سلام دوستان
خواهشا کمکم کنید ، اول شرایطم رو بگم بعدش مشکل رو بگم .
من دختری ۱۸ سالم که ویژگی های شخصیتیم برونگرا ،احساساتی ،محافظه کار و بلند پرواز ! حقیقتش تابستون قبل کنکورم استرس داشتم و و کلا کنکور رو نخوندم .
امسال ولی میخونم حسابی . حقیقتش حدود ۱ هفته بعد کنکورم یکی از دخترای آشنا که حدود ۲۵ سالش بود از بالکن پرت شدن زمین و به طور ناگهانی فوت شدن . شبش هم مراسم خواستگاریش بوده ... من تابستون امسال کلا چون استرس کنکور داشتم و ناراحت بودم و غمگین و تپش قلب هم داشتم و وقتی این خبر فوت رو شنیدم خیلی متاثر شدم و از اواسط تیر ماه فکرایی میاد سراغم و اعصابم بهم میریزه...
زندگی رو دوست دارم افسرده نیستم مثلا فعالیت هامو کامل انجام میدم از زندگیم لذت میبرم درسمو به طور کامل میخونم . اما با توجه به تپش قلبی که گرفته بودم و شنیدن اون خبر فوت، تو روز بعضی وقتا به ذهنم میاد نکنه منم مرگم نزدیک باشه ؟ نکنه منم مثلا یهویی قلبم وایسته یا شب که میخوابم دیگه بیدار نشم ؟
با خودم میگم مثلا اونی که از بالکن پرت شد پایین یهویی بود . نکنه منم اتفاقی بیافته واسم و لحظاتی حس میکنم نکنه مرگم نزدیک باشه ! مثلا از بس شنیدیم فلانی شب خوابیده صبح بلند نشده و چون مدتی تپش قلب داشتم ( الان ندارم ) هی با خودم میگم نکنه منم تو خواب بمیرم و ازین حرفا ...
حقیقتش افسرده نیستم و اتفاقا کامل از زندگی لذت میبرم ولی این فکر از حدود تیر ماه ذهنم رو درگیر کرده و هر روز چند باری از ذهنم خطور میکنه . البته وقتی مهمون داریم یا بیرونم و کسایی کنارم هستن اصلا به ذهنم خطور نمیکنه .
کمکم کنید چطور این افکار رو بیرون کنم از ذهنم ؟ (خیلی خفیفه ولی هست) خیلی ناراحتم از اینکه این فکرا و دلهره میاد سراغم. پیش روانشناس رفتم بهم گفت تو هیچیت نیست فقط مختص سنته که کمی حساس شدی و بعدش گفت برو مشغول درس شی به مرور میره از ذهنت .
مرتبط:
میترسم که شاهد مرگ عزیزانم باشم
فکر می کنید نوع مرگتون ممکنه چطور باشه؟
دوست دارم زودتر از مادرم بمیرم تا مرگ اون و نبینم
گاهی اوقات در اوج خوشی به فکر مرگ می افتم
به خاطر فوت دوستم روحیه خوبی ندارم
با بیماری یا فوت عزیزان تون چطوری کنار میاید ؟
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)
- ۲۵۲۴ بازدید توسط ۱۹۲۶ نفر
- سه شنبه ۱۱ مهر ۹۶ - ۲۲:۴۳