سلام به همه ی دوستان
من ۲۶ سالمه تک فرزندم و ازدواج کردم
اگر بخوام ماجرای زندگیم رو اینجا بگم خیلی طولانی و عجیبه، سعی می کنم خلاصه کنم. کودکی سختی داشتم و طمع فقر رو چشیدم و شاهد خیانت مادرم به پدرم بودم. از بچگی تنها بزرگ شدم و فقط کارتون نگاه می کردم یا مشغول درس بودم. تو سن کم عاشق یکی از پسرهای عموم شدم ولی اون نامردی کرد و با یکی دیگه ازدواج کرد و منو تنهاتر کرد الآن مهاجرت کرده اروپا و ظاهراً زندکی خوب و آرومی داره.
کنکور پرستاری قبول شدم و کم کم برای فرار از تنهایی و جو سنگین خونه و خوابگاه با خواستگار مورد تایید خانواده ازدواج کردم بدون هیچ حسی.
همسرم مرد بدی نیست ولی هیج محبتی به من نمی کنه و همه ش دنبال خانواده و دوستاشه و اولویت آخر زندگیش منم. بعد از ازدواج طعم تلخ تنهایی رو بیشتر چشیدم و روزی هزار بار به خودم میگم چرا بدون عشق ازدواج کردم. وقتی خسته از شیفت میام خونه به جای برخورد گرم و صمیمی با چهرهی درهم رفته همسرم مواجه میشم و وقتی با وجود شاغل بودن حتی یکی از کارهای خونه رو انجام نمیدم مرتب منو مواذخه می کنه که چرا میرم سر کار
جدیداً افسرده شدم و همه ش دلم می خواد بمیرم نمی دونم چرا این همه بی تفاوته نسبت به من. من تحصیلات دارم تو کارم آدم موفقی هستم و از لحاظ زیبایی چیزی کم ندارم ولی ظاهراً اینها کافی نیست براش خسته شدم از این همه بی محبتی و بی توجهی
یک عمره هیچکس منو نمی خواد وقتی آدم از پدر و مادر شانس نمیاره دیگه چه توقعی داره زندگیم شده عذاب و تنهایی. تنها همدم من شده گوشی همراهم چرا خدا منو با این همه تنهایی آفرید وقتی هیچکس منو نمی خواد.
نامزدم اون طوری که دوست دارم جواب پیام هام رو نمیده
این که شوهرم دیر جواب پیامک های منو میده باعث نگرانیه ؟
در شرف عقد هستم، چه کار کنم شوهرم عاشقم بشه ؟
شوهرم ابراز محبت کلامی نمی کنه مگر اینکه خودم ازش بخوام
چرا شما آقایون بعضی وقت ها محبت کردن یادتون میره؟
آقایون از محبت زیادی همسرشون خسته میشن ؟
آقایون، ما خانم ها چیکار کنیم که شما محبت زبانی تون رو بیشتر کنید
کاش شوهرم به جای 15 میلیون، 1 میلیون درآمد داشت ولی مهربون بود
شوهرم زیاد کار می کنه و کم به من رسیدگی می کنه
← محبت بین زن و شوهر (۵۱ مطلب مشابه)
- ۱۶۹۲ بازدید توسط ۱۳۲۰ نفر
- يكشنبه ۲۹ اسفند ۰۰ - ۰۹:۱۰