بزرگواری می گفت که ما میهمانی داشتیم و پسر او می خواست با پسر من که قویتر از او بود کشتی بگیرد . من به پسرم گفت که تو زمین بخور زیرا آنها میهمان ما هستند . پسر من زمین خورد . پسر من خیلی ناراحت بود ولی دفعه ی بعد که با او کشتی گرفت ، او را چنان به زمین زد که جبران دفعه ی اول را هم کرد .
وقتی در کسی تواضع ریشه دار نیست ، دوام ندارد و دوباره به حالت اولیه بر می گردد . گاهی ما می خواهیم گناهی را ترک کنیم اما چون هنوز ریشه خوبی ها در ما شکل نگرفته است ، ریشه ی آن بدی ها بر ما غالب می شود.
ممکن است که ما بخاطر مجلس باحال یا فیلم باحال جو گیر بشویم و گناهی را ترک کنیم ولی چون ریشه ی آن گناه در ما هست ، آن گناه بر می گردد. اهل معرفت می گویند که اگر شما می خواهید آلودگی را ترک کنید ریشه ی محکم تری برای خودتان درست کنید یعنی بجای حب نفس ، حب خدا را جایگزین بکنید .
وقتی این محبت می آید ، خودبخود آن آلودگی ها کنار می رود. مولوی در دیوان شمس داستانی را نقل می کند ( ظاهر داستان خودش با شمس تبریزی است ). مولوی اهل شعر نبود ، او فقط تدریس می کرد .
وقتی او با شمس تبریزی ملاقاتی کرد ، خودش نقل می کند : مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم . یعنی از افسردگی در آمدم و یک عشقی در دل من آمد . بعد می گوید : دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا ، زَهره ی شیر است مرا ، زُهره ی تابنده شدم .
حالا که آن عشق آمد ، دیگر دنبال هر چیزی نمی روم . انسان وقتی غذای اصلی گیرش بیاید ، دیگر دنبال غذای کاذب نمی رود. وقتی حب خدا آمد ، انسان دیگر دنبال حب نفس دنیا و آلودگی ها نمی رود. انسان باید زمینه ی محبت را در خودش ایجاد بکند .
امام خمینی در درس های اخلاق شان می فرمودند : خدا دانه هایی را می پاشد و مناسبت هایی را ایجاد می کند تا این صید وحشی را بگیرد و ما باید از آن دانه ها استفاده بکنیم .
اگر ما می خواهیم به عادات زشت مان برنگردیم ، باید یک محبت بالاتر از گناهان در خودمان بوجود بیاوریم .
زمینه هایی است که این محبت و انس خدا در ما ایجاد بشود تا کامی را شیرین بکند که دیگر لذت گناه برای آن شیرین نباشد.
یکی از آن راهها موعظه است که می تواند به انسان کمک بکند . شما حداقل هفته ای یک بار موعظه بشنوید یا در جایی بنشینید یا سخنرانی هایی را گوش بدهید . امیرالمومنین به فردی گفت که من را موعظه کن . آن فرد گفت که شما همه چیز را می دانید . امیرالمومنین فرمود : در موعظه اثری است که در دانستن نیست، انسان باید بشنود.
گاهی انسان با شنیدن یک جمله ، مسیر زندگی انسان عوض می شود. مرحوم جهانگیر خان قشقایی تا چهل سالگی اهل نماز و خدا نبود . روزی او برای تعمیر تارش به اصفهان آمده بود و از پیرمردی سوال می کند که معازه ی تعمیر تار کجاست . پیرمرد آدرس را داد و گفت : همان طور که تار انسان نیاز به تعمیر دارد ، خود انسان هم نیاز به تعمیر دارد . او پرسید : انسان را کجا تعمیر می کنند؟ پیرمرد مدرسه ای را به او نشان داد . او به آنجا رفت و مسیر زندگی اش عوض شد و آیت الله جهانگیر خان قشقایی و عارف بزرگی شد. آیت الله بروجردی و آیت الله نجفی قوچانی ازشاگردان ایشان بودند.
راه دیگر یاد مرگ است که می تواند اثر گذار باشد .رفتن به قبرستان برای تدبر نه فقط برای یک فاتحه خواندن .
راه سوم خواندن و شنیدن قرآن . وقتی ما قرآن می خوانیم ، خوب است که ثواب آنرا به اولیاء الهی یا پدر و مادرمان هدیه کنیم .
راه دیگر مراقبت کوتاه مدت است. اگر انسان گناهی دارد ، یک روز با خودش عهد بکند که آن عادت را ترک بکند و اگر اراده اش ضعیف است نذر بکند . وقتی انسان در یک روز موفق به ترک آن گناه بشود اعتماد به نفس پیدا می کند و آنرا طولانی تر تا چهل روز می کند .
راه دیگر انس با مناجاتها و دعاها است . انسان باید با ارتباط داشته باشد حتی اگر به یک صفحه . انسان نباید بگوید که وقت ندارم و گرفتار هستم . ما چون به اینها نمی رسیم گرفتار هستیم . ما نباید برای ترک گناه دنبال ذکر باشیم . اینها دانه هایی است تا آن صید و کبوتر را بگیرند . ما با این کار به تور خداوند می افتیم .
" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
مرتبط :
چکار کنم دوباره نماز رو رها نکنم و توبه م رو نشکنم
فکر میکنم خدا دیگه توبه های منو باور نمیکنه
با این توبه ها و گریه زاری های مکرر چیکار کنم؟
چه جور توبه کنم که توبه ام پذیرفته شود
چطور آدم میتونه اطمینان پیدا کنه که توبه اش مورد قبول خدا بوده؟
میخوام توبه کنم ولی نمیدونم خدا ازم میگذره یا نه ؟
بعد از توبه ، شیرینی گناه تو وجودمه ، توبه م پذیرفته نیست ؟
تضمینی نیست تا سال دیگه زنده باشم و بتونم توبه کنم
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)
- ۳۲۵۳ بازدید توسط ۲۶۰۱ نفر
- جمعه ۱۶ مرداد ۹۴ - ۱۰:۱۲