سلام

خداقوت

من یه دختر .. ساله م. من به خدا، قرآن، ائمه و حجاب کامل اعتقاد دارم .

اوایل خیلی دوست داشتم آدما رو با اسلام آشنا کنم... بعد کم کم با تفاوت های فرهنگیشون آشنا شدم و متوجه شدم اطلاعاتم خیلی خیلی کمه... و واقعا در جایگاهی نیستم که بتونم کسی رو به اسلام دعوت کنم. مگه در حد یه سری اطلاعات ابتدایی که واقعا ازش آگاهی دارم.

مشکل من اینجاست که من تا قبل از این، هیچ وقت با آقایون -جز موارد رسمی مثل کلاس و مسابقات فرهنگی و...- ارتباط نداشتم. در اصل کسی هم نبوده که بخوام ارتباط داشته باشم یا نه. البته یک بار هم که داشتم از مدرسه برمیگشتم و یه آقایی به خاطر چادرم بهم تکه انداخت، کاملا با بی تفاوتی و بی محلی از کنارش رد شدم.

ما خونواده ی محدود یا خیلی بازی نبودیم، مثلا من خودم وقتی کوچیک بودن انتخاب کردم که چادری باشم و مادرم با وجود چادری بودنش میگفت حالا لازم نیست که حتما چادر بذاری. اما خوب از طرفی پدرم از آرایش کردن خوشش نمیومد و کسی تو خونه مون آرایش نمی کرد.

من از وقتی که به ایران برگشتم، به خیلی چیزا فکر کردم... شاید کم و بیش حدود 3 سال. گاهی اوقات بدون چادر- اما بازم با حجاب کامل- بیرون میرم و گاهی با چادر. خوب اینا رو گفتم که یه جورایی اعتقاداتم دستتون بیاد. ازتون خواهش می کنم لطف کنید و با لحن پرخاشگرانه و متعصبانه اینجا نظر نذارید، چون این روزها این قدر حساس شدم که با کوچیک ترین حرفی بهم میریزم. قصد فخر فروشی و اینجور چرندیات رو هم ندارم، چون اولا نه در جایگاهی هستم که اجازه ی این کارو داشته باشم، و نه کسی اینجا منو میشناسه.
مشکل من در حقیقت از اینجا شروع میشه که احساس می کنم از حد و مرز خودم در ارتباط با آقایون دارم فراتر میرم... کاش میشد احساسم رو اینجا بیان کنم.

در حقیقت تا اینجا، با پسرهای ایرانی خیلی سنگین رفتار می کنم... نمیدونم! شاید به خاطر این اعتقادمه که دوستی معمولی بین دختر و پسرهای ایرانی هنوز جا نیفتاده و دوستِ پسر (just friend) همون دوست پسر (boy friend) محسوب میشه. و حتی کسایی هم که اسم just friend روشونه اینقدر جلف رفتار میکنن که خواه، ناخواه فرقی با دوست پسر ندارن!

( کسانی که میگن این دو تا یکین، فرض کنین به عنوان یه مسلمون به یه کشور اروپایی  برای تحصیل سفر کردین. بخواین و نخواین، فرق این دوتا براتون مشخص میش. ولی به نظر من این فرهنگ تو ایران وجود نداره. خوب یا بدش رو قضاوت نمیکنم)

خیلی مسخره ست. این که من اون اول با وجود این که با پسرا ارتباط نداشتم، خیلی خوب با همکلاسی های پسر خارجی ارتباط گرفتم. البته فقط در حد همکلاسی.

تقریبا ارتباطم هم بعد از برگشتنم به ایران باهاشون قطع شد. اما در همون موقع ها، من از طریق نت با دو سه تا پسر خارجی دوست شدم. البته فقط به عنوان دوست و بیشتر از اون، کلی دوستِ دختر هم پیدا کردم.

