خانواده برتر

دروغ میگن

با اشاره به اینکه میدونی قصدشون خیره ولی کارشوت واقعا اشتباه هست.معیار و خواسته هاتو بهشون بگو و بگو اگه به فکرت هستن و خیرخواهتون هستن انقدر دخالت نکنن و به انتخابت احترام بذارن چون فقط با کسی خودت انتخای کنی خوش حال هستی و خوش بختی تو و معیارت برای وضعیتی که شما بهش میگید خوش بختی با تعریف اونا متفاوت هست و بگید خودتون میدونید خیرتون چیه و دخالت نکنن چون ممکنه کسی رو به اشتباه فکر کنن خوب نیست ولی شما از اون خوشتون بیاد بگید اشتباهی دلمو میشکونید لطفا از طرف من به خواستگارام بدون هماهنگی من چیزی نگید

یه جوری به صورت غیر مستقیم باید بهشون بفهمونید که به ازدواج نیاز دارید.
معمولا دخترا با مامانشون راحت تر میتونن مسائل رو درمیون بذارن.
من خودم در غالب شوخی و خنده منظورم رو به خانوادم منتقل کردم.مثلا مامانم گفت دیشب خواب دیدم توی خونمون یه چراغ قشنگ روشن شده.منم به شوخی گفتم تعبیرش این میشه که به زودی یه عروس خوشگل میارید تو خونتون.یعنی باشوخی بهش فهموندم که برام دست بالا بزنه.
البته خب دختر با پسر فرق داره.شما هم توکل کنید خدا خودش راه رو ایشالا براتون باز میکنه.موفق باشین

الان عده ای خانم می‌آیند و از سر سیری میگویند ازدواج برای چیته ؟میخاهی خودت را مثل ما بدبخت کنی؟و...

در حق خودت خیانت نکن . به پول فکر کن اما تو رو کسی خوشبخت خواهد کرد که در کنار تامین کردنت اخلاق و خانواده داره نه کسی که پول گنده داره ولی اخلاق نه .

سلام بر شما

اینکه شما الان سنت کمه و موقعیت های بهتری نسیبت میشه یک اشتباه بزرگ از طرف خانوادتون هست خواهر گرامی دخترها با افزایش سن موقیعت ازدواجشون محدودتر میشه سن شما الان کاملا مناسب هست برای ازدواج و این صحبت هایی که اینجا فرمودید رو با خانوادتون رودررو مطرح کنید یکم شجاعت داشته باشید نترسید هیچ اتفاقی نمیفته
البته خواهر گرامی ایا توانایی اینکه بار زندگی رو بدوش بکشید دارید و ازدواج مبنی بر عقل داشته باشید و نه احساسات و عواطف ؟؟
ازدواج بلوغ و عقل و دانش میخواد نه اینکه وقتی احساس کردی میخوای زود ازدواج کنی دیگه بری دنبال ازدواج اگه به احساس زود ازدواج کردن بود که من در سن 10 سالگی به فکر تجدید فراش بودم و الان که 25 سالمه هنوز موفق نشدم

احتمالا مثل من پزشکی میخونی و مثل مامان بابای من ...

سعی کن باهاشون صحبت کنی چون اگه بخوان تورو به پسری بدن که هم پولدار باشه هم خوشتیپ هم خوش اخلاق خیلی کم پیدا میشه 100 سال بعد هم نمیتونی. پیدا کنی خیلی سخت پیدا کردن چنین موردی درسته که از سر خیر خواهیه چون خانوادتن، صلاح تورو میخوان ولی اگه توقع بالا باشه خواستگار کم میشه

سلام منم همین مشکل رو دارم. الان 24 سالمه و از 20 سالگی در رو به روی خواستگار باز کردن اما هر دفعه یه ایرادی میگیرن... یکی مادرش نمی پسندن...یکی شغل پسر رو نمیپسندن...یکی شهرستانیه...یکی دیپلمه است...یکی سربازی نرفته... یکی لهجه داره...یکی تحصیلاتش کمه ...یکی سنش زیاده...خلاصه هرچی بگم کمه 

سلام خواهر گلم.

