سلام دوستان
والدین شوهرم بسیار خسیس هستند و در هیچ موردی به شوهرم کمک نکردند، شوهرم به سختی بزرگ شد و دانشگاه دولتی درس خوند و با تلاش خودش خونه و ماشین خرید و زن گرفت. حتی رسم و رسومات رایج که معمولا پدر به پسرش کمک میکنه در مخارج عروسی رو هم ازش دریغ کردند.
مادر شوهر به شوهرم گفته بود که دختر بهتری بود چرا با این دختر ازدواج کردی ؟ یکی نیست بهش بگه اگر مورد بهتر سراغ داشتی شهر خودتون برای پسرتون دختر پیدا می کردید و الان که متاهل شده جای این حرف ها نیست و این حرف های نابخردانه فقط باعث دور شدن عاطفی زن و شوهر از هم می شود.
همیشه می ترسیدم بهش زنگ بزنم ، در تماس های تلفنی برخورد خشک داشت . غذایشان را می خورم خوش شان نمیاد. یک لیوان ماست موسیری که به عنوان ناهار و هم شام برای شش نفر تدارک دیده بود را من و شوهرم از گرسنگی موقع ناهار به همراه بقیه تمام کردیم و پشت سرم فحش داده بود که عروس ماست موسیر رو تمام کرد.
آن ها از مهمان خوش شان نمی آید و راضی نیستند چیزی به دیگران بدهند. خلاصه از خانواده شوهر جز شر چیزی ندیدم و بنابراین به مادر شوهر پیام دادم که آن ها را خوب شناختم و دیگه خونشون نمیام و زنگ نمیزنم. شما چنین مادر شوهری داشتید چگونه رفتار می کردید؟ رفتار من غلط بود ؟
مرتبط:
خانواده شوهرم یه درگیری رو با من شروع کردند
رابطه من با خانواده شوهرم چطور باید باشه ؟
چرا نباید بدی های خانواده شوهرمون رو به شوهرمون نگیم ؟
چکار کنم که در رابطه با خانواده شوهرم پر رو باشم ؟
راهنمایی در مورد زندگی مسالمت آمیز با خانواده شوهر
چرا خانواده شوهرم نمیذارن باب میل خودمون زندگی کنیم ؟
خانواده شوهرم اصلا محبت های منو نمی بینن
من از دو رویی خانواده شوهرم واقعا خسته شدم
خانواده شوهرم دوست ندارن برم خونه شون
دعا برای دور شدن از خانواده شوهر
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← روابط عروس و مادر شوهر (۴۴ مطلب مشابه)
- ۳۵۵۷ بازدید توسط ۲۷۶۲ نفر
- يكشنبه ۲۱ مرداد ۹۷ - ۱۸:۰۶