یه مدت هم یه معلم مرد داشتم که اینترنتی باهام زبان کار می کرد. راستش من وقتی با معلمم کار میکردم خیلی میخندیدم و خیلی راحت حرف میزدم. حتی با وجود اینکه جلوی پدرم سعی می کردم لاقل یکم بیشتر جلوی خودمو بگیرم، بازم نمیشد! نه غروری نه چیزی! یه جورایی شبیه رفتار بچه ها! و اینکه بارها هم این فکر به ذهنم رسیده که نکنه دوسش دارم؟ یا اون منو دوست داره؟!! (اخه سر تولدم برام یه کارت پستال فرستاد که متنی توش بود و یه عکس جداگانه با نوشته ی I love you. البته من فقط ازش تشکر کردم چون نمیدونم واقعا منظوری داشت؟ یا نه؟)

همین موضوع سر یکی از دوستای دیگه م هم پیش اومده که الان حتی به من میگه best friend یا گاهی حتی sister صدام میزنه!! حتی دو- سه بار با هم تماس تصویری گرفتیم.

احساس می کنم باهاش دارم خیلی صمیمی میشم... به دلایلی نتونستم کاملا بهش اعتماد کنم و حسم بعد از ماه ها هنوز نسبت بهش یه جوریه. اما خیلی خیلی باهم حرف زدیم. جوری نیست که بتونم ارتباطم رو باهاش قطع کنم. در حقیقت با وجود این حس که آیا اصلا میتونم به این فرد اعتماد کنم یا نه، خیلی باهاش میخندم و جلوش راحتم.

نمیفهمم این حس چیه که به طرز مسخره ای بین رفتارم نسبت به یه پسر ایرانی و خارجی این قدر فاصله انداخته. احساس میکنم در این مورد واقعا تعادل ندارم... از نظر روحی بهم ریختم. یه مدت دلم میخواست دوست پسر داشته باشم و اتفاقا دو تا پسر غیر ایرانی هم بهم پیشنهاد دادن ولی گفتم خدایا به خاطر تو ردشون میکنم و با وجود اینکه موقعیتش رو هم داشتم رد کردم.

چی کار کنم؟ شما فکر میکنین دارم تو ارتباطم با پسرای خارجی زیاده روی می کنم، یا زیادی حساس شدم؟ آخه واقعا چی درسته.. ؟؟ :(

آیا پسرای با غیرت و پاک ایرانی حاضرن با همچین دختری ازدواج کنن؟ این جور ارتباطات جزو خط قرمزاشونه؟

 منظورم از اینجور مرد ها کسانی هستن که نه فوق العاده مذهبی و متعصب باشن [مثلا حتما! باید چادر سرت کنی] یا بالعکس زیادی آزاد و بی توجه باشن [مثلا قبلا دوس دختر داشتن]. اگه من یه روز ازدواج کنم، اصلا تکلیف این دوستام چی میشن؟

مسلما همسرم حس خوبی نداره. و از طرفی با رها کردن یه دوست نسبتا صمیمی هم قلب طرف میشکنه. درستش اینه که من باید ارتباطم رو کم تر کنم/؟؟

معذرت میخوام بابت گرفتن وقتتون، اگه لطف کنید و به همه ی سوالام جواب بدین، خیلی خیلی از همه ممنونم.


مرتبط :

به هیچ وجه پیشنهاد نکنید که کسی بره دوست دختر یا پسر بگیره

در خواستگاری، گناهان گذشته رو باید فاش کنیم ؟

می ترسم شوهرم متوجه گناهان گذشته ام بشه

میخوام از دست دوست پسرم شکایت کنم ؟

فهمیدم نامزدم قبلا دوست پسر داشته ، در مرحله قبل طلاق هستیم

متاهلم ، چطور جلوی تماس های دوست پسر سابقم رو بگیرم ؟

دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار

دوست پسر قبلیم تهدید کرده فیلم هایی که ازم داره رو پخش می کنه

ازدواج کردم ولی هنوز تو فکر دوست پسرمم

تردید در ازدواج با دختری که 7 سال دوست پسر داشته

اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ...

ازدواج با پسری که دوست دختر داشته عاقلانه است؟



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)