سلام خدمت همه

شاید از عنوان این مطلب این طور برداشت کرده باشید که منظورم اینه که آدم یک دنده و لجبازی باشید و فقط فکر کنید خودتون درست میگید و به حرف ها و نصحیت های دیگران گوش نکنید اما نه، به نصیحت های بد گوش نکنید الان میگم منظورم چیه؛

من یک دوستی داشتم که چند سال پیش وقتی حدودا بیست و پنج سالش بود و دلار چهار هزار تومان و ... ، گفت که من میخوام در سن حدود بیست و نه سالگی ازدواج بکنم و میخوام پس انداز بکنم و ... فعلا فکر میکنم زوده و خیلی هم نیاز به ازدواج رو در حد تحمل نکردن شرایط فعلی حس نمیکنم میتونم تا چند سال صبر بکنم فعلا.

این دوستم اومد پنجاه میلیون تومن پس انداز کرد (من خیلی کمتر) بعد در سال نود و هفت دلار حتی رسید به هجده هزار تومان و خیلی اتفاقات دیگه افتاد و مملکت به معنی واقعی کلمه ببخشید ... (بوووووق) شد!!!

بعد از اینکه پراید شد سی میلیون و دلار دور و بر پانزده تا هجده هزار تومان بازی میکرد این دوستم گفت الان اوضاع خیلی خراب شده پس یه کم وایسم شاید ارزون تر شد! یهو پراید شد پنجاه میلیون و طلا رفت بالا ...، خلاصه این طور به شما بگم که برنامه ریزی دوستم برای ازدواج که از بیست و پنج سالگی ریخته بود و صد میلیون پس اندازش شد در عرض چند ماه ... (بووووق) یه چیزی شبیه موی گربه منظورم بود!

میدونید دردناک ترین حرفی که دوستم به من زد چی بود و من واقعا حالم گرفته شد!؟ چون منم آدمی بودم که دقیقا به خاطر همین نصیحت های مسخره تا این سن مثل خودش صبر کردم و حرف اون حرف من هم بود دقیقا.

بهم گفت:

لعنت (لعنت!) به هر کسی که منو نصیحت کرد گفت ازدواج زوده، الان جوانی کن، الان نمیتونی زن نگه داری، وایسا یه کم پس انداز بکن تو پول نداری و کار نداری، وایسا فلان و ...، الان به مرحله ای رسیدم که فکر میکنم دست آورد تمام زندگیم به اندازه دو میلیون تومنم دیگه ارزش نداره! (کنایه به کاهش ارزش پول ملی) و الان فکر میکنم که دیگه چون روحیه ام داغونه و افسرده شدم تا آخر عمرم دیگه خواب ازدواج رو هم نمیتونم ببینم!

دوستان الان اگه به متنم دقت بکنید متوجه میشید که منظورم نصیحت های خوب نبود. نصیحت هایی مثل اینکه تو هنوز برات زوده، تو هنوز جوونی، وایسا کار خوب پیدا کن و خونه و ماشین بخر و ... میدونی چرا این اتفاق برای دوستم افتاد؟

چون خدا گفته از ترس فقر ازدواج رو به تاخیر نندازید! یعنی ما به خدا اعتماد نکردیم و چوب اعتماد نکردن به خداوند رو خوردیم و ثابت شد که وعده خدا حتمیه و حرفش حرفه و ثابت شد که خدا الکی حرف نمیزنه و حقه.

من به دوستم گفتم منم همون غلطی رو کردم که تو کردی و برعکس! هر دو اشتباه کردیم!

نصیحت ها اینا بود. بازم تکرار میکنم چون برای خیلی هاتون آشناست و از خیلی ها اینا رو میشنوین از دوست، از پدر مادر و ...

تو هنوز راه داری (اشاره به اینکه هنوز سنت میتونه بیشتر بشه برا ازدواج و ...) و تو هنوز کار نداری، خونه نداری، ماشین نداری، پول نداری، توانایی نگهداری زن رو نداری، ازدواج که بچه بازی و مسخره بازی نیست و ...