دیگه 22 ساله

اخلاق اخلاق اخلاق

 رک بگو

من تا قبل این راضی بودم از این همه سختگیری چون خودم هم چندان راضی به ازدواج نبودم  فقط یکبار خواستگاری به دل خودم و خونوادم نشست که اونم به خاطر مسائلی نشد و از اون به بعد سخت گیر تر هم شدند..و چون شدیدا خجالت میکشیدم ازشون یه بار به مامانم گفتم به من نگید اصلا کی خواستگارمه. علاقه ای ندارم فکرم رو برا این چیزا مشغول کنم که از اون به بعد به من اصلا نمیگن. 

حق با خانواده ات هست دختر خوب...دختر خوب و سالم تربیت کردن حقشونه انتظار پسر خوب داشته باشن.

سلام .

سلام.

23تا28بر چه اساس?به چه قیمت? 23سالگی هنوز داری درس می خونی بر داری دس دختر مردمو بگیری کلی هم مسولیت قبول کنی بعد ی بچه بدبخت به دنیا بیاری با حسرت و بی پولی بزرگش کنی بیماری اعصاب بگیری هنوز از پدرت پول بگیریiiiیا ی دختر 18ساله کنکور به درک بره ازدواج کنه! همه چی رو که نباید جنسی درنظر گرفت هر کی نیاز جنسی داره سرشو بندازه پایین ازدواج کنه طلاقم که خیلی عادی شده اصلا مشکلی نیس. خانوم سوال کننده خجالت نکشید رک و واضح به خونوادتون بگید حداقل راشون بدن تو خونه اگه نخواستید و بد بودن می گین نمی خوایم اگه بیان شاید نظرشون عوض شه.

سلام.اولا ممنون از همگی!

تاجایی که دیدیم معمولا شما دخترها سخت گیر بودین تا خانوادتون که بنده شمارو مستثنی نمیدونم احتمالا زیاد برعکس هست شما میگین از ۵تاخواستگار یکیش رو هم خبردارنمیشید که این حرف یه مقدار باجو حاضر جامعه وخانواده ها جور درنمیاد.بعضی از دخترها که شاید به مراتب از لحاظ ظاهر وموقعیت از شما بهترن به گفته خودشون میگن خواستگار نداریم که دلیلشم خودشون نیستن متاسفانه بیکاری تجمل گرایی وترس ازمهریه هست.نمیدونم هدفتون از طرح این سئوال چیه شاید میخواین نظر اکثریت رو هم بدونین که توقعاتتون  رو بیارید دز حد خودتون مثله خانوادتون یا اینکه نه میخواین بالا نگهش دارین.در هر صورت امیدوارم خوشبخت بشی.

به بانو پرستش
تو میگی
صد البته خانواده خیر شما را میخواد
مجید95
میگه باید احترام پد و مادر تو هر شرایطی گذاشت خیلی هم ناکید داره پست آخرشم بست و نتونستم نظر بدم

ببین خانم یا شما تجربتون کمه یا من تجربم زیاد
پس چون مواردی زیادی دیدم نمی تونم این حرفتون بپذیرم

چون همه خانواده ای خیر و صلاح فرزندشون نمیخوان
یا هر پدری و مادری لیاقت احترام نداره اساسا احترام خودش به وجود میاد اینجوری نیست که بخواهیم از جایی دیگه بیاریم
خب یک پدر و مادر مدیر مدبر عاقل با برنامه هستند به طوری که این ویژگی ها طی یک روند در عمل اثبات کردند خب گوش دادن به حرف این پدر و مادر عاقلانه و سرپیچی از اون حماقت هست
اما در واقعیت همه پدر ومادرا اینجور نیستند

خیلی از خانواده ها نادان هستند و فرزندان در آتش حماقت پدر  ومادر میسوزنند
پس ما نمیتونیم بگیم صدرصد حرف تو مجید درسته

آنچه که ما در واقعیت می بینم خیلی از پدر ومادرا باعث شکست فرزندانشون در امر ازدواچ شدند که بیشتر به خاطر یا نادانی و جهالت از سر لجبازی و غرور بوده یا نادانی از جهت دوستی خاله خرسه بوده
و چون به بچه ها گفتند احترام پدر ومادرت حفظ کنید اونا خیر صلاح میدونن فرزندان همیشه افسارشون دادن دست پدر و مادر و به همین دلیل شاهد این بوده که پدر و مادر بخت فرزندانشون قهوه ای کردند

بعدم خیلی هاشون پررو هستند و میگن تقصیر خودت و بر میگردن به دختر میگن خودت بی عرضه بودی برای خودت شوهر پیدا نکردی خخخخ و خیلی هاشون که خوبند میندازن تقصیر تقدیر و شانس یعنی حتی زیر بار اشتباهاتشونم نمیرن خخخ

