سلام
من یه پسر ۲۳ و نیم ساله هستم. آرایشگرم. یک چند وقتی بود عاشق یکی از دخترهای فامیل شدم که ۱۷سالش بود و قسمت نشد آخرش. به طور قطع نمی تونم بگم عاشقش بودم البته. علاقه داشتم بیشتر.
حالا که ازدواج کرده با یکی و تموم شد ولی الان که با عقلم دارم جلو میرم میگم خب از نظر اعتقادی و مذهبی و این جور مسائل کفو هم نبودیم. مثلا خانواده شون مشکل اخلاقی دارن، هم خواهرش هم مادرش که حیا ندارن به قولی هم پدربزرگش (پدره مادرش) که پدر بزرگش کشته شد بخاطر اینکه خونه خالی کرایه میداد به دوست پسر دخترها.
خودم میدونم خیلی با ما فرق دارن و بدنام هستند و هم شان هم نیستیم، ولی گفتم شاید این یکی مثل خواهر مادرش نباشه ولی خب آخرش هم نشد.حالا نمیدونم خدا رو شکر کنم که نشد یا ناراحت باشم و فاز شکست خورده ای به آخر راه رسیده رو بازی کنم.
به نظر شما دوستان گرام آیا امکانش هست که ایشون هم راه خانواده ش رو در پی بگیره و خدا دوستم داشت که بهش نرسیدم؟ آخه مادرم میگه ۸۰ درصد حداقل احتمال داشت که بشه مثل خونوادش، چون رگ و ریشش خرابه و در ضمن با خانوادش داره زندگی می کنه، بلاخره و خوب و بد رو از اون ها یاد می گیره. نظر شما چیه؟ اصالت خانوادگی چقدر مهمه در ازدواج و ممکنه کسی بهتر از خانوادش باشه؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) تفکر در قرآن (۳۴ مطلب مشابه) شکست عشقی (۲۹ مطلب مشابه)