سلام و خسته نباشید به همه کاربران محترم وبلاگ
من قبلاً هم بعضی از سوالاتم رو اینجا پرسیدم و جوابهای خوبی گرفتم، امّا این یکی با همه فرق داره، این موضوع خیلی مشوشم کرده!
جریان اینه که منِ دختر عاشق یکی از هم دانشگاهی هام شدم، یه مثلث عشقیِ کاملاً تباه که این بار دو ضلعش عاشق هم هستند و این منم که اسیر عشق یک طرفه به اون پسرم، اگه بگم انقدری عاشقشم که حاضرم جونم رو براش بدم شاید بگین این از سرِ الکی مثلاً احساس عشق زیادی منه یا از نادونی فراوونم امّا هیچ کدوم نیست.
فقط خدا می دونه که چقدر دوستش دارم امّا خوب اون هیچ وقت قسمت من نشد.... برای یه مدت چند ماهه کم و بیش فراموشش کردم امّا الآن باز با دیدنش تو این گروههای درسی یاد اون عشق نافرجام قدیم به قدری برام تازه شده که غالباً جلوی چشممه و تو خاطرم...
من چکار کنم که بتونم بهش بی تفاوت باشم یا از سر بیرونش کنم؟!! لطفاً نگید برو کتاب بخون و خودت رو سرگرم کن، به قول شاعر که میگه (: چند ساعت روی یک خط مانده ام در فکر او)، یه راه اساسی و خوب به من بگید دوستان، خیلی ممنون میشم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
شکست عشقی (۲۹ مطلب مشابه)