خانواده برتر

خب با توجه به کل حرفات نتیجه میگیرم که مشکلت کمبود اعتماد به نفس شدیده.که تقصیری نداری این دست گل خانوادته. ولی کلید حلش دست خودته پسر خوب.باید اینقدر بری تو جمعا و تو اجتماع و مسخره بشی و ضایع بشی تا اعتماد به نفس پیدا کنی.با ترست روبه رو شو به جای اینکه خودتو منزوی کنی.خودتو گذاشتی توی یه حباب میترسی هر لحظه یکی سوزن بزنه بترکی خب اینجوری هیچوقت رشد نمیکنی توی هر چی مشکل داری با کله برو توش.آخه ببین اونی که نگاش میکنی میبینی خیلی زرنگه که از اول اینجوری نبوده اونم قبلا کلی سوتی داده تا خبره شده.اونی که همش جوک میگه و نمک مجلسه از هر ده تا تیکه اش شاید به پنج تاش بخندی ولی چون روش سنگ پای قزوینه ادامه میده.

هیچی نمیتونم بگم اوضاع کاملا بیریخته 

یه سری به مرکز فنی و حرفه ای شهرتون بزن.
هنرستان و کارودانش منظورم نیستا مرکز فنی و حرفه ای شهرتو سرچ کن.
بسیاری از دوره ها رایگانه.واز صفر شروع میکنن.

سلام برادر گرامی

شما فرمودین که سرکار دائم مسخره میشدم شما میدونی یه شاگرد چقدر باید سختی بکشه تا یه اوسا بشه و کلا این مشکلات هستن که ادم رو اب دیده میکنه
یه حدیث بگم امام علی فرمود : درختی که در کوهستان بزرگ میشود بسیار قوی تر و تنومندتر از درختی هست که در خانه و باغ کاشته میشود
این حدیث یعنی نقش مشکلات در پرورش روح و جسم

دوم شما فرمودید که هیچ کاری بلد نیستین !!!
این کاملا طبیعی هست چون شما همیشه تو خونه بودی و کاری نکردی پس اول هرکاری باید سختی بکشی تا اب دیده بشی و بعد مدتی دیگه هم خودت راه میفتی و هم لذت میبری از انجام اون کار

سوم فرمودی برای گرفتن پولم باید غم و غصه و ناراحتی بگشم !!
دوست عزیز شغل من جوشکاری هست و وقتی برای کسی کار میکنم باید پدر خودمو و مشتری و اهن و چرخ گردون رو دربیارم تا به پولم برسم و کلا دراوردن پول سخته و خوبیش اینه که قدر پول رو بیشتر میدونید

و در اخر گفتین که تفریح بون پول میشه؟؟
بله کار کردن _شما تا حالا فهمیدین که میگن کار کردن بهترین تفریح هست اگه از کارت لذت ببری بهترین تفریح هست و من خودم وقتی با دوستام رفتم بیرون بسیار پیش اومده که تو فکر تنوع دادن و خلاقیت تو کارم هستم
دوست گرامی زندگی اون طور میگذره که بهش نگاه کنیم پس زندگی رو سخت نگیر

البته کارو شغل و زندگی اونقدرها هم که شما فکر می کنی سخت نیست.
تو این سن و سال فکر میکنی سخته.اما وقتی وارد بشی میبینی چه غولی واسه خودت ساخته بودی.
امام علی جمله ای دارن به این مضمون:
هنگامی که از چیزی میترسی خود را در آن بیفکن،زیرا گاهی ترسیدن از چیز از خود آن سخت تر است.

منم هم سن تو بودم پولی نداشتم؟؟؟!!!