یعنی میبینید دقیقا خودِ پدر و مادرها به بچه هاشون میگن که شما برید خلاف بکنید، دوستم بهم گفت الان که فکر میکنم من اون موقع نیاز به ازدواج هم داشتم ولی انقدر داخل کله من این نصیحت ها پر شده بود که فکر میکردم (فقط فکر میکردم میتونم صبر بکنم و نیاز ندارم)

یعنی دقیقا خود پدر و مادرها به بچه هاشون میگن که برید دوست دختر پسر بگیرید برید گناه کنید و ... (نه اینکه اینو بگن، بلکه معنی اون نصیحت هاشون یعنی همین)

به هر جهت الان منظورم فقط رابطه جنسی نیست، به طور کلی بود و بیشتر بحثم سر شرایط مالی بود و این سخت ترین چیز برای پسرهاست، وقتی که دخترها بیشتر مسائل مالی براشون مطرحه خب پسرها هم وقتی چنین اتفاقاتی براشون میافته و به این نقطه میرسن یهو احساس درماندگی میکنن.

یک سوال اینجا پیش میاد؛

 دخترها که توقعات شون بالاست و خانوده های دخترها که سخت گیرن و ...، پس چرا میگیم اشتباه کردیم. خب با شرایطی که من و دوستم و امثال من چند سال پیش داشتیم مگه اگرم میخواستیم کسی به ما زن میداد؟ جواب مثبته بله صد در صد .

به خاطر اینکه اون زمانی که حدود بیست و چهار پنج سال سن مون بود از ما توقع کمتری مثل خانه داشتن و ماشین داشتن و مثلا اگه میرفتیم با یک دختر بیست ساله ازدواج میکردیم یا بیست و یک دو ساله، قطعا خانواده دختر خیلی بیشتر راه میومدن و میگفتن تا چند سال دیگه خودش رو جمع و جور میکنه (درسته که همه اینو نمیگن و اکثرا باز گیر میدن ولی بازم در اون سن کار راحت تر بود یک دختر و یک خانواده پیدا میشد که بپذیره)

ولی الان به یک مرد حدود سی ساله هزار تا تهمت میزنن دیگه نمیگن این بدبخت سالم مونده، این بدبخت ها اشتباه کردن، نصیحت های مزخرف و غلط جامعه و پدر و مادر رو گوش کردن، این بدبخت ها سعی شون رو انجام دادن و سالم موندن و ...

بلکه تهمت میزنن بهشون و میگن حتما عیاشی کرده و مشکلی داشته که تا الان خونه نخریده! تا الان ماشین نخریده، پس انداز خوبی نداره و ... !!! (ای وای از این حرف ها ...) دیگه نمیگن این بدبخت کلی زحمت کشیده که همسر آینده اش در رفاه باشه و خوشبخت بشه ولی الان فهمیده که اشتباه کرده که صبر کرده و صبر دقیقا اینجا یعنی یک اشتباه بزرگ .

و باز مساله دیگه اینه که از یک پسر بیست و نه ساله دیگه انتظار دارن همه این ها رو داشته باشه، چون دختر هم دیگه بیست و پنج سال و رد کرده و دیگه میخواد همه چیز رو کامل و یک جا داشته باشه و دیگه حالا صبر کنیم و جمع و جور بکنی دیگه فایده نداره، پسر کی خودش رو جمع و جور بکنه؟ تا سی و پنج سالگی؟ تا پیر شدنش؟ تا الان داشت چیکار میکرد؟ حتما مشکلی داشته که تا این سن نتونسته کاری بکنه؟ بی عرضه نبوده؟ (حرفهااا، حرفهااا)

همه رو گفتم که به این حرف برسم؛

از اسقف اعظم به یاد داشته باشید دوستان خوبم:

از قلب تون پیروی کنید، به ندای قلب تون گوش کنید، اگه زودتر ازدواج کنید بهتره چون خانواده های دختر در سنین پایین بیشتر راه میان ، بعدا دخترشون بزرگتر میشه بیشتر ایراد میگیرن!!! و یه جوری میشن که انگار فقط میخوان دختری که انقدر بزرگ شده رو از سر خودشون وا بکنن بره فقط همین!!! و اونجاست که دهن شمای پسر به معنی واقعی کلمه ... (بووووق)


و منظورمم این نیست که برید به هر قیمتی و فقط برای یک نیاز ازدواج بکنید و بعد عین خر بمونید تووی گل.

