سلام
منو شوهرم یک سال و چند ماهه که عقد کردیم و توی این مدت رفتارهایی از شوهرم دیدم به اشکال مختلف که باعث ناراحتی و دلخوری من شده و در بعضی مواقع بهش گفتم دلیلش این بود که ازت ناراحت شدم و هر بار خیلی واضح همون جا بهش گفتم سعی کرده رفعش کنه ولی بعضی از مسائل رو حالا غرورم یا هر چیز دیگه جلوگیری کرده از بیانش که گوشه ی ذهنم باقی مونده و سعی کردم ناراحتی مو از این موضوعا زیاد بروز ندم .
ولی همیشه توی ذهنم هست و با کوچکترین چیزی به یادم میاد و باعث دلسردیم از شوهرم میشه که اگه بخوام کلی بگم بی احساسی شوهرم هست که در طول روز بهم محبت نمیکنه و اگه منم برم پیشش و محبت کنم واکنشی نمی بینم و فقط موقع خواب میاد سمتم... و مسئله ی دیگه که خیلی ازارم میده چشماشه که زیاد این ور و اون ور میچرخه و خانما رو دید میزنه و تا بحال بهش درباره ی این موضوع هیچی نگفتم چون میترسم بدتر بشه و فقط خودخوری کردم.
اینا یه مقدمه چینی بود واسه گفتن ماجرایی که به تازگی اتفاق افتاد و این بود که ما بیرون بودیم و همه چیز خوب بود و اخر شب که اومدیم خونه و حالا اتفاقاتی که افتاد حاکی از بی توجهی شوهرم بود و منم خوابم نمی اومد و چن بار خواستم به شوخی قهر کنم که اونم انگار نه انگار توجه نکرد و انگار یه جورایی کلافه بودم و اونم با بی تفاوتی دراز کشیدن و خودشو زدن به خواب بیشتر کلافم میکرد واسه همین حرفی زدم که به نظر خودمم جالب نبود .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)