سلام 

سلام دوست محترم

شاید پیشنهادم تکراری باشه!
اگه واقعا مشکل هورمونی و یا فیزیولوژیک خاص نداشته باشی!
و این مشکلاتت به دلیل عدم توجه خودت و خانوادت به روح و روانت باشه!
من بهت توصیه میکنم نماز بخون!نماز درست!
میتونی مطالب مختلف بخونی در این زمینه!
یا بهتر گوش کنی!به نظرم گوش کردن به صدای افراد صاحب نفس!تاثیر بهتر و بیشتری میزاره!تا خوندنشون!
و برای شروع هم از این لینک اگه میخوای شروع کن!
http://bayanmanavi.ir/post/56
یه چند ساعت بیشتر گوش کردنشون وقتت رو نمیگره!
یه مدت مداوت کن!احتمالا خودت نتیجه اش رو میبینی!باور های دینی ات قوی میشه!
حتی اگه شک و شبهه هم تو دلت بیاد دیدگاهت به خداوند و دین و مذهبت سست نمیشه!
اینقدر ماها تو جامعه با افراد از دین برگشته!و ضعیف برخورد داریم!و امکان استفاده نزدیک از خوبان نداریم!
لازم هست با نماز و پیگیری مطالب مناسب!خودمون به خودمون کمک کنیم!
کلا روی تمام حالات روحیت تاثیر گذار میشه!

بعدشم اگه میخوای اعتماد به نفست بالاتر بره باید پی شنیدن حرف این و اون رو هم داشته باشی تا حدی!
اما این اصلم بدون که مجادله از بین برنده احترام هست!تا اونجای ممکن از مجادله با هر کسی دوری کن!
ولی!گاهی اوقات هست به قول بالا که گفتم!باید بعضی تکنیک ها رو بکار بگیری!و پی بحث رو بخودت بمالی!

سلام.باید بگم آدم مثل شما رو تو فامیل دیدم.شوهر خالم!این آدم مثل شما تو جمع مسخره میشد جز یه لیسانس هیچی نداشت وکاری بلد نبود.ولی خودش رو ساخت و الان دو شغل است و گاهی اوقات برای آسایش خالم و دو تا بچش سه شیفت هم کار میکنه.اینا همه نتیجه توکل و تلاشه.وقتی اون تونست شما هم میتونی .ما آدما تغییر نمی کنیم مگه اینکه خودمون بخواهیم.الان هم خالم خیلی از زندگیش راضیه و خوشبخته با این که از نظر مالی متوسطن

دقیقا منم مثه توام روابط اجتماعیم خیلی ضعیفه پدر و مادرم شب روز باهم دعوا دارن خودم با همت خودم بزرگ شدم والا اگه میخواستم زیر دست اونا باشم یه بی سواد بی عرضه بار میومدم خسیسیه بابامو که نگم یه هزار تومن هزارتومن ازش میخوام میگه ندارم منم با کلی جر و بحث ازش پول میگیرم اونوقت وقتی کیف پولشو در میاره میبینم پر پوله دقیقا منم مثه توام اعتماد به نفس خیلی پایینی دارم خجالتی به تمام معنا یعنی یکی یه چیز بگه از خجالت آب میشم میرم تو زمین و افسردگی و اضطراب هم گرفتم طوری که احساس میکنم این زندگی هیچ مفهومی نداره

فقط بگم تو این موقعیت ازدواج درست نیست

امادگیشو ندارین بنظرمن

ضمنا اونقدرم که بچه ها میگن اوضاع بیریخت نیست از همین حالا برین سراغ کار هرچی سختتر بهتر
و خوندن سرگدشت ادمای موفقی که از هیچی به همه چی رسیدنو بهتون توصیه میکنم


موفق میشید:)

سلام پسر خوب. در مورد گذشته ات تا حدی بهت حق میدم اما بهت حق نمیدم آینده ات رو به بهانه گذشته ات تباه کنی. به خودت هم انگ فراموشکاری نزن. دغدغه های ذهنی و فشار عصبی روت زیاده. همین.