بعد طلاق به وجود بیاد بعد بچه های طلاق به وجود بیاد و ... منظورم اینه که از قلبتون پیروی بکنید و اگه فکر میکنید آمادگی ازدواج رو دارید و میتونید منطقی و عاقلانه ازدواج بکنید، ازدواج بکنید و در سنین پایین راحت تره هر چی سن ازدواج بالاتر میره پسرها ممکنه از این اتفاقا براشون بیوفته و دخترها هم بداخلاق تر و زیاده خواه تر میشن البته درسته که در سنین پایین هم دخترا یا دارن درس میخونن یا قصد ازدواج ندارن و ... !!! به هر حال یکی باید پیدا بشه که میشه و پیش رفتن با فرمان جامعه ماها رو به اینجا رسونده اصلا چه ایرادی د اره که دختر وقتی داره درس میخونه ازدواج هم بکنه ؟ درسشو بخونه قرار نیست بیاد زیر یک سقف اصلا عقد باشن با هم از دوست دختر پسری که بدون ازدواج هم هستن غیرشرعی و ... و بهم میزنن و آسیب هاش تا بعد از ازدواج هم میمونه که بهتره

من نمیگم دختر زیر نوزده سال ازدواج بکنه و پسر هم زیر بیست و سه سال ازدواج بکنه بلکه میگم دیگه واقعا از یک جایی به بعد اگه فکرشون یکم پخته شده فقط به خاطر شرایط مالی نیاید ازدواج نکنید

یکی از ویژگی های اون نصیحت ها (البته ویژگی های مخربش) اینه که پسر و دختر عوض اینکه بزرگ بشن بچه باقی میمونن،.

دلیلش همینه که یک نفر در آمریکا به نام بیل گیتس در سن پانزده سالگی به چنان پختگی و تفکری دست پیدا میکنه که شرکت مایکروسافت رو راه اندازی میکنه و دنیا رو تغییر میده و یکی مثل دختر و پسر ایرانی تا سی سال مثل یک عقده ای زندگی میکنن که هنوز نیازهای ابتدایی شون رفع نشده یا اگه راه نامشروع رفع شده، هم آسیب هاش براش باقی مونده و از همه مهمتر اینکه تا سی سالگی هنوز بچه و تیتیش مامانی و بابایی باقی موند، لطفا به مثالم درباره بیل گیتس دقت بکنید.

اگه پدر و مادر بیل گیتس هم میخواستن بهش بگن بچه ی نفهم بشین درست رو بخون، تو رو چی به شرکت تاسیس کردن، تو هنوز بچه ای، برو دانشگاه تا سی سالگی درس بخون، بیل گیتس هم الان احتمالا در بهترین حالتش یک کارمند ساده شده بود یا یک ساندویچی ای چیزی زده بود!!! الان بحثم درباره موفقیت های دیگه و کسب و کار نیست بحثم راجع به این بود که جامعه ما داره دختر و پسرها رو لوس و بی شعور بار میاره و ما پسر و دخترها باید خودمون جلوی پدر و مادرها وایسیم و جلوی فرهنگی که غلط فرهنگ شده بایستیم و شرایط رو تغییر بدیم.

