سلام
مثلا من با خودم فکر کنم که اگر ازدواج کنم این حرفا رو به همسرم می گم تا این جور به من محبت کنه و از این جور فکرا نمی دونم چرا به هر فکری ازم آب میاد.
یا یه مایع چسبناک ازم میاد اینا طبیعین که من این جور زود تحریک میشم. من سنم بالاست و 29 دارم. لطفا مسخرم نکنید خوب دو تا بیش تر خواستگار نداشتم. نمی دونم چرا؟
خانوادم تحصیلکرده اند و منم درس خوندم . همه اعضای خانوادم هم با آدمای تحصیلکرده ای ازدواج کردند. اما من ؟ زشت نیستم نمی گم خیلی هم خوشگلم معمولیم. سخته همه منو مسخره می کنن. این خودارضایی تنها دلخوشیم بود که این جا خوندم که چه عوارضی داره.
آخه تا حالا کسی به من نگفته بود. کلا خانواده ی سنتی داریم و باور نمی کنید اگه بگم از برنامه تلوزیون و اینترنت فهمیدم بارداری اصلا چی هست؟ یادم نیست پدر و مادرم آخرین بار کی منو بغل کردند؟! چند مدت پیش به مادرم اینو گفتم از نظر اونا این حرفا مسخرس و بچه بازیه.
جوری شده که برای بچه کوچولوها می میرم اما هرگز بغلشون نمی کنم. همه ی محبت ها رو بعد این که اون بچه رفت تو خیالم بهش می کنم. کلا با دوستا و فامیلم هم فقط دست می دم روبوسی و بغل گرفتن رو نمی تونم. به قول دوستم عین چوب خشک می مونم. نمی دونم شاید واسه همینه کسی بهم پیشنهاد ازدواج نمی ده.
همیشه می گم وقتی ازدواج کنم کلی به شوهرم محبت می کنم و جبران همه ی محبت های ندیدم رو می خوام بهم بکنه و خودم هم براش همه کار می کنم. نمی دونم شاید اینا هم فقط تو خیال باشن . می ترسم در عمل اینم نتونم. حالا می شه بگین چیکار کنم و این که این فکرا رو باید جز خودارضایی بدونم پس چرا ازم آب و اون مایع چسبناک میاد؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)