پس این می طلبه که اگر فرزند احساس می کنه پدر ومادرش از تدبیر های لازم برخوردار نیستند فکری کنه
حالا چه فکری بستکی به شرایط اونا داره

مثلا همسایه قدیی داشتیم 5تا پسر داشت 56 59 61 64 68 یکیش فقط زن داره
چهارتاش مجرد هنوز
همه شاغل همه سن بالا همه آماده ازدواج اما مادرش به علت حماقتش 4تا از جووناش مجرد نگه داشته
چهارتا دختر مجرد هم منتظر اینا هستند پس عملا حماقت های این مادر سرنوشت این هشتا جوون و چهار خانواده دخترا را قهوه ای کرده
خب به این مادر نمیشه تو بحث ازدواج احترام گذاشت اما چون اینا خانواده مذهبی هستند و احترام به مادر واجب میدونن همینجور به حرف مادرشون گوش دادن تا روزی که ناکام از دنیا برن خخخخخ

تو زمان خدمت سربازی که تو دادگاه بودم و پرونده ها را مطالعه میکردم بخشی از ازدواج ها به علت ازدواج اجباری به طلاق کشیده شده بود و این تو خانواده های خیلی سنتی پابرحاست پس لج لجبازی پدر ومادر منجر به مطلقه شدن دختر و پسر میشه

---

به سوال کننده
ببین خانم تو خانواده های ایرانی دختر یا 50درصد در مورد ازدواجش نظر میده یا ممکن صفر درصد پس خانواده نقش مهمی دارند
به طوری که از دلایل ازدواج نکردن ما پسرا این هست که وقتی میخوایم بریم خواستگاری دختر یک سری باید بریم خواستگاری پدرش
یک سری بریم خواستگاری مادرش
یک سری خواستگاری خودش
که این کار را برای پسر سخت میکنه

از اون طرف همه پدر  ومادرا دوست دارند بهترین داماد نصیبشون بشه اما واقعیت اینه که بهترین وجود ندارد
هر پسری نقاط قوت و ضعف خودش داره
پس بهتر که عاقلانه به موضوع نگاه کنیم

و اینم در نظر بگیریم که درسته موقعیت شغلی و مالی پسر و حتی ظاهرش میتونه تو فامیل مثل بمب بترکونه اما ازدواج یک اتفاق نیست یک روند هست و چون روند هست باید فردی که انتخاب می کنیم متناسب با روند باشه

 و این می طلبه که اخلاق شخصیت فرهنگ اصالت ایمانش مهمتر از موقعیت شغلی و مالیش باشه

اینکه ما شاهد آمار طلاق به خصوص در بین دهه هفتادیا هستیم بیشتر به خاطر مسائل رفتاری هست که طرف ظاهر یا موقعیت شغلی و مالی داشته اما روند رفتاریش مناسب نبوده

یک خانم دکتر میتونه با یک راننده تاکسی خوب و با اخلاق زندگی خوبی داشته باشه
اما با یک پزشک بداخلاق و فاسد ممکن زندگیشون از هم بپاش پس اخلاق  شخصیت فرهنگ مهمترین اصول هستند

شما بهتر با مادرت این حرفا را بزنی
توجیهش کنی
شرایط براش توضیح بدی
بگی هر پسری نقاط قوت و ضعف داره و پسر کامل وچود ندارد

وقتی باهاش اینا رابحث کنی روت باز میشه و خواستت به مادرت میتونی بگی

---

به girl
وقتی یک نفر یک اشتباهی می کنه دیگه اون اشتباه را نباید تگرار کنه
شما خواهرت مجرد 13سالم بزرگتر دیکه نباید سرنوشت تو هم مثل اون کنند یکبار اشتباه کردند دیگه نباید این اشتباه تکرار کنند این به مادرت بگو
نذار این ممنوعیت سرنوشت تو را خدشه دار کنه

---

به دکتر
والله خود پزشکا میگن هیچ چیز تو پزشکی صدرصد و یقین نیست شما چطوری این حرفا را میزنی
تازه برای کفته های شما کلی مثل نقض هست

---

به نازلی
اگر قرار باشه هر دختری فکر تحصیلاتش کنه فکر آیندش کنه و این عاملی برای ازدواج نکردن بذاره
باید همه دنبال زندگی در خونه مجردی باشند

