سلام
من یه دختر زیر 25 سال هستم که هر سال نزدیک عید دلم خون میشه . چون قراره تو عید فامیلو ملاقات کنم ! رفت و امد عیدمون فقط محدود میشه به فامیل پدری که محبتی تا حالا ازشون ندیدم هیچ ، بدی به وفور دیدم.
فامیل مادرم در شهر دوری هستند و ما خیلی کم اون ها رو میبینیم. از وقتی که یادم میاد خانواده پدرم ما رو تحقیر کردن. تا زمانی که پول داشتیم رفت و امد میکردن که هر چند وقت یه بار بیان خونمون و بهترین غذاهارو جلوشون بذاریم.
از وقتی مشکلات مالی پیدا کردیم رفت و امدشونو با ما قطع کردن و فقط عید همو میبینیم چون دیگه نمیتونیم بخوبی قبل ازشون پذیرایی کنیم. حتی عمم مارو برای عروسی دخترش دعوت نکرد و بعد گفت دیدم نمیتونین کادو خوب بذارین برای همین دعوتتون نکردم.
در صورتی که بابام گفت اگه ما رو دعوت میکرد با قرض هم که شده بود کادوی ابرومندی براشون میبردیم همون طور که برای عروسی پسرعموهام این کارو کردیم.
به مادرم تیکه مینداختن چون مادرم پسر نداره و متهم به حسادت کردنش. در صورتی که مامانم چیزی که تو وجودش نیست حسادته و همیشه هم عاشق دختر بوده. عموهام و عمه هام قربون صدقه برادر زاده و خواهر زاده هاشون میرن ولی تا حالا کمترین توجهی به ما که بچه های برادرشونیم نکردن.
اگه بخوام از رفتارای بدی که با ما داشتن و دارن بگم خیلی میشه. فقط اینو بگم که هر وقت میبینمشون خیلی ناراحت میشم و بغض گلومو میگیره. چطور ادم میتونه رفتارایی که برای دشمنش هم زیاده رو با برادر و زن و بچه هاش داشته باشه؟!
متاسفانه بابام هم هیچوقت باهاشون رفتار محکمی نداره. عموم 200 تومن به بابام قرض داد اینقدر منت گذاشت که بابام زودتر وقتی که گفته بود قرضشو پس داد. وضعیت مالی عموم خیلی خوبه ولی ...
رفت و امدمون کم بود کمترم شده. فامیل مادرمم چون شهر دیگه هستن بندرت میبینیم. عید هم نمیتونیم بریم مسافرت. کل رفت و امدمون شده ماهی یه بار با دوستامون! ولی با این حال دلم نمیخواد همچین فامیلی رو حتی عید ببینم. چه بهونه ای بیارم که امسال نرم خونشون ؟ آیا قطع رحم با چنین فامیلی اشتباهه ؟ چیکار کنم ؟ خیلی ناراحتم.
من یه دختر زیر 25 سال هستم که هر سال نزدیک عید دلم خون میشه . چون قراره تو عید فامیلو ملاقات کنم ! رفت و امد عیدمون فقط محدود میشه به فامیل پدری که محبتی تا حالا ازشون ندیدم هیچ ، بدی به وفور دیدم.
فامیل مادرم در شهر دوری هستند و ما خیلی کم اون ها رو میبینیم. از وقتی که یادم میاد خانواده پدرم ما رو تحقیر کردن. تا زمانی که پول داشتیم رفت و امد میکردن که هر چند وقت یه بار بیان خونمون و بهترین غذاهارو جلوشون بذاریم.
از وقتی مشکلات مالی پیدا کردیم رفت و امدشونو با ما قطع کردن و فقط عید همو میبینیم چون دیگه نمیتونیم بخوبی قبل ازشون پذیرایی کنیم. حتی عمم مارو برای عروسی دخترش دعوت نکرد و بعد گفت دیدم نمیتونین کادو خوب بذارین برای همین دعوتتون نکردم.
در صورتی که بابام گفت اگه ما رو دعوت میکرد با قرض هم که شده بود کادوی ابرومندی براشون میبردیم همون طور که برای عروسی پسرعموهام این کارو کردیم.
به مادرم تیکه مینداختن چون مادرم پسر نداره و متهم به حسادت کردنش. در صورتی که مامانم چیزی که تو وجودش نیست حسادته و همیشه هم عاشق دختر بوده. عموهام و عمه هام قربون صدقه برادر زاده و خواهر زاده هاشون میرن ولی تا حالا کمترین توجهی به ما که بچه های برادرشونیم نکردن.
اگه بخوام از رفتارای بدی که با ما داشتن و دارن بگم خیلی میشه. فقط اینو بگم که هر وقت میبینمشون خیلی ناراحت میشم و بغض گلومو میگیره. چطور ادم میتونه رفتارایی که برای دشمنش هم زیاده رو با برادر و زن و بچه هاش داشته باشه؟!
متاسفانه بابام هم هیچوقت باهاشون رفتار محکمی نداره. عموم 200 تومن به بابام قرض داد اینقدر منت گذاشت که بابام زودتر وقتی که گفته بود قرضشو پس داد. وضعیت مالی عموم خیلی خوبه ولی ...
رفت و امدمون کم بود کمترم شده. فامیل مادرمم چون شهر دیگه هستن بندرت میبینیم. عید هم نمیتونیم بریم مسافرت. کل رفت و امدمون شده ماهی یه بار با دوستامون! ولی با این حال دلم نمیخواد همچین فامیلی رو حتی عید ببینم. چه بهونه ای بیارم که امسال نرم خونشون ؟ آیا قطع رحم با چنین فامیلی اشتباهه ؟ چیکار کنم ؟ خیلی ناراحتم.
مرتبط با صله رحم:
می خوام با خواهران و برادران خانمم قطع رابطه کنم؟
با بیشتر فامیل قطع ارتباط کردیم
صله رحم و تبری از کسانی که جز شر و بدی چیزی ندارند
حس می کنم عامل خیلی از مشکلات من قطع صله رحمه
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۳۵۸۵ بازدید توسط ۲۴۶۱ نفر
- يكشنبه ۱۵ اسفند ۹۵ - ۲۱:۳۰