خانواده برتر

لیلـــی زیر درخـــت انار نشســت

درخــت انار عاشـــق شد
گل داد… ســـرخ ســرخ
گل ها انار شـــد… داغ داغ

هر اناری هـــزار تا دانه داشــت

دانه هـــا عاشـــق بودنــد
دانه هـــا توی انار جـــا نمی شــدند
انار کوچــک بود…

دانه هـــا ترکیـــدند… انار ترک برداشــت

خون انار روی دســت لیلـــی چکـــید
لیلـــی انار ترک خورده را از شاخــه چید

مجنـــون به لیلـــی اش رسید

خدا گفت: راز رسیــــدن فقط همـــین بود
                   کافی است ....انار دلـــت ترک بخـــورد

_----------------_

با دکلمه رضا پیربادیان ؛ دوست داشتین بشنوین*

با اینظر پریسا موافق نیستم که می گوید:اگر ادعا میکنند عاشق همسرشون هستن (هستید) پس چرا پس از مرگ همسرشون (همسرتون) به دنبال ازدواج مجدد میرن ؟( میرید )؟
بنده عرض کنم :

ببینید عشق تا زمانی مطرحه که طرف زنده است.طرف که فوت کرد دیگر آنچنان معنا نداره طرف ازدواج بکنه یا خیر.هدف اینه تا طرف زنده است عاشقش باشی ولی وقتی فوت کرد دگیر برای معشوقت که فوت کرده مهم نیست چون او در عالمی دیگر است و...شما باز میتونی با کسی دیگر ازدواج کنی.اگر کسی ازدواج نکنه یعنی نفری دیگر که اکنون در قید حیاته و می تونه همسر جدید این اقا بشه از حق عشق محروم می کنه.طرف اگر راست میگه عاشقه تا زمانی که زنده است باهاش خوب باشه و عاشقش باشه خودش کافی است بعد مرگش پیشکش...ضمنا قرار نیست طرف که ازدواج مجدد کرد همسرشو فراموش نماید...

اَلمُریبُ اَبَدا عَلیلٌ؛

آدم بدبین، همیشه بیمار است.

تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص 72 ، ح 1066

کاملاااا موافقم..و همه ب مرور ب حرفات خواهند رسید...چیزی ب اسم عشق وجود نداره همش چرتوپرته....

منم مثل شما فکر میکنم 

بخاطر همین به خودم اجازه ی عاشق شدن نمیدم

نمیدونم چکار کنم

من فقط عشق این طوری را دوست دارم

البته دلم نمیخواد یکی با بی پولی من کنار یاد و تلاش میکنم شغل خوبی بدست بیارم و بعد اقدام به ازدواج و علاقه مند شدن به ی نفر بکنم

اما فقط میخوام ی دختر توی زندگیم باشه ( اما نمیدونم دختری که مثل من باشه هست )

اصلا عشق این مدلی را دوست دارم بقیه ش دروغه و فقط فرار تنهاییه و افراد ضعیف که میترسند

اگه هم خدایی نکرده اتفاقی بخواد برای همسرم بیفته کنارش باشم ( مثل یک پدر و مادر ) و فقط بخاطر منافع خودم نخوامش

از خدا زنهای بهشتی را هم نمیخوام و متنفرم از این دعاها

چطور با یکی باشم و بعد این چیزها را نعمت بدونم 

حالم بهم میخوره از این عشق ها

حالم گرفته شده

این پست مال چندسال پیشه و رفته رفته جامعه داره این افکار را پوچ و بیهوده میدونه و پسر و دخترهای الآن راحت به خودشون اجازه میدند عاشق بشند و فکر کنند به بقیه

کراش بذارند , اصلا هم میدونند ممکنه بهش نرسند و یا اصلا بهش نرسند اما اجازه میدند به خودشون که فکرشون درگیر باشه 

من چکار کنم این طوری ام ؟

کاملا باهاتون موافقم،از نظر من چیزی به اسم عشق وجود نداره،تمام آدما بر اساس نیازشون و برای رفع نیازشون به همدیگه ابراز عشق میکنن،در اصل نه تنها دارن به اون فرد بلکه دارن به خودشون هم دروغ میگن.از ازل سرشت انسان بر زندگی جمعی بوده،یعنی انسان برای رفع نیازهاش نیاز داره که درکنار دیگران باشه،پس ازدواج میکنه.بطور مثال:زن نیاز به توجه،محبت،حمایت مالی و... داره،درمقابل مرد نیاز به احترام،هم صحبت،رابطه جنسی و ... داره،اینجا یه معامله رخ میده،مرد در ازای رابطه ی جنسی که زن بهش میده،نیاز مالی زن رو برطرف میکنه.شما دیدی مردی رو که احترام،رابطه جنسی مورد نظر و یا هر نیاز دیگه ای که داره رو از طرف زنش دریافت نکنه بازم عاشق زنش باشه؟یا دیدید زنی رو که شوهرش اون رو کتک بزنه و مخارج زندگی رو تامین نکنه و بازم بگه عاشق همسرم هستم؟پس روابط فقط یک معامله هستن،یه داد و ستد دوطرفه.عشق بی قید و شرط مختص ذات خداونده،ما انسانها فقط برای قابل تحمل تر شدن از واژه عشق استفاده میکنیم

آفرین به نویسنده مطلب. 

واقعیت زندگی همینه. اراجیفی مثل عشق و عاشقی وجود نداره همه اینها حاصل از هورمون اکسی توسینه. کاملا درست گفتید که روابط دنیا بر اساس نیازها شکل میگیره.

اینکه میگین برگرده عقب و همزمان دو نفر ازش خواستگاری کنند و اون خانم به اونی که شرایط بهتری داره جواب مثبت میده چه ربطی به وجود نداشتن عشق داره اون مال وقتیه که هنوز رابطه عاطفی شکل نگرفته ولی اگه یه رابطه عاطفی شکل بگیره و جذاب تر و پولدارتری رو ببینه دیگه حتی از تو ذهن خانم رد نمیشه که این از شوهر من بهتره! اصلا این دو نفرو با هم مقایسه نمیکنه چون شوهرشو دوست داره. بعدم ارزش آدمها فقط به پول و قیافشون نیست. اون زمانی که برا هم میذارن، اون خاطره های مشترکی که با هم می‌سازن  ،اون لحظه های خوبی که با هم میسازن هم ارزش داره اون کارای کوچیکی که برا خوشحال کردن هم انجام میدن هم ارزش داره. 

برای همین درسته ممکنه صدها مرد جذاب‌تر وجود داشته باشه اما تو برآیند ارزش شوهرش براش خیلی بالاتره به خاطر همون مواردی که گفتم

چه انتظاری داشتید دقیقا؟

خب معلومه اون چیزی که شما و خیلی ها بهش میگن عشق یه هورمون ، یه هیجان و 

خلاصه یه چیز معمولی و اون طوری که توی کتاب ها و رمان ها تعریف کردند نیست...

اما خب آدما میتونن همدیگه رو دوست داشته باشند....عشق بین زن و شوهر هم که بهش اشاره کردید همینطوره...

یه زن و شوهر هم میتونند با رعایت انسانیت و انصاف و محبت با همدیگه دوست باشند...

خوب مشخصه که اون چیزی که آدما تو ذهن خودشون ساختن و هدف خودشون کردن اصلا وجود خارجی نداره....

اما خب تعهد،وفاداری،انسانیت و انصاف روابط رو پایدار نگه میداره.

درسته این عشقی که تعریف شده و میگن زندگی آدم رو زیر و رو  میکنه و آدم نمیتونه جلوش رو بگیره و ..... وجود نداره، ولی این به این معنی نیست که همه ی آدما وقتی یه آدم با شرایطی بهتر دیدن دلشون بلرزه...

بعضی از آدما اونقدر فهمیده و عاقل و با محبت هستند که ارزش وقت و محبتی دیگران براشون گذاشتن رو بدونن و نه از فقط از روی تعهد و ناچاری بلکه از صمیم قلب پای روابط خودشون می‌مونن و این هیچ ربطی به این عشق موهومی که خیلی از ماها گرفتارش 

میشیم یا بهتر بگم  برای جبران کمبود ها ،پیدا کردن یه انگیزه، پیدا کردن یه هدف یا .... خودمون رو گرفتارش میکنیم نداره...

اساسا همچین چیزی وجود نداره  و فیلم ها و رمان ها و داستان ها  و غیره که تو مغز ما فر کردن دروغه

عشق وجود داره اما مال صاحبشه نه هر چیز و هر کسی میدونی صاحب واقعیش کیه؟

خدا 

اینکه یک انسان به انسان دیگه ای ابراز علاقه میکنه اسمش دوست داشتنه نه عشق و این دوست داشتن فقط لولش فرق میکنه کم یا زیاد 

    غم مخور، دادرس عاشق مظلوم‌ خداست!

                 “ملک الشعرای بهار”

نوشته شده عشق وجود نداره 

درسته همین طوره وجود نداره.

نوشته شده انسان ها در طول زمان  عاشق انسان های مختلفی میشن.قضیه عاشق شدن نیست قضیه منفعت طلبیه شخصیه.از اون جایی که هیچ انسانی کامل نیست اینکه تو از بودن در کنار انسان های زیادی حس رضایت کنی کاملا طبیعیه اما خوب اینکه اسم عشق بذاری رو کنار انسان های مختلف بودن و حس رضایتی که داری این دروغه.

چرا احساس رضایت کردن کنار انسان های مختلف طبیعیه؟ به این دلیل که هیچ انسانی کامل نیست‌.

مثال میزنم.فرض کن من (خودمو مثال میزنم حوصله ی داستان ندارم) با دو تا مرد در ارتباط باشم در زندگیم.اولی فرد غیر حمایتگر با ظاهری معمولی اما به شدت خوش گذران و اجتماعی و بامزست طوری که من هر ساعتی که کنارش قرار دارم در حال خندیدن هستم و هر جا مسافرت میرم بهم خوش میگذره و دورم پر از آدم شده به خاطر روابط عمومی قویه اون.در واقع بامزه بودن اون به من منفعت روحی و اجتماعی میرسونه منو از تنهایی در میاره و من میام اسم این منفعت و لذت روحی و اجتماعی رو عشق میذارم اما عشق نیست من از کنار این آدم بودن لذت میبرم چون بامزه بودنش باعث شادی و نشاط منه‌ و منفعت میرسونه به من

حالا ممکنه با مرد دیگه ای وارد ارتباط شم که اصلا بامزه نیست کم حرف و خشکه از نظر ظاهری برتری داره به اولی و  شدیداً حمایتگر و محکم و منطقی و باهوشه.خوش گذرون و اجتماعی هم نیست شدیدا  ضد اجتماعه اما به شدت باهوشه و جدی و شجاع .به طوری که کنارش جرئت هر قدمی برداشتن رو داری جرئت حرف زدن رو داری و ترس معنای کمی داره و اون همیشه خونسرده و داد زدن و پرخاش تو کارش نیست.خوب کنار این آدم هم من حس رضایت دارم و با این آدم هم حال خواهم کرد.

حالا من عاشق کدومم؟ هیچ کدوم.

از کنار کدوم بودن احساس رضایت میکنم؟ از کنار هر دو بودن احساس رضایت دارم چون هر دو با توجه به خصوصیات اخلاقیه متفاوت خودشون به من منفعت های متفاوتی میرسونن و جنبه های مختلفی از روح منو تامین میکنن

با اولی میخندم شادم دوستای زیادی پیدا میکنم تنها نیستم غم و غصه ندارم چون هیچ مسئله ی جدی ای وجود نداره و انواع و اقسام تفریح ها رو میکنم

با دومی نمی‌ترسم ریسک می‌کنم به خاطر منطق بالاش به راحتی حرف میزنم و اظهار نظر میکنم و تو مشکلات خیالم راحته کنار یک فرد محکم و باهوش و منطقی راه حل پیدا میکنم و عبور می‌کنم از مشکلات و هیچ مشکلی به معنای فاجعه نیست کنارش آرامش دارم چون اهل داد و بیداد و دعوا نیست  اما خوب کنار اون با وجود حمایت شدیدی که میشم تفریح ندارم تنهام و خوش گذرانی هم در کار نیست و حوصلم سر می‌ره چون کم حرفه و انسان های دیگه هم جز خودش کنارم نیستن چون اجتماعی نیست.

امکان نداره مردی پیدا بشه که هم منو بخندونه هم حمایتگر و محکم باشه هیچ انسانی کامل نیست بنابراین کاملا طبیعیه من کنار مردهای مختلفی حس رضایت داشته باشم اما خوب مسلما اسم حس های مختلفی که من به مردهای مختلف دارم عشق نیست منفعت های متفاوت و خاصیه که بهم میرسه.

این فقط یک مثال بود.

پس دلیل داشتن چند همسر در طول عمر یا تمایل به افراد مختلف همون منفعت های متفاوتیه که بهمون میرسه و ما عاشق کسی نیستیم اما دلیلی نداره از اینکه منفعت های متفاوتی از انسان های مختلف بهمون میرسه و باعث میشه نسبت به اون انسان ها احساس رضایت پیدا کنیم خودمون رو سرزنش کنیم و گناه کار بدونیم اما خوب حق هم نداریم اسم های شیک و زیبا روی منفعت طلبی های خودمون بذاریم و دنبال تزیینات سانتی مانتال باشیم.

در آخر نوشته شده من به همه بدبینم.این یعنی خودبرتر بینی.انسان ها از نظر منفعت طلبیه شخصی با هم هیچ تفاوتی ندارن فقط بعضی هزینه های بیشتری واسه منفعت میدن بعضی ها هم ترسو هستن نمیخوان در راه منفعت هزینه بدن پس دلیلی نداره کسی بیاد به خاطر اینکه روابط بر اساس نیازها شکل گرفته بگه من به همه بدبینم چون این یعنی خودش رو مجزا از انسان در نظر گرفته و تافته ی جدا بافته می‌دونه و ما تافته ی جدا بافته تو قضیه ی منفعت طلبی و نیازها نداریم پس خود خاص پنداری و خود خوب پنداری بی دلیله.

سلام.

شاید مغز خیلی کار ها میتونه بکنه.

گاهی

مغز و طرز تفکر یه نفر تصمیم میگیره چه زندگی داشته باشه. 

گاهی مغز اجازه خیلی از رفتار ها رو نمیده.

به اناهید

شما میگید بحث منفعت طلبیه ولی نویسنده پست میگه بر اساس نیازهاشون. شما دقیقا همون حرف نویسنده رو تایید کردی ولی اینبار فقط با لفظ دیگه.

:::.چرا احساس رضایت کردن کنار انسان های مختلف طبیعیه؟ به این دلیل که هیچ انسانی کامل نیست‌.:::

اشتباه شما اینه که میگید احساس رضایت داشتن در کنار افراد دیگه به علت کامل نبودن انسان هاست.اصلا ربطی نداره. این لفاظی محسوب میشه. چون احساس رضایت داشتن به نیازهامون بر میگرده. در واقع این مورد در روانشاسی اثبات شدست. این جمله این که هیچ انسانی کامل نیست درسته ولی در مورد این گزاره صدق نمیکنه. چون به موارد غریزی انسان مربوط میشه. یک غریزه که وقتی بهش رسیدگی بشه و نیازش رفع بشه، ارضای پس از اون رو به دنبال داره. ولی فقدان ذاتی یک چیز که ارتباط دو سویه ای هم با اون نداره نمیتونه ارضا رو در پی داشته باشه. نیاز به آب با نوشیدن آب رفع میشه و ارضا میشه مثالی ساده از اونه. نیازهای انسان هم فقط فیزیکی نیست. انسان فقط غریزست. مثلا خود شما وقتی نظری در پست میکنی و در پی تحسین خودتون هستی. در واقع به نیاز تحسین غریزی خودت مبنی بر تحسین شدن پاسخ دادی. همین نیاز هم در موارد روزمره ما وجود داره و در فضای مجازی اعم از فیسبوک،اینستاگرام و سایت ها و وبلاگ های از قبیل خانواده برتر هم نمود پیدا میکنه. که شما هم مسثتثنی نیستی.در مورد مثالی که ذکر کردید، مورد اولی که عرض کردید فردی خوش گذران و خوش مشرب. شما در اون مثال فقط نیاز عاطفی خودتون رو بر آوورده کردید نه چیز بیشتر و نه چیز کمتر از اون. ما چیزی به عنوان منفعت عاطفی نداریم. نیاز غریزی عاطفی داریم. ما هیچ فرقی با حیوان نداریم با این تفاوت که حیوانی هستیم که کمی بیشتر سیر تکامل رو طی کرده. یعنی از دیگر حیوانات موجود در طبیعت، حیوانی تکامل یافته تر هستیم. در مثال اول شما به نیاز غریزی عاطفی خودتون جاب دادید و ارضا شدید. غرایز انسان هم ژنتیک ما نشات میگیره. در مثال دوم که ذکر کردید، مربوط به نیاز اجتماعی شماست. شما دقیقا صحبت های نویسنده پست رو تایید کردید ولی با عنوانی اشتباه به اسم منفعت نه نیاز. که این خودش اشتباه شما در درک علت و معلول داره. انسان حیوانی تکامل یافته بیشتر نیست. پس به غرایز یعنی نیازهاش جواب میده.

::.امکان نداره مردی پیدا بشه که هم منو بخندونه هم حمایتگر و محکم باشه هیچ انسانی کامل نیست بنابراین کاملا طبیعیه من کنار مردهای مختلفی حس رضایت داشته باشم اما خوب مسلما اسم حس های مختلفی که من به مردهای مختلف دارم عشق نیست منفعت های متفاوت و خاصیه که بهم میرسه.::

در دنیای طبیعت غیر ممکن امری غیرممکنه. شما سعی کنید دامنه ارتباطاتتون رو بیشتر کنید تا به نیازهاتون پساخ بدید. احتمالا چون با مردان محدودی مراوده داشتید که اینو میگید. روابط دوستی با جنس مخالفتون رو بیشتر کنید تا ببینید که امری که از لحاظ شما غیرممکنه در واقع غیر ممکنه و وجود داره. چون شما ندیده باشید دلیل بر نبودش نیست. و همونطور که قبلتر هم ذکر کردم درسته که انسان موجودی کامل نیست ولی در کامل نبودن بعضی فاکتورها نمیشه ارضای نیاز پیدا کرد چون اون گزاره در اصل وجود نداره. مثلا بزارید اینجوری بگم؛ شما اگر بهترین فیلم با رعایت کنتراست های تصویری رو در بهترین تلویزیون برای یک فرد کور بیارید چطور قراره نیاز ایشون رو برطرف کنه. البته این مثالی بود که خواستم درک کنید چرا که دقیق تر بخوایم نگاه کنیم می بینیم که از لحاظ فیزیولوژی مغز اون فرد دارای لوب های بینایی در قسمت عقب سر هست یعنی همون یک جفت لوب پس سری در انسان. ولی شما فقط به نبود محض و کامل نبودنش باید توجه کنید. که نبود محض یک چیزی نمیتونه ارضای یک نیاز رو در پی داشته باشه. پس تعبیر منفعت کاملا اشتباهه چراکه اساسا نیاز در انسان مطرحه. 

::.در آخر نوشته شده من به همه بدبینم.این یعنی خودبرتر بینی.انسان ها از نظر منفعت طلبیه شخصی با هم هیچ تفاوتی ندارن فقط بعضی هزینه های بیشتری واسه منفعت میدن بعضی ها هم ترسو هستن نمیخوان در راه منفعت هزینه بدن پس دلیلی نداره کسی بیاد به خاطر اینکه روابط بر اساس نیازها شکل گرفته بگه من به همه بدبینم چون این یعنی خودش رو مجزا از انسان در نظر گرفته و تافته ی جدا بافته می‌دونه و ما تافته ی جدا بافته تو قضیه ی منفعت طلبی و نیازها نداریم پس خود خاص پنداری و خود خوب پنداری بی دلیله.::

شما به نویسنده پست گفت که بدبینی ایشون خودبرتر بینیه. باز از گزاره ای بی ربط استفاده کردید. خودبرتر بینی یک نوع مرض روانیه که به معنی بهتر دیدن خودمون یک سر و گردن از بیشتر از دیگران که اغلب از خودکم بینی و کمبود عزت نفس نمود پیدا میکنه.یعنی از یک تفریط به یک افراط رسیده. ولی بدبینی یعنی اینکه همیشه به جنبه منفی امور توجه کنیم. یعنی همیشه به نیمه خالی لیوان توجه کنیم. شما چطور این دو مورد مجزا رو خواستید ادغام کنید ؟ این ها دو فاکتور منفک محسوب میشه و اصلا ربطی به هم دیگه ندارند. نویسنده پست گفته روابط اساسا بر پایه ی نیازها شکل میگیره که امری کاملا بدیهیه. ولی شما گفتید چون ذکر کرده من به همه بدبینم یعنی ایشون خودشون رو تافته جدابافته از همه دیده. خوب این خودبرتر بینی کجای حرف ایشون وجود داره ؟ کجای حرف ایشون ذکر شما من از همه بالاترم ؟ فقط به خاطر اینکه گفته من بدبینم ؟

بزارید باز به گزاره ها باز یه نگاهی بندازیم :

خودبرتر بینی :یک نوع مرض روانی که به معنی بهتر دیدن خودمون به اندازه یک سر و گردن بیشتر از دیگران که اغلب از خودکم بینی و کمبود عزت نفس نمود پیدا میکنه

بدبینی : توجه به جنبه منفی امور یا دیدن فقط نیمه خالی لیوان.

کما اینکه به وفور بدبینی نویسنده در کامنت هاشون مشهوده. حال چطور سعی بر ادغام و ارتباط بی مورد این دو فاکتور دارید. به دیگران برچسب نزنید اون هم زمانی که خودشون هم چنین حرفی رو نزدن. خوب شد که حرف های نویسنده پست موجوده.

و در آخر اینکه من هم با حرف های نویسنده پست موافق هستم. تمام امور و روابط در دنیا بر اساس نیازها شکل میگیره. نیاز به تحسین شدن. نیاز جنسی. نیاز عاطفی. نیاز به دیده شدن. نیاز به درک شدن و هزاران نیاز دیگه.

عشق یه واژه مسخرس... همش هرمونه روش اسم عشق گذاشتن 

به آناهید

با کامنتت موافقم، خیلی خوب بود.