راستی یه تیگه گفتین تفریح بی پول مثال بزنیم
یادمه من سوم ابتدایی بودم تو محلمون یه مدرسه بود که من با دختر سرایدارشون دوست شدم
بعدشم مامانم با مامانش یه ارتباط ضعیفی پیدا کردن
خلاصه
یه روز این خانوم سرایدار اومدن در خونمون ازما پونصدتومن پول  قرض خواستن (پونصدتا تک تومنی ها)!!!نه هزارتومن
ما تعجب کردیم که چرا !!ولی بهشون چیزی نگفتیم و پولو دادیم.
بعدش فهمیدیم این خانواده 4 نفره میخواستن برن تفریح پارک واسه کل تفریحشون پونصد تومن پول میخواستن!که نیمرو کنن دور هم بخورن خلاصه ما اصلا نمیتونستیم درک کنیم تفریحشونو!


هنوزم که یادم میاد لذت میبرم!!

اونوقت وقتی کنار کسی میشینم که هرروز پرس به پرس جوجه میخره شصت هزارتومن با هایپ و مخلفات
بعدشم میگه رژیم دارم همشو جز اون هایپ میریزه دور حالم از همه تجملات دنیا بهم میخوره:(((

شاید باورتون نشه ولی تو تابستون بزرگترین لذتم وقتی هس که میرم پیش خونواده دوستم که بادکنک فروشن
برادراش بادکنک میفروشن تو پارکا و از مامورای شهرداری فرارمیکنن
مامانشونم باهاشون از این پارک به اون پارک !وقتی با خانواده اونا به عنوان شام تو پارک نون پنیر میخورم انگار دارم تو بهشت نفس میکشم .جالبه که دخترشون داشجو پزشکیه (همین دوست من )و اصلا هم روش نمیشه با خانوادش که بادکنک میفروشن پارک بره ولی اون وقت من یه بار خودم حتی واسشون فروختم
اره واستادم دستم گرفتم گفتم بزرگا پنج تومن کوچیکا سه تومن
واسه همینم با من خیلی راحتن بخصوص مامانشون که میگه نهال اگه من اومدم  پنج سال بعد محل کارت با بادکنکا رام میدی !؟  ابروت نمیره؟اخه نسرین(مثلا نسرین اسم دخترشه) گفته  مطبش و دانشگاش نیاییم!

گفتم خاله جون میگم شمارو بیارن وی آی پی روی سرشونم بیارن وی آی پی



خیلی دلم واسشون تنگ شده نمیدونم اینارو که مینویسم گریه کنم یا...کاش تابستون شه باز برم اونجا.....


من نمیدونم چرا لذت های کوچیک گاهی یادمون میره...
 اخیش چقد سبک شدم:)))))))))


پاورقی
منکه سوم دبستان بودم  بستنی کیم معمولی 75 تومن بود (از این سالار و پریما دبل چاکلتام نبود اصن)یه ذره بیشتر از پنجاه تومن پس پونصد تومن حدودا 5تا تخم مرغ میشده!

سلام پسر خوب
با توجه به مشکلاتی که داری و دانشگاهی که میری دو راهکار برات دارم، ان شاالله که مفیده:
1-قطعا تو دانشگاهتون مکان ورزشی وجود داره، بدن سازی، سالن فوتسال، تنیس، فوتبال دستی و ....
هر کدوم باشه خیلی خوبه، برو سمت یکیش
چند فایده مهم داره: هم ذهنت به خاطر ورزش کردن آروم تر میشه، کمتر به فکر مسائل جنسی میافتی، یه جور تفریحه، دوستای جدید پیدا می کنی و با ماهر شدن تو یکی از اون ورزش ها اعتماد به نفست مقداری بهتر میشه
( تو این زمان به نظرم سعی کن کمتر و یا اصلا سمت دوستای قبلیت که تو رو مسخره می کردن نری)

 2- سعی کن تو درست حرفی برا گفتن داشته باشی، اسمت سر زبون ها میافته، نمرات خوبی می گیری، ازت سوالات درسی می پرسن،مجبوری اجتماعی تر بشی و  ذهنت رو درگیر می کنی و کم کم اعتماد به نفست بهتر می شه

یکم برو جلو بعد بیا همینجا در رابطه با کار و درآمد هم صحبت می کنیم.
موفق باشی کاکا

سلام. دانشگاه مشاوره داره و رایگان هم مشاوره میده. مطمئنم برید پیششون کمکتون میکنن. 

