سلام
25 سالمه . یه مدته به شدت دچار ناامیدی شدم و نمیدونم چطوری از این ناامیدی بیام بیرون ... قبلا فوق العاده امیدوار بودم . نماز شبم ترک نمیشد ، زیارت عاشورا رو با عشق خاصی به امام حسین میخوندم. زیارات هر روز هفته به اسم چهارده معصومم خیلی حس خوبی بهم میداد ... خیلی آدم تر بودم . الان چهار ساله تو ناامیدی غرق شدم . اونم بخاطر مشکلات زندگیمه که بدتر میشه و بهتر نمیشه . میدونید دلم برای خدا تنگ شده .
حس میکنم بخاطر بی حرمتی هایی که به ائمه و خدا کردم طرد شدم و زندگیم رو باختم . هی هر روز میگم خب امروز آدم میشم ولی مثلا خیلی همت کنم یک ساعت انرژی دارم بعد یهو میرم تو ناامیدی . روم نمیشه بخاطر بی شعوری که کردم برم رو بندازم به 14 معصوم . ما هر سال سفره حضرت عباس داریم .
و هر کسی اومده بدون استثنا حاجت روا شده . ولی حاجت خودمو نمیده . حس می کنم حضرت عباس ع و امام حسین ع با زبون بی زبونی دارن بهم میگن از خونه ما برو بیرون . خیلی دلم گرفته . دلم میخواد یکی در مورد خدا برام صحبت کنه . دارم دیوونه میشم از وضع الانم
در مورد ارتباط با خدا:
احساس میکنم سیم ارتباطیم با خدا قطع شده
نا امیدی نتیجه امیدوار بودن به غیر خداست
این جور قرار گذاشتن ها با خدا خوبه ؟
تجربیات شما از امدادهای خدا در موقعیت های سخت
وضعیت خوبی ندارم ولی امیدم خداست
کافیه همه چیز رو بسپاریم به خدا
چطوری خدا رو تو زندگی اصل قرار بدیم ؟
چه جوری دلم و متصل کنم به خدا ؟
بیاید یه خورده بنده با معرفتی برای خدا باشیم
باید چیکار کنم تا خدا تو زندگیم پر رنگ تر شه؟
دقیقا نمیدونم چی شد که مشتاق خدا شدم
قدر سلامتی تون و بدونید خدا رو هم شکر کنید
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۳۷۹۴ بازدید توسط ۲۶۵۶ نفر
- يكشنبه ۲۶ فروردين ۹۷ - ۲۱:۴۵