یک زمانی انسان ها فکر می کردند رعد و برق خشم خدایان است .ولی امروزه می دانیم رعد و برق دلیل دیگری دارد .
اینکه فهم ما از علت رعد و برق تغییر کرده دلیل بر این نمی شود که خود رعد و برق را نفی کنیم .
اینکه نوروساینس باعث شده فهم ما از علت عشق تغییر کند دلیل بر نفی عشق نمی شود .
دومین مسئله ای باید توجه شود این است که ساینس برای تبیین مسائل تقلیل گرایانه برخورد می کند خود همین تقلیل گرایی در فیلسوفان علم جای اختلاف نظر دارد .خیلی موارد تقلیل گرایی باعث خطای دانشمندان از فهم یک پدیده شده ولی فعلا چاره جز تقلیل گرایی برای فاهمه محدود بشر نیست .پس نمی توانیم پدیده عشق را صرفا به چند هورمون تقلیل دهیم .
مسئله خیلی مهم بعدی این هست که چرا برای با ارزش دانستن یک پدیده حتما باید دلیل ماورایی و روحانی برای آن متصور شویم .اگر عشق و اخلاقیات حاصل شعبده بازی مغز مادی ما هم باشد دلیل بر بی ارزش بودن آن ها نیست .و دلیل بر این نمی شود علافه و احساسات ما نسبت به یکدیگر لذت بخش نباشد.
اگر عشق نبود و انسان ها به هم عشق نمی ورزیدند حیات بشر هم از بین می رفت .نمی گویم حیات با ارزش تر از قضاوت های ذهنی انسان است .چون خود ارزش گذاری زندگی هم در دنیای خارج از ذهن بی معنی است .
اما حیات مقدم بر ذهنِ اعتبار دهنده انسان است .و اگر حیات نبود انسان نمی توانست چیزی را معتبر کند .

 

سلام اقای اسکیزوئید 

الان که هستید خیلی بی مقدمه ازتون یک سوال دارم خیلی مهمه

کارکتر ریموند ردینگتون در سریال black list چه تایپی داره؟؟

ببینید بله انسانها به طور ذاتی دنبال ارضای نیازهای خودشه این ویژگی همه ماست 

و کسی نمی تونه ادعا کنه من مبرا هستم . اینکه ریشه عشق در ارضای غریزه جنسی است و انتها ش هم همین طور باز هم درسته 

یعنی اول و ابتدا عشق براساس فعل و انفعالات شیمیایی مغزی ماست تا این جا وضعیت همه انسانها مشابه هم هست . 

اما بعد از این وضعیت ، منظور حالت ایجاد شده در مغز هرفرد 

هرکس چه برخوردی با این ماجرا داره مهمه 

اینجا وجه تمایز انسانها نمود پیدا می‌کنه هرکس براساس تجربیات خواسته ها و نیاز ها و تربیت خانوادگی و محیط حتی آرزوهایش و تفکرش + هوش هم آی کیو هم ای کیو برخورد می کنه . 

مثلا ممکن این سوال برای شما این سوال پیش بیاید چرا من نوعی بین چند نفر با شرایط تقریبا یکسان به یک شخص خاص گرایش دارم ؟!

ویا اینکه چرا عاشق این خانم یا این آقا شدم 

پاسخش مشخص براساس کیستی و چیستی خود ماست 

و عیناً همون فرد .

واین جمله از نظر من غبطه من رو بخاطر خودم بخواه 

خوب عزیزان آیا چهره و ظاهر تحصیلات و موقعیت اجتماعی و فرهنگی و اخلاق هر فرد چیزی جدا از اوست ؟!

پاسخ ، مسلما نه 

پس نباید جبهه گرفت این فرد بخاطر ظاهر من جذبم شده 

خب اولا ظاهر اولین چیزی که جلب توجه می کنه برای همه استثنا هم نداریم و اینکه ظاهر من از من جدا نیست ‌ .

البته داخل پرانتز عرض می کنم اگر این کشش و میل در ما نبود حیات بشر نابود میشد .

پس سخت نگیرید و غز نزنید.و نکته آخر هر کسی براساس سفر زندگیش به نفر رو انتخاب می کنه که همون برداشت ، خواسته ها و نیاز هاست . 

واین ها جمله مزخرف هیچ کس عشق اول نمیشه غلط محضه 

چه بسا عشق دوم بسیار با سازگاری بیشتر داشته باشه و مارو به آرامش برسونه.

با آرزوی آرامش برای همه.

به اسکیز وئید

پیشرفت علم باعث شده که انسان نسبت به جهلش و تصورات اشتباهش بیشتر اطلاع پیدا کنه و هربار نسبت به گذشته از جهلش کمتر کنه. میدونیم که جهل انسان زیاده ولی با این وجود، حذف یکی از جهالت های انسان هم خودش چیز کمی نیست.. برای این مورد یعنی مفهوم "عشق"، علم در واقع داره ماهیت اصلی چیزی که بهش میگید عشق رو به ما نشون میده. و بعد از اطلاع نباید تصورات فانتزی گذشته رو نسبت بهش پی بگیریم.

اگر می بینید که عشق اینقدر بین مردم زبانزد شده، به خاطر جهل افراد گذشته نسبت به این مفهوم بوده و همچنین تلاش هنرمندان، شاعران و نمایشنامه نویسان بوده که تا تونستند به این جهل، تقدس دادند. ولی امروزه دانشمندان مفهوم "عشق" رو تا تونستند به خوبی به چالش کشیدند. که این نقطه قوت پیشرفت علم بشریه.نگاهی علم گرا و همچنین واقع گرایانه به ما نشون میده که فقط ما با فعل و انفعالات هورمونی سر و کار داریم. 

 عشق یه رفتار ژنتیکیه  حاصل از هورمونه که با یادگیری همراهه چون تغییر و اصلاح میشه که با نگاه به هر انسان با دیدن برخورد های متفاوت اونها نسبت به این پدیده قابل درک هست.عوامل فرهنگی و اجتماعی و یادگیری نقش زیادی در شکل گیری این رفتار غریزی دارند. اینکه ما چه کسی رودر گذشته دوست داشتیم ، تعیین کننده مهمی در توانایی ما  برای عاشق شدن در هر لحظه از آینده هست. چون یک رفتار غریزی و تابع ژن هست که با یادگیری همراه بوده.و در ادامه اینکه حیوانات از جمله انسان ها از تجربیات جنسی و اجتماعی خودشون یاد میگیرند. 

نوروساینس ماهیت واقعی عشق رو به ما نشون داده و ما رو از حهل خودمون فاصله داده. در واقع تقلیل گرایی صورت نگرفته بلکه تحلیل صورت گرفته. تقلیل گرایی یعنی کاهش بار ارزشی یک پدیده ولی تحلیل یک مطلب یعنی نگاه با جزییات به همه جوانب یک مطلب جهت نتیجه گیری صحیح همراه با فهم در یک پدیده. 

اشارات ما به هورمونی بودن پدیده "عشق" باعث میشه به خزعبلات دامن نزنیم و نگاه درست به این پدیده و کلا هر پدیده در انسان داشته باشیم. این یک نیاز بیشتر نیست که شناخت اون باعث میشه که بشه خوب مدیریتش کرد. مثل دیگر رفتارهای انسانی. وقتی میگیم که عشق فقط هورمونه، هم ما رو از فانتزی های غیرعقلانی دور میکنه و هم به ما فرصتی میده که یاد بگیریم چطور با این پدیده برخورد کنیم. همونطور که نیازهای دیگه رو در انسان شناسایی میکنیم و با برخوردی منطقی اون مانع رو رفع می کنیم.

عشق وجود داره نمونه های زیادی از عشق واقعی تو دنیا وجود داشته نمونه بارز و معروفش پرنس هری و مگان مارکل !! این دوتارو مثال زدم چون سلبریتی هستن و اگه بخوای میتونی راحت اسمشونو سرچ بزنی و بفهمی چیزی که میگم واقعیه نه داستانی که از خودم در بیارم طرف پرنسه ولی با یه خانوم غیر اشرافی ازدواج کرد ملکه الیزابت بهش گفت یا باید با یه دختر اشرافی ازدواج کنه یا از سلطنت بر کنار میشه اونم رفت و کنار گذاشتنو انتخاب کرد!!! توجه کن که از همه چیزش گذشت به خاطر عشقش!! حالا اگه یه نفر دیگه بود حاضر میشد از تاج و تخت و القاب و مقام به این راحتی بگذره بگه همش ارزونیه خودتون نخواستیم؟؟ مسلما نه فقط عشق همچین قدرتی داره که به طرف اراده ای بده تا این همه آپشن رو کنار بزاره الان یک ساله بچه دار هم شدن و خیلی هم خوشبختن....

اونایی که میگن عشق وجود نداره یا فقط دنبال رابطه هستن یا پول و..(هدف خودشون اشتباهه دنبال منفعت هستن نه عشق) یا تا به حال هیچکس اونجوری که باید بهشون توجه نکرده و همراهشون نبوده هیچکس نگرانشون نبوده هیچ وقت احساس نکردن صد در صد برای کسی مهمن (به غیر پدر مادر) یا شاید هم بهشون خیانت شده و برای همین دیدگاهشون منفی شده شاید اونقدر اعتماد به نفس ندارن که فکر کنن یه روزی آدمه موردعلاقه یه نفر بشن هزار دلیل وجود داره

در کل حتی منی که ادم سرد مزاج و بی اعتمادی هستم هم یک بار عشقو بدجور تجربه کردم جوری که رفتارم با اون شخص 360 درجه تغییر کرد و کلا برای اون شدم یه ادمه دیگه چون واقعا همونی بود که حتی بدون اینکه حرف بزنم حال درونمو میفهمید .... تا حالا با اینکه خیلی هارو بهتر ازون دیدم هیچ وقت حتی فکرشم از ذهنم نگذشت که با طرف بهم بزنم برم با اونا ...چون نمیشه عشق نمیزاره چرتکه بندازی و دنبال منفعت و سود بیشتر باشی

سلام 

  استفاده لغوی ما از عشق اشتباهه .

  عشق. از عشقه گرفته شده‌است و آن گیاهی بدون ریشه است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را، خُشک و زردرو می‌کند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند. عشق را در لغت افراط در دوست داشتن و محبت تام معنی کرده‌اند. 

    عشق صوری درخت جسم صاحبش را خشک و زرد می کند🙂 یعنی عشقی که حقیقی نباشد چیزی جز درد نیست . 

  عشق معنوی بیخ درخت هستی عاشق را خشک سازد و اورا از خود بمیراند 🙂این همان مرحله آخر است که در عرفان به فنا فی الله نامیده می شود.

  محب تام یا افراط در دوست داشتن  یعنی چی ؟ مگه محبت نصفه هم داریم؟

 در کل عشق لغتی که برای ارتباط خدا و بنده کاربرد دارد نه فرد و فرد چوون محبت تامی تحقق نمیابد . 

   ارتباط انسان ها به قول آناهید رابطه که بر مبنای سود و زیان است .

 البته  اعتقاد دارم  محبت بین انسان از محبت خدا ناشی میشود و شخصی فردی را دوست دارد به خاطر اینکه توانسته پرتوی از خدارا در آن شخص ببیند ( تمام مخلوقات  آیاتی از وجود خدا هستیم  )

  مورد بعدی تفاوت بین دوست داشتن و هوس و تنفر  است .

  بقیه را دوستان اشاره کردند

 موفق باشید 

.

 به w.n.v

نمی‌دونم واقعا خوش بخالتون 

بدون که شما چیزی بگید حالتون رو درک می‌کرده.

واقعا چه طور ممکنه؟

بنظرم داری اغراق می کنه 

حتما با شما خیلی مراورده داشته شما رو خیلی خوب می‌شناخته 

یا اینکه معجزه گر بوده 

بهتر نیست خیلی تخیلی به ماجرای عشق نگاه کنیم 

دیدیم افرادی که درک بالایی دارن ولی در این حد بزرگنمایه 

من حدس میزنم این آدم نیاز شما که همون درک شدن و همدلی رو خوب بلد بود 

یا احیانا شرایط مشابه شما رو داشته 

عشق وجود داره وقتی دوست داشتن متقابل ( زندگی مشترک ) به طور قلبی و منطقی و حسی در طی زمان مثل یک نهال کاشته باشه و ازش مراقبت بشه تبدیل به عشق می شه .

اوایل اشنایی من و همسرم ، مادر ایشون به دلیل سن من و ترس از بچه دار نشدن و خیلی مسایل دیگه زیاد راضی نبود البته دلیل منطقی و قانع کننده هم برای مخالفت نداشت همسر من روی حرف ش ایستاد

میزان مهریه خیلی چکش کاری شد به طوری که واقعا به من برخورد و ناراحت شدم فردای اون روز ایشون یه دسته گل بزرگ گرفت و اومد دنبال من و ازم دلجویی کرد که تقصیری نداشته کار رو به بزرگترها واگذار کرده و چیزی نگفته تا من رو از دست نده

برای اینکه تهیه جهیزیه به خانواده من فشار نیاره با پدرم صحبت کرد که فقط ضروریات رو بخریم و هرچی که ایشون از وسایل زندگی مجردی رو داشت نخریدم

به من گفت به من سخت نگرفتی در مراسم. پدرت هم به من سخت نگرفت ازم انتظار زیادی نداشت خدا خودش خیرش بده خدا ازش راضی باشه

گفت امانت پدرت دست من هستی بهش قول دادم شاد و خوشبخت زندگی کنی

در تمام این سالها با تمام وجود سعی کرد به قول ش عمل کنه 

من هم خیلی تغییر کردم حتی بعضی همکارام و دوستان صمیمی م هم می گن چقدر تغییر کردی چقدر آروم و شاد و منعطف و صبور شدی . خواهرم گفت مگه نمی بینی یه درخششی در چشمان هر دوتون به وجود اومده که قبلا نبود اون بی رنگ ی که در چشمات بود دیگه نیست این رو  دیگران می بینند و حس می کنند ولی خودتون متوجه نمی شید. 

کارت عروسی مون رو قاب کرده داخل البوم و گاهی زمزمه می کنه :

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیاندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

عشق وجود نداره  هست ولی  عشق یه دختر به پسر  شاید  ۹۰ درصدش واقعی نیست ولی عشق به خدا به بنده عشق پدرو مادر به فرزندانشان مخصوصا مادر به فرزند ۹۰ درصد واقعیه ده درصد  هم برای والدین بی مسولیت کنار گذاشتم   اما عشق زن و مرد  واقعی  نیست مخصوصا الان تو این دوره  اگر همین الان بگن همه زوج ها مجاز هستند از هم طلاق بگیرن بالغ بر ۹۹ درصد از هم طلاق میگیرن

به نظر من 

وجود داره 

اما چون از عقایدم برای بقیه صحبت نمیکنم ، سکوت میکنم 

اینطور ک از متن برمیاد ، از همه به عشق محتاج ترید 

کسی ک عشق رو ( به طور کلی هر چیزی رو ) انکار میکنه ، در ناخودآگاه بیشتر بهش فکر میکنه ، و بیشتر براش مهمه 

ضدیت با موضوعی مساوی  با نیاز و ابهت اون موضوع در ذهن شماست

از نظر علمی عشق وجود نداره دیگه بحثی درش نیست.

امروز پرنده ای رو دیدم که در آینه خودش رو میدید و به خودش نوک میزد و در واقع خودش رو دشمن میدید

داخل همین سایت اختلاف و درگیری بین دو فرد به وجود اومد که طبق گفته های خودشون حتی گروه خونیشون هم مشابه بوده و تیپ شخصیتی و.. شون. تصور کن ی فرد کاملا مشابه با شما با همون فیژگی های ذهنی و فیزیکی و روحی وجود داشته باشه...

ی جمله ای بود که میگفت اغلب آدما از خودشون هم خوششون نمیاد چه برسه بقیه و تو دنبال اینی بقیه ازت خوششون بیاد؟!

عشق ، بدون چشم تیکه پاره آش و لاش آواز سحر میخوندم...

در ماورای این جنگ های مدام برای ارضای امیال ، در ماورای تمام باور ها ، در ماورای تمام استدلال های چوبین در ماورای تمام شک ها به همه چیز حتی وجود(دکارت استدلال کرد که شک کردم و لازمه شک اندیشیدنه و لازمه اندیشیدن وجود داشتن پس هستم ، آنتی تزش میتونه این باشه که خیلی از ستارگانی که ما میبینیم در واقع میلیون ها سال پیش مردن و فقط نورشون داره به ما میرسه ، شاید ما هم افکارمون داره نقش میبنده و نیستیم...) ، در ماورای درد ها و رنج ها ، در ماورای این توهم های «من» ، در ماورای صداهای ذهن ، در ماورای حال و آینده و گذشته ، در ماورای تمام پوچی ها

تنها عشقه که هست مثل خدا.

اشتباه نکنید ، خدا یا عشق وجود ندارند بلکه وجود از آن اونهاست.

خدا هست یا نیست؟خدا میتواند خودش را از خدایی خلع کند یا نه؟ اگر نمیتواند پس خدا نیست چون بر هر کاری توانا نیست و اگر میتواند... وعده بهشت یا تنبیه جهنم؟ سود آینده و یا ضرر آینده؟ سود و زیان؟ چه تضمینی وجود داره که خداوند نزنه زیر تمام وعده هاش و شما و ما هیچ قدرتی برای تغییرش نداریم برای مقابله با خدای بت قدر قدرت ذهن تو ، صلاح کار کجا و من خراب کجا

عشق وجود داره؟ هم آره هم نه ، نه آره نه نه.

خاکستریه ، این یعنی رنگ واقعیت که آیینه ها بازتاب میدهند پس آینه رو بشکن ، آینه باید بی جیوه بشه ، شیشه بشه ، بازتابو ببازه ، مرگ رو بکشه.

بسیار عجیبه که انسانها دیگر عشقو نه تنها منکر میشن بلکه از یاد هم برده اند.

هی تو ، در شکم مادرت بی هیچ رنج و جنگ و تلاشی سرشار از زندگی بودی ، کودکیتو فراموش کردی؟ داعم به خودت رنج ها رو یاد آور میشی تا با این توهم زرنگ بازی و حیلت از رنج های بیشتر بکاهی اما...

حیلت رها کن ، منطقو رها کن ، سقوط کن به عمق ، رها شو.

از ترسهات عبور کن ، درد ها و رنجها و اشکهاتو در آغوش بکش ، اونها بخاطر تو هستن ، سیاهی های چشمانم را بنگر ، تاریکی های جهان در چشمان من است ، سفیدی های چشمانم را بنگر ، انوار جهاندر چشمان من است ، چشم فرو بندم ، جهانی در خاموشی فرو میرود.

واقعیت پوچ و همچون برهوته ، مثل هادس ، هیچ ثباتی نیست ، مرگِ مرگ.

یعنی مرگ باور به مرگ ، شک بلیط دیدن منظره ست. عدم قطعیت تمامی گزاره ها.

تمام استدلال ها زیر مجموعه ای از «باید» ، «مثل» ، «فرق میکنه» هستند.

در واقع با توهمی از تجربه گذشته ، همانند سازی میکنند آینده یا حال رو در حالی که همه چیز در حال تغییره(احتمالا ذهنتون میگه که همین فرض و گزاره نیز تغییر میکنه پس صادق نیست و درست میگه و اصراری برای انتقال مفهوم یا چیز دیگری نیست)

درد هاتو در آغوش بکش ، مرگ رو در آغوش بکش ، موتوا قبل ان تموت شو ، تویی نیست ، تو همیشه بودی و خواهی بود.

پرسشی دارم از دانشمندان مجلس ، شما احمق نیستید که نقد رو ول میکنید و حواله آینده ای موهوم رو نسیه میگیرید؟شاید خورشید از فردا نتابید و سینه نفس نکشید و جای خواب و واقعیت عچض شد و یا شاید از خواب دیگر بیدار نشدی و خواب تو واقعیت تو شد. چه غم انگیزه حال کسی که به دیگران خوبی یا بدی میکنه به نیت آینده.

در مورد عشق بین زن و مرد ، میل و نیاز که عاقلانه نیست ای عاقلان. حتما پی بردید که از پس هر میل و نیازی ، علف هرز امیال دیگه میرویه ، هر دختری طراوتی داره که رو به افول میره و تمام میشه و هر مردی قدرتی داره که به پایان میرسه. میل و نیاز و رابطه جنسی بدون عشق شبیه شوخی ای بیش نمیمونه. نفس بکش ، هاااا ، میلت بود ، ارضا شد ، تمام و همین.

البته درد و رنج شما قابل درکه ، میخواهید با چهارچوب دادن به باورهاتون از ضربه خوردن و درد بیشتر جلوگیری کنید و همیشه حالت آماده باش باشید در حالیکه همین توهم تنها دردتونو بیشتر میکنه تا جاییکه از پی درد بیشتر میرید برای نابودی همه چیز که توهمیست باطل ، خودتو نابود کن تا بفهمی نابودی ای در کار نیست و البته ذهن میگه که از کجا معلوم ، از شک ها عبور کن تا به ایمان برسی.

ذهنتو رها کن ، نهایت ذهن اینه که میگه اگه من وجود نداشتم ، آیا این مرد یا زن باز هم عاشق من بود؟! از نقص ظاهر و پول و... که دیگه صرف نظر میکنیم. رها کن چترتو اسارتت بسه.

هر استدلالی ، استدلالی برخلافش داره(حتی همین استدلال) چون گذشته رو شک میکنی درش و میگی تا الان اینطوری بوده شاید تغییر کرد و این میشه امید ، تو باید هم نامید باشی و هم امیدوار و هم ناامید نباشی و هم امیدوارم نباشی و هم باید نباشی و هم نباید باشی.

فرض کن نه زبانی برای اندیشه و استدلال داری و نه چشم و گوش و حواس ، در نهایت ازت چی میمونه؟ اوون تویی ، خودت را بشناس نه توهم خودت که میدونی احساساتت میان و میرن و ثابت نیستن و باورهات و افکارت هم میان و میرن و حواس و لذات و رنج هات و جثه کودکیت و نهیفی پیریت و قوت جوانیت.

انقدر خودت رو سفت و محکم نگیر ، همه چیزو میخوای کنترل و پیش بینی و بشناسی تا در نهایت کنترل و پیش بینی کنی و در نهایت شکست میخوری ، کنکور قبول میشی ، ازدواج میاد پیش روت ، ازدواج میکنی دغدغه فرزند ، کرونا درمان بشه طاعون جدید میاد و.. ،رها شو از بند ها و اسارت هایی که برای خودت و بقیه رقم زدی ، زندونیا ، زندونبان زندونیای زندونبان زندونیاین.

دنبال قدرتی؟ با آیندگانی که هستن ولی نیستن مبارزه کن اونا قطعا ازت قوی ترن و قطعا قوی تر نیستن .