برادر محترم متن شما رو خوندم و از نظر من شما خودتون یه خرده به خودتون سخت گرفتین

من خودم از شما بدترم ولی میخوام تغییر کنم.من چیزی بلد نیستم بگم اما این حرفا رو ازته دلم بهت  میگم . با اعماق وجودت از خدا کمک بخواه .با حالت درماندگی و تضرع . دوست گرامی خداوند برای همه ما راهنما  گذاشته. نماز زیبا  ما رو هدایت میکنه ،قرآن راهنمای ماست.قران خوندن با معنی بهت ارامش میده . تو قنوت نمازت بگو اللهم ذلل نفسی فی نفسی یعنی خدایا خودم را  در خودم کوچک و خوار کن. این خ ا که گفتی عوارض روانی داره. شاید این مشکلات روانیتم به خاطر اونه. خداوند در مقابل ترک شهوت نادرست چیزای بزرگی عطا میکنه. خالصانه توبه کن. همه چی درست میشه. امام زمانت تنهات نذاشته و  نمیذاره ..  ازش کمک  بخواه. صداش کن اغثنی یا صاحب الزمان. با پدر یا مادرت حرف بزن و مشکلتو خیلی صمیمانه و با احترام بهشون بگو. بنظرم با مشاور یا امام جماعت دانشگاهتون مشورت کن. مطمئن باش اگه به یاری خدا ودر طولش به یاری ائمه باور داشته باشی و حتما حتما حتما تلاش درست هم بکنی مشکلت حل  میشه.آیه 2و3 سوره طلاق و 69 سوره عنکبوت رو بخونی خیلی زیبا تر بهت میگه. لطفا بخونشون .همینکه رتبه خوبی اوردی ینی  استعداد و اراده خوبی داری. افکار منفی و مشکلاتتو به خودت تلقین نکن.مثبت فکرکن و خوش بین باش.
من دعای کمیل رو خیلی دوست دارم خیلی زیباست پیشنهاد میکنم یکبار بار معنی بخونیم.
دوست گرامی ببخشید زیاد شد. اگر نتونستم خوب نظر بگم و خداینکرده اگه جسارت کردم عذر میخوام.

کاش میشناخمت وهمشهری هم بودیم.پیدات میکردم.تا میتونستم کمکت میکردم.من ۲۶ سالمه تو شغله خودم که فنی هست  خداروشکر از همه لحاظ خوبم‌.ببین دوست من از همه مهم تر توکل به خدا داشته باش هر کاریو با نام اون شروع کن.هرکاری .دوم اعتماد به نفس رو خودت به خودت بده یا یه دوستی که میشناسی میدونی دوست واقعیه بگو تشویقت کنه این خیلی مهمه.از طرف دیگه کسانی که کسی رو واسه که نتونسته کاری انجام بده مسخره کنن شک نکن خودشون بیشترین کمبودهارو دارن که حالا با مسخره کردن میخوان عقده های خودشون سرکوب کنن.پس جدی نگیر.از طرفی ببین کار همیشه هست حتی اگر ۴۰سالتم بشه میتونی کار کنی.ولی موقعیت درس خوندن هست که همیشه نداری.اگر شرایطت جوره دوباره کنکور بده.رشته های پیراپزشکی این روزا درامدشون خوبه.کار هم واسشون هست.مثله رادیولوژی یا آزمایشکاه که خیلی خوبن.زودتر از بازار وبیرون کار کردن به نتیجه میرسی.چون بعد از دانشگاه همون طرح هم میری حقوقت بالای ۱/۵میلیونه ولی شاگردی ده سالم که کار کنی بلانسبت مثله خر حمالی میکنی یک میلیونم نمیدنت نه بیمه داری نه امنیت.ولی اونجوری شیفتی میری سرکار.پرکیس هم داری که خیلی خوبه.سئوال کن بهت میگن پرکیس چیه.سابقت هم میره بالا.شاید محل کارت یه دختر هم بخوره تو پستت خوشتون اومد از هم بایک تیر دوتا نشون زدی.یعنی فقط پزشکی باید قبول بشی اگر نشی همه چیو باختی؟نه اینکه اونقدر نظرت بلنده نه به اینکه میگی حقم رو باگریه گرفتم.واسه امثال تو فقط با درس به همه چی میرسن.شک نکن.

