با این روش ها توی 20 سالگی شهوتم رو تو مشتم گرفتم

سلام

دیدم خیلی از آقا پسر ها تو جامعه ی امروز، خیلی زندگی براشون سخته، از این جهت که می خوان پاک باشن، اما محیط و شهوت نمیذاره. برا همینم راهکار های بسیار مفیدی که بحمد الله خودم بهش رسیدم برای کنترل شهوت رو گفتم که بذارم.

بنده سنم حدود 20 هست و مجرد هستم، ولی بحمد الله نتیجه های عجیبی گرفتم. از جمله اینکه شهوت در بنده اختیاری هست! یعنی می تونم هر وقت خواستم از این حالت در بیام.

1- هر وقت احساس شهوت بهتون دست داد، هر وقت به دستشویی میرین، و هر وقت تو حمام هستین، حتما حتما حتما به محوطه ی زیر شکم از عانه (محوطه ی فوقانی آلت)، آلت، بیضه ها، و محوطه ی مخرج مدفوع تا آلت رو با آب سرد آب بزنید. انقدر آب بگیرین روش تا از سرما دردتون بیاد! هرگز از آب گرم برای شستشوی خودتون استفاهد نکنین.

2- هر وقت وارد خیابون یا جمع تحریک کننده ای میشین، سرتون رو از همون اول و قبل از اینکه نگاهتون بخوره به یه نفر دیگه، پایین بندازین.

3- مطلقا به نامحرم ها سلام نکنین و هرگز باهاشون هم کلام نشین، مگه اینکه اونا با شما کاری داشتن که در اون صورت اولا بهش نگاه نکنبن (سرتون پایین باشه و جوابش رو بدوین)، ثانیا بسیار مختصر و با هیبت جوابشون رو بدین. بذارین هرچی می خوان پیش خودشون در مورد شما بگن! اتفاقا بعد یه مدت براتون شخصیت میشه.

در امر کار و ازدواج بلاتکلیفم

سلام دوستان
من مدهاست که با خانواده برتر آشنا شدم . من از خوانندگان خاموشم البته تا جایی که نظراتم کمک کنه  کم و بیش نظر میگذارم .
من دختری زیر سی سال هستم و در رشته ی تحصیلی درس خوندم که بازار کار محدود و خیلی سخت داره از طرفی از خانواده ی اقتصادی متوسط و کارمندی و تحصیلکرده هستم و از لحاظ شخصیتی دختری هستم که هیچ وقت نتونستم براحتی خواسته ی مالی از خونوادم داشته باشم و تا جایی که تونستم حتی مقطعی و موقت با حقوق خیلی خیلی کم کار کردم و مایحتاجم رو تهیه کردم .
البته خانواده این طور نیست که اصلا خرجی ندن و یا نخوان بدن  خودم برام سخته بگیرم چون به هرحال شرایط اقتصادی مستاجری و اجاره های بالا هزینه های زندگی وجود داره .
سعی کردم همیشه قانع باشم و از لحاظ فردی دختری هستم که به کار در بیرون چه به لحاظ مالی و چه روحی نیازمندم اما متاسفانه نتونستم شغل مناسبی پیدا کنم و تصمیم گرفتم برای ورود به بازار کار رشته ی خودم که ازمون وروی سخت و پذیرش کم داره خودم رو اماده کنم .
اما مساله اینجاست که به جهت دور شدن از فضای درسی و دغدغه های فکری و مشکلاتی که دارم که موضوع صحبتم در اینجا نیست .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

