزخ و بهشت و جهنم

همه شون احتمالن قبول دارم

اما شما نمیتونید بگید هر کس به متافیزیک باور داره محکوم به پذیرش تناسخ یا بهشت و جهنم و ... هست

شما نمیتونید بگید رد عقلانی بودن تناسخ یا بهشت و جهنم در تضاد با باور به متافیزیکه


میدونید که هربرت اسپنسر منظورش از کتاب مقدس انجیله

و شما از کجا میدونید ما به مطالب قرآن به دیده شک نگاه نکردیم ؟! که میگید اگر نگاه میکردیم چیزی ازش باقی نمیموند ؟

به نظرم شما بهتره قدری به عقاید خودتون با دیده شک نگاه کنید که اشتباهاتتون تا اینجا محرز بوده خداوکیلی


 آقای اسکیزوئید شما چرا نمیتونید بین واژه (خودبخود) و واژه (تدریجی) تفکیک قائل بشید ؟

یعنی به نظر شما این دو تا هم معنی هستن ؟

خودبخود به وجود اومدن یعنی ماده از هیچی و نیستی و عدم خلق بشه

که چنین چیزی اصلا در فرگشت گفته نشده

بلکه شکل گیری و تغییرات تدریجی و مرحله به مرحله چیزیه که فرگشت میگه

فرگشت نگفته انسان میتواند خودبخود وجود داشته باشد

که شما میگی علیت رو زیر سوال میبره !


در مورد اسیون هاوکینگ
ایشون اثبات کرد که چیزی به اسم (تکینگی) تحت شرایط خاصی میتونه به وقوع بپیونده
اما بعدش دید باور داشتن به تکینگی یعنی ناچارا باید بپذیریم جهان مستلزم وجود خداست چون تکینگی یعنی جهان از نقطه خاص آغاز شده
بعد چون اونم یکی بود مثل خودت
واسه اینکه فرض خدا رو حذف کنه اومد این فرضیه رو مطرح کرد که جهان از یه نقطه شروع نشده واسه همین تو منحنی فضا زمان دست برد و کاری کرد که این منحنی نقطه نشه یعنی زمان حقیقی رو تبدیل به زمان موهومی کرد تا از تکینگی نجات پیدا کنه ولی اینم گفت که اگه به زمان واقعی برگردیم تکینگی رخ میده !
شگرد دیگه هاوکینگ واسه زیر بار وجود خدا نرفتن این بود که گفت جهان از یه خلا کوانتومی ایجاد شده
حالا خلا کوانتومی چیه ؟ یعنی یه خلا که توش یه میدان کوانتومی با حداقل انرژی وجود داشته باشه
که باز این سوال مطرح میشه که این میدان کوانتومی اولیه خودش چه جوری به وجود اومده ؟!
در نهایت اینکه هاوکینگ نتونست هیچ کدوم از ادعاهاشو اثبات کنه واسه همینم جایزه نوبل نگرفت
در مورد نظریه کوانتومی که شما میگی علیت رو زیر سوال میبره باید بگم
دو تا نظریه کوانتومی داریم یکی کوانتوم بوهمی یکی کوانتوم کپنهاگی
که کوانتوم بوهمی علیت رو قبول داره ولی کوانتوم کپنهاگی شانس رو قبول داره
همین الانشم خیلی از دانشمندای (خداناباور) معتقدن که باید از فیزیک کوانتوم عبور کنن و فیزیک کوانتوم نمیتونه پاسخگوی خیلی از پرسشها باشه


شما علاقه به اثبات عدم وجود خدا داری واسه همینم همش به نظریاتی که سعی دارن وجود خدا رو نفی کنن استناد میکنی
در حالیکه اگر با شک به اون نظریات نگاه کنی میبینی نه تنها نمیتونن نبود خدا رو اثبات کنن بلکه حتی خود این نظریات اثبات نشده هستن

در نهایت میتونی خودتو اینجوری فریب بدی که یه روزی میاد که فیزیک کوانتوم میتونه ادعاهاشو اثبات کنه
و به امید اون روز حقایق آشکاری که نشونه وجود خدا هست رو نادیده بگیری !







 

آقای اسکیزویید واقعا دارید ناامیدم میکنید.

اصلا باور نمیکنم کتاب آسمانی رو زیر سوال ببرید در حالی که اصلا بازش هم نکردید!

