سلام دوستان نماز و روزه ها و عبادات تون قبول درگاه حق ...
سوالی در مورد خودم و شاید خیلی ها داشتم و اون اینکه؛
هر چقدر سن مون بالاتر میره به جا اینکه اجتماعی تر بشیم بیشتر تو خودمون فرو میریم، افسرده تر میشیم و بی حوصله تر ... چرا واقعا؟!
انگار اون شوق و شور کمتر میشه، افتاده تر میشیم، هیجانات نوجوانی و جوانی کمتر میشه، مخصوصا اگه بدی های روزگار نصیب مون بشه که دیگه یه آدم دیگه میشیم، یا چون بخاطر بی مهری هایی که به ما میشه و ما رو از درون خورد میکنه؟
یا چون فهمیدیم که دوستی ها واقعی نیستن و آدم ها به جای حقیقت دنبال توهمات و قضاوت های خودشونن، برای بدست آوردن دل یکی، دل آدم دیگه ای رو میشکونن، و یا شاید دیگران نمیتونن زیبایی های ذهن و زندگی ما رو بفهمن؟
و یا بخاطر اینه که دیگه مثل بچگی ها نمیتونیم اون جوری که واقعا هستیم رفتار کنیم و دیگه نمیتونیم خودمون باشیم و وقتی چاره ای نداریم جز اینکه خودمون نباشیم و ادا در بیاریم برای همین منزوی میشیم؟
یا اصلا بخاطر حال و هوای وضعیت اجتماعی و اقتصادی مملکته؟
سوال کننده: سمیرا🖤
قبلا خیلی شاد و شیطون بودم، شاید افسردگی گرفتم
حس می کنم افسرده ام در حالی که قبلا خیلی شاد بودم
من چه بلایی سرم اومده ؟ واقع بین شدم یا افسرده ؟
می خوام خودم رو از افسرده شدن نجات بدم
برای حل مشکل افسردگی دقیقا باید چه کرد؟
چند نفر بهم گفتند که افسردگی دارم
دچار افسردگی شدم ، هیچ چیزی برام مفهومی نداره
احساس افسردگی میکنم وقتی سرعت گذر عمر رو میبینم
افسردگی به خاطر تنهایی و رفت و آمد نکردن با دیگران
← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) ← درمان افسردگی (۳۴ مطلب مشابه) ← تقویت روابط اجتماعی (۸۶ مطلب مشابه)
- ۲۴۰۳ بازدید توسط ۱۸۱۵ نفر
- چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۹۹ - ۱۹:۳۱