جنون رو با رضایت بپذیر.

و در نهایت هیچ چیزی جز عشق وجود نداره حتی وجود.

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن شناس نهی ای جان من خطا اینجاست

به حامد کاملا موافقم همه درگیر نیاز هاشون هستن البته برای من چندان مهم نیست ولی خوب مرد ها اول با چشم عاشق میشن دیگه بعضی زن ها هم که دیگه بدتر...

می دونید یک سری تغییرات هورمونی اسمش را می زارن عشق🤣🤣🤣

عشق واقعی فقط عشق به خدا و اهل بیت و خانواده و عشق به خودم😍

تمام

سلام به همگی 

چرا از انسان انتظار داریم، خلاف چیزی  که خلق شده و طراحی شده رفتار کنه؟

چرا فکر می کنیم، اگه انسان برای برطرف کردن نیازهاش که خدا در وجودش قرار داده، تلاش کنه، کارش اشتباهه؟

مجموعه ای از نیازهای انسان، که تفکیکش هم به نظرم کار درستی نیست، در کنار یه  جنس مخالف، برطرف میشه، که برطرف نشدنش هم در بلند مدت باعث آسیب میشه. 

انسان جوری طراحی شده که، احساسات و عواطف و خلقیاتش با واسطه هورمون و انتقال دهنده های عصبی بروز پیدا میکنه و این به هیچ وجه به معنای بد و منفور بودن اون احساسات نیست. 

دوستانی که عشق مادر به فرزند رو مثال زدند، به نظرتون، هورمون ها، تو این عشق هیچ نقشی ندارند؟! 

چی باعث میشه یه مادر، شدیدترین و سخت ترین درد فیزیولوژیک (و نه تروما و بیماری) رو تحمل کنه و ازش لذت ببره؟ 

چی باعث میشه با وجود اون همه درد، بلافاصله بعد از تولد فرزند، لبخند رضایت و شادی داشته باشه و یکی از زیباترین صحنه های هستی رو خلق کنه؟ 

چی باعث میشه اون همه درد و رنج رو فراموش کنه و برای فرزند بعدی اقدام کنه؟!

چی  باعث میشه سختی کشیدن برای فرزندش براش لذت بخش باشه؟؟

چی باعت میشه،  حتی رفتار پدر ها هم بعد فرزند دار شدن تغییر کنه و کمتر به خودشون فکر کنن؟  

فکر میکنین چیزی غیر از هورمون، باعث این کارها میشه؟!! 

پس اینکه میگیم، چون عشق ناشی از هورمونه پس واقعیت نداره، حرف درستی نمیتونه باشه، 

اما، نظر شخصیم اینه که، هر چیز درست و مفیدی اگه بدون چهار چوب و حد و مرز باشه، اون کارکرد مفیدش رو نداره و نمیتونه باعث آرامش بشه، 

 عشقی که باعث زیر پاگذاشتن اخلاق بشه،

عشقی که باعث بشه انسان، در پیشگاه خدا مرتکب گناه بشه،  

عشق یک طرفه و افراطی ، که باعث تحقیر خود ادم بشه، 

باعث بشه، فرد خودش رو نادیده بگیره، غرورش رو برای فردی که ارزشش نداره زیر پا بذاره، هیچ فایده ای نداره. 

 نمونه ش رو تو این پست قدیمی، به شدت حرص درآر بخونید! 

https://khbartar.blog.ir/post/1637

یه مورد رو هم خانم اناهید در مورد منفعت طلب بودن انسان گفتن، در حالت کلی حرف اشتباهی نیست، 

همه ما، بدون استثنا منفعت طلب هستیم، همه تلاش می‌کنیم در هر حیطه ای، بهترین ها رو بدست بیاریم، 

اما چیزی که باعث تفاوت آدم ها باهم میشه تعریف منفعت و بهترینه،  

یه نفر میگه من لذت و خوشی در لحظه رو به هر قیمتی، حتی به قیمت آسیب به دیگران، به قیمت زیر پا گذاشتن اخلاق ترجیح میدم، 

یکی ممکنه، خوشی لحظه ای رو به امید به دست آوردن، یه لذت بالاتر، در آینده کنار بذاره،

یکی ممکنه منفعت و بهترین رو در، رعایت اخلاق ببینه،یه نفر منفعت رو در رضایت خداوند ببینه،

کسی که همچین دیدی داره، نه فقط تو متاهلی، حتی تو مجردی هم، مراقب چشمش،قلبش و احساساتش هست و  حتی تو دلش هم، (به قول نویسنده پست)  به نامحرمی نمیگه وای چه جذابه!!  

پس همه ما منفعت طلب هستیم، حتی کسی که به انتخاب خودش، جونش رو در راه خدا میده، برای یه سود بزرگتر و یه لذت غیر قابل وصف ، از لذت زندگی کردن  میگذره.  

سلام ؛کی میگه که عشق وجود نداره ؛بزارید من داستان زندگی خودمو تعریف کنم؛من خودم ۲۰ساله پیش عاشق یه پسره شدم که هم دانشگاهیم بود ؛به مدت دوسال باهم دوست بودیم ؛خیلی همو دوست داشتیم ولی انگار دست روزگار خواست ما به هم نرسیم ؛وقتی که اومد خاستگاریم دقیقه ۹۰که اصلا دوتایی مون فکرشم نمیکردیم جداشیم ؛منجر به جدایی شد؛باورم نمیشد که به این راحتی تموم شد ؛بعد از این رابطه من داغون شدم ؛هر کاری کردم فراموشش کنم نشد که نشد ؛عینه یه جسد متحرک بودم ؛ولی بعدش یک سال که گذشت یه نفر دیگه اومد که خدا آوردش توی زندگیم که الان همسرمه ؛باعث شد فراموشش کنم؛ اونم میدونی داغون شدم تا فراموشش کردم؛کی گفته عشق وجود نداره ؛میدونید من چطور شده بودم ؛تا۵سال اوله زندگیم با شوهرم ؛اینقدر ضربه عشقی شدیدی خورده بودم که احساس میکردم از نظر حسی روز به روز دارم سرد میشم هم حسی وهم جنسی؛دست خودم نبود فیزیولوژی بدنم اینطور شده بود ؛طوریکه احساس میکردم به جنس مخالف هیچ حسی ندارم ؛این شکست عشقی باعث شده بود هورمون های بدنم بهم بخوره وباعث بشه من روز به روز بدتر بشم تا بعد از ۵سال بعد از ازدواج ؛زمانیکه میخاستم بچه دار بشم ؛فهمیدم یه کیست خطرناک که در آینده منو مبتلا به سرطان کیست تخمدان میکنه ؛شدم ؛اینو گفتم که بفهمید که عشق با بدن من وهورمون های بدن من رو چطور بهم ریخت که من داشتم مبتلا به سرطان تخمدان میشدم اگر ادامه پیدا می‌کرد ؛پس هر کسی که میگه عشق نیست دروغه ؛عشق با همه چیز آدم بازی میکنه ؛ویه حسی هست که شاید فقط ۲۰درصد آدما بتونن واقعا حسش کنن؛

از نظر من عشق یک مدل دیوانگیه که از نظر اجتماعی پذیرفته شدست. همین نه بیشتر.

از نظر من علت عشق در یک کلام یعنی تمایل برای بقا خلاصه میشه و ماهیتی کاملا شیمیایی داره.

یعنی شما شخصی رو میبینی و ناخوداگاه شما اون شخص رو مناسب برای تولید مثل و بقای شما میدونه. این میشه عشق .

عشق مادری هم همینطور. در واقع مادر با ترشح هورمون اکسی توسین بسیار وابسته بچش میشه تا با مراقبت از اون بقا تضمین بشه.

چیزی که ازش به عنوان عشق پاک و مقدس یاد میشه در واقع برنامه ریزی طبیعت برای بقای نسله.

عشق وجود نداره. طبق نظر پژوهشگران تاثیر این هورمون نهایتش سه ساله.

لینک منبع داخلی خبر رو میذارم :

عشق یا تنفر خالص مال بچه هاست...

بچه ها اگه عاشق یه نفر بشن خالصانه عاشق میشن و غیر از عشق چیزی نیست...

اگه بخوان متنفر بشن از ته دل حالشون ازتون بهم میخوره..

دیگه فکرشون چیزی از منافع و ترس و هوس نیست.

#بدیهیات

به دلارام OO 

والا من خودمم هنوز باورم نمیشه بعد اون دوره بد بینی و عدم اعتماد به زمین و زمان یهویی چطور همچین آدمی وارد زندگیم شد .. چه برسه به شما

اینو بدون اصلا اغراق نکردم کنارش صددرصد ارامش دارم اون اوایل مقاومت میکردم در برابرش میگفتم اینم مثل بقیه اس زفتارای بچگانه بروز میدادم از خودم تا ازم فاصله بگیره میخواستم به خودم و خودش ثابت کنم مثل بقیه ای نقش بازی میکنی فرقی نداری!! ولی نکته جالب اینه بعد یک سال چزوندنش ذره ای رفتارش باهام تغییری نکرد بی خیال نمیشد هر کی دیگه بود میگفت برو بابا اصلا نخواستیم میریم با یکی دیگه آخه اکثر اونایی که دورم میومدن دقیقا همینجوری از میدون به در میشدن این نشد 😂😂 ازین آدما کم پیدا میشه کاش همه همچین چیزی رو تجربه میکردن بعد دیگه اینقدر راحت نمیگفتن نه وجود نداره همش هورمونه همش قصه اس 

عجب طرز فکرایی

اصلا خیلی واضحه نمی دونم چه توضیحی بدم

من که فکر نمی کنم وقتی عاشق شدم با دیدن یه گزینه ی بهتر دلم بلرزه

چون با این اولی خاطره دارم

براش هزینه کردم

اون منو با تمام کمالات و نواقصم پذیرفته

بهش عادت کردم باهاش راحتم خو گرفتم

منو دوستم داره 

دیگه حوصله و وقت و انرژی برای آدم جدیدو ندارم

و و و 

اصلا فکر نکنم دیگه گزینه های بهترو ببینم چشممو به روشون می بندم

و اینی که الان دارم به نظرم بهترین میاد

نمی دونم شایدم از بی تجربگیم باشه

چی بگم والا

دوباره سلام.
ادامه حرف هام😊

عشق وجود داره. و یا شاید وجود داشته.
این که ما اون رو درون خودمون نمیبینیم و یا نداریم. دلیل بر این نیست که اون رو رد کنیم.

حالا یه مثال خییییلی خوب براتون میزنم تا باور کنید.🤭
مثلا این که ما بچه های خوب خانواده برتر داره شاید کم کم  نسلمون منقرض میشه و خب و دلیل بر این نیست که مثلا نسل های بعد از ما بیان بگن دختر و پسر خوب وجود نداره.😁
پس،عشق هم امکان داره وجود داشته باشه و یا وجود داشته بوده.😊😅

به نظرتون مثال خیلی خوبی بود نبود؟
میدونم 😌 میدونم حقیقت تلخه 😌
و این که خدا هممون رو رحمت کنه😇

(کسی که ناراحتت نشد؟😳)

البته آقای اسکیز وئید هم تقریبا مثال بدی نزدن.
همین طور نظر خانم دکتر مون هم خوب بود.

ان شاءالله همه بتونن آدم درست و نه اشتباهی خودشون رو پیدا کنن تا بتونن تا آخر عمر در کنار هم عاشقانه زندگی کنن.
بگردیم اونی رو پیاده کنیم که مثل خودمون باشه تا خوشبخت بشیم. و اون وقته که شاید عشق رو تجربه کنیم.

یعنی پیدا میشه 🤔؟

ان شاءالله 😇

به w.n.v

خیلی هم یهویی و عجیب و غریب نبوده جوابو خودت دادی 

گفتی وقتی به همه بی اعتماد بودم بدبین بودم این آدم وارد زندگیم شد .

برداشت من شما شدیداً نیاز به کسی داشتی که بهش اعتماد کنی و بتونی روش حساب باز کنی 

این شخص حتما این خصلتو داشته یعنی حتما با شما صادق بود صاف و روراست 

می‌دونی چرا ؟!

پاسخ، چون این  آدم خودش بوده همونی بوده که نشون میداده

چون به خودش اعتماد داشته و حتما هم آدم با اعتماد به نفسی هم هست . 

برای شما نقش بازی نکرده و این باعث شده کنارش به آرامش برسید.

م مثل اینکه دورو بر شما خیلی شلوغه این شخص همه رقبا رو تارومار کرده البته با صداقش 

بنظر من آدم باهوشیه و خودشو هم خیلی قبول داره 

خیالم نکن نفهمیده شما حالشو گرفتی 

احتمالا خیلی بهش بی محلی کردیذ، سرکارش گذاشتی 

اون صبوری کرده با خودت گفتی این دیگه کیه؟!!

شوخی شوخی رفتی جلو جدی جدی عاشق شدی 😁😉

 از ‌من به شما نصیحت قدرشو بدون تو آب نمک نخوابنش.

فکر نکن اینجور آدما همیشه میمونن شاید دیر برن ولی برن دیگه برنمی گردن 

خیلی هم مغرورن 

شاید این آدم هدیه خداست خوش بحالت.

کاش همچنین شخصی تو زندگی من می اومد اون وقت خیلی قدرشو میدونستم .

ولی فکر کنم ظاهر خوبی هم داره .هم خوشگله هم آدم حسابی.

خیرشو ببینی.

سلام

منم همین طور فکر میکنم 

اما بهتره بگم که علاقه و یا عشق و یا هر اسمی که میذارند از ی آدم تا آدم دیگه متفاوته و از نظر من عشق آدمی که قوی هست و سعی میکنه اول آدم قوی از هر نظر باشه (اینکه رو خودش کار کنه . در مسیر پیشرفت خودش و مطالعه کنه و کار کنه و بعد وقتی پخته شد تصمیم بگیره عاشق بشه چون این عشق یا محبت از نظرم قشنگه و برای من زیبا هست )

خودم تا اول از این لحاظ آمادگی کامل نداشته باشم و به معنای واقعی مررررد نشدم دوست ندارم ذهنم را درگیر دختر و ازدواج کنم و دختر این مدلی هم برام جذابه و از همین روش زندگی احساس رضایت میکنم 

در غیر این صورت نیاز به ازدواج و عشق ندارم .

چون فعلا هدفم تحصیل و بیشتر کار و یاد گرفتن حرفه هست و یاد گرفتن زبان انگلیسی و حتی بعدا زبان های دیگه و اینکه از حالا کار کنم و کار میکنم تا 30 سالگی بارم را ببندم و وقتی به یک انسان قوی از نظر مالی و کنترل شهوت و احساس تبدیل شدم تصمیم بگیرم بخوام به این فکر کنم که بخوام با ی دختر آشنا بشم 

و برای پیدا کردن اون هم به کم قانع نمیشم و یا بهتره بگم اگه توقعم بالاتر بود با انتخاب کردن ی دختر دیگه که کمتر از چیزی که من توقع دارم هست در حق اون ظلم نمیکنم و ازدواج نمیکنم

بدم میاد از آدم هایی که توی دلشون برای دختر و یا پسر خوش تیپ و یا پولدار و ... قش میرند و بعد چون دستشون به اونها نمیرسه ازدواج میکنند و همچنان بعد از ازدواج توی کف فلان مدل اندام دختر و یا فلان مدل تیپ پسر هستند

این آدم ها ضعیف اند و بجای اینکه روی پیشرفت خودشون کار کنند تا به اون مدل افرادی که میخواند برسند ( البته به شخصه مخالف اینم که آدم به ظاهر توجه کنه فقط ) به همون خاستگار و یا دختری که دم دست هست اکتفا میکنند و بعدم همچنان حسرت میخورند . این دسته آدم ها بخاطر ضعفشون نمیتونند از نظرم از ته دل عاشق واقعی باشند و من یکی اونها را عاشق نمیدونم و بیچاره شوهر و یا زنشون

مثلا مردی که شکم داره و یا پول نداره و چهره و تیپ درست حسابی نداره از دوران جوانی میشینه عکس دخترهای خوشگل را میبینه و بعد در آینده چون همچین دخترهایی جواب مثبت بهش نمیدند ( حق هم دارند ) میره با اون دختری که دم دست هست ازدواج میکنه ( دختریی که با سطح توقعاتش فاصله داره ) و بعد با وجود متاهل بودن توی فضای مجازی و یا بیرون دخترهایی دیگه را که مینه ( مثلا اگه دختر چشم رنگی براش جذاب بوده اما حالا نتونسته با اون مدل دختر ازدواج کنه و یا برای دخترها هم اگه مثلا از پسر چشم و ابرو مشکی خوششون میومده ) حسرت میخوره ، همچین مرد و یا زنی را اندازه یک ریال هم عشقش را هم به شخصه قبول ندارم و بیچاره همون شوهر و یا زنش که سرش هم زیاده چون این آدم بجای اینکه سعی کنه با پشتکار و تلاش و سخت کار کردن و درست کار کردن البته به جایگاهی برسه که بتونه خاستگارهایی اون مدلی که مد نظرش همیشه بوده داشته باشه و یا دختری که مد نظرش بوده و همیشه اون مدل دختر براش جذاب بوده بهش برسه و یا اگه بهش نرسه و هم فکرش درگیر همونا هست اصلا ازدواج نکنه چون شریک زندگیش حق داره با فردی ازدواج کنه که همه جوره میخوادش

مثلا به شخصه اندام و چهره ام خوبه اما جز پسرهای قد بلند نیستم و متوسطم و پس فردا توی خاستگاری اگه ی دختری از پسر قد بلند خوشش میومد دوست دارم و براش جذاب بود دوست دارم منو رد کنه اگه از این بابت در حدی که همیشه تصورش بوده براش جذاب نیستم 

و منم اگه برض رنگ چشم و یا مدرک تحصیلی و یا هر ملاک دیگه ای برام جذاب بود باید پاش وایسم و برای بدست آوردن همون دختر که همیشه مد نظرم بوده و جذاب بوده تلاش کنم 

این یک مورد 

و ی مورد دیگه اینکه دیدم بعضی ها مثلا شوهرشون فلج شده و یا زنشون فلج شده و یا مثلا ام اس گرفته و یا دیسروفی گرفته و یا سرد مزاج شده و نمیتونسته میل ج.... طرف را بر طرف کنه  یا بچه دار بشه و بعد شوهر طرف و یا زنش طلاق گرفته !! من این طور آدم ها را آدم های نامرد در عشق میدونم . البته نمیگم بسوزه و بسازه و حق داره و زندگی خودشه اما به شخصه باب میل من نیست این طور عشق و عاشقی ها

آدم وقتی ازدواج میکنه تا تهش و تا قیام قیامت باید توی شادی و غم کنار شریک زندگیش باشه ( تا وقتی شریک زندگیش خیانت نکرده و متعهد و وفار دار بوده ) چون در غیر این صورت یعنی بخاطر نیازش ازدواج کرده

نه دوست داشتن طرف و طرف مقابلش فقط ابزار بوده 

بخاطر همینه از محبت و عشق آدم های قوی خوشم میاد که تعدادشون واقعا کمه ( چه زن و چه مرد )

بی رودربایستی بگم عشق واقعی نصیب هر آدمی نمیشه و آدم خاص خودش را میخواد . یک آدم قوی

بعد ی مورد دیگه اینکه از نظرم نباید به طلاق ( مخصوصا برای زن ) به عنوان یک امتیاز منفی نگاه کرد

چون همین باعث میشه ی زن که مشکل از شوهرش هست بخاطر ترس از قضاوت شدن و دید بد مردم نسبت به زنی که طلاق گرفته توی ی زندگی بمونه که از سر ترسه و هیچ عشقی وجود نداره 

 و زن ها را نباید توسری خورد بار آورد توی جامعه و بخواهیم با بسته نگه داشتن زن اونها را وابسته به مرد کرد چون همچین زنی عشقش میشه از سر نیاز و اصلا توی همچین جامعه ای کمتر زنها عاشق میشند و بیشتر حکم معشوق دارند

از نظر من اگه آدمی قرار شد بخاطآزادی بذاره بره همون بهتر که بره 

در آخر هم بگم دکتر هلاکویی حرف قشنگی زد و این بود که وقتی میشه گقت عشق ( واقعی ) که محبت ما به طرف از این جنس باشه که بگیم من به تو نیاز دارم چون بهت علاقه دارم نه اینکه بگیم من به تو علاقه دارم چون بهت نیاز دارم

سلام

منم همین طور فکر میکنم 

اما بهتره بگم که علاقه و یا عشق و یا هر اسمی که میذارند از ی آدم تا آدم دیگه متفاوته و از نظر من عشق آدمی که قوی هست و سعی میکنه اول آدم قوی از هر نظر باشه (اینکه رو خودش کار کنه . در مسیر پیشرفت خودش و مطالعه کنه و کار کنه و بعد وقتی پخته شد تصمیم بگیره عاشق بشه چون این عشق یا محبت از نظرم قشنگه و برای من زیبا هست )

خودم تا اول از این لحاظ آمادگی کامل نداشته باشم و به معنای واقعی مررررد نشدم دوست ندارم ذهنم را درگیر دختر و ازدواج کنم و دختر این مدلی هم برام جذابه و از همین روش زندگی احساس رضایت میکنم 

در غیر این صورت نیاز به ازدواج و عشق ندارم .