دعا کنین هر چه زودتر عمرم تموم بشه

نمیدونم چی بگم و از کجا شروع کنم
الان پسری هستم 25 ساله . چندین ساله که خودارضایی میکنم و از حدود یازده سالگی از همون اولا تقریبا زود انزال بودمو خیلی خیلی داغ بودم و فشار زیادی روم بوده همیشه و گاهی هر روز انجامش میدادم و چند بار ترک کردم اما برا همیشه نبوده.
دنبال ترک نمیدونم باشم یا نه .از سن 17 سالگی که دانشگاه قبول شدم و خونه مجردی داشتم تا الان که 25 سالمه خونه داشتم و از خانواده دور بودم متاسفانه خیلی خیلی خودمو داغون کردم گاهی. همیشه تقریبا لاغر بودم حدود 55 کیلو که خیلی خیلی نوسان داشتم شده این چند سال که حتی بیست کیلو کم کردمو رفتم رو سی و خوردی که هیچکسی باورش نمیشه اما رسیدن به 45 کیلو برا من خیلی راحته و همیشه نوسان ده کیلو داشتم.
مشکلات زیادی بوده برام که باعثش شده. مشکلات پولی و غذایی و... متاسفانه معدم شدیدا داغونه وخونریزی و ورم معده و... و مشکلات کلیه و سنگ و... اما تو هیچ شرایطی نتونستم از خودارضایی بزنم.
شده چندین روز و هفته در روز یه وعده غذایی و شاید دو روزی یه وعده غذایی خوردم اما با همون وجود شده هر روز تا نهایت سه روز خودارضایی داشتم. قبلا خیلی احساس پشیمونی میکردم و عذاب میکشیدم اما خیلی وقته برام هیچی مهم نیست و حتی شهوت هم ندارم اما خودمو عادت کردم خالی کنم بدون هیچ لذتی.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ترک خودارضایی (۱۲۷ مطلب مشابه)

مامانم میگه جو تهران برای تو مناسب نیست

سلام
ببخشید من کنکورم رو دادم و درصد های احتمالیم رو در آوردم. مشاور میگه شانس قبولی توی همه ی شهر ها رو داری. ولی مامان من میگه فقط تبریز رو بزن. ( آخه به ما خیلی نزدیکه ).
میگه توی تهران یه سری اتفاقاتی می افته که ممکنه تو به بی راهه کشیده بشی و تو طوری بزرگ نشدی که تو این محیط دووم بیاری .
من واقعا این همه سال به عشق پزشکی شهید بهشتی خوندم. قبول این که نرم شهید بهشتی برام سخته. مامانم گفته ما خودمونم میایم تبریز ساکن میشیم که دیگه مشکل خوابگاه و اینا هم نداشته باشی.
حالا من ازتون می پرسم اینایی که مامانم میگه چقدر صادقه ؟ یعنی اگه من بیام تهران درس و اینا یادم میره ( میگه چون شهر خودمون کوچیکه خیلی چیزا توش لزوما رعایت می شه ولی تو تهران همه چیز رو خواهی دید وآزادی عمل هم که داری ممکنه هر کاری بکنی )
بعدش این که یه راهنمایی کلی در مورد جو دانشگاه و اینا بکنید ممنون می شم. آخه من کلا پاستوریزه بزرگ شدم و خیلی چیزا رو نمی دونم به خصوص این که دانشگاه دختر و پسر قاطیه و رفتارم باید چطوری باشه و اینا.
ممنون می شم کمکم کنید.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

دعاهای من چی شد ؟

با عرض سلام

من تو ماه محرم و ماه رمضانه پارسال و امسال و تو نماز شبام فوق العاده خیلی زیاد کسی رو که در حقم نامردی کرد و دعا کردم که به راه راست هدایت شه آدم شه و...

اما الان که خیلی از اون موقع میگذره و البته من هنوز هم دعاش میکنم... همش با خودم میگم دعاهام چی شد!؟ چرا مستجاب نشد حس میکنم مستجاب نشده دعاهام راجب اون شخص ...

همش با خودم این سوالو دارم که اووون همهههه هر روز دعا کردم براش حالا چی شد !! میدونم نباید ناامید بشم اما خدا هم بالاخره یه روزنه امیدی باید نشون بده ...

این متن رو بخونید :

(" مورد دومی که توی استجابت دعاهام دیدم اصرار به اجابتش بود.... یعنی اگه بسیار برای اجابت دعاتون اشک بریزید مستجاب میشه.

حالا این دو تا رو بذارید کنار هم خداوند براتون معجزه میکنه...

یعنی اگه خیلی اشک ریختید و اصرار کردید و دعا میستجاب نشد، راضی باشید به رضای خدا...همینطور راضی باشید و منتظر معجزه باشید.چیزی که اصلاً هرگز فکرش را نمیکنید اتفاق می افتد.تجربه شخصی بود که چندین بار اتفاق افتاد.")

وقتی این متنو خوندم دیدم خب منم اصرار کردم گریه کردم اما چرا طبق این متن برام معجزه ای نشد؟!

من کلا زیاد دعا میکنم حالا برای هر چی اما می بینم یه سری دعاهام انگار نه انگار من دعا کردم!!

یا من چون چشمام ضعیفه شفای چشممو از خدا و امام ها چند سااااله خواستم اما بازم انگار نه انگار!!

