سلام به تمامی دوستان خوب من
دوستان من الان 19 سالمه ، دانشجو هستم . جدیدا ، شدیدا وسواس فکری بد دارم . خیلی خیلی بد، اون قدر بد که وقتی دارم راه میرم اصلا احساس نمیکنم رو زمینم انگار رو هوام و از زمین جدام .
انگار جسم بی روحم ، همش به فکر اخرتم ، همش نگرانم. نگران خیلی هام ، همش فکرهای مرگ رو قبر رو وووو.... ، خیلی ناامید بودم بیشتر شدم .
اینم بگم که ظاهرم رو همیشه حفظ میکنم یعنی نمیذارم کسی از ظاهرم بفهمه چقدر خرابم . همش دوست دارم با خودم باشم . دوست دارم تنها باشم اما از تنهایی میترسم .
حوصله ندارم با دختری دوست بشم که خراب تر منه . و خیلی وقته که با هیچ دختری خط ن انداختم
ازدواج رو بیشتر ترجیح میدم تا دوستی اما یه سریا هستن که میگن ازدواج نکنی ها ، بدبخت میشی
نمیدونم به ساز کی برقصم والا ...
دوست دارم با پیر مرد یا کسانی که اعتیاد به مواد مخدر داشتن و درحال ترکن اشنا بشم. چون خیلی دوست دارن زندگی کنن و همش به فکر زندگی خوبن و همش خدا رو شکر میکنن و این برام مقدسه که با کسی بوست بشم که بگه این جوری زندگی کن ایجوری زندگی نکن . از دود دم متنفرم
دوستان لطفا نظر بدید و راهنمایم کنید
دوست دارم تجربه های شما رو در سنین 10 تا 25 از انگشت شما بشنوم
منتظرتون هستم
مرتبط :
تنها موندن خیلی بهتر از بودن با کسانی باشی که حرفت رو نمی فهمند
خدایا ازت می خوام دلم و محکم کنی که بتونم تنهایی رو تحمل کنم
بر اثر تنهایی با دختری دوست شدم
دلم میخواد تنها باشم تا آخر عمر
عاشق تنهاییم و دوست دارم از خانوادم دور باشم
میخوام خونه جدا بگیرم و تنها زندگی کنم
تنها زندگی کردن خیلی بهتر از با خفت زندگی کردنه
دید مردم به یه دختری که تنها زندگی میکنه چیه؟
از تنهایی خودم لذت میبرم و دوست ندارم شوهر کنم
می خوام ثابت کنم تنها باشم اتفاقی نمی افته
من عاشق تنهایی هستم و نمیخوام شوهر کنم
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۲۸۶۷ بازدید توسط ۲۰۹۸ نفر
- يكشنبه ۲۴ آبان ۹۴ - ۱۸:۲۵