چون فعلا هدفم تحصیل و بیشتر کار و یاد گرفتن حرفه هست و یاد گرفتن زبان انگلیسی و حتی بعدا زبان های دیگه و اینکه از حالا کار کنم و کار میکنم تا 30 سالگی بارم را ببندم و وقتی به یک انسان قوی از نظر مالی و کنترل شهوت و احساس تبدیل شدم تصمیم بگیرم بخوام به این فکر کنم که بخوام با ی دختر آشنا بشم 

و برای پیدا کردن اون هم به کم قانع نمیشم و یا بهتره بگم اگه توقعم بالاتر بود با انتخاب کردن ی دختر دیگه که کمتر از چیزی که من توقع دارم هست در حق اون ظلم نمیکنم و ازدواج نمیکنم

بدم میاد از آدم هایی که توی دلشون برای دختر و یا پسر خوش تیپ و یا پولدار و ... قش میرند و بعد چون دستشون به اونها نمیرسه ازدواج میکنند و همچنان بعد از ازدواج توی کف فلان مدل اندام دختر و یا فلان مدل تیپ پسر هستند

این آدم ها ضعیف اند و بجای اینکه روی پیشرفت خودشون کار کنند تا به اون مدل افرادی که میخواند برسند ( البته به شخصه مخالف اینم که آدم به ظاهر توجه کنه فقط ) به همون خاستگار و یا دختری که دم دست هست اکتفا میکنند و بعدم همچنان حسرت میخورند . این دسته آدم ها بخاطر ضعفشون نمیتونند از نظرم از ته دل عاشق واقعی باشند و من یکی اونها را عاشق نمیدونم و بیچاره شوهر و یا زنشون

مثلا مردی که شکم داره و یا پول نداره و چهره و تیپ درست حسابی نداره از دوران جوانی میشینه عکس دخترهای خوشگل را میبینه و بعد در آینده چون همچین دخترهایی جواب مثبت بهش نمیدند ( حق هم دارند ) میره با اون دختری که دم دست هست ازدواج میکنه ( دختریی که با سطح توقعاتش فاصله داره ) و بعد با وجود متاهل بودن توی فضای مجازی و یا بیرون دخترهایی دیگه را که مینه ( مثلا اگه دختر چشم رنگی براش جذاب بوده اما حالا نتونسته با اون مدل دختر ازدواج کنه و یا برای دخترها هم اگه مثلا از پسر چشم و ابرو مشکی خوششون میومده ) حسرت میخوره ، همچین مرد و یا زنی را اندازه یک ریال هم عشقش را هم به شخصه قبول ندارم و بیچاره همون شوهر و یا زنش که سرش هم زیاده چون این آدم بجای اینکه سعی کنه با پشتکار و تلاش و سخت کار کردن و درست کار کردن البته به جایگاهی برسه که بتونه خاستگارهایی اون مدلی که مد نظرش همیشه بوده داشته باشه و یا دختری که مد نظرش بوده و همیشه اون مدل دختر براش جذاب بوده بهش برسه و یا اگه بهش نرسه و هم فکرش درگیر همونا هست اصلا ازدواج نکنه چون شریک زندگیش حق داره با فردی ازدواج کنه که همه جوره میخوادش

مثلا به شخصه اندام و چهره ام خوبه اما جز پسرهای قد بلند نیستم و متوسطم و پس فردا توی خاستگاری اگه ی دختری از پسر قد بلند خوشش میومد دوست دارم و براش جذاب بود دوست دارم منو رد کنه اگه از این بابت در حدی که همیشه تصورش بوده براش جذاب نیستم 

و منم اگه برض رنگ چشم و یا مدرک تحصیلی و یا هر ملاک دیگه ای برام جذاب بود باید پاش وایسم و برای بدست آوردن همون دختر که همیشه مد نظرم بوده و جذاب بوده تلاش کنم 

این یک مورد 

و ی مورد دیگه اینکه دیدم بعضی ها مثلا شوهرشون فلج شده و یا زنشون فلج شده و یا مثلا ام اس گرفته و یا دیسروفی گرفته و یا سرد مزاج شده و نمیتونسته میل ج.... طرف را بر طرف کنه  یا بچه دار بشه و بعد شوهر طرف و یا زنش طلاق گرفته !! من این طور آدم ها را آدم های نامرد در عشق میدونم . البته نمیگم بسوزه و بسازه و حق داره و زندگی خودشه اما به شخصه باب میل من نیست این طور عشق و عاشقی ها

آدم وقتی ازدواج میکنه تا تهش و تا قیام قیامت باید توی شادی و غم کنار شریک زندگیش باشه ( تا وقتی شریک زندگیش خیانت نکرده و متعهد و وفار دار بوده ) چون در غیر این صورت یعنی بخاطر نیازش ازدواج کرده

نه دوست داشتن طرف و طرف مقابلش فقط ابزار بوده 

بخاطر همینه از محبت و عشق آدم های قوی خوشم میاد که تعدادشون واقعا کمه ( چه زن و چه مرد )

بی رودربایستی بگم عشق واقعی نصیب هر آدمی نمیشه و آدم خاص خودش را میخواد . یک آدم قوی

بعد ی مورد دیگه اینکه از نظرم نباید به طلاق ( مخصوصا برای زن ) به عنوان یک امتیاز منفی نگاه کرد

چون همین باعث میشه ی زن که مشکل از شوهرش هست بخاطر ترس از قضاوت شدن و دید بد مردم نسبت به زنی که طلاق گرفته توی ی زندگی بمونه که از سر ترسه و هیچ عشقی وجود نداره 

 و زن ها را نباید توسری خورد بار آورد توی جامعه و بخواهیم با بسته نگه داشتن زن اونها را وابسته به مرد کرد چون همچین زنی عشقش میشه از سر نیاز و اصلا توی همچین جامعه ای کمتر زنها عاشق میشند و بیشتر حکم معشوق دارند

از نظر من اگه آدمی قرار شد بخاطآزادی بذاره بره همون بهتر که بره 

در آخر هم بگم دکتر هلاکویی حرف قشنگی زد و این بود که وقتی میشه گقت عشق ( واقعی ) که محبت ما به طرف از این جنس باشه که بگیم من به تو نیاز دارم چون بهت علاقه دارم نه اینکه بگیم من به تو علاقه دارم چون بهت نیاز دارم

سلام

منم همین طور فکر میکنم 

اما بهتره بگم که علاقه و یا عشق و یا هر اسمی که میذارند از ی آدم تا آدم دیگه متفاوته و از نظر من عشق آدمی که قوی هست و سعی میکنه اول آدم قوی از هر نظر باشه (اینکه رو خودش کار کنه . در مسیر پیشرفت خودش و مطالعه کنه و کار کنه و بعد وقتی پخته شد تصمیم بگیره عاشق بشه چون این عشق یا محبت از نظرم قشنگه و برای من زیبا هست )

خودم تا اول از این لحاظ آمادگی کامل نداشته باشم و به معنای واقعی مررررد نشدم دوست ندارم ذهنم را درگیر دختر و ازدواج کنم و دختر این مدلی هم برام جذابه و از همین روش زندگی احساس رضایت میکنم 

در غیر این صورت نیاز به ازدواج و عشق ندارم .

چون فعلا هدفم تحصیل و بیشتر کار و یاد گرفتن حرفه هست و یاد گرفتن زبان انگلیسی و حتی بعدا زبان های دیگه و اینکه از حالا کار کنم و کار میکنم تا 30 سالگی بارم را ببندم و وقتی به یک انسان قوی از نظر مالی و کنترل شهوت و احساس تبدیل شدم تصمیم بگیرم بخوام به این فکر کنم که بخوام با ی دختر آشنا بشم 

و برای پیدا کردن اون هم به کم قانع نمیشم و یا بهتره بگم اگه توقعم بالاتر بود با انتخاب کردن ی دختر دیگه که کمتر از چیزی که من توقع دارم هست در حق اون ظلم نمیکنم و ازدواج نمیکنم

بدم میاد از آدم هایی که توی دلشون برای دختر و یا پسر خوش تیپ و یا پولدار و ... قش میرند و بعد چون دستشون به اونها نمیرسه ازدواج میکنند و همچنان بعد از ازدواج توی کف فلان مدل اندام دختر و یا فلان مدل تیپ پسر هستند

این آدم ها ضعیف اند و بجای اینکه روی پیشرفت خودشون کار کنند تا به اون مدل افرادی که میخواند برسند ( البته به شخصه مخالف اینم که آدم به ظاهر توجه کنه فقط ) به همون خاستگار و یا دختری که دم دست هست اکتفا میکنند و بعدم همچنان حسرت میخورند . این دسته آدم ها بخاطر ضعفشون نمیتونند از نظرم از ته دل عاشق واقعی باشند و من یکی اونها را عاشق نمیدونم و بیچاره شوهر و یا زنشون

مثلا مردی که شکم داره و یا پول نداره و چهره و تیپ درست حسابی نداره از دوران جوانی میشینه عکس دخترهای خوشگل را میبینه و بعد در آینده چون همچین دخترهایی جواب مثبت بهش نمیدند ( حق هم دارند ) میره با اون دختری که دم دست هست ازدواج میکنه ( دختریی که با سطح توقعاتش فاصله داره ) و بعد با وجود متاهل بودن توی فضای مجازی و یا بیرون دخترهایی دیگه را که مینه ( مثلا اگه دختر چشم رنگی براش جذاب بوده اما حالا نتونسته با اون مدل دختر ازدواج کنه و یا برای دخترها هم اگه مثلا از پسر چشم و ابرو مشکی خوششون میومده ) حسرت میخوره ، همچین مرد و یا زنی را اندازه یک ریال هم عشقش را هم به شخصه قبول ندارم و بیچاره همون شوهر و یا زنش که سرش هم زیاده چون این آدم بجای اینکه سعی کنه با پشتکار و تلاش و سخت کار کردن و درست کار کردن البته به جایگاهی برسه که بتونه خاستگارهایی اون مدلی که مد نظرش همیشه بوده داشته باشه و یا دختری که مد نظرش بوده و همیشه اون مدل دختر براش جذاب بوده بهش برسه و یا اگه بهش نرسه و هم فکرش درگیر همونا هست اصلا ازدواج نکنه چون شریک زندگیش حق داره با فردی ازدواج کنه که همه جوره میخوادش

مثلا به شخصه اندام و چهره ام خوبه اما جز پسرهای قد بلند نیستم و متوسطم و پس فردا توی خاستگاری اگه ی دختری از پسر قد بلند خوشش میومد دوست دارم و براش جذاب بود دوست دارم منو رد کنه اگه از این بابت در حدی که همیشه تصورش بوده براش جذاب نیستم 

و منم اگه برض رنگ چشم و یا مدرک تحصیلی و یا هر ملاک دیگه ای برام جذاب بود باید پاش وایسم و برای بدست آوردن همون دختر که همیشه مد نظرم بوده و جذاب بوده تلاش کنم 

این یک مورد 

و ی مورد دیگه اینکه دیدم بعضی ها مثلا شوهرشون فلج شده و یا زنشون فلج شده و یا مثلا ام اس گرفته و یا دیسروفی گرفته و یا سرد مزاج شده و نمیتونسته میل ج.... طرف را بر طرف کنه  یا بچه دار بشه و بعد شوهر طرف و یا زنش طلاق گرفته !! من این طور آدم ها را آدم های نامرد در عشق میدونم . البته نمیگم بسوزه و بسازه و حق داره و زندگی خودشه اما به شخصه باب میل من نیست این طور عشق و عاشقی ها

آدم وقتی ازدواج میکنه تا تهش و تا قیام قیامت باید توی شادی و غم کنار شریک زندگیش باشه ( تا وقتی شریک زندگیش خیانت نکرده و متعهد و وفار دار بوده ) چون در غیر این صورت یعنی بخاطر نیازش ازدواج کرده

نه دوست داشتن طرف و طرف مقابلش فقط ابزار بوده 

بخاطر همینه از محبت و عشق آدم های قوی خوشم میاد که تعدادشون واقعا کمه ( چه زن و چه مرد )

بی رودربایستی بگم عشق واقعی نصیب هر آدمی نمیشه و آدم خاص خودش را میخواد . یک آدم قوی

بعد ی مورد دیگه اینکه از نظرم نباید به طلاق ( مخصوصا برای زن ) به عنوان یک امتیاز منفی نگاه کرد

چون همین باعث میشه ی زن که مشکل از شوهرش هست بخاطر ترس از قضاوت شدن و دید بد مردم نسبت به زنی که طلاق گرفته توی ی زندگی بمونه که از سر ترسه و هیچ عشقی وجود نداره 

 و زن ها را نباید توسری خورد بار آورد توی جامعه و بخواهیم با بسته نگه داشتن زن اونها را وابسته به مرد کرد چون همچین زنی عشقش میشه از سر نیاز و اصلا توی همچین جامعه ای کمتر زنها عاشق میشند و بیشتر حکم معشوق دارند

از نظر من اگه آدمی قرار شد بخاطآزادی بذاره بره همون بهتر که بره 

در آخر هم بگم دکتر هلاکویی حرف قشنگی زد و این بود که وقتی میشه گقت عشق ( واقعی ) که محبت ما به طرف از این جنس باشه که بگیم من به تو نیاز دارم چون بهت علاقه دارم نه اینکه بگیم من به تو علاقه دارم چون بهت نیاز دارم

سلام

منم همین طور فکر میکنم 

اما بهتره بگم که علاقه و یا عشق و یا هر اسمی که میذارند از ی آدم تا آدم دیگه متفاوته و از نظر من عشق آدمی که قوی هست و سعی میکنه اول آدم قوی از هر نظر باشه (اینکه رو خودش کار کنه . در مسیر پیشرفت خودش و مطالعه کنه و کار کنه و بعد وقتی پخته شد تصمیم بگیره عاشق بشه چون این عشق یا محبت از نظرم قشنگه و برای من زیبا هست )

خودم تا اول از این لحاظ آمادگی کامل نداشته باشم و به معنای واقعی مررررد نشدم دوست ندارم ذهنم را درگیر دختر و ازدواج کنم و دختر این مدلی هم برام جذابه و از همین روش زندگی احساس رضایت میکنم 

در غیر این صورت نیاز به ازدواج و عشق ندارم .

چون فعلا هدفم تحصیل و بیشتر کار و یاد گرفتن حرفه هست و یاد گرفتن زبان انگلیسی و حتی بعدا زبان های دیگه و اینکه از حالا کار کنم و کار میکنم تا 30 سالگی بارم را ببندم و وقتی به یک انسان قوی از نظر مالی و کنترل شهوت و احساس تبدیل شدم تصمیم بگیرم بخوام به این فکر کنم که بخوام با ی دختر آشنا بشم 

و برای پیدا کردن اون هم به کم قانع نمیشم و یا بهتره بگم اگه توقعم بالاتر بود با انتخاب کردن ی دختر دیگه که کمتر از چیزی که من توقع دارم هست در حق اون ظلم نمیکنم و ازدواج نمیکنم

بدم میاد از آدم هایی که توی دلشون برای دختر و یا پسر خوش تیپ و یا پولدار و ... قش میرند و بعد چون دستشون به اونها نمیرسه ازدواج میکنند و همچنان بعد از ازدواج توی کف فلان مدل اندام دختر و یا فلان مدل تیپ پسر هستند

این آدم ها ضعیف اند و بجای اینکه روی پیشرفت خودشون کار کنند تا به اون مدل افرادی که میخواند برسند ( البته به شخصه مخالف اینم که آدم به ظاهر توجه کنه فقط ) به همون خاستگار و یا دختری که دم دست هست اکتفا میکنند و بعدم همچنان حسرت میخورند . این دسته آدم ها بخاطر ضعفشون نمیتونند از نظرم از ته دل عاشق واقعی باشند و من یکی اونها را عاشق نمیدونم و بیچاره شوهر و یا زنشون

مثلا مردی که شکم داره و یا پول نداره و چهره و تیپ درست حسابی نداره از دوران جوانی میشینه عکس دخترهای خوشگل را میبینه و بعد در آینده چون همچین دخترهایی جواب مثبت بهش نمیدند ( حق هم دارند ) میره با اون دختری که دم دست هست ازدواج میکنه ( دختریی که با سطح توقعاتش فاصله داره ) و بعد با وجود متاهل بودن توی فضای مجازی و یا بیرون دخترهایی دیگه را که مینه ( مثلا اگه دختر چشم رنگی براش جذاب بوده اما حالا نتونسته با اون مدل دختر ازدواج کنه و یا برای دخترها هم اگه مثلا از پسر چشم و ابرو مشکی خوششون میومده ) حسرت میخوره ، همچین مرد و یا زنی را اندازه یک ریال هم عشقش را هم به شخصه قبول ندارم و بیچاره همون شوهر و یا زنش که سرش هم زیاده چون این آدم بجای اینکه سعی کنه با پشتکار و تلاش و سخت کار کردن و درست کار کردن البته به جایگاهی برسه که بتونه خاستگارهایی اون مدلی که مد نظرش همیشه بوده داشته باشه و یا دختری که مد نظرش بوده و همیشه اون مدل دختر براش جذاب بوده بهش برسه و یا اگه بهش نرسه و هم فکرش درگیر همونا هست اصلا ازدواج نکنه چون شریک زندگیش حق داره با فردی ازدواج کنه که همه جوره میخوادش

مثلا به شخصه اندام و چهره ام خوبه اما جز پسرهای قد بلند نیستم و متوسطم و پس فردا توی خاستگاری اگه ی دختری از پسر قد بلند خوشش میومد دوست دارم و براش جذاب بود دوست دارم منو رد کنه اگه از این بابت در حدی که همیشه تصورش بوده براش جذاب نیستم 

و منم اگه برض رنگ چشم و یا مدرک تحصیلی و یا هر ملاک دیگه ای برام جذاب بود باید پاش وایسم و برای بدست آوردن همون دختر که همیشه مد نظرم بوده و جذاب بوده تلاش کنم 

این یک مورد 

و ی مورد دیگه اینکه دیدم بعضی ها مثلا شوهرشون فلج شده و یا زنشون فلج شده و یا مثلا ام اس گرفته و یا دیسروفی گرفته و یا سرد مزاج شده و نمیتونسته میل ج.... طرف را بر طرف کنه  یا بچه دار بشه و بعد شوهر طرف و یا زنش طلاق گرفته !! من این طور آدم ها را آدم های نامرد در عشق میدونم . البته نمیگم بسوزه و بسازه و حق داره و زندگی خودشه اما به شخصه باب میل من نیست این طور عشق و عاشقی ها

آدم وقتی ازدواج میکنه تا تهش و تا قیام قیامت باید توی شادی و غم کنار شریک زندگیش باشه ( تا وقتی شریک زندگیش خیانت نکرده و متعهد و وفار دار بوده ) چون در غیر این صورت یعنی بخاطر نیازش ازدواج کرده

نه دوست داشتن طرف و طرف مقابلش فقط ابزار بوده 

بخاطر همینه از محبت و عشق آدم های قوی خوشم میاد که تعدادشون واقعا کمه ( چه زن و چه مرد )

بی رودربایستی بگم عشق واقعی نصیب هر آدمی نمیشه و آدم خاص خودش را میخواد . یک آدم قوی

بعد ی مورد دیگه اینکه از نظرم نباید به طلاق ( مخصوصا برای زن ) به عنوان یک امتیاز منفی نگاه کرد

چون همین باعث میشه ی زن که مشکل از شوهرش هست بخاطر ترس از قضاوت شدن و دید بد مردم نسبت به زنی که طلاق گرفته توی ی زندگی بمونه که از سر ترسه و هیچ عشقی وجود نداره 

 و زن ها را نباید توسری خورد بار آورد توی جامعه و بخواهیم با بسته نگه داشتن زن اونها را وابسته به مرد کرد چون همچین زنی عشقش میشه از سر نیاز و اصلا توی همچین جامعه ای کمتر زنها عاشق میشند و بیشتر حکم معشوق دارند

از نظر من اگه آدمی قرار شد بخاطآزادی بذاره بره همون بهتر که بره 

در آخر هم بگم دکتر هلاکویی حرف قشنگی زد و این بود که وقتی میشه گقت عشق ( واقعی ) که محبت ما به طرف از این جنس باشه که بگیم من به تو نیاز دارم چون بهت علاقه دارم نه اینکه بگیم من به تو علاقه دارم چون بهت نیاز دارم

من ی بار ارسال کردم چرا این طوری شد ._.

این عشق لعنتی وجود داره خودتون رو گول نزنید باید تجربه اش کنید تا بفهمید چی میگم

به دلارام OO 

دقیقا درست برداشت کردی من یه آدم تنها و گوشه گیر نیاز داشتم تا بفهمم میشه تو این دنیای کوفتی حداقل به یکی اعتماد کرد اگه آدم مدام تو لاکش بمونه از ترس اینکه مبدا بیرون بیاد آسیب ببینه یعنی تا آخر عمر خودشو زندانی کرده بالاخره باید یک روز دل به دریا زد 

و اینکه گفتی مغرورن حتی اینم درست اشاره کردی 😂✌👍 منتها میدونن کجا و کی غرورشون رو بزارن زیر پا تا دستشون به آدمایی مثل من که هی میخوان غیر قابل دسترس باشن برسه خودش رو قبول داشت فیک نبود بازیگر نبود به قول شما خوده واقعیش بود هر آدمی یه روز از نقش بازی کردن خسته میشه مجبوره نقابشو بندازه دور و خوده واقعیشو نشون بده اونجاست که طرف مقابلش میفهمه از اول با یه آدم اشتباه بوده کارشون به جدایی میکشه اینکه آدم خودش باشه واقعا معجزه میکنه ... امیدوارم شما هم تیکه مناسبت رو به زودی پیدا کنی ♡♡♡ 

پ.ن : اره میدونست از عمد بی محلی میکنم ولی صبوری کرد چون منو واقعا میخواست منه اخمو بد اخلاقو 😂😂😂خودم اگه با یکی مثل خودم رو به رو میشدم میگفتم این بدرد نمیخوره میرم سراغه کیس بعدی 😂😂😂  الان به رفتارای بچگانه اون زمان نگاه میکنم(بی محلی کردن و اینا) با خودم میگم چه احمقی بودم در صورتی که اون زمان فکر میکردم خیلی عاقل و زرنگم که دم به تله نمیدم 😐 

به w.n.v

مرسی از آرزوی قشنگت ، امیدوارم 

می‌دونی بعضی آدم واقعا ناب هستند هر جا پا بزارن خیلی چیزا رو عوض کنن . 

جا داره اینجا بگم لوک خوش شانس کی بود شما😁🤭

یا بقول دوستم ببین نتیجه کدوم کار خوبت بوده.

خب به شما هم حق میدم تو این وانفسای روزگار همچنین آدمایی کمن شاید اگه هم بیان ما باور نمی کنیم 

اینم بخاطر تجربیات تلخ و آدمایی پست و دو رویی اطرافیان ما بوده. 

آدمایی که ادعایی عشق و عاشقی داشتند و ظاهر ا به ما نزدیک بودن  

اینا فقط باورهایی ادمو خراب می کنند طوری که آدم به همه مشکوک میشه شاید ناخودآگاه تلافی رفتار زشت اونا رو سر آدمایی دیگه دربیاره یعنی انتقام از یه مادر مرده آیی که هیچ نقشی نداشته .

نمونه اش خودم بعد از رفتار یه آدم تنوع طلب عاشق نما که انصافا بلد بود خوب نقش بازی کنه طوری که نه تنها من حتی اطرافیان من هم فریب خوردیم .

الان واقعا حالم خیلی بهتره ولی خیلی باورهام خراب شده اعتماد کردن برام سخت شده 

حتی حس می کنم نشاط و شوق گذشته رو ندارم .

