سلام
من یه مشگلی دارم اینکه از پسرا یه نفرت قلبی دارم. راهنمایی که بودم پسر همسایمون و دوست داشتم خیلی اون با وجود دونستن این با دختر عموم دوست شد و هر روز منو بخاطر دوست داشتنش تحقیر میکرد و به خانوادم توهین میکرد .
اون و دختر عموم باهام دوست بودن و من نمیتونستم تحمل کنم دنبال یه راهی بودم عقدمو خالی کنم با پسرای مختلف دوست میشدم و ول میکردم با اینکه از نظر قیافه جذابم و پسرای زیادی دنبالم بودن از این موضوع استفاده کردم 5 سال گذشت من 17 سالم بود به خودم اومدم و همه چی رو یه روز برای همیشه کنار گداشتم .
سعی کردم همه نفرتمو فراموش کنم و زندگی عادی مو داشته باشم اما خانوادم از گذشته من خبردار شدن و اینو به یکی از خاله های بزرگم گفتن و اون خالمم همه فامیل پخش کرد که من دختر خرابی ام .
الان 4 سال از اون ماجرا گذشته و من عوض شدم دیگه سمت هیچ پسری نرفتم خانوادم و خاله هامم فهمیدن من عوض شدم. اما هنوزم وقتی یه جایی هستم که چن تا پسر هست بابام برخورد تندی داره و عکس العملش ناجوره هر چی براش شرایط گذشتمو توضیح میدم بازم قبول نمیکنه و همش بهم طعنه میزنه .
فلان دختره چادریه سرش پایینه تو سرت میچرخه و پر رو هستی و سر به زیر نیستی و ... حتی یه کرمم میزنم گیر میده میگه میخوای مخ بزنی و اینا.
طوری که واقعا نسبت به هر چی جنس مخالف و مرد و پسره بیزار شدم به معنای واقعی حالم بد میشه .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)