سلام
من 26 سالمه، خواهر کوچکترم با اقوام مون ازدواج کرد ...، از 19 سالگی به طور سنتی خواستگار ها پاشون به خونه مون باز شد ، هیچ کدوم بیشتر از جلسه اول جلو نمی رفت ... یه سری شون وقتی خواهر کوچکترم رو می دیدن ... خواستار اون بودن ، یکی شون که زنونه اومده بودن فرداش زنگ زدن و گفتن دختر تون رو نپسندیدیم ... اگه دختر دومی تون رو می دید می یایم ...
من با ازدواج خواهر کوچکترم مشکل ندارم خیلی ام راضیه ام ولی انگار سر خورده شدم ... عقده ای شدم ... از ازدواج سرد شدم و دیگه تمایلی به ازدواج ندارم ولی ولی اگه یه روزی قسمت شد و ازدواج کردم ... دوست ندارم دو فرزند داشته باشم ... مخصوصا اگه بچه اولم دختر شد ... دوست ندارم خواهر داشته باشه ...
من با خواهرم مشکل ندارم ولی دلخور از رفتار یه سری هام ... بیشتر وقت ها وقتی کسی میگه فلانی بچه دومش رو حامله است ، یه جورایی براش متاسف می شم ... و اگه بفهمم دو تا دختر داره بیشتر ... دلم به حال دختر اولی می سوزه و میگم کاش فقط مثل من نشه ... خدا ... شون کنه که چطوری دل می شکنن ؟
مرتبط:
از ترس خواهر بزرگترم که مجرد هست، جرات نداریم بگیم خواستگار داریم
به خاطر اینکه خواهر بزرگتر دارم نمی تونم ازدواج کنم
از ترس واکنش های خواهر بزرگترم، دو دل هستیم که خواستگار راه بدیم
ازدواج خواهر کوچکتر با وجود داشتن خواهر بزرگتر مجرد
خواهر بزرگترم در ازدواج سختگیره ، من به خواستگارم چی بگم ؟
ازدواج با دختر کوچکتر با وجود خواهر بزرگتر
به دختری علاقمند شدم که دو خواهر بزرگتر مجرد داره
تحمل ازدواج خواهر کوچکترم رو ندارم
خواستگار خوبی دارم اما دو مانع جدی سر راهم قرار داره
خواهر مجرد بزرگترم خیلی در حقم لطف کرده ولی مانع ازدواجم شده
ازدواج خواهر کوچکترم ، شانس ازدواج منو کم می کنه ؟
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← ازدواج خواهر کوچکتر (۱۴ مطلب مشابه)
- ۷۸۶۳ بازدید توسط ۵۴۹۱ نفر
- چهارشنبه ۳۰ خرداد ۹۷ - ۱۱:۲۴