سلام
خانمی هستم ۲۵ ساله و متاهل . یکساله ازدواج کرده ام. میخواستم به دوستان و عزیزانی که سوال ها و مشاوره های این سایت خوب رو دنبال میکنن چند تا نکته آموزشی بر حسب تجربه ام بدهم امیدوارم مثمرثمر باشه.
همسرم فرزند طلاقه . همسرم تنها .. برادر تنی داره. پدرش از ازدواج دومش ... تا فرزند داره. مادر همسرم از همسر دومش .. تا فرزند داره و همسر دومش .. تا فرزند داره بجز این ... تا.
خلاصه ناخواسته وارد خانواده پرجمعیتی شده ام که ارتباط داشتن یا نداشتن با این ها باعث مشکلاتی در زندگی ام شده. داشتن ارتباط با همه اون ها سخته و لاممکن، ضمنا هزینه شم بالاست. هزینه عروسی، هزینه کادو بردن، هزینه دید و بازدید و ... .
موقع ازدواج به اینها توجه نکردم و الان که وارد زندگی شده ام می بینم که گرفتار چه خانواده پرجمعیتی شده ام و در انتخابم خیلی اشتباه کرده ام. موقع خواستگاری باید تکلیف خودم را روشن میکردم و با همسرم در این مورد صحبت میکردم. دارم عذاب میکشم... لعنت به طلاق که باعث بوجود آمدن همچین مشکلاتی میشه و هر چند خودم گاهی به جدایی فکر میکنم تا از شر این همه آدم خلاص بشم .
مرتبط با خانواده شوهر:
خانواده شوهرم از خونه م دزدی میکنن
خانواده شوهرم یه درگیری رو با من شروع کردند
رابطه من با خانواده شوهرم چطور باید باشه ؟
چرا نباید بدی های خانواده شوهرمون رو به شوهرمون نگیم ؟
چکار کنم که در رابطه با خانواده شوهرم پر رو باشم ؟
از خانواده شوهر جز شر چیزی ندیدم
راهنمایی در مورد زندگی مسالمت آمیز با خانواده شوهر
چرا خانواده شوهرم نمیذارن باب میل خودمون زندگی کنیم ؟
خانواده شوهرم اصلا محبت های منو نمی بینن
من از دو رویی خانواده شوهرم واقعا خسته شدم
خانواده شوهرم دوست ندارن برم خونه شون
دعا برای دور شدن از خانواده شوهر
پیشنهاد:
مخالفت خانواده با خواستگاری که از خانواده پرجمعیت داره
کاش با خانواده ی پرجمعیت وصلت نمیکردم
نمی تونم با روش زندگی خانواده پر جمعیت شوهرم کنار بیام
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۵۰۶۸ بازدید توسط ۳۵۲۴ نفر
- يكشنبه ۱۳ اسفند ۹۶ - ۲۱:۴۷