من نمیدونم ما که تو دانشگاه بودیم و همه ریز وبم مسائل علمی میدونیم درس و تدریس هیچ مغایرتی با ازدواج نداره تازه همتونم محترغ نیستید بگیم اگر دنبال علم نرید دنیا لنگ میمونه نهایتش میخواهید چهارتا مقاله بدین و معدلت هم بشه 18و 75چیزی عایدت نمیشه اما اگر ازدواج موفقی داشته باشی هم میتونی به زندگیت برسی هم درست بخونی
چون نهایتش یک بچه میاری بعدش وقت برای تحصیلت هست پس ازدواج مقدم بر تحصیل بدون

الان شما واقعا دکتری یا جز اون عده ای هستی که خودشون رو ب ندیدن زدن.از 30 نفر ورودی ما فقططط 5 نفر ازدواج کردن که الانم که دو سال از فارغ التحصیلی ما گذشته آمار رسیده ب 6 نفر

عزیزم ما با هم با همین زوده زوده ها رسیدیم ب جایی که الان هستیم.نمیگم هول باش ولی با منطق انتخاب کن.مورداتو بررسی کن قراره شما باهاشون زندگی کنی نه مادرتون.ایشالله با ی انتخاب درست خوشبخت بشی.

ب اون عزیزی که میگه مشکل اقتصادی حل شدنیه

سوال کننده ی عزیز به طرز عجیبی شرایطتت خییییلی شبیه به منه :)

شما هنوز به پختگی فکری برای ازدواج نرسیدی و هدفتون فقط بچه هست، شما اگه هدفتون بچه دار شدن هست، ازدواج نکنید چون همسر رو به عنوان یک ابزار برای ک خواسته میدونید نه همراه و دوست و عشق و عاشقی. و وقتی بچه دار شدید از همسرتون زده میشید و همسرتون هم اگه بفهمه که اون رو فقط به خاطر بچه میخواستید دلسرد میشه و میلی به ادامه زندگی با شما نخواهد داشت. در مورد خانواده هم اگه اومدن خواستگاری و مورد تایید شما بود می تونید به مادرتون بگید من میخوام باهاش ازدواج کنم و کم  کاستی هاش رو قبول میکنم

به کابوی تنها

منم همچین مشکلی دارم. خواهر منم 10 سال از من بزرگ تره. این وسط من موندم و واقعا سر در گم هستم.

ادامه جوابم به کابوی تنها

کابوی تنها 

مادر منم همین اشتباهو در حق ما کرد و همه خواستگارارو رد کرد، دیگه از یه دوره ای به بعد هم خواستگار یا نمیاد یا اگه شانس بیاری خیلی کم میاد

البته خداروشکر من ازدواج کردم ولی خب تو سی سالگی، ولی خیلی نگران خواهرمم اونم سی سالش شده،خوشگله خوش اخلاقه فوق لیسانس داره شاغله ولی چه فایده ازدواج نکرده، همین چند روز پیش خونمون بود اینقد روحیش بد بود، همش میگفت چرا زندگی من اینجوری شد، الان به زور تو سال یه دونه خواستگار میاد، کلی تو فامیل خواستگار داشت، کلی معرفی میومدن

ولی مادرم اینا همرو رد میکردن، میگفتن اول درس، بعد ازدواج، برای ازدواج همیشه وقت هست، حالا نه اینکه در مورد آدما سختگیر باشن ولی فکر میکردن همه چی درسه، ما باید قله های موفقتیو طی کنیم، هروقتم عشقمون کشید خواستگار از در و دیوار میریزه الانم عین خیالش نیست، اینقد که من نگرانم برا خواهرم مادرم نیست، کار براش از ازدواج مهمتره

اونی که براش دیر میشه ازدواجه، آدم خودش باید دلش برا خودش بسوزه، به قول یه دوستی میگفت آدم از هیچ کس حتی پدر مادرش نباید توقع داشته، هیچ کس جوابگوی زندگی ما نیست

داشتم چند شب پیش با مادرم صحبت میکردم بحث درس بود بهش گفتم ما این همه درس خوندیم چه فایده داشت، برگشته به من میگه تو خودت عرضه نداشتی کار پیدا کنی، دیگه حی دلمم نشکست، من الان ازدواج کردم همسرمم علاقه ای نداره من شاغل باشم، الان دیگه دغدغه من کار نیست، مسائل مهمتری تو زندگیم هست، نه اینکه درس مهم نیست، من خودم تیزهوشان درس خوندم، تو درس آدم موفقی بودم ولی واقعا ماها باید پیش خودمون بشینیم ببینیم برا چی باید درس بخونیم، چقد بخونیم، مثلا من خودم ورزشو خیلی دوس دارم، میگم کاش وقتمو همه این سالا برای ورزش گذاشته بودم

