من خیلی خستم. این زندگی رو دوست ندارم .آدماشو دوس ندارم. دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه. الان شما به چه امیدی زنده اید؟ دوس داشتم زندگیم یه جور دیگه بود. دوس داشتم خونوادم کسایی دیگه ای بودن. اصلا دوس دارم تنها زندگی کنم. وچرت وپرتای هیچکسو نشنوم. من از زندگی بیزارم. سیرم.خسته ام. بهم بگید به چه امیدی این زندگی لعنتی رو ادامه بدم؟ هیچ چیز اون جوری که میخوام نیس. من خسته م. م
یخوام زندگیم یا تموم شه یا 180 درجه عوض بشه. یه دختر 20 ساله ی مجردم.خسته شدم از فقر وبی پولی. از اینکه هیچکی درکت نمیکنه. از اینکه به هیچ کدوم از آرزوهام نرسیدم. خسته شدم از اینکه هدفهام واسه کسی مهم نیس. خسته شدم از غصه خوردن وگریه کردن وحسرت خوردن وبیخوابی های شبانه خسسسته شدم. دیگه هییییچکیو دوس ندارم. من حیف شدم بین این همه ظلم.بخدا حیف شدم. چطوری میتونم امیدوار باشم؟ مگه امیدی هم باقی مونده؟ کاش زندگیم یه جور دیگه بود......کاش.
مرتبط:
می خوام بدبین نباشم به خودم و آینده ام
نا امیدی نتیجه امیدوار بودن به غیر خداست
من چی کار کنم که یه کم به آینده امیدوار بشم؟
تجربه های امیدوار کننده در زندگی
امیدوارم بتونم راهم رو پیدا کنم
مشکل ناامیدی و کمبود اعتماد بنفس دارم
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)
- ۳۸۷۶ بازدید توسط ۲۷۷۳ نفر
- شنبه ۸ شهریور ۹۳ - ۱۶:۰۰