سو استفاده عاطفی خیلی بده دردش خیلی دیر خوب میشه 

واقعا به شما حسودیم شد حس کردم خیلی خوشحالی و دلگرمی به زندگی 

این میشه از نوع نوشتنت فهمید 

انگار زنده شدی ‌ . 

من شبیه این آدم تو زندگیم داشتم تو بیست سالگیم اما خب او موقع دوست نداشتم ازدواج کنم . با اینکه اونم همسن و سال خودم بود ولی صداقش چقدر خالص بود تقریبا آدمی مثل اون بعد ده سال ندیدم .

چقدر اصالت داشت .حیف😔

الان تعجب کردم بالاخره یه نفر به عشقش اعتراف کرد.

یه سوال برام پیش اومد چه طور به نتیجه رسیدی این آدم همونی که میخوای 

چون فقط از رو نمی رفت ؟؟!

شاید آدمی بود ببخشید اینو میگم سطحش از شما خیلی پایین تره بوده یا اینکه از اون زبون بازای حرفه ای بود مختو زده 

واقعا جذب چی این آدم شدی 

که اسیرت کرد.

من بودم کسی بی محلی میکرد فوری میرفتم 

این حتما خیلی عاشقت بود بازم خوشبحالت 

از کجا فهمیدی عشقش راست 

چه راهی ؟؟!

بعد شما براشرچیکار کردی؟

اصلا کاری کردی؟

یعنی چون سمج بود عاشقش شدی آخه اینم ملاک شد؟!

حتما یه گذشتی کرده

شما حاضر براشرچیکار کنی؟

شای

به w.n.v

واقعیتش نمی خواستیم پیام بدم 

ولی گفتم نظرمو بگم شاید به دردت خورد .

من بازهم میگم شما داری اغراق می‌کنی و از طرفی اصلا اون خانم نیستی 

لااقل حرفات اینو نمی گفت

این ماجرا انگار برات یه فرصت یا یه امتیازه تا عشق 

بقول خانم آناهید رابطه سود وزیان 

آخه عشق یه اصولی داره شما گفتی طرفو چزوندم محل نذاشتم تحویل نگرفتم 

بعد گفتی چون دیگه بی خیال نشد عاشق ش شدم 

من هر چی عاشق دیدم طرفرسعی می‌کنه به معشوق اهمیت بده دوستت داشته باشه 

وقت بذاره محبت کنه 

شما انگار داشتی شکنجه میکردی 

چرا واقعااا ؟!

چی رو میخواستی ثابت کنی؟

یعنی باورت نمیشد کسی دوستت داشته باشه ؟!

با خودتو لایق عشقش نمیدونستی؟!

الآنم عاشقش نیستی چون نیازاتو برآورده می‌کنه میگی عاشقشی.

اگر نیازلت بی جواب بمونه میری سراغ یکی دیگه 

اصلا چرا باید یه دختر یه آدم بداخلاق و اخمو رو دوست داشته باشه 

رابطه شما اصلا عاشقانه نیست 

چون شما فقط گیرنده هستی اون دهنده 

شبیه رابطه یک طرفه است 

چون تو عشق واقعی تعادل وجود داره اینجا نه 

بیشتر شبیه گدایی محبت تا عشق 

و اینکه شما بازی عشق می کنی اصلا عاشق نیستی 

زیاد هم خوش خیال نباش 

دو حالت داره اگه اون خانم خسته میشه و نیزه که این عاقلانه ترین راه اصلا چرا باید بمونه چیزی بدست نیاورده 

یا اگه اگر هم بمونه تبدیل میشه به یه آدم منفعل افسرده 

چون انکار مدام داره خودشو به شما ثابت می کنه .

و از طرفی شما تو ذهنت اونو خیلی مقایسه می کنی چون گفتی از اون بهتر زیاد دیدم 

آدمای عاشق اصلا مقایسه نمی کنن شما دایما درحال حساب و کتابی تا عشق ورزی .

و اینکه در نظر داشته برای هر دختری موقعیت ازدواج هست زیاد به خودت غزه نشو 

باز هم میگم برای من قابل هضم نیست چرا یه خانم یکسال وقت بذار تا شما بهش توجه کنی؟؟!!

اگر تو جای اون آدم بودی اصلا تحمل میکردی ؟!

از طرفی انکار بدت نمیاد دخترا بیان سراغت 

شما تا سلامتی مردی 

شما باید تلاش کنی تا دل دختری رو بدست بیاری 

نکنه می ترسی ؟؟

تو طبیعت هم دوتا شیر نر برای تصاحب یه ماده با هم میجنگن 

ولی بنظر من شما نشستی تا دختری بیاد شما رو تصاحب کنه 

تازه بعداً هم کلی سرش منت می‌ذاری 

انگار خیلی خوشحالی طرفو چزوندی 

چقدر اشک اون بیچاره رو دراوری؟!

اون دختر رو چقدر تحقیر کردی؟؟

یه مسابقه را انداختی بین دخترا از دور واستادی به تماشا و خنده 

که چی بشه ؟؟

تا بفهمی خیلی ارزشمندی 

خیلی میخوانت؟؛

یعنی خودت هنورز بخودت ثابت نشدی ؟!

تا کی تا کجا؟؟؟؟

پیشنهاد میکنم اون خانوم رها کن و ازش ببخش بخواه 

من عشقی در کلام شما حداقل احساس نکردم 

بهش ظلم نکن .

سلام

چند روزیه با یه سایتی آشنا شدم خیلی سایت جالبیه اونجا دختر=پسره

اگه دوست داشتی توعم عضو شو

https://xffa.ir/ اینم لینکش

به W.N.M

داداش چرا می پیچونی بگو دوست دختر رنگ وارنگ داشتم عین خیالم نبود  یکی اومد با بقیه فرق داشت عاشقش شدم ولی داداش دور از لوتی گری بود چرا آچمزش کردی 🤣🤣ترسی اینم مثل بقیه از آب درآمد. جون داداش اصلا سرد مزاحم نیست آدم سرد مزاج این همه دوست دختر نداره خیلیم 🔥🔥🔥🔥ازبسم با اینو اون گذشتی بدبین شدی.

به دلارام

 توهم زیاد جوش نزن فشار خونت می‌ره بالا🤣🤣🤣🤣🤣

عزیز عشق کلمه مقدسیه و اسم هرهوس یا دوست داشتن عادی رو نمیشه عشق گذاشت

خیلی هارو میشناسم عاشق هن هستن ولی حتی به رابطه هم فکر نمیکنن 

به  W.N.M. ////

تو اگه مرد بودی اگه عاشق بودی اگه انسانیت داشتی اگه اخلاق داشتی طرفو شکنجه نمی کردی خب تحفه عقده ای عاشقش نبودی میگفتی نه و تمومش میکردی اینقدر دختر بازی کردی باورت نمیشد یه فرشته گیرت بیاد اون دخترا هم لنگه خودت بودن حتما ببین خدا آدم خوبو نصیب کیا می کنه مگه داشتی آزمون استخدامی می‌گرفتی که گفتی به خودمو و خودش ثابت بشه مگه کی هستی  اصلا هرکی باشی یا پول داری یا موقعیت دیگه خیلیا هستند بیشتر از توی نوکیسه دارن این همه دادار دور راه انداختند تو خودت خودتو قبول نداری توقع داری کسی قبولت داشته باشه گفتی بداخلاق و اخمو هستی علاوه براینا خودخواه و خود کم بینم هستی گفتی دختره مغرور ه آدم مغرور برای هر کسی وقت نمی زاره مگه اینکه دیوونه یا عاشق شده باشه چی فکر کردی اینقدر با اینو و اون بچرخ تا ازدستش بدی آدمای هوسباز و نالایقی مثل تو لیاقتشون دخترای مثل خودتن که با هزار نفر گشتن تو هزار ویکی هستی جالبه دختر بازی مثل تو می‌خوان به همه درس اخلاق بدن میخواستم ثابت کنم اسکول چی رو میخواستی ثابت کنی بی لیاقتی خودتو یا حماقت اون دختر رو ...وو‌حالا ثابت کردی تو و امثال تو باید یکی مثل خودتون نصیبتون بشه تا قدر این آدمای صاف و ساده رو بدونین دیدی باهات خوب رفتار می‌کنه هوا برای داشت نه عزیز خبری نیست شاید همین جوری بار اومده تو به خودت نگیر تو اون  ولش کنی اون کسی از دست میده که بخاطر منفعت و حساب و کتاب باهاش بوده یعنی اصلا چیزی رو ازدست نمیده ولی تو یه عاشق از دست میدی یکی که حسرتش تا آخر عمر با هات میمونه.خییلم متکبرو از خود مچکرم هستی من می‌خوام غیر قابل دسترس باشم ببین منو راحت باش بگو می‌خوام بیافتن دنبالم منت کشی به چیت‌مینازی از نظر من نه گوشه گیری نه تنها آدمای تنها با یکی می پرن نه با صد نفر از حرف زدنت معلومه یه حرمسرا از زن و دختر راه انداختی احتمالا مجازی هم زیاد کار می‌کنی شبیه گوشه گیرا هم نیستی با خودت گفتی چرا خودمو به زحمت بندازم وقتی مال مفت هست حالا خدا زد پس کلت یکی اومده تو رو بیدار کرده که امیدوارم از دستش بدی چون لیاقتشون نداری 

به W.N.M

هیچ وقت مردای مثل تو رو نفهمیدم همیشه ناراضی همیشه طلبکار تا وقتی یکی گیرتون نیومده آه و ناله را میندازید که چرا دخترا وفا ندارن محبت ندارن اما امان از وقتی که کسی عاشقتون بشه خدا رو بنده نیستین من که نفهمیدم چی می‌خوان اصلا تلکیفتون با خودتون معلوم نیست چرا باید یه دختر تقاص فکرو خیال های بیخود شما رو بده و چرا می‌خوان عقده های خودتون سر کس دیگه ای خالی کنین آخه این چه کاری میخواد امتحان کنید کی شما رو امتحان کنه 

با چیز های که  اینجا دیدم به این نتیجه رسیدم هیچ مردی لیاقت محبت و علاقه صادقانه ما رو نداره باید مثل صد سال پیش تو خونه بشینیم منتظر خواستگار 

مرد خوب مرد مرده است . چی بگم دیگه کم آوردم .

کاش جواب منو میدادی آقای w.nm اگه خودت جای اون دختر بودی چیکار میکردی چه حسی داشتی قلبت نمی شکست افسرده نمیشدی بخاطر دوست داشتن کسی . دوست داشتی کسی نقره داغت کنه هیچ وقت به گریه و غم اون دختر فکر کردی با خودت نگفتی چرا عاشقم شده 

شاید تو امیدش بودی انگیزه زندگیش بودی چرا حرف و رفتار و عشقشو به بازی گرفتی چرا نخواستی مثل یه آدم باهاش رفتار کنی شاید به شما پناه آورده بود یعنی هرکسی عاشق باشه این تاوانشه 

من خیلی گیجم کسی جواب بده لطفاً من که نفهمیدم 

عشق هست چه خوشتون بیاد چه نیاد باور کنید یا نکنید ثابت کردنی نیست باید برات پیش بیاد .

به W.N.V برادر تو عاشق نیستی فقط دنبال یه سوژه ای برای اذیت کردن و لذت بردن از واکنش بعدش همه حرفاتم دروغ و بهونه است. حالا یه همچنین دختری پیدا شده خوشت اومده اون دخترم لنگه خودته  . 

W.N.V

خدا شانس بده یه عکاس باشی و این همه شانس 😏😏😏😏😏

ای صداتم بدک نیست چه جوری مخ زدی خدا داند 

عجب 

ب نظر من ک اون خانم خوب میدونه داره چیکار میکنه

یه مرد ک تله های روحی فراوانی داره ، و در انزواست ، طعمه ی خیلی خوبی برای تعدادی از خانم هاست 

مردم چقدر ساده ان

خودش هم نفهمیده 😂😁

این به شخصیت افراد بستگی داره ، همچنین به ازدواج درست. دوتا آدم سالم و رشد کرده که مناسب هم هستن و با هم ازدواج می کنن چرا باید به فکر دیگری باشن؟ ینی چی که آدما در طول زندگیشون بارها عاشق بقیه میشن!

شما فرض کنید دو دوست دارین، هردو آدمای خوبی ان، یکی رو هفت ساله میشناسید و کلی باهاش خاطره ی تلخ و شیرین دارید و اون یکی رو هفت روزه و کمی از اولی بهتره

حالا اگر برفرض اتفاقی برای اینا بیفته از ناراحتی کدوم بیشتر ناراحت میشید؟

فلان خواننده و فلان بازیگر همین الانشم برام مهم نیس چه برسه به بعدا ، چیزی که باعث میشه علاقه واقعی به وجود بیاد شناخت طولانی مدته ، تجربه نشون داده هرکسی یه نقطه ضعفی داره که برا خودت بزرگش کنی تا کمک کنه راحت از ذهنت پاکش کنی مگه اینکه ارتباط طولانی باهاش داشته باشی

از طرفی وقتی به یکی متعهد شدی باید نقطه ضعفاشو کوچیک ببینی

میشه اسمشو گذاشت توجه انتخابی

به W.N.V

 اصلا نمی فهمم آقایون مثل شما چرا انقد خودشونو بداخلاق می دونن

شما چون خودتون نمی تونید همچین آدمی رو تحمل کنید فکر می کنید اون خانم هم خیلی زجر کشیده از دستتون و به زور تحملتون کرده! اینطورام نیست حتما از همین رک و راست بودنون خوشش میومده و میاد

به unknown 

شما حق نداری کسی رو قضاوت کنی وقتی اطلاع درستی از زندگی کسی نداری به صرف مطالعه چند کتاب نباید روی کسی برچسب زد والا روانکاو و روانشناس بعد دیدن یه نفر بعد ساعت ها مشاوره نظر میدن شما چه طور به خودت اجازه میدید حرف بزنی ؟ 

البته من هم تا حدی موافقم کار این آقا درست نبوده

به فاطیموس  خواهرم متوجه منظور اون آقا شدی  خودش گفته دختر ه رو زجر کش کرده حالشو گرفته شما میای میگی از رک و راستیش خوشش اومده 

نمی خواستم اینو بگم  رفتار این آقا بیشتر شبیه مردم آزار هاس من حاضر نیستم به این مرد دختر بدم چون نرمال به نظر نمیرسد البته من هم مثل شما اصل داستان و نمی‌دونم و نباید قضاوت کرد ولی طوری که گفته زیاد نرمال نیست . 

به فاطیموس خواهرم این بحث عشق و عاشقی چه ربطی به خواننده و بازیگر داشت 🤔

به آقا رضا

من همه ی نظراتو نخوندم

الانم که خوندم باز نظرم همونه

آقای W.N.V هم بهتره سعی نکنن خودشونو زیاد تغییر بدن اون خانم همونطوری که هست ازش خوشش اومده

اگه آدم احساساتی می خواست می رفت پیش همونا

ضمنا درستش 180 درجه هس.

به فاطیموس خواهرم شما انگاری خوب نخواندی باشه قبول بحثی ندارم نمی‌دونم والا شاید شما بهتر میشناسی این آقا خودش گفته اذیت کردم تا بره نگفته آدم سرد و خشکیم از لحن این آقا در نمی‌آید سرد باشه ماشالا خیلی هم شوخ بنظر می آید. خواست بیشتر اذیت کنه شما ما مردا قد خودمون خوب نمی ناسی ما وقتی از یکی خوشمون بیاد بیشتر اذیتش می کنیم .

این ۱۸۰ درجه داستانش چیه نفههمیدم

به رضا آزاد

کامنت خودتون رو بخونید 

این کامنت شماست 👇

نمی خواستم اینو بگم  رفتار این آقا بیشتر شبیه مردم آزار هاس من حاضر نیستم به این مرد دختر بدم چون نرمال به نظر نمیرسد البته من هم مثل شما اصل داستان و نمی‌دونم و نباید قضاوت کرد ولی طوری که گفته زیاد نرمال نیست .

کامنت شما صرفا یه ایراد بنی اسرائیلی از کامنت من بود

من همچنان کامنت قبلم رو تایید میکنم 

ولی برای شما توضیحش نمیدم 😁

موفق باشید 🌸🙏

1- هرچه شنیدی باور نکن

2- هرچه شنیدی به همه تعمیم نده

گرفتی ؟ 

به unknown  باشه شما بردی بحثی نیست  الآنم میگم رفتار اون آقا غلطه. چون آدم نرمال جلو خوبی خوبی می کنه 

اما در مورد نظر شما که گفتی خانومه خوب می دونه داره چیکار می‌کنه 

شما از کجا میدونی خانم داره چیکار می کنه فقط حدسیات خودت رو نسبت دادی 

واین که نوشتی نمی‌خوام بگم خب نگو چیکار کنم 

به فرشته خانوم 

عزیزم شما مگه وکیل وصی اون آقای که میگید باور نکن تعمیم نده خودشون گفتن شما چی میگی درست حرف بزن توهین نکن

 آقای W.N.V

تو خدا جواب بده التماس می کنم اون دختری که گفتید عاشقش شدید مگه چیکار کرده که عاشقشون شدی چرا هیچ کس عاشق من نشد با این که این همه خوبم مهربونم 

سلام آقای W.N.V

به نظر من کمتر از خودتون بگید تا کمتر مورد هجمه قرار بگیرید. پیشنهاد میشه جواب rose ندهید.

به پرشین هیومن 

من هجمه نکردم می خواستم بدونم آقایون چه طوری عاشق میشن ؟ آقای W.N.V عاشق چی این خانم شده که اینقدر دوستش داره ؟ چرا کسی عاشق من نمیشه من خیلی مهربونم همه میگن خوشگلم به روز میگردم کار می کنم درآمد دارم مغرور هم نیستم خیلی هم خوش رو هستم .

آخه W.N.V گفتند مغروره اون خانم . پسرا دختر مغرور دوست ندارن . من هم خیلی فداکاری کردم ابراز علاقه کردم چرا جواب نگرفتم . میخواستم فقط بدونم 

به آقا رضا

خب اون خانم هم حتما می دونسته وقتی از یکی خوشتون بیاد بیشتر اذیتش می کنید دیگه

به نظر من آدمای درونگرا و رک و خشک و بی عاطفه و اخمو و بداخلاق مثل عروسکن خیلی نازن، خودشون خبر ندارن ، به شخصه اصلا دوست ندارم اینجور آدم بهم محبت زیادی کنه ، میخوام فقط خودم بهش محبت کنم ، (نمی دونم شایدم بعدا نظرم عوض شد) در عوض قوی و با اعتماد به نفس و صادق و اخلاق مدار باشه 

به rose

مشکلت همین نیازمند بودنته.

به فاطیموس 

خواهرم شما خیلی سخت نوشتی من این طوری فهمیدم یعنی خانومه اخلاق بد آقا و درونگرا و سرد خشک رو تامل کرده چون آقا قوی و با اعتماد به نفس .و... این چیزا بوده خوب دقت کنی یا آدم درونگرا سرد و خشک غیر عاطفی نه قوی نه اعتماد بنفس داره 

شاید شما خوشت بیاد از آدم درونگرا این عیب نیست ولی هیچ زنی از مرد بی عاطفه و خشک خوشش نمی آید شاید یه مردی با بی تفاوتی و خشک بودن و سردی تو اویل رابطه جذاب باشه اما بدون یه زن نرمال نمی تونه تو زندگی بی محلی شوهرشو تحمل کنه . 

آقا گفته خانم مغرور دختر مغرور از همه تشنه تر اینو از روی تجربه میگم چون به کسی محل نداده از شوهر خیلی توقع داره محبت کنه.

از طرفی حتما دختر سرزنده ای هم بوده تونسته یه آدم سرد و خشک بیاره تو خط 

برادرانه بهت میگم زن عین گل می مونه هرچقدر هم خوشگل و ناز باشه اومد تو زندگیت باید بهش برسی نرسی خودت ضرر کردی دودشم به چشم مرد میره 

مرد زرنگ توجه و محبت می‌کنه زن عاقل ده برابر برمیگردونه 

خواهرم اینقدر نگو من این طوری دوست دارم سرد و خشک باشه زندگی با مرد سرد و بی عاطفه زود زن را پیر می کنه زود شکسته میشی. یه مرد شوخ و با اعتماد بنفس و محکم و رو راست  زن را زنده می‌کنه. 

به فاطیموس واقعا براتون متاسفم اگه من نیازمندم شما هم فوق العاده بیماری چون محبت ندیدی تو خانواده ای بزرگ شدی محبت ندیدید دنبال یه مرد چماق به دستی هستید که تو سرت بزنه حتما تو خانوادتون پدر یا برادرت همیشه مثل یه برده باهاشون برخورد کردند . کجایی یه آدم سرد و بی عاطفه شبیه عروسکه از همین حرفاتون معلومه بیماری‌

عشق عشق عشق 

یه کلمه است که توی این دوره زمونه اصلا معنی نداره از نظر من فقط در حد یه حرف همین:/

موقع عمل کردن بهش میزنن زیر همه چی 

یا توی رمان هاست که عاشقانه وار همدیگر دوست دارن یا توی فیلم ها

توی زندگی واقعی باید سعی کنی همیشه بتونی توی سختی ها مقاوم باشی وقتی با کسی که عاشقی ازدواج کردی نزنی زیر همه چی از نظر من عشق واقعی توی خانواده است اینکه طرفی که دوسش داری قبل ازدواج تورو بخاطر برطرف کردن نیاز هاش از روی هوس نخواد بعد اینکه ازت سیر شد اینه یه آشغال پرتت کنه اونور!!!!!!!

مرد زندگی باید مرد عمل باشع 

والسلام:))))))

 به فاطیموس 

باید بگم اشتباه متوجه شدی 

میدونی دخترا ی احساسی و مهربون و ساده شوخ طبع مثل من و بقیه دخترا یا همین rose درک کردن ما و محبت کردن به ما لیاقت میخواد که بعضی ها ندارن 

گاهی باید اینه خودشون رفتار کنی تا بفهمن دختر هایی ام هستن که واقعا از ته دل طرف دوست دارن 

به rose بهتره خودت ناراحت نکنی اصلا غصه هیچی نخور من خودم تجربه کردم خیلی ها منو دوست ندارن با اینکه من قلبی دوستشون داشتم 

و اینکه نمیخوام بگم ولی همیشه سعی کن برای خودت ام وقت بزاری گاهی با خودم فکر میکنم من اینکه اینقدر سعی کردم همه خوشحال باشن آیا سعی کردم خودمم خوشحال نگه   دارم 

میگن اگه بخوای کسی رو دوست داشته باشی باید اول خودت دوسته باشی عاشق خودت باشی:))))

به رضا آزاد

نه من نگفتم بی محلی کنه یا محبت نکنه گفتم محبت زیادی نکنه مثل بعضیا که دور و اطرافم می بینم از همون روز اول آشنایی

به rose

عاشق اون خانم مغرور شده، چون عزت نفس نداره. از نظر من بر فرض ازدواج هم، چنین زندگی دووم نمیاره یا به سردی میگذره. چون بحث یک روز نیست. نه یک روز، نه هفت روز و نه سیصد و شصت و پنج روز.