نمیگم ایدئولوژی های من درسته درباره ازدواج و ازدواج یک هدف نیست که فقط ازدواج کنیم و بچه بیاریم و زندگی معمولی بسازیم، اگه دختر و پسر هم پای هم باشن نیاز به ساختن زندگی معمولی نیست حتی میتونن ازدواج بکنن و درس رو ادامه بدن اهداف شون رو ادامه بدن به شرطی که زیاد به هم گیر ندن و چون شرایط زیر یک سقف رو ندارن و یک زندگی معمولا وقتی جوون هستن خوش باشن و اهداف شون رو دنبال بکنن و کم کم بعدش برن زیر یک سقف و بچه بیارن و ... .

خیلی هم به نظر من ایده قشنگیه و بهتر از نسل پسر و دخترهای نابود شده و افسرده امروزیه که حتی اون هایی که الان ازدواج میکنن در سنین بالا هم دیگه اشتیاقی ندارن و فقط جنگ و دعواست، چون انعطاف شون از بین رفته، چون لجوج شدن، چون سلامت جسمی و اشتیاق جوونی شون از بین رفته ،چون دیگه از سر ناچاری ازدواج کردند که تنها نمونن، و ازدواج کردن چون باید میکردن و سن داشت بالا میرفت.

چون خب طبیعیه وقتی سن ازدواج بالا میره ممکنه (اکثرا اینطوریه) تجربه دوستی دختر و پسر هم داشته باشن و این در زندگی فعلی یعنی ازدواج در سن بالای اون ها هم تاثیر گذاشته و اگه روابطی داشتن و پنهان کردن روح خودشون در عذابه و سر شریک شون رو کلاه گذاشتن و اگه روابط جنسی نبوده هنوز ممکنه درگیر روابط عاطفی قبلی باشن و اینها همه اشتیاق به زندگی رو کم میکنه و همه آسیب های جبران ناپذیری به زندگی ها و نسل های آینده وارد میکنه .

و حالا این دوست مون پنجاه میلیون پس انداز داره و میتونه الان یک پراید بخره و با وام ازدواج و ...، یک زندگی گوسفندی تشکیل بده، من دوستانی دارم که الان پنج میلون پس اندازم ندارن و بدبخت ها تلاش کردن ولی نتونستن، حالا ببینید اوضاع برای اونا چطوریه!! 

دستم درد گرفت انقدر نوشتم، مغزمم درد گرفت انقدر نوشتم و چون درد دل بود و ناراحت کننده نوشتن سخت بود.

ولی حرف من حرف خیلی از جوون هاست

ارسالی از "اسقف اعظم"

وقت همگی بخیر


مرتبط :

از بی همسری خسته شدم

سوال از دهه شصتی هایی که چشم انداز روشنی ندارند

ازدواج حلقه گمشده بعضی ها

پدر دختر مورد علاقم اعتقاد داره نمی تونم خرج یه زندگی رو بدم

نمیتونم که تا 60 سالگی عفت پیشه کنم

خواستگار 38 ساله م به زور اطرافیان اومده جلو

کی قراره به یه زندگی خوب برسم ؟

خسته شدم، هر جا میرم همه میگن چرا زن نمیگیری ؟

بخدا منم دوست داشتم ازدواج کنم

سن ازدواج هر چی میره بالاتر انسان سختگیر و ریزبین میشه؟

پسر 32 ساله ی صفر کیلومتر بی عرضه است ؟

رسومات دردسرساز و بی فایده ازدواج رو بشکنیم

چرا بعضی ها ازدواج رو یه غول وحشتناک می بینن ؟

عقد کنیم و تا زمان ایجاد شرایط ازدواج ، موافقید ؟

ائمه تاکید کردن به ازدواج آسان اما انگار گوش ما بدهکار نیست!

با آسون کردن شرایط ازدواج به خودمون کمک کنیم

اگه دختران و پسران در سنین پایین عقد کنن چه مشکلاتی داره ؟

کاش عقاید مردم جامعه طوری بود که بچه هاشون زود ازدواج کنن

ترس از ازدواج ، یکی از مشکلات ازدواج آسان



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) ازدواج آسان (۵۶ مطلب مشابه) ازدواج فرزندان (۱۸۰ مطلب مشابه) ازدواج و مسائل درک نشدگان (۱۰۲ مطلب مشابه)