حب این چیزارو که می بینم میگم نکنه همه این دعاهام بیخودیه! نمیگم تا حالا هیچ حاجتی نگرفتم نه گرفتم اما مثلا این چند تا رو که خیلی مهمن رو نه هنوز ....

یا میگن خدا دوس داره تو هی بیای در خونش راز و نیاز کنی که حاجتتو نمیده . خب من حاجتمم براورده شه باز میام! ربطی نداره

من قبل از این حاجتام هم نماز شب میخوندم حالا براورده هم بشه باز هم میخونم فقط فرقش اینه تا امروز با غم از خدا حاجت میخواستم و باهاش حرف میزدم اما از فردا با شادی و حال بهتر باهاش رازونیاز میکنم . ینی خدا دوس داره فقط مارو با غم ببینه ک حاجت نمیده؟ دوس نداره با دل خوش بیایم باهاش حرف بزنیم؟

اصلا نمیدونم چرا من ادمی که انقدر در حقم بدی کرد و دعا کردم !! حالا بعد از این همه دعا از خدا جواب میخوام حداقل بفهمم چی شد !! تازه من سید هم هستم مگه نمیگن دعای سید میگیره

پیشنهاد :

چطوری از خدا حاجتم رو بگیرم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

بهترین کاری که من میتونم انجام بدم چیه؟

2 مرداد 95 :
سلام و تشکر و خسته نباشید
اول از همه تشکر کنم بابت نظراتی که دوستان دادند. تک تک نظرات را با دقت و وسواس خوندم. یه جلسه مشاوره هم نزد یک مشاور عالی رفتم و دقیقا به این نکات اشاره شد و یکسری مطالب هم در مورد ازدواج هم خوندم و در نهایت به این رسیدم که شرایط ازدواج را نه بطور کامل ولی با درصد نسبی بالایی دارم.
همونجور که دوستان و مشاورم هم اعلام کردن میخوام با مورد قبلی طی یک جلسه رابطه مو تموم کنم و خوشبختانه از اونجایی که از دوستام خبر دار شدم با توجه به شرایط خوبی که ایشون داشتن مثل اینکه همین اخیرا از بچه های ترم بالایی براشون یه مورد مناسب پیدا شده که هنوز جواب ندادن و انشالله و شاید و شاید و احتمالا به دلیل رابطه ای که با من داشتن و احتمال میدهند بی جواب گذاشتند و شاید جواب بدهند و یا شاید... ولی به هر حال دیگه این شرایط هم که پیش اومد انشالله دیگه قصد اتمام رابطه رو دارم.

سوال من دقیقا اینه که:
با توجه به تجربیاتی که شاید بقیه دارند نظری، پیشنهادی، نکته ای، حرفی که شاید بدرد من بخوره دوستان دارن که شاید بتونه کمک من بکنه و اینکه اگه تجربه ای وجود داره چه خوب و چه بد ممنون میشم دوستان اعلام کنن.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

سوال از خانم هایی که مورد توجه شوهرشون هستند

سلام دوستان
از خانومایی که شوهراشون خیلی دوسشون دارن و بهشون احترام میذارن می خواستم بپرسم چه کارایی در اول زندگی انجام دادن که  شوهراشون اینجوری شدن؟
دومین سوالم هم اینه که نامزدم میگه زبونت به محبت نمی چرخه و زبونت سرد و معمولیه ، میخواستم بدونم منظورش از محبت و شیرین زبونی چیه ؟ خانوما چه کلماتی و جملاتی به کار میبرین که دوس دارن ؟
و سومین سوالم هم اینه... اگه نامزدتون خیلی زود عصبانی میشد و فهمیدین که زود رنج و عصبیه باهاش بهم میزدین ؟ یا طبیعیه ؟ هنوز عقد نکردیم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

من می ترسم امید داشته باشم

به نام خدا
سلام
چرا ؟ نمی دونم . چرا نمی تونم خوشبین باشم ، امیدوار باشم  .

بهتر از یه استاد معارف می تونم درباره ی عدالت خدا و مصلحت و خیر و شر سخنرانی کنم .خدای نکرده عدالت و خیرخواهی خدا رو هم زیر سوال نمیبرم ، ولی نمی تونم نسبت به ازدواج خوشبین باشم . دائما تو ذهنمه که ازدواج نمی کنم یا اگه نهایتا ازدواج کنم ازدواج موفقی ندارم .

راستش من می ترسم امید داشته باشم . می ترسم فانتزی داشته باشم ، میترسم خوشبین باشم و یه روز برسه که امیدم ناامید بشه .