آیه ۵ از سوره یونس؛جعل الشمس ضیاء و القمر نور و قدره

خورشید منبع نور و ماه نور معرفی شده!

چطور اینا رو برعکس به کار می برید؟اگر میخواید شبهه ای هم مطرح کنید حداقل قرآن رو وارونه جلوه ندید.

بعدم نوجوان کم سن و کم مطالعه ما بیاد اینها رو بخونه و باور کنه!

راجع به بطون؛ببینید قرآن یه معنی ظاهری داره یه معنی باطنی.

خود کلمه بطن فقط به شکم اطلاق نمیشه بلکه در عربی هر چیز پیچیده و پنهانی رو میشه گفت بطن.

راجع به زنبور اگه بخوایم بگیم شامل تمام حفره ها و غددش میشه.زیست شناسی میگه چندین و چند غده و حفره و شکم و... داره زنبور خواهش میکنم در این رابطه مطالعه بفرمائید.

این کلمه بطون راجع به شکم مادر هم استفاده شده.شاید یکی از مقاصد خداوند همین پیچیدگی و پنهان بودن باشه.

دیدگاه های مختلفی هست که چرا قرآن به زبان عربی نازل شده و اتفاقا یکی از دلایلش برتر بودن این زبان از لحاظ گرامری و ساختاری به نسبت بقیه زبان هاست.

ضمایر و افعال بسیار روشن تر از بقیه زبان هاست.

ما در فارسی به طور مثال افعال مذکر و مونث نداریم.ضمایر هم عمومی است.

شما فکر کنید  این کتاب به این روشنی و این زبان نازل شده هیچ معلوم نیست اگر به زبانی دیگری نازل میشد چه بحث ها و جنجال هایی که شکل نمیگرفت.

مطلب بعد راجع به نادانی و لجاجت و تعصبات قوم عرب... در سوره شعرا آیه ۱۹۹ نکته ای هست که میگه اگر این قرآن به زبانی جز عربی نازل میشد به این بهانه که ما چیزی از آن نمیفهمیم ایمان نمی آوردند.

پس در اون شرایط جهالت و لجاجت اون قوم هم این کتاب قابل فهم،روشن و راستین بوده.

شما و امثال شما چطور دچار کج فهمی از این ایات می شید قابل باور نیست.

البته میفهمید و باور دارید به حقانیت این سخنان ولی از روی لجاجت و تکتبر انکار میکنید(مثل بزرگان قوم یهود و مسیحیت)

تعبیر خداوند به کر و کور و لالی کفار واقعا درسته.کسی که چشماش رو رو به حق و خداوند ببنده و دست بذاره رو گوشش همین میشه...

عقل میگه هیچ حرفی رو بدون دلیل و مدرک قبول نکنید خواهشا در این زمینه مطالعه بفرمائید.

در ضمن قرآن کتابی علمی نیست بلکه بعضی نکات و اشاره های علمی برای کسانی اومده که به جز از راه علم و عقلانیت ایمان نمی آورند.

به شما گفتم تمام به ظاهر دانشمندان خداباور و خداناباور رو جمع کنید دور هم و بهترین آزمایشگاه رو در اختیارشون قرار بدید و تمامی عناصر خلقت رو؛اونا حتی نمیتونن یک مگس رو از ازل خلق کنند.

کمی تفکر خواهشا...

با سلام، متاسفانه باز هم دچار بی‌دقتی شده‌اید:

1- آیه‌ی پنجم سوره‌ی یونس را برعکس نقل کرده‌اید، درحالیکه در آیه ضیاء برای شمس آمده نه قمر، و در جایی دیگر از قرآن باز هم نور برای قمر آمده و سراج (=چراغ) برای خورشید که این هم درست است زیرا چراغ گرما هم دارد برعکس ماه که سرد است و گرما ندارد. همچنین اینکه ماه روشنایی و نور دارد قابل انکار نیست، و در زبان عرب قرار نیست که وصف چیزی به نور، به معنای این باشد نورش ذاتی باشد.

2- در زبان عرب، جمع لزوماً برای سه‌تا و بیشتر نیست و کاش به اطلاعات سطحی خود اکتفا نمی‌کردید؛ در زبان عرب گاهی به اعتبار اضافه‌ی به جمع، آنچه سه‌تا و بیشتر نباشد هم جمع بسته می‌شود، و حتى در قرآن کریم داریم که «ذلک بما قدمت أیدیکم»، و ایدی جمع ید است و مثنی یدان می‌شود، مگر انسان سه دست دارد؟! نه، انسان دو دست دارد، ولی عرب در این اضافه، جمع را به کار می‌برد.