سلام دوست گرامی.

الان هم خیلی سنی نداری

سلام

فکر کنم رشتتون یکی از رشته های پیراپزشکی باشه.
نیاز به ازدواج رو هم که مشخصه دارید. همه این نیاز رو دارن.
پول حتما ندارید و جیب مبارک خالیه ولی خرج تحصیلتون رو پدر میده.
بر اساس این سه فرض، این کامنت رو براتون مینوسم. امیدوارم باورش کنین:

راه درست براتون این بوده که درس بخونین و کنکور بدین و رشته پزشکی یا پیراپزشکی قبول بشین. راه درست این بوده که در حین درس خوندن کار نکنین و حواستون به درسه باشه. تا وقتی چهار سال دانشگاه تموم نشده، با وجود نیاز به ازدواج و اشتغال شاغل نشین و ازدواج هم نکنین.

 خودتون یه مقایسه بکنین ببینین از این راهی که از نظر من درسته چقدر منحرف بودین... هیچی...دقیقا همین راه رو رفتین دیگه. اینکه دلتون میخواد الان شاغل بشین و ازدواج هم کنین برای فردی با شرایط شما کاملا اشتباهه. الان وقت کار و ازدواج نیست. بذارید سه چهار سال دیگه میرید سر یه کار درست و حسابی مرتبط با رشتتون. اونموقع هم وقت فکر کردن به ازدواج میشه. درسته که شغل اعتماد به نفس میاره ولی اگه به موقش باشه. درسته که ازدواج خوشی میاره ولی اگه به موقش باشه. الان هم که درس شما تموم نشده موقش نیست.
خوشبختانه شما دقیقا این راه پیشنهادی من رو رفتین. این کمبود اعتماد به نفس خودتونه که باعث شده از شرایط موجود ناراضی باشین نه غلط بودن راهی که رفتین.

چنتا پیشنهاد دارم براتون که شاید سخت باشه ولی باید انجامشون بدین:
 خ.ا. رو کم کم قط کنین.
اطلاعاتتون رو درباره ازدواج بالاتر ببرین.
این فکر اشتباه که چون شما الان پول و شغل ندارید پس ضعیفید رو هم از سرتون بیرون کنین.

این سه تا کاری که من درست میدونم شما انجام بدین، هر کدوم کلی تلاش و اراده و بخصوص آگاهی لازم دارن. ازتون توقع ندارم که بهمین راحتی که گفتم شما هم انجامشون بدین. فقط توقع دارم که برای کسب آگاهی در این موارد کوتاهی نکنین. حیفه شماست که همچین راه درستی رو رفتین و با تلاش رتبه سه هزار کنکور تجربی رو بدست آوردین اینقدر از شرایطتون ناراضی باشین وحتی افسرده شده باشین! داداش من هم از لحاظ درسی و کاری و سنی شرایط شما رو داره ولی خودش خوب میدونه داره راه درستی رو میره. بخاطر همین، اعتماد به نفس داره. تازه یه دختر پولدار با کلاس ازش خواستگاری کرده! درحالیکه داداش من هزار تومن هم تو جیبش نداره. آقا اعتماد به نفس داشته باش و بدون کارت درست بوده.