ارزش "بعضی" چیزها در طولانی مدت مشخص میشه. 

آدم مغرور رو اشتباهی نوشتم.

به فاطیموس 

خواهرم معلوم هیچ کس اول کار محبت زیاد نمی کنه مگه اینکه هدفش چیز دیگه باشه .  زن باید یه کم خودشو بگیره زود پا نده غرور داشته باشه  این خوبه وقتی مطمئن شد و رفت تو زندگی باید غرور کنار بذاره تو زندگی مرد و زن نباید برای من غرور داشته باشن . مرد باید زنشو از محبت سیراب کنه تا چشش دنبال مرد غریبه نباشه مردی که سیاست داره می‌دونه کی زنشو ناز کنه محبت کنه لوسش کنه  عشقبازی کنه اینجوری زن رام رام میشه زن محبت میخواد مرد احترام . غرور شوهر آینده تو نشکون. 

اینم بهت بگم مرد بی عاطفه و منجمد ربطی به درونگرا یا برونگرا بودنش نداره اینهمه شاعر و نویسنده داریم با محبتن و درونگرا از اون طرف آدم برونگرا داریم سرد و خشک .

فهمیدم دنبال چی هستی دنبال مرد قوی و با اراده اما مواظب باش گول نخورید بعضی مردای یخ‌  بنظر قوی میان ولی اینا قوی که نیستن هیچ مشکلم دارن .

مرد قوی و با اراده تو بیرون مغرور و محکمه اما تو خونه نوکر زن و بچه شه . 

مردی که برا زن و بچه قیافه بگیره محل نده محبت نکنه دو قرون نمی ارزه.

از من به تو نصحیت ازدواج کردی بذار مرد بهت محبت کنه اینجوری مرد فکر می کنه با عرضه است وقتی مرد فکر کنه نمی تونه زنشو تامین کنه به غرورش بر میخوره .

اگه فقط تو محبت کنی نذاری محبت کنه تو میشی مادرش و اون بچه اون وقت می‌ره سراغ یکی دیگه تا بهش محبت کنه . 

مرد یخ گرفتارت می کنه گرفتار .

اصلا آدمی که محبت واقعی رو نه از این الکیا رو پس  بزنه  نرمال نیست 

بلانسب شما به سگ یه تکیه استخوان بدی یه دمی برات تکون میده..

گیر مردی افتادی دیدی محبت می کنی پس میزنه دور شو خط بکش این قدر نشناس و طلبکاره

بعد تو زندگی هم قطره چکونی بهت محبت میده پیرت می کنه اینجور مردا از دور قشنگن 

به درد ویترین مغازه میخورن‌.

خواهرای گلم ، اصل ماجرا رو من اینجوری فهمیدم یه رابطه‌ای بین آقای W.N.V و اون خانم شکل میگیره . که برای آقا جدی نبود دنبال عشق و عاشقی نبوده حداقل با این خانم نبوده بعد دیده خانم جدی براش اذیتش کرده کرم ریخته محل نذاشته تا خانمه بذاره بره اما خانم صبوری کرده تحمل کرده تا آقای wمتوجه میشه این با بقیه فرق داره واقعا دوستش داره بعد هم پشیمون شده از رفتارش بیچاره گفته که احمق بودم اشتباه کردم اون موقع متوجه نبودم . 

خوب نخوندیدن خواهرا ، نگفته عاشق دختر مغرور شدم گفته دخترا با اینکه مغرور بوده و به کسب محل نمی‌داده بخاطرش از غرورش گذشته . دخترای مغرور خب به هر کسی پا نمیدن ‌‌. 

وقتی این چیزا رو دیده و از طرفی گفته من بی اعتماد بودم این خانم اعتمادشو جلب کرده 

حالا چه جوری من هم نمی‌دونم .

مثل شما . حتما خیلی چیزا دیگه هم بوده ما ازش بی خبریم . 

عشق خیلی پیچیده است ‌‌ واقعا دست خود آدم نیست .

خیلی شرایط می خواد که وقتی کنار هم باشند عشق ایجاد میشه 

من از رفتار آقا زیاد خوشم نیومد درست ما مردا دوست داریم یه کم امتحان کنیم یک ماه دو ماه نه یه یکسال 

از نظر من رفتار آقا خیلی نرمال نبود.ولی از پشیمونی اون آقا برمی آید رابطه عاشقانه شکل گرفته حالشون هم خوبه 

خدایا همه جوونا خوشحبت بشن .

به rose 

خواهرم عشق خیلی پیچیده و عجیب . مهم اینکه  تو رو کسی بخواهد اون وقت دیگه خیلی چیزا براش بی معنی میشه تو عشق حساب و کتاب کمتر میشه .

علف باید به دهن بزی خوش بیاد بقیه ش حل میشه . 

آدم یه جا قلابش گیر می کنه ممکنه تو نظر بقیه خیلی هم خوب نیاد همیشه مهربو بودن خوشگل بودن دلیل نمیشه کسی عاشقت بشه . 

به همه خواهر های گلم بین زن و مرد خیلی چیزا پیش می آید عوالم  پیچیده ای داره لاکردار.

تا تجربه نکنید نمی فهمید چی میگم . اینقدر عجیب که به خودتم شک می کنی یه روز خیلی حالت خوبه یه روز تو خودتی 

ما فقط این داستان این آقا و خانم چند خط خوندیم از کل ماجرا خبر نداریم شاید یه چیزا های بینشون بوده که برای ما عجیب و مسخره باشه ولی اونا با هاش عشق کنند ما جای اونا نیستم .

من عاشق شدم ولی اون هیچی از عشق نمیفهمه.

در جوانی دلم مرده

این دو تا یا جفتشون دروغگو و بازیگرانن همو گذاشتن سرکار از این کارشون لذت میبرن عشق و عاشقی هم همش کشکه‌.

یا اینکه پس داره نرخ بالا می‌بره دختره رو دق میده تا سواری بگیره ازش دختر هم یا خیلی گودنه یا اینکه پسره خرشانس عاشقش شده . اینجا هم دختره یک روزی می فهمه ارزش این همه توجه رو نداره و ولش می کنه .وپسره تابلو دختر بازه حالا چه طوری قاب دختره رو دزدیده ؟ عاقبتش خوش نیست فکر نکنم به ازدواج برسه پسره قابل اعتماد نیست داستانش یه کم تخیلی کدوم دختری تو این دوره زمونه یه سال صبر می کنه فقط کافیه یه اتو بگیره دکمه تو میزنه.

به حمید 

خب تو حالیش کن چه طور نفهمیده ؟!!

آقا حمید مشکلتون چیه بگین شاید بتونیم کمک کنیم 

داداش حمید 

یه جوری شدم چرا نمی فهمه 

نمی فهمه یا خودشو زد به نفهمی 

شاید بد رفتاری کردی محلت نداده یا یه اشتباهی کردی خوشش نیومده . 

هر دختری یه  غلقی‌‌ داره باید از اون طریق وارد شد 

بعضیا زود رام میشن بعضیا چموشن 

عشق نیاز بین دو جنس مخالف نیست، که اگر این نباشه، نفر بعدی در کار باشه. اصلا تنوع نداره. شما وقتی یکی رو بخاطر اخلاقش، درونش و خودش میخواین، اصلا امکان نداره به این فکر کنید که نفر بعدی در کاره، یا اون یا هیچ کس.

عشق با سطح مالی، تحصیلی، چهره و ظواهر ادما کاری نداره در عوضش به بار اخلاقی، احساسی و چهره انسانی طرف نگاه میکنه و اگر درگیر بشه بخاطر این چیزا پیش میاد

چیزایی که سخت از یاد میره. عشق پاکتر از نیاز دو جنسه، پاکتر و معصوم تر از تعاریفی که تو جامعه ما هست.

اون احساسیه که حتی بعد رفتن محبوب، اینکه هنوز جاش همونجاست انقدر قویه که عاشق رو مثل درختی از تو شکننده میکنه. مگر اینکه خدا خودش به دادش برسه.

 فکر نمیکنم اصلا به راحتی اتفاق بیفته، خیلی از ماها به کسی دل میبندیم که فاکتورهای عشق رو خیلی کم داره، چهرش، رفتار ظاهریش و ... در حالیکه دنیایی که در اون یک نفر رو بخاطر ارامش درونش، انسانیتش و حتی اشتباهاتی که از یک انسان رخ میده و غمگینش میکنه دوست دارید بسیار متفاوته. 

من تجربش کردم. عاشق تمام افکار و قلب دختری شدم که خیلی زود شمع زندگیش خاموش شد. اما هر روز صبح با فکر به او و خدای مهربونی که اونو سر راهم قرار داد بیدار میشم و شب در تاریکی اتاقم اون رو با تمام قلبم احساس میکنم. هرچند یک سال و اندیه که رفته، اما این علاقه هم قوی ترم کرد، که ارامشی بینطیر رو تجربه کنم و بزرگ تر شم و هم من رو شکست که حسرتی در دلم مونده، البته مقدر همین بود، شاید باید انسان خیلی بیشتر رو خودم کار میکردم تا بیشتر مثل اون باشم. رفتنش برای من شوکی بزرگ بود، اما چاره ای جز صبر نیست.

عشق بسیار قوی تر از روابط رایج امروزه، بسیار قوی تر. امیدوارم هرکس لایقشه براش اتفاق بیفته

 به رضا آزاد

ببخشید بعضی ها  رام میشن بعضی ها چموشن

نمیشد از یه واژه بهتر به کار میبردین؟؟؟ مگه حیوونیم 😐😐

خیر باید بگم اون دختر خانم لیاقت عشق واقعی این آقا رو نداره اگه واقعا این  اقا حمید دوستش داره ما دخترا بعضی وقتی ها اصلا نمیدونیم ارزش عشق واقعی رو شاید این دختره یکی دیگه رو دوست داره که طرف دوسش نداره ولی این آقا حمید واقعا از ته قلب دوسش داره برای مثال گفتم برعکس ش ام میشه دختره عاشق پسره است ولی پسره اصلا دوسش نداره یکی دیگه رو میخواد 

به آقای سکوت تلخ 

واقعا براتون ناراحت شدم همیشه سلامت باشید 

من درست متوجه نشدم ایشون فوت کردند یا جدا شدین از هم؟ 

 در هر دو صورت خیلی سخته بخصوص اگه عاشقش باشی 

 آقای سکوت تلخ 

ماجرای عشق شما خیلی زیبا است بنظرم لذت بردم 

میشه تعریف کنید 

شما آقا هستید من همیشه سوالم این بود که مردان چه طوری عاشق میشن من خیلی کارا کردم برای عشقم اما اون هیچ وقت ندید شما چقدر متواضع و قدر شناسی 

خوشحال میشم از ماجرای عاشقانه تون بگید و چه شد که شما این همه عاشق شدید.؟

یکبار نوشتم پاک شد خلاصه می کنم 

به ایران دخت 

خواهرم ما مردا در بعضی جاها اینطوری صحبت می کنیم .قصد جسارت نداشتم .ببخشید 

خیلی زود واکنش نشون نده یه کم تحمل کن الان سنت کمه خدای نکرده تو آینده دچار مشکل میشی 

خواهر گلم حرف دهن آقا حمید نذار چیزی نگفت که شما نتیجه گیری کرد اون خانم لایق عشقش هست یانه 

ما تعیین نمی کنیم کی لایق کیه 

ما فقط چند خط از زندگی کسی رو می دونیم . 

 حمید خان با آقای w فرق داره حوصله نمیگیره بخونی خواهر گلم من خلاصه کردم برو خوب بخون 

به سکوت تلخ 

داداش دلم گرفت چقدر تلخ بود روحش شاد 

نمیگم سوگواری نکن سوگواری حقت اما توش نمون دیگه بعد یه سال باید یواش یواش بیای به زندگی . اینم باید خودت بخوای وگرنه از درون خوردنت می کنه 

خواهرم 5 سال شوهرشو جلو چشمش تو تصادف از دست داد اونم می‌گفت دیگه زندگی تمومه 

خواست خدا بود بعد دوسال به زندگیش برگشت الان یه سالی میشه از با یه مرد حسابی و فهمیده ازدواج کرده الان خیلی راضیه 

روز خواستگاری یه جمله ای شوهرش گفت که هنورز تو گوشم به خواهرم گفت قرار نیست که من با یه عشق مرده رقابت کنم به ما برخورد ولی حرفش حق بود 

خواست مطمئن بشه خواهرم کنار اومده یانه  

خواستم بگم تو هم سعی کنی کنار بیای سخته ولی خودت باید برگردی تو زنده ای مونس و همدم میخوای شاید خدا یکی بهترشو مقدرت کرده 

جلو خواست خدا مقاومت نکن 

نمیگم فورا کسی رو جایگزین کن 

اما با خاطرات یه مرده زندگی کردن داغونت می کنه داغون 

حالا زیاد ام سن ام کم نیست که ولی اینجا پیام هارو میخونم سبک سنگین میکنم تجربه کسب میکنم اره راست میگین آقای رضا آزاد

نه بابا واکنش چیه من که ناراحت نشدم ولی بقیه که میخونن اشتباه متوجه میشن بد برداشت میکنن 

به رضا آزاد

https://khbartar.blog.ir/post/14939#comment-6zCz66fQXJ0 

به خواهرم فاطیموس

گفتی چه طوری غرور یه مرد رو نشکنم .ببین خواهر زیاد سخت نیست همین جلو خانواده خودت و خودش حرمتشو نگه داری جلو دوست و دشمن احترام بذاری کافیه . مردا دوست دارند خانومش روش حساب کنه تکیه کنه اجازه بده مردونگی شو نشون بده یه وقت های چشم بگو حتی اگه ظاهری شده خیلی روی مرد اثر خوبی داره . اگه مشکل مالی داشت کوچیکش نکن . عیبی داره همیشه به روش نیار. یه وقتایی سنگ صبورش باش بهش روحیه بده تاییدش کن نذار حس کنه تنهاست حتی اگه واقعا کاری از دست برنمیاد فقط کنارش باش. یه وقتایی لوسش کن قربون صدقه ش برو ‌‌‌‌این جادو می کنه 

در مورد مرد قوی دنبال چی زنی می‌ره اینو بگم مرد قوی دنبال زنی که بتونه خونه و زندگیشو دستش بسپاره مادر بچه هاش باشه . محرم اسرارش باشه . خونه رو گرم نگه دار. آغوش  بی کسیا ش باشه . 

فهمیده و عاقل باشه خونه خراب کن نباشه . پا به پاش بیاد توقع عجیب و غریب نداشته باشه 

تو نداری درکش کنه تو دارای خودشو گم نکنه‌ . 

خواهرم می‌دونم چی میگی 

اون مردی که اول کار با همه میگه می‌خنده بلانسب شما ما بهش میگیم هووول.

مردی که فقط دنبال لاس زدنه‌.

مرد قوی و باراده آس شو برا هرکسی رو نمی کنه طرفو میسنجه بعد اگه دید همکفن اون وقت خودشو رو می‌کنه 

دنبال زنی که 24 ساعت تو آرایشگاه و خودنمایی نیست 

یه کلمه دنبال بانو میگرده نه زالو.

براش همه چی مهمه . از دختری که به همه پا میده خوشش نمیاد 

دنبال یه دختری که سخت پا بده براش ناز کنه از آدم دم دستی خوشش نمیاد . 

حالو نیست می فهمه کی براش فیلم میاد کی آدم حسابیه .

ببین خواهرم نگران نباش اگه مرد حسابی باشه نه دختر باز  صدتا زن رنگارنگ کنار دستش باشه باز تو رو میبینه بلد چیکار کنه خودش برای زنای دیگه حدو مرز می‌ذاره 

خودش همه مزاحما رو امشی می کنه لازم نیست تو کاری کنه . 

ببین اگه تو رو بخواد یه کلمه تو براش هراز دفعه با ارزش تر از عشوه و ناز الکی دخترهای  فرصت طلب بلانسب شما . 

اره چرا که نه آدم قوی و بااراده ظرفیت هم داره اگه نقد بجا بکنی حتما قبول می کنه 

اینم بگم آدم قوی و باراده جلو عشقش خاکی خاکیه غرور نداره . شوخ و باحاله 

اما یه آدم بی عاطفه محبتش توش اثری ندار.ه. 

فقط گول آدم بی عاطفه رو نخور اینا قوی نیستن  ادای آدم قوی رو در میارن از درون خالی خالی آن. 

به فاطیموس 

خواهرم یه چیزی بگم دلت شاد بشه من یه پسر عمو دارم از همون آدمای قویاست . 

سخت گیری بود دیر ازدواج کرد ظاهرش خیلی جدیه خیلی هم خوش اخلاق نبود ‌‌. 

همه تقریبا میگفتند این زن بگیر نیست ‌‌. 

زد و عاشق شد و ازدواج کرد با یه خانم دانا و فهمیده 

خودشم آدم موفقی تو کسب و کارش خیلیا دوست داشتن باهاش ازدواج کنند . به هرکسی رو نمی‌داد. 

ببین این بعد ازدواج خیلی تغییر کرد رفتارش با خانمش خیلی فرق داره با بقیه زمین تا آسمون 

البته اخلاقش با بقیه هم بهتر شده 

ببین این یه آدمی بود الان ببینی نمیشناسی. اول زن گرفته بود من میگفتم جو گیر شده 

ولی وقتی خانومش حامله بوداومدن خونه ما رفتارش با خانمش دیدم نظرم عوض شد خیلی هواشو داشت باورت نمیشه دست خانومشو گرفته بود تا دست شویی باهاش رفت مراقب بود از پله ها می‌ره اذیت نشه. 

وقتی به خانومش گفتیم این بعد ازدواج تغییر کرده باورش نمیشد می‌گفت با من از اولش خوب بوده . 

زن عموم به مادرم می‌گفته پسرعمو محمد پشت در اتاق زایمان اینقدر  گریه کرده عروسیم گریه نکرده.😁😁

حالا شما فکر کن محمد ماشاالله دومتر قد داره  بالای 100 کلیو وزن . 

زن خوب اینجوری دیگه مرد رو از این رو به اون رو می کنه 

خواهرم کل طایفه ما همین طورن میرن برا خانومشون‌.

من که تا حالا عاشق نشدم 

میگن عشق اول هر دختری پدر اون دختر بعدا مرد دیگه ای 

من حتی درکی از عشق اول یعنی پدرم ندارم 😞

ولی در کل به نظر من ادم ها زمانی عاشق میشن که خودشون بخوان 

که البته بستگی به طرف مقابل هم داره  �

به ایران دخت 

۱۷ سالت بود درسته 

۱ سال از من بزرگ تری 😁

می تونم بپرسم رشتت چیه البته اگر دوست داری بگو 😊

خانم rose

اصلا راحت نیست از گذشته گفتن. از گذشته ای که دیگه در اینده من حضور نداره، اگر گاهی اینجا مینویسم بخاطر اونه، اینجا جز معدود جاهاییه که شادی متنی نوشت. 

یک زمانی یکی از شما بود. یک زمانی مخاطب این سایت بود. من قبل ازینکه به او دل ببندم افکارش رو دیدم، در تمام متنهایی که عریان و بی تقلا برای ادامه زندگی کسانی مثل خودش مینوشت.

شادی صاحب قلم بود، دختری که هرگز نخواست دیده بشه، اما ذره ذره صمیمیت ها و  سادگیهاش نایابش کرده بود، ساده میپوشید، ساده مینوشت و به راحتی همراهت میکرد. 

با او بعنوان یک نویسنده برای انجمن های خیریه اشنا شدم. همون زمانهایی که متنهای انگیزشی مینوشت. 

حضورش در این محافل و حرف هایی که بی محابا و بی درنگ میگفت چهره باطنی او رو برای من ترسیم کرد. در تمام اون روزها او بیخبر بود از دیده شدنش توسط من و من فقط چشمانی برای دیدن حقیقت او بودم.

با من همان کرد که جوی ابی کوچک با دل سنگ، زیبایی در تمام احساسش رخنه کرده بود، پنجره نگاه او رو به دنیایی دیگر باز میشد. 

وقتی خواستم برای اشنایی قدم پیش بزارم، بیقرار بودم، از نپذیرفتم و ازینکه بخاطر مانعی بزرگ تر حاضر به اشنایی نشه. بیماری ای که در او ریشه کرده بود. و اخر هم بی صدا شبی او رو از اغوشم جدا کرد.

 همه میگفتن این خواسته رو مطرح نکنم همه گفتن خیال یک رویاست.. حتی وقتی به خود او گفتم، بهت زده فقط نگاهم کرد و بی هیچ کلامی رفت.رفتن او همان و رفتن من به هزار راه برای رضایتش همان.

سخت گذشت، فرصت اشنایی را فقط بخاطر ارامش بقیه از من  میگرفت

اما تلاش من هم اثر کرد، دیوار سخت تنهایی او شکست و روزی عاقبت حرفهامو شنید.

گفت اینده بی گناه تر از اونه که بازیچه تصمیم امروزت بشه، ازین اشنایی بگذر، من سهم کسی نیستم. 

نتونستم، من روح بی الایش او رو با هیچ چیز عوض نمیکردم. من راهی بجز کنار او بودن نداشتم.هیچ انتخابی نداشتم.

پذیرفت و من ازاد شدم.

هیچ واژه ای نمیتونه حس خوشبختی و ارامشی که در کنارش داشتم رو توصیف کنه، زندگی مشترکمون با ترسی پنهان شروع شد. دوست نداشتم اسمی از بیماریش بیارم، اما سایه ش همیشه بود و عاقبت هم یک شب شادی زندگی من رو برای همیشه برد.

شادی جانم

برای تمام لحظه هایی که باید میبودی، برای تمام دوستت دارم هایی که باید میگفتم نشنیدی، برای ان نگاه معصومت و برای ذره ذره حضورت، دلتنگم، اخر این دلتنگی به کجا میرسد تو بنویس که من هنوز در اول این سطر مانده ام

چگونه نوشتنی بود بی تو ماندن!!

