سلام
پسری حدودا سی ساله هستم که نیاز به راهنمایی دارم.
مشکلم از جایی شروع شده که خواهرم با یکی از فامیل های نزدیک ازدواج کرد و چون من و خانوادم مخالف این وصلت بودیم ولی بخاطر نظر خود خواهرم که اصرار کرد پدر و مادرم راضی شدن، بصورت خیلی خلاصه بخوام بگم این خانواده از همون اول خواهرم رو کشیدن سمت خودشونو و با وجودی که دوران عقد بودن ولی کلا خواهرم خونه اون ها بود و شاید هر دو هفته یه روزی سر به ما میزد.
مادر داماد به خواهرم گفته بود به خانوادت بگو من ازشون خوشم نمیاد و خونشون که نمیرم ناراحت نشن! با وجود اینکه فامیل هستن رابطه شون توی سه سالی که عقد بودن با من و خانوادم خیلی بد بوده، قبل از این وصلت خیلی خوب خوش برخورد بودن ولی بلافاصله بعد عقد یه جوری رئیس بازی در اوردن ( خانواده من از نظر تحصیلات و موقعیت اجتماعی و اقتصادی از اونها بالاتره)، اون ها با خواهرم خوبن و هیچ مشکلی با هم ندارن ولی من و خوانوادم از اون ها انتظار احترام داریم فقط؛ بعضی از برخودهاشونو میگم :
تمام اعیاد و مناسبت ها باید خواهرم با خوانواده شوهرش باشه اصلا انگار خودش خانواده نداره. خیلی کم که پیش میاد بیاد دنبال خواهرم تلفنی باهاش هماهنگ میکنه و میاد از دم در میبرتش اصلا انگار نه انگار که پدر و مادری هم تو اون خونه هستن، حتی یه سلام و احوال پرسی هم نمیکنه باهاشون.
پدر و مادرم کلا هیچ حق نظری در هیچ زمینه ای ندارن. کلا داماد یه جور احساس میکنه از پدر و مادرم طلبکاره! داماد و مادرش کلا قطع رابطه کردن با خانواده من ولی پدرش خیلی خیلی کم ممکنه گذری بیاد خونمون.
قراره دو ماه آینده مراسم عروسی بگیرن ولی خودشون رفتن زمان و مکان مراسم رو تعیین کردن و هیچ نظر پدر و مادرمو نپرسیدن که اصلا اینها امادگیشو دارن یا نه! مادرم که از این رفتار ها ناراحت شده بود به دامادمون گفته بود که توی مراسم شرکت نمیکنه، ( هر چقدر هم اوضاع بد باشه پدر و مادرم شرکت میکنن ولی مادرم از روی ناراحتی اون حرف رو زده بود). ولی اونم گفته بود شما ها مجبورید به خاطر آبروی خودتونم که شده شرکت کنید!
خلاصه منو راهنمایی کنید که به عنوان برادر عروس چه برخوردی باید بکنم، خودم میخوام در مراسمشون شرکت نکنم. از اون جایی که مجرد هستم و میخوام ازدواج کنم این شرکت نکردنم توی نظر فامیل چقدر برام بد میشه؟
میخوام به دامادمون نشون بدم که مجبوریتی برای شرکت توی مجلس وجود نداره، و اگه کسی کاری انجام میده فقط به خاطر ارزش و احترامی هست که افراد مقابلش میذاره. شاید پدر و مادرم به خاطر بچشون مجبور باشن ولی من نیستم.
ممنون از وقتی که میذارید.
مرتبط با خانواده شوهر:
خانواده شوهرم از خونه م دزدی میکنن
خانواده شوهرم یه درگیری رو با من شروع کردند
رابطه من با خانواده شوهرم چطور باید باشه ؟
چرا نباید بدی های خانواده شوهرمون رو به شوهرمون نگیم ؟
چکار کنم که در رابطه با خانواده شوهرم پر رو باشم ؟
از خانواده شوهر جز شر چیزی ندیدم
راهنمایی در مورد زندگی مسالمت آمیز با خانواده شوهر
چرا خانواده شوهرم نمیذارن باب میل خودمون زندگی کنیم ؟
خانواده شوهرم اصلا محبت های منو نمی بینن
من از دو رویی خانواده شوهرم واقعا خسته شدم
خانواده شوهرم دوست ندارن برم خونه شون
دعا برای دور شدن از خانواده شوهر
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۷۸۹۲ بازدید توسط ۵۴۴۸ نفر
- يكشنبه ۲۹ مرداد ۹۶ - ۱۰:۱۰