اون روز بزرگترین کابوسم تمسخر خودم و دیگران باشه که چی فکر میکردی چی شد . چه قدر احمق بودی که امید داشتی فکر میکردی یه روزی آرامش یه زندگی مشترک رو حس میکنی . چه رویاهای برای خودت ساخته بودی ...

منطقی هم که تو ذهنم تثبیت شده اینه :

تو انتظار و امیدی نداشته باش اگه اتفاق افتاد که چون فراتر از انتظارته خیلی خوشحال میشی و اگه نشد خب تو آمادگی شو داشتی و تو ذوقت نمی خوره . در عوض به خودت نمی خندی ، دیگران تیکه نمی ندازن که چه قدر ذوق داشتی و هول بودی .

بعضی اوقات متاسفانه گله میکنم از خدا که چرا همه چیز رو زوج آفریدی ؟ چرا من باید به جنس مخالف نیاز داشته باشم ؟ می دونم این حرفم ناشکریه و از اساس غلطه ولی بعضی اوقات تحت فشار روحی و نیاز های عاطفی و جنسی و حرف مردم له میشم و صبرم تموم میشه ...

من باید چی کار کنم ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

طلاق والدینم تا کی باید باعث تحقیر و سرشکستگی من بشه ؟

سلام خسته نباشید

بنده خانومی هستم مجرد و فرزند طلاق . یکی از اساتیدم پیشنهاد اشنایی دادن برای ازدواج که طی صحبت هایی که کردیم و شرط و شروط ها، موافقت کردیم، ضمن اینکه خانواده من باید اطلاع داشته باشن.

بعد از زمانی که برای اشناییمون گذشت، ایشون با خانوادشون مطرح کردن با وجود مخالفت ها یه جلسه خواستگاری انجام شد اما همچنان خانوادشون مخالفت کردن.  مخالفت های منطقی ای که بدلیل طلاق پدر و مادر من و اختلاف سنیمون بود.

متاسفانه علاقه شدیدی تو این چند سال بهم پیدا کردیم. ولی الان دنبال راه حل منطقی و عاقلانه هستم. ایشون چون میگن نمیتونن خانوادشون رو راضی کنن،پیشنهاد میکنن که یا اصلا ازدواج نکنیم  یا با وجود همه اتفاقات اگر ازدواج کردیم با هم در ارتباط باشیم چون به گفته ی خودشون بدون من نمیتونه!

که من موافق نیستم و ادامه رابطه ای که بلاتکلیفی و شک بهمراه داره، بنظرم قابل تحمل نیست دیگه. ( شک، بمعنی اینکه ،اگه ایشون انقدر که مدعی عاشق بودن هستن پس چرا نمیتونن خانوادشون رو راضی کنن و ...)

از نظر شناخت و انتخاب هم، هر دو به گفته ی خودمون، مصمم هستیم و انتخاب و تصمیمون همدیگه هستش!

_ راهی هست خانودشون راضی بشن یا نه؟

_ اگر صلاح به جدایی هستش، چجور واقعا میشه همچین علاقه ای رو سرکوب کرد و فراموش کرد؟

_ طلاق پدرو مادرم تا کی باید باعث تحقیر و شکسته شدن من بشه؟ طلاق هر چقدر هم بد، میتونه گاهی راه حل مناسبی باشه برای کسایی که به بن بست رسیدن و هیچ وجه مشترکی ندارن.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) زندگی بعد از جدایی (۱۵ مطلب مشابه)

چرا کسانی که بیکارن سراغ شغل بازاریابی نمیرن ؟

سلام به همه شفق مینویسه

می خوام یه مطلبی رو بگم که بی ربط نیست به مشکلات مخاطبان این وبلاگ ، اونم اینه که همه میگن کار نیست . خیلی ها میگن کار نیست و اگه توی هفته نامه ها یا برنامه هایی مثل دیوار ببینی خیلی ها دنبال بازار یاب میگردند .

این تازگی نداره که طرف میاد درخواست کار میده و مینویسه همه کاری میکنم پاره وقت یا تمام وقت ولی بازار یابی نباشه . در صورتی که همه بازار یاب نیاز دارند .

توی اداره کار که بری بخوای نیرو پیدا کنی همه جور حرفه ای هست که استخدام کنی بیاری به جز کسی که خودش رو به عنوان بازاریاب معرفی کرده باشه .

