سلام
وقت بخیر، یک سری درگیری ها داره آزارم میده و نیاز داشتم از بقیه و کسانی که منو نمیشناسن کمک بگیرم، من یه دختر 16 تا 18 ساله هستم. چند سالی میشه پدر ماردم جدا شدن و من پیش مادر بزرگم زندگی میکنم تا الان، به تازگی متوجه ازدواج مجدد مادرم شدم و پدرم هم چند ماهی میشه که میخواد دوباره ازدواج کنه.
اینکه بگم با قضیه مشکل ندارم دروغه، ولی مخالفت کردن رو هم خود خواهی می دونم، از زمان جدایی تا حالا من هنوز مادر ندیدم، حتی با یک کلمه و یک برخورد، پس فقط پدرم رو دارم که اونم دارم از نظر روحی از دست میدم، پدرم قطعا تا چند ماه دیگه کارهاش تموم میشه.
مشکل اینجاست که من نمیتونم بعد ازدواج باهاشون باشم و این عذاب آوره، این سال ها به دلیل این با پدرم نبودم چون مجبور میشدم خونه تنها بمونم و بنا به دلایل مسخره آدم بزرگ ها پیش مادر بزرگم بودم. اما حالا که تنها نیستم، علت مخالفت شون رو نمیتونم درک کنم، اینکه از نظر پدر هم مثل مادر تنها بشم خیلی منو میترسونه، متاسفانه شرایط ازدواج پیش نمیاد که به یک آدم جدید تکیه کنم.
الان من چیکار کنم، خیلی عصبی شدم و همه ش توی اتاقم تنهام. بالاخره تصمیم گرفتم یه کم حالم رو خوب کنم و از کسانی کمک بگیرم که منو نمیشناسن.
اگر همه چی همین طور پیش بره و ... تو زندگی آینده م از طرف دیگران تاثیر میذاره؟، یا خودم چه جوری با قضیه کنار بیام؟
احساس میکنم نه تنها کنکور، بلکه کل زندگی ام رو باختم
فرزند طلاقم، از آدم های دور و برم خوشم نمیاد
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
احساس میکنم تو یه ماجرای دو سر باخت قرار گرفتم
چون فرزند طلاقم نمی تونم خواستگاران خوبی داشته باشم ؟
چرا بعضی ها فکر می کنن بچه های طلاق به درد ازدواج نمی خورن ؟!
← ازدواج فرزندان طلاق (۲۵ مطلب مشابه) ← مسائل فرزندان طلاق (۱۰ مطلب مشابه)
- ۲۵۲۱ بازدید توسط ۱۸۳۰ نفر
- دوشنبه ۳ تیر ۹۸ - ۱۳:۱۲