سلام

یه دختر 29 ساله هستم که تازه ازدواج کردم، اما با مسائلی مواجه شدم که باعث شده اعتماد به نفسم به شدت بیاد پایین، ممنون میشم وقت بذارید و راهنماییم کنید.

من فوق لیسانس دارم اما بعد از فارغ التحصیلیم نتونستم کار مناسبی پیدا کنم چون رشته ای که درس خوندم بازار کارش بیشتر مردونه س، خودمم دیگه خیلی پیگیری نکردم... اما الان که ازدواج کردم خیلی با جاریم مقایسه میشم .

جاریم 7 سال میشه با برادر شوهرم ازدواج کرده، البته از قبل از ازدواج سرکار میرفت، پرستاره و حقوق خیلی خوبی هم میگیره، برادر شوهرمم شغل خوبی داره و درآمدش خوبه، کلا زندگیشون از لحاظ مالی عالیه خدا رو شکر .

من اوایل هیچ حساسیتی به این موضوع نداشتم، اما کم کم متوجه شدم اطرافیان خیلی من و جاری رو مقایسه میکنن .

همسر من تازه رفته سرکار و حقوقش کفاف زندگیمونو نمیده و همیشه از من میخواد که کم خرج کنم، البته منم مراعات میکنم و تو این زمینه ازم راضیه .

از اون طرف جاریم چون شاغل بوده و حقوق خوبی هم داره از ازدواجش همیشه پول داشته به خودش برسه و تو این زمینه خیلی خیلی از من سرتره، من شاید هر 3-4 ماه یبار یه لباس نو بخرم، اونم نه لباس شیک چون پولشو ندارم .

حتی آرایشگاه هم فقط ماهی یه بار میرم و بیشتر خودم صورتمو اصلاح میکنم، چون همسرم بیشتر حقوقش میره برا قسط و قرض و اجاره خونه.. اما جاریم خیلی به خودش میرسه، هر دفعه با یه لباس جدید میبینیمش، خیلی خوش تیپ و با کلاسه... شوهرشم براش یه ماشین گرون قیمت خریده و هرجا میره با ماشین خودش رفت و آمد میکنه ، برا کار خونه هم یا مادرش کمک میکنه یا کارگر میگیرن، البته بیشتر وقتا غذا از بیرون سفارش میدن... خونه شون هم خیلی بزرگ و شیکه .

یوقت فکر نکنین حسادت میکنم، نه اتفاقا خیلی هم خدا رو شکر میکنم که وضعشون خوبه، دارم اینا رو میگم که وضعیت رو دقیق تر بدونید و بتونید کمکم کنید.

از اون طرف ما یه خونه 30 متری تو یه محله شلوغ اجاره کردیم، من هر دفعه میخوام خرید کنم باید برم میدون تره بار یه منطقه دیگه (چون اونجا قیمتاش مناسب تره) و بعد تنهایی خریدامو بکشم بیارم خونه اونم با اتوبوس، تمام تلاشمو میکنم تو خونه داری و حتی یبارم غذای بیرون نخوردیم، حتی وقتی مریض بودم و حالم خوب نبود، اما دیگه بیشتر از این ازم برنمیاد، یا شایدم بلد نیستم خواهش میکنم راهنماییم کنید .

من نمیخوام با کسی مقایسه بشم اما همش این اتفاق برام میفته، کسی زحمتای منو نمیبینه، یبار سر شوهرم غر نزدمم که چرا پول نداریم و چرا وضعمون خوب نیس، اما خونواده شوهرم بارها خوش تیپی و شیک بودن جاریمو زدن تو سرم و هی میگن ازش یاد بگیر!!! من یه تیشرت تو خونه ای 15 تومنی میخوام بخرم هی حساب کتاب میکنم ببینم اگه بخرم تا آخر ماه از پولی که شوهرم بهم داده کم نیارم، اونوقت چطور میتونم مانتو شلوار و شال یا کیف و کفش شیک و گرون بخرم؟  هیچکس به این چیزا توجه نمیکنه و منم روم نمیشه چیزی بگم، فقط یبار به همسرم گفتم اونم گفت خب جاری سرکار میره و از حقوق خودش واسه خودش خرج میکنه، منم خیلی خجالت کشیدم، چون انگار مقصر خودمم که حقوق و درآمد ندارم .

دلم خیلی گرفته، میترسم شوهرمم تو دلش منو جاریمو با هم مقایسه کنه و کم کم من از چشمش بیفتم .

کارم به جایی رسیده تو جمع های خونوادگی اگه یوقت بخوان عکس یادگاری بگیرن فوری میرم یجا خودمو گم و گور میکنم که تو عکسا نباشم، چون همش میترسم بعدا پیش دوست و آشنا عکسارو نشون بدن و من و جاری رو مقایسه کنن و بگن این عروسمون خیلی بدبخته .

چیکار کنم دوستان؟ دیگه هیچ اعتماد به نفسی واسم نمونده، سرکار هم نمیتونم برم، خیلی گشتم اما هیچ جا قبولم نمیکنن، جایی هم که قبول کردن حقوقش 800 بود و زمان کاریش از 8 صبح تا 7 غروب بود که همسرم مخالفت کرد
نمیدونم چیکار کنم، از طرفی هم از چشم و همچشمی بدم میاد.. حتی به این فکر میکنم اگه یه کار با درآمد خوبم داشتم هی باید با جاری رقابت میکردم که تو مقایسه ازش عقب نمونم!!! در حالیکه اصلا همچین زندگی ای رو دوس ندارم، تو رو خدا بگین چیکار کنم؟ چرا هیچ ویژگی مثبتم به چشم کسی نمیاد؟
من خیلی به پدر شوهر مادر شوهرم سر میزنم و کارای خونه شونو انجام میدم، جاری چون سرکار میره وقت این چیزا رو نداره و همیشه مث مهمون میاد و مث مهمون میره
حتی تو مهمونیای خونه پدر شوهرم دیگه عادی شده که من از جاریم پذیرایی میکنم و اون مث مهمونا میاد و میره، در حالیکه هر دومون عروس اون خونواده ایم... البته من با این چیزا مشکلی ندارم اگر به منم توجه میکردن و منم تحویل میگرفتن، ولی اصلا انگار من آدم نیستم .


مرتبط:

از جاریم خوشم نمیاد، چه جوری تحمل کنم؟

پیش جاریم و خواهر شوهرم سیاست به خرج بدم؟

توی عروسی جاریم زشته لباس تکراری بپوشم؟

مامانم با جاری هاش رقابت داره سر جهیزیه دادن

مادر شوهرم بین من و جاریم فرق میذاره

نسبت به جاری جدیدم حس جالبی ندارم

چطور به شوهرم بگم که با جاریم سنگین تر برخورد کنه؟



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)