از اون طرف تولید کننده یا کاسب میاد یه محصولی رو میاره و نمیتونه بفروشه میره سراغ اگهی دادن و استخدام بازاریاب که کسی استقبال نمیکنه و اگه هم بکنه بعد چند وقت پا پس میکشه و میره .

از یه طرف میبینم الان شرایط هم توی اگهی ها درج میکنند مثل حقوق ماهی 1 میلیون با بیمه و پورسانت عالی . ولی طرف حاضره بره کارگری ولی با یه لباس تمیز و احترام نره سراغ این کار . مردم حتی میترسند بیان و بگن از چی میترسند و از چی فرار میکنند . شک داری؟

همین پست رو ببین چند تا بازدید کننده داره چند تا نظر تا ببینی حتی از اسمش فراری اند ، ایران یه کشور تولید کننده مثل چین نیست و مثل دبی هم تجاری نیست این وسط مونده . ولی بیشتر از کارگر به فروشنده نیاز داره حتی طرف یه محصولی رو میسازه خوب هم هست ولی کسی رو نداره که بخواد در حد بین المللی فروش کنه .

سوالات :
ایا شما بازاریابی را شغلی درجه دو و بی کلاس میبینید ؟

ایا دختران با شغل پسری که بازاریاب باشه مشکلی دارند؟

واقعا چرا تا الان نرفتی دنبال بازار یابی به عنوان تمام یا پاره وقت ؟

ایا بازاریابان انسان های دروغ گو و فریب کاری اند؟

یه بازاریاب چه ویژگی داره که تو نداری؟

با وجود اینکه اموزش رایگان میدند و استخدام میکنند چرا تا الان نرفتی سراغش؟

ایا برای ادم تحصیل کرده جالب نیست که بره بازاریابی؟

در ضمن در مورد خودم من تولید کننده ام یه موقع فکر نکنید کلاس های اموزش بازاریابی برگزار میکنم و دارم تبلیغ میکنم !!! تعداد بازدید و نظرات رو خوب مقایسه کنید تا بهتون ثابت بشه وقتی میگم ترس یعنی چی؟

اگه مشکل کار و اقتصاد رو حل کنیم بقیه مشکلات یه فکری واسه خودشون میکنند . ممنون که وقت گذاشتید .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه)

این طرز برخورد از دید شما چه مفهومی میتونه داشته باشه ؟

سلام خسته نباشید

این طرز برخورد از دید شما چه مفهومی میتونه داشته باشه ؟ بعنوان مثال موقعیتی در نظر بگیرین که دو طرف آشنان ، پسر ،دختر را تو صحبتاش مخاطب قرار نمیده با اینکه موضوع و محور اصلی صحبت درباره دختر هست.

پسر برای حرف زدن، مادر دختر مخاطب قرار میده و از مادر دختر درباره دخترش میپرسه با اینکه دختر حی و حاضر کنار مادرش نشسته.

دختر هم وقتی همچین برخوردی از آقا میبینه یعنی مخاطب قرار دادن مادرش از سوی آقا زود جواب سوال آقا را می دهد و مجال نمی دهد مادر پاسخ دهد .

1. بنظرتون این  آقا چه دلیلی میتونه داشته باشه بخاطر این نوع برخورد ؟ ( ایشون کاملا اجتماعی هستن و با جنس مخالف زیاد در ارتباط هستن بخاطر شرایط کاریشون )

2. از دید شما این رفتار دختر که زود جواب داد و نذاشت مادر جواب بده درست بود یا اشتباه؟

پ.ن : این آقا از آشنایان نسبتا دور  می باشند و در حال حاضر خواستگار دختر نیست . احتمالا از رو احتمال این امکان وجود داشته باشه که به ازدواج به این دختر فکر کنه . البته از رو احتمال گفته می شود.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

مسئله تأمین نیاز جنسی چقدر تو انتخاب مردان باید تأثیر گذار باشه؟

با سلام خدمت دوستان

رضا پونصد هستم .

