خانواده برتر

بهشون احترام بزار خود منم توی همین وضعییتم  تو روم بهم چیزی نمی گند ولی پشت سرم اینقدر می گند چرا هیچ کی خر نمی شه بیاد لیلا را بگیره؟؟؟؟؟ حتی برادرم که 22 سالشه دوست داره من زودتر از این خونه برم اخه یکی نیست بهش بگه من جای تو را تنگ کردم؟؟؟

منم دو هفته بود دیگه داشتم به نتیجه ی خودکشی می رسیدم که دیدم نخیر باید زندگی کنم و روی همه ی ادم ها را کم کنم می خوام درس بخونم مهارت کسب کنم و کاری کنم  که همه از رفتار های زشتشون شرمنده بشوند  دیگه تصمیم خودم را گرفتم ازدواج نمی کنم ولی از پهلوشون می رم و تا 2 سالی پشت سرم را نگاهم نمی کنم

اخه سنی ندارم که بخوام ازدواج کنم ایشالا 25 سالگیخودم اویزون یکی می شم ولی الان نه

اونا پدر مادرت هستن واحترامشون واجبه والبته میدونم که واقعا شنیدن همچین حرفی از پدر مادر خیلی دردناکه ولی بنظرم ایندفه که گفتن ازدواجت دیر شده شما ناراحت نشو با شوخی وخنده بگو اره دیگه از ما که دیگه ازدواج گذشته بفکر یه دبه باشید برام یا اینکه ازدواج کردن من دیگه مث خوندن نماز قضای صبح میمونه حالا همون صب بخونی یا ظهر خیلی فرق نمیکنه که!پس عجله ای نیست!!!!فعلا چو نمیابی نشانی ز شوی ز گهواره تا به گور دانش بجوی!!بعدشم واقعا از حرفشون ناراحت نشو وخودتو بزن به نفهمی وطوری رفتار کن که انگار داری از زندگیت لذت میبری

دوست خوبم واقعا از ته دل درکت میکنم و میدونم چه حسی داری. خیلی سخته زخم زبون از کسی بشنوی که بزرگترین مرد زندگیته . طبیعتا دیگه نمیشه بهش اعتماد کرد یا حتی باهاش صحبت کرد ول یخب ایا میتونی اونو از زندگیت حذف کنی؟طبیعتا خیر پس باید یاد بگیری یجوری بیخیال باشی نسبت به حرفای بیرون . ذهن انسان همش منتظر که یه محرک بیرون تحریکش کنه تا فکر بریزه گله هم پس شما دوست خوبم هرچقدر به این موضوع فکر کنی و روش تمرکز داشته باشی هم اعصاب خودت بیشتر خورد میشه و هم از پدرت بیشتر بدت میاد.اون بنده خدام تفکر سنتی داره و فک میکنه که طرز فکرش درسته .سنی که الآن درش هستی یه سن عالیه برای پیدا کردن هدف . برای اینکه بفهمی از این زندگی چی میخوا. شاید بگی حالشو ندارم یا حوصلش نیست ولی عزیزم بدون اینجوری بیشتر تو این باتلاق فرو میری پس یه زمانی (که بستگی به خودت داره) از جات باشو و وقت بزار برا اینکه بفهمی از این دنیات چی میخوای . بشین بنویس که میخوای تا چه زمانی چه کار هایی انجام بدی یا از چه سنی به بعد میخوای شوهر کنی. بدون اگر هم خواستی شوهر کنی نباید خام جلو بری باید هدفات رو مشخصی کنی تا اعتماد به نفستم بره بالا و تو این زمینه تحقیق کنی.

عزیزم ببین هر چقدر خودت رو به بیخیالی بزنی و هیچ کاری نکنی خونوادت هم بیشتر روت زووم میکنند . برا همین بهونه دستشون نده . 

میدونم خسته ای دلت گرفته هیشکیو نداری بهش تکیه کنی ولی همینارو باید عصا کنی برای بلند شدن و حرکت کردن برای زندگی بهتر.

شاد و عالی باش دوست خوبم

سلام مادر من سه ساله که هر چی میگم طرح میکنه اصلا به من اهمیت نمیده خواهرم هر چی که میگه اونو میگیره ولی وقتی من میگم اینو برام میخری میگه نه نمیتونم پول ندارم ولی وقتی به کیف پولش نگاه میکنم میبینم یه عالمه پول داره اما خواخر میگه مامان کفش وبرام میخری میگه هرچی که من میگم نمیخره

اگه هم بخره طرح میکنه منم خجالت میکشم وقتی معلمم برام تکالیف میده میگه اینو بخرین میگهتو هم هی گیر میدی آخرم به هیچ حا نمیرسی منم یه جای خلوت پیدا میکنم گریه کنم یا حموم میرم یااتاق میرم گریه میکنم اصلا اهمیت نمیده تاچندبارگریه کردم یه بار نگفته گریه نکن اما خواهرم که گریه میکنه به اون یه عالمه دل داری میده میگه گریه نکن خیلی خواهرم پدرم کتک میزنن کل بدنم زخمی هرچقد میخوام نادیده بگیرم نمیشه منم مثله خواهرم کار میکنم ولی پیشه همه میگه این هیچ کاری نمیکنه فقط خواهرش میکنه پدرمم جلوی همه تحقیرم میکنه خواهرم هم همینطور هنوز پانزده سالمه این اذیت میکنن همشون