سلام دوستان
من حدود دو سال با دختری بودم و رابطه ما فراز نشیب هایی داشت، ولی در کل خوب بودیم. ایشون در این مدت خواستگارهایی داشتن ولی همه رو رد میکردن تا اینکه خواستگار براشون اومد و پدرشون گفتن باید ازدواج کنید، با وجود مخالفت دختر پدرشون گفتن باید ازدواج کنی وگرنه قید خانواده ت رو باید بزنی ، دختر مورد علاقه بنده هم از یه مرحله ای کم آورد و گفت دیگه نمیکشم تو هم برو تا از دست من و خانوادم راحت بشی ولی هر چی گفتم بمون گفت نه دیگه نمیتونم.
ببینید موقعیت کار بنده تا چند وقت دیگه اوکی میشه، بنده حتی به خانواده هم گفتم صحبت کنن با پدرشون، ولی ایشون مخالفت کردن و گفتن پسرتون کار نداره، ولی خواستگار پولداره و خونه و ماشین داره. دختر مورد علاقه بنده جرات مخالفت با پدرش رو نداره، زنگ هم زدم با گریه گفت من آدم بدی هستم تو بی گناهی ولی میخوام فراموشت کنم، دیگه مهم نیست تو زندگیم عشق نباشه، گفت فدای سرم هر وقت کم آوردم جدا میشم ولی دیگه بریدم.
الان هم خواستگار براش اومده از نظر موقعیت اجتماعی، بنده خیلی بالاتر از خواستگار هستم و همین هم باعث شده پدر دختر مورد علاقه م دوست داشته باشه با یه نفر هم سطح خودشون و پایین تر و نه بالاتر از خودش وصلت کنه.
از طرفی دختر مورد علاقه م هم بعد دو سال به من گفت من نمیتونم شرایط رو قبول کنم در صورتی از همون اول گفتم گفت مشکلی نیست و واقعا دو سال رعایت کرده بود، ولی چون پدرشون فهمیدن و مخالفت کردن حرف پدر شون رو گوش کردن و جرات مخالفت ندارن (شرایط شغلی بنده).
روزهای آخر با گریه خداحافظی کردیم به زور گوشی رو ازش گرفتن، دوباره پس دادن، ولی من دیگه از همه جا بلاک کرد. به خواستگار خودش گفته که با کسی نبوده در صورتی که قبل من هم با کسی بوده و این مدت با هم کلی عکس خاطره داریم، الان هم دارم داغون میشم جلوی خانوادم کوچیک شدم. به نظرتون اون دختر خوشبت میشه و من فراموش میکنه و فکر میکنین این ازدواج دوام میاره و ممکن یه روز سمت من برگرده.
من خودم چیکار کنم واقعا دارم عذاب میکشم گفتم جوون من قسم بخور دوست نداری، حاضر نشد قسم بخوره ولی گفت دیگه فایده نداره برو پی زندگی خودت. و اینکه میخواستم بدونم این دختر خودش هم میخواسته ازدواج کنه یا نه ؟ چون بعضی ها به من میگه این دختر دروغ میگه ولی من نمیتونم صدرصد چنین حسی داشته باشم هرچند تا حدی مقصر بوده میتونست بیشتر بجنگه ولی نجگید.
مرتبط:
به خاطر ارتباط پنهانی با دخترم مورد نظرم، پدرش مخالف ازدواج ماست
خانواده های ما با ازدواجمون مخالف هستند
مادرم عکس های پروفایل دختر مورد علاقم رو دیده و مخالف ازدواج ماست
مادر پسر مورد علاقم ظاهر منو نپسندید و مخالف ازدواج ماست
چکار کنم خانواده م با ازدواجم در سن پایین مخالفت نکنن
خواهران خواستگارم با ازدواج ما مخالف هستند
مخفیانه با دختر خالم برای ازدواج ارتباط دارم چون پدرامون مخالف هستند
خانواده خواستگارم با ازدواج ما مخالف هستند
مادر خواستگارم به دلیل این که بیوه هستم مخالف ازدواج ماست
با وجود مخالفت خانوادم با یه پسر کوچکتر و تحصیلات پایین تر ازدواج کردم
مخالفت مادر با ازدواج به دلیل بی پولی پدر دختر
خانوادم بشدت با ازدواج مجدد ما مخالفت میکنن
فقط به خاطر مخالفت خواهرش از ازدواج با من منصرف شد
← مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)
- ۵۹۷۵ بازدید توسط ۴۴۰۹ نفر
- شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۸ - ۱۸:۳۳