با توجه به چند تا پست قبلی که مطرح کردم باید بگم که داستان از این قراره که من تصمیم گرفتم تا آخر امسال یه همسر انتخاب کنم ( البته به هیچکس نگفتم و هر کی بهم می گه چرا زن نمیگیری با خنده و شوخی جواب می دم )

اما مسئله اینجاست که من بسیار دچار سردرگمی هستم و خودم هم نمی دونم چی می خوام! البته چارچوب کلی مشخصه اما تو انتخاب سن، نوع تفکر و رفتار و این که آیا پخته و سنگین رفتار کنه یا بچگانه و ساده و شاد باشه و... دچار یه معضل اساسی هستم ( خواهشنا دوستان نیان برن بالای منبر که دین دار باشه و محجبه کافیه ! دین هر کی به خودش مربوطه. من برام مهم نیست زنم چه دینی داره و پوشش چیه. این به خودش مربوطه. نصف مشکلات کشور ما اینه که همه  می خوان عقاید خودشون رو  بهم تحمیل کنن) و دلیلش هم اینه که من دور و برم پر از دخترای مجرده. تو محل کار، تو فامیل، تو آشنایان، دوستان و... و واقعا نمی دونم باید کدوم رو انتخاب کنم که بعداً پشیمون نشم.

چند هفته پیش با این وبلاگ آشنا شدم دیدیم مکان خوبیه تا شاید بتونم از نظرات دیگران هم آگاه بشم.الان موضوعی که خیلی ذهن منو مشغول کرده  اینه که مسئله تأمین نیاز جنسی چقدر تو انتخاب مردان باید تأثیر گذار باشه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

مادر خواستگارم به دلیل این که بیوه هستم مخالف ازدواج ماست

سلام

اینجانب کارمند دانشگاه در یکی از شهرستانها می باشم لیسانس کامپیوتر هستم. سال 1381 با پسر داییم عقد کردم ولی در همان زمان عقد ایشون به خاطر بیماری سرطان فوت شدند.

سال 1382 فوت شدند. حدود 4 ماه پیش آقای مشاوری که در دانشگاه کار می کنند یکی از آشناهاشونو برای ازدواج به من معرفی کردند من با این آقا که کارشناسی کشاورزی دارند و کارمند یک شرکت تولیدی قطعات خودرو هستند قرار ملاقات گذاشتم و خانواده ایشون هم در جریان بودند بعد از گذشت 2 ماه از مدت آشنایی متوجه شدم که خانواده این آقا مخالف این ازدواج هستند.

مخصوصا مادرشون که به دلیل اینکه من یک بار عقد کردم شدیدا مخالف بودند حتی مادر و خواهر این آقا حضورا من را در خیابان دیدند و مادر ایشون از من خواستند که پسرشونو فراموش کنم .

البته نمی دونم به خاطر حرف های کذب کلی تهمت هم به من و خانوادم زدن که خدا رو شاهد می گیرم که همش دروغ بود. لازم به ذکر است که هم من و هم این آقا پسر هر دو آدم های معتقدی هستیم. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج زنان مطلقه یا بیوه (۷۷ مطلب مشابه) مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)

من تو رو نمی خواستم به خاطر اصرار خونواده اومدم

سلام

به نظر شما این حرف غرور ادمو از بین میبره که ادم تو اولین جلسه خواستگاری سنتی به پسره بگه که اگه به اجبار خونوادت اومدی یا دلت پیش کس دیگه ای گیره و یا از من خوشت نیومده با خونواده ها رو در وایستی داری بگو تا من خودم جواب رد بدم .

اخه دیدم بعضیا میگن بعد از چند هفته رفت و آمد یا بعد از عقد یا حتی بعد از ازدواج پسر گفته که من تو رو نمی خواستم به خاطر اصرار خونواده اومدم و از این جور دلایل .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

اگه با خانمی ازدواج کنید که مهریه ش 14 سکه باشه ...

سلام دوستان ...

یه سوال داشتن از همه خصوصا اقایون...

اینکه اگه یه دختر از روی علاقه به یک پسر با مهریه کم مثل 14 سکه حاضر به ازدواج با یک پسر بشه فقط از روی عشق و اینکه نخواد اون پسر استرس و نگرانی بابت مهریه بالا داشته باشه تو زندگی... ایا این باعث میشه بعدا ارزش این خانم تو زندگی در نزد آقا بیاد پایین چون مهریه اش پایینه و پیش خودش بگه این سهل الوصول بوده؟

با این فرض که اون دختر تقریبا از همه لحاظ شرایطش مناسب هست تحصیلات دکترا و محجبه و زیبا و ...

خواهش میکنم صادقانه به سوالم جواب بدین چون همیشه برای من سوال بوده با اینکه دوست دارم مهریه ام از 14 سکه بیشتر نباشه ولی از این موضوع میترسم همیشه... پیشاپیش از پاسختون ممنونم...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مهریه (۱۱۶ مطلب مشابه)