سلام
من یه دخترم که امسال کنکورمو دادم. سال پیش همین موقعا که تو شبکه های اجتماعی بودم به واسطه اسم مدرسه با یه پسری آشنا شدم که یه سال کوچیکتر از من بود و هم شهری بودیم.
شهر ما هم شهر نسبتا کوچیکیه. از اون جایی که من تو یه خانواده کاملا سنتی بزرگ شدم ( ازون خانواده هایی که پسر و دختر باید از 2 کیلومتری هم رد بشن!) و منم درس خون بودم از همون اوایل برای اینکه هیچ جوره احساس خطر نکنم و توسط پسری شناخته نشم اسممو به اون پسر اشتباه گفتم.
عکس هم از من میخواست ولی ندادم. مدتی با هم فقط چت میکردیم و صحبت های خیلی معمولی و تا حدی فیلسوفانه! راجع به زندگی و مرگ و همچین چیزایی. پس از یه مدت ( شاید چند هفته ) من گفتم که میخوام جدی برای کنکور درس بخونم و از همه شبکه های اجتماعی میرم بیرون و گفتم که بعد کنکور با هم حرف میزنیم.
( ولی من با خودم دیگه ارتباطو تموم شده فرض میکردم با توجه به دیدگاهی که نسبت به پسرا داشتم. شماره اش رو هم حذف کردم) اونم قبول کرد و وضع به همین منوال گذشت تا اینکه من کنکورمو دادم و وقتی دوباره وارد اون شبکه اجتماعی شدم بهم پیام داد.
خلاصه دوباره شروع کردیم به حرف زدن. این دفعه اصلا حرفی از عکس نزد. هیچ چیز دیگه ای هم ازم نخواسته. فقط با هم حرف میزنیم. فکر میکنم که خیلی پسر خوبیه. البته بدون اینکه من بخوام خودش عکسشو و ویسشو فرستاده. ( صدای منو نداره ) راجع به درونی ترین افکارمون با هم حرف میزنیم اونم تو زندگیش پستی و بلندی زیاد داشته و چون در طول این یه سال سیگاری شده بود کمکش کردم بذاردش کنار.
واقعا هردومون هیچ قصد و منظوری از این ارتباط نداریم و فقط مثل دو تا دوست معمولی یا خواهر و برادر با هم حرف میزنیم و به هم کمک میکنیم. ( مخصوصا چون یه سال ازم کوچیکتره واقعا هرگز نمیتونم به چیزی جز برادری فکر کنم!) اون همه حرفایی رو که سال پیش با هم میزدیم به یاد داشت و بهم میگفت.
در صورتکه چون من حافظه خوبی ندارم خیلیاش یادم رفته بود. چیزایی که در موردش حرف میزدیم بیشتر حول این محور بود که هر دومون به پوچی رسیده بودیم ولی خدا رو بالا سرمون همیشه احساس میکردیم.
منم خیلی محتاطم بخاطر خانواده ام. چون از نظر اونا حتی در همین حد چت کردن با یه پسر هم گناهه بزرگیه! ولی خانواده اونا اینطوری نیس. اون هم خودش بهم میگفت که دوسم داره مثل یه دوست معمولی. منم واقعا به حرف زدن باهاش نیاز دارم.
با همه این اوصاف بعد از اینکه جواب کنکورم بیاد من اگه خدا بخواد به احتمال زیاد از این شهر میرم. حالا سوالی که من ازتون دارم اینه:
1 ) حتی ارتیاطمون در همین حد هم اشتباهه ؟ کسی که نه عکسمو دیده نه صدامو شنیده و با این وجود هنوزم باهام حرف میزنه. ( چون من با پسرای زیادی چت کرده بودم ولی چون عکس نمیدادم دو سه روز بیشتر طول نمیکشید که تموم میشد. و مطمئن شده بودم که پسرا با کسی که قیافه شو ندیدن حرف نمیزنن به منظورخاصی (!))؟
2 ) و اینکه تهش چی میشه؟ اگه در آینده دور منو ببینه اشتیاهه؟
لطفا راهنماییم کنین ممنون ...
مرتبط :
چه فرقی بین دوست دختر و دوست اجتماعی هست؟
با همه دوست میشم اما اجازه نمیدم رابطه عاطفی ای شکل بگیره
دوست دارم مثل بیشتر دخترا، زبون باز و شوخ باشم !
آیا اجتماعی بودن با سنگین بودن و پاک بودن منافاتی داره؟
میشه پسری که با صد تا دختر رنگارنگ دوست بوده یه نفر قانع باشه؟
چرا دوست دختر یا دوست پسر ندارید ؟
چون دوست دختر ندارم حس می کنم بی عرضه ام
آیا پسر باغیرت ایرانی میپذیره که خانمش با چند پسر در ارتباط باشه ؟
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۴۳۳۳ بازدید توسط ۳۰۵۳ نفر
- چهارشنبه ۳۰ تیر ۹۵ - ۱۰:۳۷