سلام
به همه داداش ها و آبجی های گلم، اونایی که رنج تنهایی و مجردی رو خوب میشناسن، اون ازدواجی ها که حاضر نشدن برن تو رابطه های نادرست...، اون ها که پاکدامنی براشون ارزش بوده همیشه ولی حالا شاید یه خورده خسته شدن، شاید هم یه قدری سرخورده از شرایطی که توش هستن و یه سوال بزرگ که همیشه باهاشونه:
خدایا چرا؟، پس چرا درست نمیشه؟، پس چرا نمیبینی ما رو؟، دیگه چه شکلی بخوایم ازت ... ؟
خب منم یکی از شماها هستم و این سوال منم بوده و هست. خب میدونم که گاهی صلاح نیست که دعا زود به اجابت برسه، منکر حکمت پروردگار نیستم ولی آخه یعنی همه این نشدن ها حکمته؟، اگه نیست پس گیر کار کجاست؟
کاری ندارم با اون دوستانی که با مجردیشون خوشحالن و تلاشی هم نمیکنن واسه مزدوج شدن. روی صحبتم با اون ازدواجی هاست، همون ها که چند روزه تو این بلاگ دارم درد و دل هاشون رو میخونم و گاهی انقد دلم گرفته براشون که دیگه خودم رو فراموش کردم. به خصوص شما آبجی های خوبم که میدونم هیچ وقت نمیشه که خودم رو جای شما بگذارم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه) تفکر در قرآن (۳۴ مطلب مشابه) درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه) درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه) خسته شدم از تنهایی (۲۶ مطلب مشابه)