3- اعتقادات قرار نیست که همگی از مدرک عقلی باشند؛ اعتقادات ما اصول عقلی دارند و فروع نقلی، اما کسی که معتقد به تناسخ باشد، اصل و فرع اعتقاداتش اثری از عقل و نقل ندارد! برای مثال ما صفاتی برای بهشت و جهنم قائل هستیم و این را با نقل اثبات می‌کنیم، و حجیت نقل را از راه عقل و فطرت فهمیده‌ایم، اما یک بودایی و... چه راهی برای اثبات اعتقادات خود دارند؟ پس قیاس اعتقادات ما با اعتقادات بودایی‌ها و دیگران، قیاسی مع الفارق است.

4- ما تناسخ را بخاطر شک رد نکرده‌ایم و در رد آن یقین داریم، زیرا از طرفی این قضیه متافیزیک و غیبی است و هیچ ناقل راستگویی نبوده که این را به خدایی نسبت دهد، و بودایی‌ها خود قائل به خدایی که قائم به ذات باشد نیستند! از طرفی خبر صادق و یقینی نزد ما برای بهشت و جهنم و صفات آندو موجود است، پس تناسخ را با یقین رد کرده‌ایم، نه تنها بخاطر عجیب‌بودن بگوییم در آن شک داریم!

5- ما مدافع دین هستیم، نه مدافع مدرسین درس دین و زندگی و غیره، پس اگر کسی در بحث اعجاز علمی زیاده روی کرده، خود ما قبل از شما معترض هستیم و او را فردی سبک‌سر و کم‌ایمان می‌دانیم، زیرا انسانی که حقانیت دین را به درستی درک کرده باشد، نیازی به این داستان‌سازی‌ها ندارد و پذیرش اسلام آنقدر بنای محکم دارد که قرن‌ها پیش از رشد علوم نوین هم پیروان بسیاری داشته است، پس پذیرش اسلام مشروط به این نیست که کسی در آن اعجاز علمی بیابد، و دانشمندان علم تفسیر می‌گویند که اگر روا باشد قرآن را به طور علمی تفسیر کنیم، باید هم لغت تحمل آن را داشته باشد و هم آن مسئله‌ی علمی قطعی باشد، پس تفسیر قرآن به نظریات و فرضیاتی که ابطالشان در هر زمان ممکن است اتفاق بیفتد، اشتباه است.

موفق باشید

به الاناز

 ممنون گلکم

-----

۱۴۰۰ساله کسی نتونسته به قران اشکالی وارد کنه چون چنین اشکالاتی  در قرآن وجود نداره  براهمینه که جاودان مونده.

پس سعی در تخریب نکنید اونم بدون‌مطالعه و فقط با سایت

جناب محترمِ وقتی خودتون اعتقاد به هیچی نداری چرا میایی خدا و قرآن رو زیر سوال میبری 😐

بعدشم همش از این افراد خارجی میگی اونا فلانن و بهمان 😒 خب که چی مثلاً .

براتون بیان کلاً اثبات نکنن باز حرف خودتونو میزنی ، بی فایده س اصلاً .

امام رضا(ع) می‌فرماید: "کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدای تعالی کفر ورزیده و بهشت و دوزخ را غیر واقعی تلقی کرده است.

 سلام 

  جالب بود 

 🙂 ولی به نظرم توهمه  حدود ۴ یا ۶ سالم بود و هنوز از معاد و ... اطلاع کافی نداشتم و برای خودم یک نظریه صادر کرده بودم و بهش فکر می کردم .خیلی جالب بود و ارزوهام براورده میشد . و الان که بزرگ شدم می بینم همه این افکار نظریه تناسخ بوده. در آن زمان بدون اینکه بدونم  چیه فقط به خاطر اینکه فانتزی های که داشتم  در اینصورت به تحقق می پیوست بهش فکر می کردم  و به نظرم بیشتر ساخته ذهن افرادی هست که برای رسیدن به آرزوهای خودشان یا توجیه  موقعیت کنونی خود بهش فکر کردند و بعنوان نظریه مطرح شده است .