سلام چطورید دوستان

من یه دخترم، ۱۸ سالمه، راستش میخوام ازتون مشورت بگیرم.

من متوجه شدم که تمایلی به ازدواج ندارم. یعنی دوست ندارم همسر باشم. اصلا با روحیاتم سازگار نیست. خیلی از آقایون علاقه دارند که همسرشون را از لحاظ مادی و مالی و جسمی و روحی و ... حمایت کنند و خانم ایشان هم از کدبانویی و تربیت فرزند و وظایف همسرداری برایشان کم نگذارد (خب امیدوارم همه کسانی که طالب ازدواجی به این سبک هستند به آن برسند)

خب بریم سراغ خودم؛

قضیه این هست که من کلا روحیاتم با خانم بودن، همسر بودن و کدبانو بودن جور در نمیاد. من دوست ندارم تحت حمایت کسی باشم، یا دستم جلوی همسرم دراز باشه ( ببخشید این اصطلاح را به کار بردم). میخوام پول خودم رو خرج کنم، توی خونه ی خودم زندگی کنم (خیلی علاقه دارم خونه تکی داشته باشم پر از گل و گیاه و حیوانات)، با کسانی که دوست دارم معاشرت کنم (مثلا من علاقه ندارم با همه بگردم (کاری که خیلی از زوج ها انجام میدن این هست که با همه فامیل رفت و آمد دارند)، سلیقه خودم رو بپوشم.

و آخری هم این هست که نمیخوام خوشحالیم و به شخص دیگه ای گره بزنم که اگر مثلا اون شخص بد رفتاری کرد کل روز ناراحت باشم. در کل زندگی متاهلی را دوست ندارم(حداقل تو ایران)، ولی خب ظاهرم خوبه و تا الان خواستگار و ... زیاد داشتم ولی خودم میدونم اگر تن به این ازدواج ها بدم خوشبخت نمیشم.

تمایل دارم بدون وابستگی زندگی کنم. زندگیم پر از مهربونی و شادی باشه. تو قید و بند نباشم.(خب راستش من مسئولیت پذیر و وفادار هستم ولی وحشتناک لجبازم، هیچ کسی هم نمیتونه باهاش کنار بیاد)

با توجه به شخصیتی که دارم روی هر چی که زوم کنم و بخوام خدا رو هزار مرتبه شکر بدستش میارم. با این اوصاف شما دوستان گلم بگید؛

من تمرکزم رو بذارم؛ 

1 - روی درس، ۲ - درس و کار، ۳ - درس، کار و خواستگار (همه یهویی با هم!)، ۴ - فقط خواستگار، ۵ -  فقط کار

دوستان خوبم اگر میشه راهنماییم کنید و تجربیات تون رو هم بهم بگید با توجه به اینکه من تجربه م زیاد نیست و دوست دارم واقع بینانه بهم جواب بدید (مثلا شعارهای راهپیمایی تو نظراتون نباشه!)

مرسی از همه تون بابت وقتی که میذارید و بابت راهنمایی های خوب تون


مرتبط:

دخترم، اصلا هیچ میلی به ازدواج ندارم

به دختری علاقه دارم که نمیخواد ازدواج کنه

دخترم، نمی خوام ازدواج کنم ولی با دل والدینم چه کنم ؟

بر خلاف قبل الان دلم نمیخواد شوهر کنم

من از ازدواج می ترسم، چونکه اصلا نمی تونم به کسی اعتماد کنم

حس خوبی نسبت به ازدواجم ندارم و مطمئنم که خوشیخت نمیشم

نمی تونم هیچ پسری رو برای ازدواج دوست داشته باشم



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)