بی تو ماندن را چگونه معنی کنم؟

به اقای رضا ازاد

خیلی تلاش کردم از یاد بره. تمام عکسهامون رو گذاشتم جایی دور. نوشته هاش و هرچی که متعلق به اون بود

ولی بیقراریمو چکار کنم فقط انگار به درد عادت کردم سکوت کردم وگرنه اروم نمیشم. جای خالیش خیلی خالیه انگار واقعا دنیام دیگه کسی رو نداره جز خدا

حالمو فقط خودش میدونه

به سکوت تلخ 

با خوندن متن شما خیلی گریه کردم 

امید وارم خدا بهتون صبر بده واقعا 

به سکوت تلخ کاربر اینجا بود 

بیماریش چی بود؟ 

اینجا که کاربرها با هم ارتباط ندارن 

چه طوری آشنا شدین؟, 

واقعا غم انگیز بود باهاش ازدواج کردین 

 اینجا نوشته ای هست میشه آدرس بدین بخونم

 به سکوت تلخ 

شما همون حافظ رندانه 

و یوهان  ....! نیستی 

انگار همونی حس ششم من خیلی قویه 

به W.N.V

از کلام شما برمی آید آدم دغل و فریب کاری هست . و هیچ خجالتی از مسخره کردن اون دختر و افراد شبیه به اون دختر ندارید 

روزگار بازی عجیبی با شما خواهد کرد . کارما وجود دارد.

بع آتوسا

دورود

اینجانب ایران دخت متولد ۱۳۸۳/۳/۲ هستم 

فرزند اول خانواده هستم 

آدم شوخ طبع و گرمی هستم ولی الان دیگه نیستم در این مکان نیستم 

من الان یک دختر خشک جدی و هستم 

رشته ای من فنی و حرفه است 

و قراره سال بعد دپیلم بگیرم

و اگه قسمت بشه خدا بخواد افسر پلیس زن بشم 

در کلانتری مشغول به کار بشم 

با تشکر 

خدانگهدار 

به آقای سکوت تلخ چه غم انگیز.               میدونم سخته ولی زندگی شما جریان داره امیدوارم یه روز با این غم تلخ کنار بیاید

چ غمگین بود 

🙁 اشکم دراومد

خدا رحمتشون کنه 

😑😐 حالا این تصویر رو چطور از ذهنم پاک کنم 

چ سخت ... 🙁

به ایران دخت 

سلام 

کامنتت رو خوندم ، خنده ام گرفت 

نگا 

این جا به کسی رو نده ( خصوصا یه عده ی خاص ) 

رسمی بنویس 

تو چت با دوستات و ... دخترونه و شیطون حرف بزن

به خاطر آدمایی ک خودشون هم با خودشون نمیسازن تغییر نکن 

من اصلا یه اپسیلون هم شبیه این جا چت نمیکنم 

ولی این جا هم ب کسی رو نمیدم 

قرار نیست به دلخواه بقیه باشی 

آقای سکوت تلخ بسیار. متاثر شدم . شادی همون خانمی نبود که تو خیریه برای کودکان کار و زباله کرد بود 

اگه ایشون باشن که خیلی ناراحت شدم نازنین بود 

کی فوت شدن دقیقا ؟

عشق و عاشقی همش دروغه ریاست پشت این عشق ها فقط نیاز و غریزه است بخاطر قیافه هیکل پول موقعیت جایگاه سکس . 

همه برای سکوت تلخ ناراحت شدن ولی من ناراحت شدم چون عاشق یه بیمار بوده احتمال میدم سرطان از سر ترحم باهاش دوست شده 

آقای سکوت تلخ چرا مخفیانه زندگی میکردی با ایشون ؟

حتما میگید چون اون میخواست 

من میگم بخاطر خودخواهی 

با خودتون می‌گفتید اینکه بالاخره رفتنیه کسی نفهمه بهتره . 

حالم از ترحم امثال شما بهم میخوره . فقط دنبال ارضای نیازهای روحی و روانی خودتون 

شده به اسم عشق هستید من میگم دروغ میگوید.

خانم اتوسا

ممنون. خیلی ممنون

خانم طلا

http://khbartar.blog.ir/post/15567#send_comment

نمیدونم همون متنه یانه، اما این لینک رو فرستادم

خانم rose 

ما اینجا اشنا نشدیم 

من تو انجمن ها ایشون رو دیدم. بعدها بهم گفت اینجا میاد و متنی نوشته

به اقای ارش

نه من کاربر اینجا نیستم. نمیشناسمشون

خانم یاس

ممنون. ممنون

و unknown

زندگی همینه...ممنون

به سکوت تلخ 

الفاتحة یقرء من الصلوات . خدا رحمتش کنه دختر خوبی بود 

به آرش 

حس شیشمت ضعیفه ضعیف 

به نیلو : 

از کجا فهمیدی فریبکارند ؟ 

به ایران دخت 

سلام به نام خدا 

یااا ابلفضل خشک و جدی شدی 😁

ولی اون روی شوخ بامزه بود نظرات میخوندم خوشم میمود 

 خوب منم خودمو معرفی کنم 

اتوسا هستم 

متولد ۱۳۸۴/۱۲/۱

روز دخت کاری دنیا امدم 

ت تغاری هستم 

شیطون به قول مامانم زبون دازم ولی اینجا دارم سعی میکنم اروم شم

که کمتر بزنم دست و پام رو بشکونم 

نهمم انتخاب رشته نکردم هنوز ولی میرم انسانی 

در اینده هم میخوام مترجم زبان روسی شم 😊

خانم ناهید

عجیبه که از ترحم حرف زدین! من هیچ جای صحبتم اینو نگفتم. شادی بالاتر ازین کنایه ها بود!

مخفیانه!! گفتم ترسی مخفی، ترس از بیماریش. چطور میشه مخفیانه زندگی کرد؟ من قبل از جواب مثبت ایشون هم خواستمو علنی کرده بودم، نگید اینطوری، چطور میشه بقیه رو اینطور ببینید؟ شادی همه چیز داشت، خیلی بیشتر از تصورات شما بودنش لطف حدا بود نه ترحم

دوستی؟!!!! عجیبه اینطور نوشتین

پشیمونم کردین اینجا ازش گفتم. حق شادی و امثال او این لحن نیست

دل دل نکن 

کجاش که از نوع ادبیات و صحبت کردن و خودبرتر بینی آن جناب . دختر رو به علت نگه داشته یا لقمه چرب و نرمی است. یا اینقدر پاک باخته که اجازه هر نوع بهره ای  را خواهد داد . 

تحلیل رفتار سخت نیست مرد متکبر و خودببین و زن سر سپرده 

مردی که تمایل به شکار دارد اما از یک رفتار همیشگی استفاده می کند اینقدر قلاب را محکم می کنید تا وقتی شکار صید افتاد یارای مقاومت نداشته باشد 

و برای رهایی جانش را نثار میکند.

وقتی این جمله ی آقای w.n.v رو خوندم حس کردم خودم نوشتمش "اگه آدم مدام تو لاکش بمونه از ترس اینکه مبادا بیرون بیاد آسیب ببینه یعنی تا آخر عمر خودشو زندانی کرده بالاخره باید یک روز دل به دریا زد" چه جمله ی خوبی ، شاید یکم باید بهش عمل کنم! گاهی ترس از یه چیز از خود اون بیشتر زحمت داره

به رضا آزاد

خیلی خیلی ممنون 🌹🌹🌹

به ناهید

همه چی برای نیازه دیگه ، نیاز روانی هم یکیش

مثل اینکه شما خیلی دلت پره

به سکوت تلخ

...

چی بگم ... زندگی همینه ، آدما میرن ، امیدوارم بتونید باهاش کنار بیاین ، خدا رحمتشون کنه

سلام آقای سکوت تلخ.

تسلیت میگم و روحشون شاد باشه ان شاءالله. 🌹

خدا رحمتشون کنه.

متن بسیار قشنگی نوشتن.

متنی پر از حس آرامش.

قلمی بسیار دلنواز و نوازش گر روح خواننده.

خیلی ناراحت شدم خیلی .

خدا بهتون صبر بده.

امیدوارم در زندگیتون موفق باشید. 

شادی روح ایشون صلوات. 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.🌹

به فاطیموس خواهش میکنم خواهرم مبارکه 

خواستگار داری؟ خیر انشالله 

به فاطیموس اره همه چی برای نیازه.

اما همه چیز نیاز نیست 

دلم از بی مهری آدم های نمک نشاس گربه صفت پره.

وای شادی فوت شده یا شوخی میکنید؟

تو روخدا

وای چقدر ناراحت شدم میگف بنده خدا  بیماری دارم

ولی کی فوت شد؟ چند وقته؟ اخه من نزدیکه ۱سال و نیم  سایت نیومدم 

عزیزم خدارحمتش کنه چقد سخته و غیر قابل باور نور ب قبرش بباره 

به آتوسا اوکی موفق باشین بعدش اره به این نتیجه رسیدم اینجا با  زیاد شوخی نکنم منظوری ندارما من با دخترا ام اینطوری حرف میزنم  درکل فرقی نمیکنه طرز حرف زدن این طوریه ولی خوب 

قصد توهین ندارم به پسر جماعت رو بدی پرووو میشن سوارت میشن😐😐

نمونه همین مداد تراش 

جو گرفتش دیگه زیادی از حدش چرت و پرت گفت 

بع

😻unknown😻جوون بابا ایول خوشم اومد چه قشنگ و خوب میحرفی شبیه این کتاب های ادبی میشه  یه جورایی فلسفی  میحرفی آبجی  😁❤ ))))))

بله راست میگین حتما ابراز تشکر من به شما خیلی ممنون ام اره راست میگین 

خوب به هر حال قراره پلیس اینا بشم خوبه توی محل کارم جدی و خشک باشم و یه کمی شیطون 😐😂

اره حتما روش کار میکنم راستش اگه خدا بخواد  قبول ام کنن دعا کنید شما خودم یه شیرینی مفصل بهتون میدم ❤😁

به نیلو
خیلی ممنونم 🌷 . موافقم . درک بالایی دارید . باید از شر این صیادها به خدا پناه ببرند

** ***
***** ** **** * **** ***** *** ** ***** *** ***** ** *** 

** *****

** *** ** *** **** **** **** ** ** ***

شاید سال ها بعد بتوانم خودم را و سرنوشت دیگری را تغییر داده باشم، شاید سالها بعد یک نفر دیگر از قاب پوسیده چشمانم افق را ببیند و به شوق فراسوها در طلوعی صبحگاه پرواز کند ... حتی اگر یک نفر باشد...

😑😐 چقدر غمگین کننده 🙁

🙁 دیروز دوبار گریه کردم 

خیلی سخته 

به نظرم‌ قلم شما هم مثل همسرتون بسیار قوی هست ، شاید معجزه اومدن اون فرد ب زندگی شما این بوده ک بنویسید 

اون همه احساس تو یه متن ... 🙁

راستی 

نوشتین ک پشیمون هستین ک کامنت نوشتین 

اما من چند وقت نمیتونستم گریه کنم ، فقط نگاه میکردم ، ولی دیشب یه دل سیر گریه کردم 

و هم این ک فهمیدم چنین عشق هایی هم واقعا وجود دارن 

و خیلی چیزای دیگه ... 

از این بابت من ازتون ممنونم 🌸🙏

خدا بهتون صبر بده 🖤🙏

به سکوت تلخ 

نمی خواستم اذیت کنم ولی اینقدر جفا از مردان نامرد دیدم که هیچ خوش بینی برام نمونده 

متن شما بیشتر به من حس ترحم داد تا عشق . این نوشته ها برای من دیگه تموم شده روزی با همین متن های عاشقانه بی هوش میشم اما امروز هیچ لطفی برای من نداره. 

شما هم بیشتر. بخاطر خودت ناراحتی  تا اون مرحوم چون دیگه کسی نیست اون نیاز رو برطرف کنه اینقدر هم برزگش کردی برزگ نبود تو دنیا آدم خاص وجود نداره این ما هستیم که آدم ها روبرزگ می کنم اونم از سر خود خواهی برای خودمون . 

اون خیریه ها هم بیشتر دارن برای یه عده خاص که برای ارضای شهرت و قدرته فعالیت می کنند خودم چند سال توشون بودم الان میگم خودت کمک کنی بیشتره وسیله خودنمایی یه عده ای 

من حالم خیلی بده پیش روان پزشک میرم و داور میخورم 

حال شما هم بده باید بری پیش روان پزشک و دارو بگیری 

سوگواری بیشتر از ۶ماه میشه بیماری روحی 

به ایران دخت 

سلام گوله آتیش جان 

بلی 

البته اقتضای سنت هم هست 

😂😐 هر چند من خودم کودک درونم فعاله و زیاد ربطی به سن نداره

اما خب چیزی ک دیدم تو این مدت ، مثلا نمیگن بچه است و سنش کمه و ... ، انتظار رفتار دیگه ای رو دارن ، در واقع به جای درک ، انتظار وجود داره

برات دعا میکنم که به هر چیزی که دلت میخواد برسی 🧡✅

ان شاءالله 🌸🙏

به سکوت تلخ 

سلام

برای شما و عشق شما ناراحت شدم  متن ایشون رو بدون اینکه نویسنده رو دقت کنم قبلا خونده بودم خدا به شما و دل شما صبر بده اکثر ما نمی تونیم  عمق حس شما رو درک کنیم چون شزایط از دست دادن یه عشق واقعی رو نداشتیم . 

تجربه خود در زندگی من اینه که عشق واقعی مرده رو زنده می کنه شما زنده شدی دیگه نمی تونی برگشت به مرده بودن رو تحمل کنی . سخت ه گذر زمان و توکل  آروم تون خواهد کرد . 

وقتی خوب و باکیفیت زندگی کنیم روی خودمون کار کنیم و با این همه مشکلات فرهنگی جامعه دختر یا پسر خوبی رو  تربیت و بزرگ کنیم اون زندگی ارزش زندگی داره

اقای نجفی لطفا این مورد رو اصلاح کنید 

اواخر پاییز ۹۸ در خطاب به خانم سدرا صدر. ممنون

سلام مرسی  نه ربطی به سن نداره کودک درون ام خیلی فعاله بعضی وقتا روشن میشه 😐😂 بعضی وقتا خاموش 

`` 😻 unknown 😻

بله ولی یه چیزی بگم من راستش درک کردن اینجور ادمایی مثل من یه کم سخته چون ماها همیشه میخندیم و شادیم و دیگران شاید فکر کنن ماها ببخیال ترین ادمای روی زمین هستیم 

ولی به نظر من کسایی که نمیدونم شبیه منن میریزن توی دل خودشون نمونه اش من 

اگه کسی دلمم شکسته باشع یا ناراحت ام کرده باشع سعی کردم کسی نفهمه 

توی تنهایی های خودم اینقدر گریه میکنم 

گریه کردن خوبه آدم آروم میشه البته اینم هستا من خیلی آدم احساسی ام 

به ماهی که به دنیا اومدی ام فکر ‌کنم مربوطه چون من خرداد ماهی هم😐😂

شنیدی؟؟؟ میگن خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است :))))

سلام

از همه دوستانی که لطف داشتن و برای شادی روح شادی عزیز دعا کردند سپاسگذارم امیدوارم لحظه هاتون با سرمستی و ارامش همراه باشه

از کاربران محترم 

خانم ها

سدرا صدر، فاطیموس، غزاله، شب ماه، unknown و فرشته ابی

و همینطور اقای دل دل نکن

بی اندازه سپاسگذارم. امیدوارم روح همه عزیزان درگذشتتون شاد باشه. 

تسلیت هرچه هم که سخت باشه همین که برای رفته ای دعا میکنیم دلنشینه

اما برای خانم ناهید

وقتی دو نفر کنار هم میشینن شما فقط نشستن اونها رو میبینید هرگز توی بطن اون رابطه و احساس اونها نیستید پس نمیتونید بگید رابطه شون چطوره بزرگ بودن یا کوچک بودن رو هم شما نمیتونید تشخیص بدید

فقط خواستم بگم که حداقل حاصل ازدواج من با شادی دیدن تمام پاکی های دنیاییه که توش انسانیت هست، نه نفرت، در حالیکه میتونست بخاطر مسائل جدی تری از دنیا بیزار بشه

و من در اینده هم فقط در چنین دنیای زندگی خواهم کرد

دلسوزی برای دختری که انقدر به رحمت خداش امید داشت که روزهای اخر به من گفت، من تنها با او رودررو میشم، با کسی که در تمام لحظه هام بوده، بیقراری نکن، این قشنگ ترین اتفاق زندگی ادماست، نه! هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم که بگم چرا، ولی از اینکه رهام کرد دلتنگم چون تنها اون بود که حضورش ارزوم بوده و هست

لطفا یاد بگیرید که برای رفتگان نسخه ای نپیچید که خبر ندارید اجازه میخوام یکی از کامنت های خودش رو در جواب کامنت دومتون بزارم، جواب او به شماست: 

"کم کم دارم یاد میگیرم قضاوت نکنم، شاید درست باشه شاید هم نه، هرکسی از دید خودش به ماجرا نگاه میکنه، اما فکر نمیکنم در مورد من صادق باشه. مرسی وقت گذاشتین. " 

مرسی وقت گذاشتین

و اما شادی برای بچه های کار کارنمیکرد، مدتی میخواست تدریس کنه اما با برگشتن بیماری نتونست. درگذشته به تاریخ ۱۷ آذر ۹۸. 

برای همه ارزوی شادی دارم، یکی مثل شادی توی زندگیهاشون باشه، این قشنگ ترین ارزوییه که میتونم بکنم. 

آقای سکوت تلخ 

باشه حوصله بحث کردن ندارم 

چون اینقدر خسته ام که دیگه توان ایستادن هم ندارم 

روح شادی جون قرین رحمت 

یه متنی بود که فکر کنم شادی جون نوشتن با همراهی شما 

«یه متن به صورت دیالکتیک 

بین آرش و مژده است»

از همون جا باید می فهمیدم شادی  رفته افسوس که دیر فهمیدم دیر 

ومن بازیچه ای بیش نبود برای مردی که به سوگ نشسته بود 

افسوس که من سوختم در آن خاکستر و کسی نفهمید 

هزار پاره شدم و کسی نفهمید 

از شادی متنی جا ماند.

از من چه یادگاری جا گذاشتی .

من هم میروی که همیشه التیام بودم ‌‌. زخم و درد من میهمان همیشگی جانم شد‌ . 

روز هجرت نزدیک است و نزدیک 

و تو بر آتش آن خاکستر به هلهله خواهی کرد

ومن در آسمان با خدایم به  نظاره خواهم نشست.

روا نبود با من اینچنین گران .

روا نبود.....

. 

و بگذار به سکوت بگذرد.

آن سکوتی که نشان بلوغ تو بود .

و آغاز رنج من درد من..‌‌

برو آن تسکین خیالی برای او ‌‌

تا من هم بمانم در جهان رویایمان. 

رویا یمان نه رویایم.

تو از جهان هبوط کرد. 

مثل شیطان که هبوط کرد. 

برو و دیگر هیچ نشانی از تو نباشد .

کلک این قلم دیگر شکست  

به رضا آزاد

نه برای آینده می پرسم

ولی خوب شد به اون قضیه ی غرور اشاره کردینا ، وگرنه تا حالا شخص مذکور رو با خاک یکسان کرده بودم.

این زود صمیمی شدن هم که گفتم چون خودم آدمی نیستم که تا قبل از ارتباط نزدیک با کسی (جنس مخالف) بتونم بهش محبت کنم یا صمیمانه حرف بزنم یه چیزی توم نمی ذاره ، برای همین هم وقتی جنس مخالف باهام صمیمی میشه ناخودآگاه یکم خودمو می گیرم ، نمی دونم شایدم اخلاق خوبی نباشه ، البته قبلا اینطوری نبودم شاید یکی دوساله که اینطوری شدم نمی دونم چرا

به ناهید

همه چیز برای نیازه ، اون کسی که جونش رو در راه وطنش میده هم برای نیاز این کارو می کنه ، چون این کار حالش رو خوب می کنه ، انسان مثل یه کامپیوتره سیستمش طوری طراحی شده که وقتی کار درست رو انجام میده حالش خوب میشه و .... به هر حال

در رابطه با مشکلاتت اگه خواستی می تونی اینجا پست بذاری حتما دوستان راهنمایی های مفیدی می کنن ، البته همیشه یه عده قربانی نکوه پیدا میشه. امیدوارم حالت بهتر شه

به سکوت تلخ 

ممنون برای آرزوی قشنگت

روزی در این روزگار من هم خنده‌ای داشتم .

آنچنان بلند و گیرا که شکوفه های یاس هم  با آن مست میشدند.

چشمم به جز عشق نمی دید

دستم به جز مهر نمیرفت‌ 

قلبی داشتم چون آیینه نوعروسان صاف و ساده ..‌‌

و قلمی در دست که اثر انگشت خدا بود .

می تاختم می نوشتم می سرودم.

نقل محافل بودم  

تحسین چشمان جماعت شونده پاداش این خوشی هایم بود. 

نفرین و نفرت بیگانگانی بودند که هرگز ملاقاتشان نکرده بودم . 

قضاوت مردمان را خشم خدا می دانستم و بدتر از هر کشتن ‌‌

در این همین احوالات و دل خوش به زندگی 

در روزی زمستانی حوالی ظهر ابلیسی را در لباس فرشته ای دیدم ‌‌

با مکر و حیله صدباره اش 

دلباخته م دلداده شدم .

سرمست از این بودن و همراهی 

میاد قلبم را با لوح زرین بی هیچ عوضی تقدیمش کردم . 

پس از آن من شدم اسیر 

به بند و غل و زنجیر 

نفسم را برید. 

صورت پاکم به کبودی پلیدی گروید . 

آن ابلیس لباس فرشته را درید.

وکلید زندان بان را گرفت ‌  . 

وپس از آن بی رحمی  بی عشقی 

 هیچ شدم هیچ 

شدم هم آواز طوفان 

دیگر روح ابلیس در من دمیده شده .

به ایران دخت 

خنده ی من از گریه غمگین انگیز تر است 

کارم از گریه گذشته است بدان میخندم 

عاری 

هر کسی درک‌ نمیکنه

البته خب تا جایی ک من دیده ام آدم ها از درک کردن فرار میکنن 

انتظار و قضاوت 

اینجا پست منحرف میشه 

یه جای دیگه راجع بهش صحبت میکنیم

❤🙌

به فاطیموس خواهرم

خوشحال شدم فهمیدی غرور یه مرد چیه شما هم سخت نگیر سوالی داشت در خدمتم 

به ناهید 

خواهرم از حال و هوای نوشتنت گرفتم  نامردی‌ دیدی  بی معرفتی شده در حقت می فهممت سخته 

اما خواهرم این روزا میگذره سخت نگیر تموم میشه 

دیگه چی بگم بابا بردار اخوی داداش چرا نامردی می کنید دل میشکونید 

دودش به چشم همه میره دخترا دیگه به هیچ مردی اعتماد نمی کنند. 