من از بچگی پدر و مامانم از هم جدا شدن و همش تو خونه بودم و درس میخوندم یعنی به جز درس خوندن هیچی بلد نبودم حتی روم نمشد از معلم سوال کنم
یعنی وضعیتم خیلی خیلی فجیح بود
از یه سال پیش اومدم گفتم دیگه بسه رفتم تو هر کاری میترسیدم یعنی همه جور مسخرم کردن هر یک دقیقه یه تحقیر میشدم زنگ میزدم به یه جا 500 تا سوتی میدادم میگفتم درست میشه خدا روشکر خیلی بهتر شدم  هنوزم خجالتی ام و دارم تحقیر و مسخره کردن بقیه رو تحمل میکنم ولی خودمم تغییر رو تو زندگیم حس میکنم
بهت یه چیزی میگم برو  همه کاری کن فوقش تحقیر و مسخره میشی همون لحظه بگو اشکال نداره بازم به کارت ادامه بده منم یه کارای ساده رو بلد نبودم والانم بعضیاشو بلد نیستم ولی سعی میکنم یاد بگیرم خیلی تحقیرای بد جوری هم شنیدم که گریه ام میخواست در بیاد ولی تحمل کردم والان یه خرده بهتر شدم منم  دارم با خ ا هم دستو پنجه نرم میکنم و نمازم میخونم
اصلا هم واسه خودت  استرس نتراش
اخر کار همه همه همه مرگه  امروز نه 100 ساله دیگه میمیری
هر چه پیش اید خوش اید در ضمن همه چیز میگذره حتی اگه سخت باشه
من از نظر جسمی هم ضعیفم ولی دارم سعی خودمو میکنم  اشکال نداره تلاش کن
به این فکر کن که هر کس بخاطر یه کاری مسخرت میکنه یه چیزی داری یاد میگیری
هر مسخره ای=با یاد گرفتن یه کار جدید = پیشرفت

در ضمن من یه سال خوندم رتبه ام افتضاح شد  تو یه سال خوندی شدی 3000 معلومه اگه تلاش کنی بهترین میشی خودتو دست کم نگیر  همه ادما یه نقطه ضعف دارن  سعی کن برطرفش کنی

راستی ورزش کردن یادتون نره. ورزش باعث ایجاد اعتماد به نفس بخصوص در پسرا میشه. پولی هم نمیخواد. من خودم تو خونه تنهایی ورزش میکنم. خیلی هم کیف میده.

خدا وکیلی کوه نوردی اصلا پول نمیخواهد و همچنین در عزم و اراده تاثیر مثبت دارد. بسیار مفرح و باحال هست.