به بانو پرستش
خوبه که باهم موافقیم

به ناشناس
اول اینکه بهتر با هویت واقعی خودت بیای خودت پشت چهره ناشناس قایم نکن جرات داشته باش اینجا کسی نمیخواد بزنتت خخخ
دوم اینکه بی ادبی نکردم خیلی از پدر و مادرا رفتارهای احمقانه دارند

به نظر من خانوادتون حق دارن

چییییی؟  تو دادگاه بودی پرونده ها رو مطالعه میکردی ؟ چی داری میگی شما ؟ احیانا با کتابخونه uni اشتباه نگرفته بودی اونجا رو ؟ هه ، خنده داره واقعا ، سرباز دادگستری فقط حق جابه جایی پرونده یا متهم رو داره خیلی هنر کرده باشی که از موضوع پرونده مطلع شده باشی اصلا حق باز کردن پرونده رو فقط قاضی پرونده و وکیل اونم با کسب اجازه داره چطور مطالعه میکردی پرونده رو یا نهایتش روی پرونده موضوع کلی مثلا طلاق توافقی و ... رو نوشتن من خودم دادگستری رفتم دوست صمیمیم هم وکیله ، دیگه اینو جایی نگیا،انقدر توی زمینه ی حفظ و جابه جایی پرونده ها احتیاط میکنن که دست نبرن در پرونده ها مگر اینکه دادگستری کشکستان خدمت کرده باشی شما ، هه.

به مهوش

بعضی حرفات رو فقط خودت می فهمی خارج از درک زمینی ماست ، یعنی تا این حد فازت عجیبه !! من همه جا تقریبا رفتم بغیر از سالن ارایشگاه زنونه !! خخخخ 

بعضی حرفات رو فقط خودت می فهمی خارج از درک زمینی ماست ، یعنی تا این حد فازت عجیبه !! من همه جا تقریبا رفتم بغیر از سالن ارایشگاه زنونه !! خخخخ 

من نه قصد بحث کردن دارم و نه می خوام به بچه مچه ای ثابت کنم که دادگاه و فلانی هست ، شما هم گاف دادی چرا نمی خوای مسئولیتش رو بپذیری چراااا واقعا ؟؟؟

سلام...
هم به خانواده شما حق میدم هم به خود شما.سن شما مناسب ترین سن برای ازدواجه و اینکه نمیخواین فاصله سنیتون با فرزندانتون زیاد باشه هم خوبه ولی مسائل مهم تری هم وجود داره که به خاطر اونها باید در زمان مناسبی ازدواج کرد.
بعضی وقتها به خاطر مسائل پیرامون و شرایط حاکم بر جامعه خانوادهامون به دلیل نگرانی بیش از حد دچار حساسیت و وسواس میشن که زیاد خوب نیست.ما پسرها و دختر ها،انسانهای کامل و عالی نیستیم و همه ما ایراداتی داریم.پس نه خود ما و نه خانواده های ما نباید دنبال کسی باشیم که از هر لحاظ کامله،چنین کسی بین انسان های معمولی وجود خارجی نداره(این موضوع فقط در مورد پیامبران و حضرات معصوم صدق میکنه)
به نظر من شما خواسته خودتون را غیر مستقیم و از طریق کسی به گوش خانواده برسونید.کسانی مثل فامیل،دوست یا آشنا،کسی که باهاش راحتین و میتونین حرف دلتون را بزنید....این حق شماست که در این باره تصمیم بگیرید...

به مهوش
یک پرونده مراحل مختلفی دارد
ابتدا یک پوشه و گیره و درخواست هست که میشه پرونده حالا اگر هزاران کاغذ توش باشه بازم اسمش پرونده هست

پس حرف من اشتباه نیست
ضمن اینکه یک سری از پرونده ها میرفت بهزیستی باز برمی گشت و تعداد صفحاتش قطور بود

ضمن اینکه سرباز به عنوان عامل دادگاه میتونه پرونده حمل کنه من که مسئول دفتر رئیس دادگاه خانواده بودم

دیگه چطوری برات توضیح بدم که بپذیری