من از نوشته ها والا چیزی خیلی نمی فهمم اما به دلم نشست 

خواهر تو که این همه استعداد داری هنرمندی چرا خودت دست کم میگیری برو بخدا تو کل کن آرام میگیری طول می‌کشه ولی میشه ‌. 

به ناهید 

خانوم قلم خوبی داری 

ساده و روان  می‌نویسی تقریبا

میتونم بگم عالی بود 👍

بنویس فقط بنویس خشمتو با 

نوشتن خالی کن 

چرا کنایه داری به چی ؟ به کی 

یادت بمونه هر عاشقی عاشق نیست . بفهم اینو 

سلام ناهید جان.

خوشحال میشم اگه این شعر های قشنگت رو بیای بذاری تو صفحه من.

صفحه ام هم یه دوتا شعر میفته توش.😌

اگه صفحم رو پیدا کردی؟🧐

البته هر طور دوست داری نمیخوام اجبارت کنم ببخشید.

سلام آقای سکوت تلخ.

ممنونم برادر.خدا عمر با عزت بهتون بده.

به ناهید 

دلنوشته نبود داستان خودت بود نه ؟ درست فهمیدم؟ حرفات مخاطب خاص داشت؟! . 

ناهید خوب می‌نویسی مدل نوشتنت منو یاد کسی انداخت یاد یه عشق...... کسی که با حضورش دنیای سیاه منو عوض کرد تو روزگاری که از همه نا امید بودم.اما افسوس که با خودخواهیام از دستش دادم . اما حضورشو هنوز تو زندگیم می بینم. قوی بمون و بنویس . 

عشق هست ‌‌. عاشق هم هست . 

به سکوت تلخ 

برای شما و همسرتون خیلی ناراحت شدم ، خدا رحمتشون کنه و روحشون شاد باشه.

به ناهید 

عزیزم متنت رو خوندم ،  شما قلم زیبایی داری... واقعا خیلی برات ناراحت شدم ، از حرفات معلومه که شرایط روحیت اصلا خوب نیست ، گلم سعی کن به خاطرات گذشتت فکر نکنی ، امیدوارم هر چه زودتر سلامتی و آرامشت رو بدست بیاری❤🌹🌹🌹

خانم ناهید

چند بار نوشته هاتونو مرور کردم

بخوبی منتقل کردین احساستونو

متاثر شدم

کسی میتونه اینطور بنویسه که احساسات قوی ای داره

حرفی نیست که کمکتون کنه ولی امیدوارم شما هم بتونید ازین شرایط گذر کنید

قلم زیبایی دارید. بلکه برای ارامش هاتون بنویسید.

کتاب کنید شعرهاتونو. من حتما یکی تهیه میکنم، زیبا مینویسید.

خدا کمک میکنه. هم به من هم به شما

به

😻unknown 😻

کجا؟؟؟؟   کدوم پست ببین یه پست دخترونه اینجا نیست من بیام کلی حرف دارما بزنم اره اینجا نیست؟؟؟ میشه یه لینک بدی موضوع در مورد درد و دل کردن باشه یا ورود آقایون ممنوع باشه البته فقط میخوام اونجا راحت باشم و یه جورایی آدم های بی مزه دور برم نباشن مرسی اگه بگی:))

بعضی هاشون همه چی رو به مسخره گی میگیرن شوخی و جدی بودن رو اصلا نه درک میکنن نه چیزی به هر حال ممنون میشم باهات حرف بزنم :))

اره راستش من خیلی فکر میکنم به همه چی فکر میکنم به آینده به زندگی به مشکلات به آدما که اینقدر عجیب آن 

به ناهید 

عزیرم خیلی عالی نوشتید فوق العاده است . 

من تو شرایط شبیه تو هستم دقیقا من هم مثل تو ضربه خوردم به شدم دارم سعی می کنم فراموش کنم مثل جون کندن میمونه . من درکت می کنم 

هرکسی لیاقت عشق ما رو ندارن .دخترای مثل ما چوب دلشونو مهربونی شون خوردن. به قول آقای یوهان‌‌ خودتو دوست داشته باش. ❤️

به یوهان‌

کاش می اومدید اینجا کامنت می‌گذاشتند شما خیلی عالی و کاربردی توضیح میدید.

ناهید 

نوشته هاتو چند بار که خواندم فهمیدم کسی تو زندگیت اومده  تا حالشو با تو خوب کنه بره. 

تو براش یک باند یا چسپ زخم بودی احتمال میدم یه آدم داغون و افتضاح بود از رابطه پر تنش و داغون تر از خودش بیرون اومده. تو هم که ساده و احساسی حالشو با تو خوب کرده وقتی دیده تو وابسته اش شدی و خاطر خواه بهانه آورده . یابرگشته به رابطه گند قبلیش یا رفته با بدی . 

این آشغالا قشنگ بلدن چیکار کنند .ادای عاشق شدن در میارن 

همچین که سرپا بشن عدالت میدن دست و پا تو میبدن.

تو خوب پرستاری کردی ولی اون مریض خوبی نبوده . 

ناراحت نباش فکر می کنی الان داره چیکار می‌کنه همون کار قبلیشو تکرار می کنه .

با چند نفر تو مجازیه با یکی کافی شاپ و کوه میره. 

یه نفر هم تو خونشه .

چیزی رو ازدست ندادی میموندی باهاش پشیمون میشیدی.

بالاخره می‌رفت چه بهتر که زودتر گورشو گم کرد. 

تو این همه خوبی حیفت نیست نصیب این روانیا بشی.

اینا باید یکی مثل خودشون گیرشو بیافته تا بفهمن درد چیه 

گریه چیه حسرت چیه 

یکی گیر من افتاده بود همین جوری بود اینقدر اذیتم کرد ولش کردم الان اینقدر راحتم .

روزی صدبار میگم خدارو شکر 

آدم دمدمی بی همه چیز.

به ایران دخت 

عزیزم نمیدونم 

چنین صفحه ای نمیدونم وجود داشته باشه

در چنین مواردی صفحه شخصی یکی از طرفین رو قفل میکنن 

بعد هم میتونن همه کامنت ها رو حذف کنن 

و صفحه رو دوباره باز کنن

من صفحه شخصی ندارم‌

اگه راه دیگه ای میدونی میتونی بگی 

هر چ میخواهد دل تنگت بگو 

همه رو گوش میکنم 🧏‍♀️

به رضا آزاد

ممنون بابت راهنمایی هاتون

سؤال که دارم ولی نه الآن ، در آینده ی آتی اگه پیداتون کردم تو صفحه ی گفت و گوی کاربران می پرسم 🙏🏻🌹

خوبه آدم یه مشاور مثل شما داشته باشه☺️

ممنون از تک تک  کاربرهای که خواستن روحیه بدن .

هدف از متنی که ارسال کردم خودنمایی نبود بداهه نوشتم بدون تصحیح چند تا غلط نگارشی هم داشت .

به سکوت تلخ 

ممنونم از شما چاپ شده دومی هم در دست چاپ بود که منصرف شدم . 

من هم شیفته و دلباخته نوشته هایش شدم قبل از اینکه ملاقاتی صورت بگیره اون هم زیبا می‌نوشت . اما غافل از اینکه کسی می‌تونه زیبا بنویسه اما افکارش پلید باشه عمل و گفته پلیدی داشته باشه . 

روز به روز بیشتر شناختم دیدم چقدر می‌تونه یک نفر از تضاد پر باشه درسته هیچ کس کامل نیست . وقتی اولین بی اخلاقی ها شو تو هنر دیدم سکوت کردم اشتباه از اینجا شروع شد. گنگ بود هر وقت پیشقدم میشدم برای صحبت و همراهی مانع میشد تا جایی من سکوت کردم اون رفت 

توی یک رمان از پیش نوشته تو نظرش بودم مثل یک شطرنج باز عمل می‌کرد هیچ وقت شروع کننده نبود . منتظر رفتار و حرکت من بود. روحم را زندانی کرد . 

خودش می‌گفت من بهترین اتفاق زندگیشم . و به برکت حضور من زندگیش حالش رونق گرفته 

اما صد افسوس و هزار دریغ که من بی بهره موندم از این نصیب .

به حدی رسیدم درونم فقط خلا رو دیدم . میانه راه وقتی  رفت بی هیچ حرفی کلامی سخنی 

من رو تو یک جهان تهی تنها گذاشت . بدترین نوع گذشتن همینه وقتی بفهمی کسی تو رو دوست داره ولی تو اون رو در یک بی سرانجامی عمیقی رها می کنی. همون بی تفاوتی  وقتی بارها تو بری سراغش و جواب درستی نشنوی . 

تونسته بود پوسته هنر رو بگیره اما درونش تهی بود ‌‌.

خورشید و ماه کلام شما تا حدی درسته حال خودشو به بهای بدحالی من خوب کرد. اما نفهمید شاید هم فهمید چه کرد!؟

این نوشته رو تعمدا منتشر. کردم 

شاید بیاد و ببینه چه کرد.

گاهی اینجا می اومد.

یک خط از این نوشته ها رو ببینه قطعا خواهد شناخت . 

چندین دلنوشته که با تمام وجودم براش نوشته بود تقدیم خود بی لیاقتش کردم ‌‌. افسوس که قدر ناشناس بود و گربه صفت.  

خانم ناهید

الان متوجه شدم چرا ناراحتید

اگر پسری دختری رو بخواد تحمل اینکه باهاش مطرح نکنه و رسمیش نکنه رو نداره، یک سال هم زمان زیادی برای اینکاره، زیر یک سال اینکارو میکنه اینو در اینده در  نظر بگیرید 

ببخشید میگم اما لطفا به این سوال جواب بدین، پیش خودتون

اگر تموم کننده این ارتباط شما بودین، حس الانتون بهتر بود؟ 

اگر بله، لطفا این خشم رو کنار بگذارید، شما فرصتشو نداشتید یا اینکه در اون مرحله نبودین! مهم نیست. به این دلیل خودتونو ازار ندید، وقتی با این فکر کنار بیاید فرصت جبران و نه گفتن به این رابطه براتون پیش میاد، در اینده، و غرورتونو برمیگردونید

اما اگر حتی با تصور اینکه شما بهش جواب رد دادین، عذاب وجدان میگیرید، در این صورت احساس الانتون قابل تغییر نیست به راحتی، این علاقه میتونه دردناک تر باشه

من کاربر اینجا نیستم، تجربه کافی هم برای راهنماییتون ندارم ، اما حس میکنم شما بیشتر از یک چیز ناراحتید، ازینکه اون شمارو کنار گذاشته نه شما اونو

اگر اینطوره ارزش ازار دادن خودتونو نداره، فقط فرض کنید برعکسش بوده، به خودتون کمک کنیدکتابتونو چطور میشه تهیه کرد، کارتون خوبه..

حق با شماست که باطن ادما میتونه با نوشته هاشون متفاوت باشه، ولی میخوام بدونید میتونه هم نباشه، هزاران مثل شادی، اصلا خودتون هم شاید، راضی به بازی دادن کسی نیستن، و نیازی هم به نوشتن چیزی جز باورهاشون ندارن، قبل از ازدواجم میدونستم چطور مینویسه، بعدش دیدم واقعا باورهاشن، افکارش صادقانه در رفتارش دیده میشد،  شادی واقعیت های خودشو همیشه نوشت و تلاشی برای دیدنشون هم نمیکرد. هرگز هم اجازه نداد اشعارشو چاپ کنیم. 

میخوام بگم بخاطر یه اتفاق از همه بیزار نباشید، تو مدرسه زندگی، هر کلاسش، یه تخته سیاهی داره که گوشه سمت راستش نوشتن خوبها، خودتونو درگیر بدها نکنید، ارزش رها کردن خودتونو نداره

لابد میگید خودم چرا اینطور نیستم، من خوبهامو از دست دادم. قبول دارم که ممکنه زیادی حسی باشه، ولی مشکل اینه که انقدر از لحاظ فکری روی من تاثیر داشت، انقدر رفتار و دغدغه هاش انسانی و خالص بود که هنوزم حس میکنم جاش خالیه، مثل نیاز شاگرد به معلمی که واقعا دلسوزه. البته باید کم کم اجازه بدم یادش هم مثل جسمش از کنارم بره، ولی گاهی نمیشه واقعا، اصلا نمیشه...

الان فقط یه نفر تو رابطتتون مهمه، خودتون. موفق باشید

ناهید جان قلم رسا و زیبایی دارید . امیدوارم موفق باشید . 

شما خانم لایقی هستید و متاسفم برای اتفاقی که برات افتاده . 

برات آرزوی آرامش می کنم. 

به سکوت تلخ 

آقای سکوت رابطه ما یک رابطه دو طرفه بود که هیچی تحمیلی در کار نبود . ومن هرگز دختری نبودم که تحمل. رابطه یک طرفه را داشته باشم‌ اشتیاق ایشون به مراتب بیشتر از من بود. و ایشون بعد چند ماه پیشنهاد ازدواج دادند.خانوده ها مطلع بودند اما رسمیت قانونی نداشت .

هرگز مسأله من این نیست که از انتخابش پشیمون بشه یانه .

اگر روشن می‌گفت من  با تو نمیتونم ادامه بدم حرفی نبود می‌پذیرفتم و خدا حافظی میکردم . اما اون من رو در یک مسلخی قرار داد بی هیچ توضیحی و حرفیه خودم را دریک خلا دیدم . در جنگی عمیق .

چندین بار خواهان گفتگو شدم به طرق مختلف مستقیم و غیر مستقیم شدم اما دریغ از یک جواب درست . و پیام دادم بی جواب . فقط پست های می‌ذاره که در تردید و احساسات دوگانه است ‌‌ومیشه هر برداشتی از اون کرد. با مشاوره مشورت کردم گفتند شما تلکیف خودت را مشخص کن و تموم کن آخه مگه رابطه دو طرفه نیست حق من هست بدونم چرا به این جا رسید 

نباید پاسخگو می بود برای حرفهای که زده قول‌های که داد درسته تعهد قانونی نداشته اما تعهد اخلاقی و احساسی چه طور؟ از طرفی من باید در جواب سوال طرافیانم و خانواده ام چی بگم ؟ درسته به دیگران مربوط نیست ولی من تو این جامعه زندگی می کنم و پدر و مادر من حق داشتند بفمهن چرا؟

من چیزی زیادی نخواستم 

فقط یک پیام یک خطی میداد و می‌گفت تمام ‌.. 

من قبول میکردم .

چرا رفت بی هیچ بهانه و عذری ومنو رو با تمام حسن تنها گذاشت . 

دوست ندارم چندماه دیگه بیاد و حرف بزنه من اکنون می خواستمش . همیشه می‌گفت حرف زدن با تو بهم آرامش میده.

من همون آدم هستم همیشه گوش شنوا بودم. 

در مورد اون کتاب هم برای چاپش زحمت زیاد کشید قدردانش هستم ولی شرمنده نمی توانم اسمی ببرم . چون با اسم خودم چاپ شده نه اسم مستعار و علاقه ای ندارم کسی بفهمه.

ای کاش جای بهتری شما را می‌شناختیم و تقدیم میکردم ‌‌

البته لحن و حس نوشته های من برای خیلی ها ممکنه آشنا بنظر بیاد. نوشته هرکس مثل اثر انگشت اون کسه‌.

من احساسم از فکرم جدا نیست همون طور می نویسم که فکر می کنم

در آخر بی نهایت از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتید و جواب داد و پوزش میخوام اگه جسارتی شد . حال روحیه خوب نیست..🙏🙏🙏🌹

به ناهید 

ناهید جان منتظرش نباش اون نمیاد اگه هم بیاد اینقدر سرت منت می‌ذاره و اذیت می‌کنه و دوباره به بهونه جور می‌کنه. می‌ره. 

آدمی که یکبار بره تنهات بذاره دوباره می تونه سه بار می‌تونه . 

عمر نازینت رو پای این مردای نزار. دلت شکسته غم داری معلوم نوشته هاتو خوندم گریه کردم . 

فکر نکن تنهایی اینقدر دختر مثل تو هستند باز تو یه هنری داری می‌نویسی  من چی ؟

یکی رو هم ندارم یه کلمه درد و دل کنم سبک بشم‌ 

پیش خانواده که روت نمیشه ‌‌

پیش دوستم که حرف میزنی 

میگه باز این اومد ناله هاشو آورد . 

اینجا م که حرف میزنی میگن مظلوم بازی درنیار ‌‌. خودتم دوست داشتی . 

خب همه دوست دارن ازدواج کنند اول آشنا میشین میرن میان مگه آدم کفردستشو بو کرده ؟

آخه کی دوست داره مشکل پیش بیاد ؟

کی میخواد دلش بسوزه ؟ 

تا تو شرایط ما ها نباشن نمی فهمن.

ناهید جان فهمیدم تو چی گفتی فقط خواستی از خودش بشنوی 

بگه تموم  خواستی خیالت راحت بشه. 

عزیزم بعضی  پسرا همین قدر هم مردونگی ندارند. 

بیان بگن من تو رو نمی خوام . 

ناراحت نباش حتما پشیمون میشه میاد ‌‌ولی اومد بهش محل نذار گول التماس و گریه شو نخور مثل من نباش من باور کردم 

دوباره رفت ‌‌

دلم خیلی گرفته خیلی 😔😢😢😢  

خانم ناهید

شما بهتر از هرکس دیگه ای از واقعیت رابطتتون خبر دارید، امیدوارم هرچیزی که اتفاق افتاده با برگشتن ارامشتون از یاد بره.

من احتمالا دیگه اینجا نخواهم اومد. ولی امیدوارم بزودی حس و حال خوبتون رو با نوشته هاشون به بقیه هدیه بدید.

این هم میگذره، موفق باشید. 

به سکوت تلخ 

من هم هر از گاهی اینجا سر میزنم . ممنونم بخاطر آرزوی قشنگتون 

سعی میکنم بنویسم با نوشتن حالم بهتر میشه . شاید شما رو دریک محفل ادبی و هنری ملاقات کردم. همچنین برای شما آرزوی بهبودی و آرامش دارم . 

روح همسر مرحوتون قرین رحمت . موفق باشید_ خدا نگهدار.

به خانم ناهید 

سلام 

چه قلم روان و خوبی دارین 

جالبه من اول فکر یه آقا این متن رو نوشته 

بعد اسم کاربری رو دیدم متوجه شدم خانم هستین 

بیشتر هم از این قسمت 

" 

در روزی زمستانی حوالی ظهر ابلیسی را در لباس فرشته ای دیدم ‌‌

با مکر و حیله صدباره اش 

دلباخته م دلداده شدم .

"

معمولا در وصف دخترای بد این تیپ جملات گفته میشه 😁😄

ولی درکل خیلی کارتون خوبه 

امیدوارم بتونی آرامش ات رو برگردونی قلمت خیلی قوی تر میشه 

به نظرم سعی کن ببخشیش 

همه آدم ها جسارت توضیح دادن ندارن 

همه آدم ها مهارت ارتباط ندارن 

همه آدم ها مهارت گفت و گو ندارن  ...

 یه چیزی تو حرف هاتون دیدم 

گفتم بهتون بگم اگه دوست داشتین راجع بهش فکر کنید 

خود شما به این‌ نتیجه رسیدین که ایشون فرد مناسبی برای شما نبوده

درسته؟ 

و شما هنوز درگیری احساسی داری با ایشون 

خوب دختر خوب برای چی میری پست هاش رو نگاه میکنی؟!!!!!!

احساس دوگانه سه گانه هفت گانه 

چه فرقی میکنه؟ 

این آدم مناسب شما نبوده 

حالا بی توصیح با توصیح رفتنش چی رو عوض میکنه؟ 

نه گفتن ، تموم کردن یه رابطه واقعا سخته 

مخصوصا با کسی که بهت حس داره 

یه جورایی فرار کرده 

نمیخوام از رفتار اون آقا دفاع کنم 

دارم یه زاویه جدید بهت میدم تا بتونی بیشتر درکش کنی و ازش بگذری ....

و توصیه ای که برات دارم 

تا زمانی که نسبت بهش بی تفاوت نشدی تمام راه هایی که به سمت اون ختم میشه رو برای خودت ببند 

تا بتونی اول با خودت کنار بیایی 

بعد بتونی اون رو ببخشی 

موفق و شاد باشی عزیزم 

به خانم یاسی 2017

مرسی از شما 

شیطان هم روزی فرشته بود که هبوط کرد . 

به آقای سکوت تلخ فراموش کردم بگم 

نوشته شما هم تاثیرگذار بود. حالت روایت گونه داشت 

شرح یک داستان نبود واقعا زندگی بود 

عمیقأ روح زنانه رو حس کردم . 

شما درک عمیقی از روح زنانه دارید .

خطاب به آقای W.N.V

اینجا تمام نظرات در مورد شما را مطالعه کردم  عده ای از شما حمایت کردند و عده‌ی زیادی هم مخالف رفتار شما بودند. 

من از دید خودم پاسخ شما رو میدم. 

شما در معشوق بودید 

آن خانم عاشق 

اون خانم بخوبی عشق را درک کرده بود. 

در عشق حقیقی عاشق معشوق را آزار نامیده . 

منیت‌ را کنار می‌گذاره 

شما از رفتار اون خانم متعجب بودید که چرا با تمام رفتارهای  بدی که داشتید 

همچنان به شما عشق می ورزیده. 

در عشق حقیقی عاشق منتظر نیست تا شما جواب رفتار خوب را بدهید . 

خیلی اهل کتاب و حساب نیست 

بی چشم داشت محبت می کند. 

نیازمند نیست 

سراسر دگرخواهی است. 

این مطالب را گفتم تا جواب سوال که در شما بود 

که چرا با وجود رفتار نه چندان خوب و بی توجهی 

همچنان محبت میدید. 

جان کلام این است یک عشق خالص در میسر زندگی شما قرار گرفته . و عاشق در پی آزار شما نبود حتی اگه بی مجبتی و بی توجهی میدید ‌‌

آن چنان عشق قویس کرده بود که خودش را بی نیاز میدید . 

برخلاف تصور خیلی از ما ها 

که می گوییم  من عاشقش بودم چرا جواب من را نداد.

چرا توجه نکرد 

امیدوارم به این موضوع توجه داشته باشید .