ببین خیلیا منتظر اینجور جوونان که پیداشون کنن

از نظر من فراموشی و حس نیاز به همسرتون به خاطر خ ا که گفتین هست اینجا پست هایی دربارش هست اگه بری متوجه میشی یکی از عوارضش که خیلیام دارن فراموشیه که هر چه شما بیشتر به این عمل وابسته باشین بیشتر فراموشیتون حاد میشه از نظر من شما باید ارتباطتون با خدا را بیشتر کنید و بدونید خ ا خیلی گناه بزرگیه که خدا ارتباطشو با بندش قطع میکنه مگه نمیگی یک سال خوندی 3 هزار شدی چرا انتخاب رشته نکردی میرفتی تربیت معلم خیلی راحت معلم میشدی هم از لحاظ اجتماعی بهتر میشدی هم نمیخواست بری شاگردی من داداشم سال اول 5000 شد  با این که شبانه 2 ساعت میخوابید خودشو نباخت مامان بابام میگفتن به زور انتخاب رشته کن ولی گفت من سال دیگه پزشکم و یک سال دیگم نشست خوند و 700 شد پزشکی شهر خودمون آورد الانم داره میخونه از نظرم بنیه اشو داری هنوزم واسه کنکور دیر نیست از رستگار رحمانی که بدبخت تر نبودی داداشم هر وقت به بدبختیاش فکر میکرد یاد اون میفتاد باز ادامه میداد رستگار رحمانی بهمن شروع کرد به همین خاطر هنوز میتونی قبول شی البته به خودت بستگی داره ببینی بعد ها میخوای چی بشی یه ساب کار یا دکتر یا هر چیز دیگه ای سعی کن خ ا را ترک کنی هر وقتم خ ا آزارت میداد دو رکعت نماز بخونی فکر بد و فیلم بدم بزاری کنار تا بتونی کنترلش کنی ورزشم خیلی تاثیر داره میگن دو سه سال بعد از ترک عوارضش میره ولی تو به خدا توکل کن زودتر عوارضش میره اگه خواستی برای کنکور بخونی تاپیک بزن چون کسیو میشناسم رایگان برای اونایی که ندارن انتخاب رشته میکنه واقعا حیف بوده 3 هزار شدی کلی رشته واسه پسرا بوده میتونستی بری  به خدا توکل کن سعی کن از خدا بخوای همه چیزو تو خدا را فراموش کردی از خدا بخواه نیاز های جنسیتو سرکوب کنه نماز بخون قرآن بخون برای پولم از نظرم فعلا که مامان بابات نون خوردن که بهت میدن درستو بخون وقتی جایگاه اجتماعیت رفت بالا اعتماد به نفست میاد بالا برای ازدواجم فکر کنم بهتره خودتونو کنترل کنید چون شما الان خودتون گفتین در شرایتی نیستین کسیو خوشبخت کنین کیسای خوبی هم گیرتون نمیاد و ازدواج فقط برای رفع نیاز یک اشتباه محضه شما الان خیلی در معرض خطر های اجتماعی هستین خدا رو شکر کنین خدا باهاتون بوده که معتاد نشدین یا ایدزی چیزی نگرفتین سعی کنین نیمه ی پر زندگیتونو ببینین نه خالی اونو شما خیلی زود پا پس میکشین شما فقط به بد بختیاتون فکر میکنین پدر و مادر من به من و برادرم یه پاپاسی نمیدن با این که همه فکر میکنن وضع مالیمون خوبه داداشم حتی نمیتونست یه شهر دیگه بره چون بابام پول خابگاهشو نمیداد داداشه من به شهر خودمون راضی نشد شب و روز میخوند که علوم پایه رتبه شد دعوتش کردن دانشگاه شهید بهشتی اونم الان اونجا میخونه سه ماه تابستون درس خوند برای آزمون دستیار اتاق عمل قبول شد الان برجی 900 میگیره پول خوابگاشو میده بقیشم پس انداز میکنه هم درس میخونه هم کار میکنه من با این که داداش دارم ندیدم تو این سالا از هدفش بگذره و به منی که خواهرشم کاری نداره و کلا به کسی کاری نداره درسشو میخونه از تفریحاتش گذشته شبانه روز میخونه تا روزی که به هدفش رسید بعد کلی وقت داره خوشی کنه با کسی که دوست داره ازدواج کنه من فعلا تک فرزندم چون داداشم فقط برای درسش وقت داره نه من ولی من از دستش ناراحت نیستم چون سالی که 5000 شد به من گفت رها مطمئن باش یه روز یه جراح معروف میشم که کسی حق نداشته باشه منو دست کم بگیره اونوقت داداشیت هر کاری خواستی برات میکنه میشه داداش خوبت تا اون موقع فقط برام دعا کن من هنوز حر فاش یادمه به خاطر همین من از داداشم ناراحت نیستم که تو سال شاید دو دفعه اونم دو روز ببینمش ناراحت نیستم که تو سال یه دفعه زنگ نمیزنه یا زنگ میزنم جواب نمیده چون منم بهش قول دادم بخونم پزشکی قبول شم بیام پیشش من خودم پارسال سر یک اشتباه کنکورمو بد دادم با این که میتونستم قبول شم رتبم تخمینی بین 200 ،300 بود تا یک ماه پیشم از خدا نا امید بودم چون با این همه تلاش نتیجم شد هیچ ولی بعدش به خودم گفتم اگه امسال قبول نشم همه فکر میکنن پارسال نمیاوردم و هر چی میگفتم بهانه بوده چیزی که مادر پدرممو و همه فامیل فکر میکنن ولی خدای من میدونه که من قبول میشدم ولی نشد حالا میخوام به همه و خدای خودم ثابت کنم که پا پس نمیکشم برای چیزایی که دوست دارم و به همشون میرسم اگه باور نداری سال دیگه وقت اعلام قبولی رشته یه تاپیک بزن صفحه قبولیمو میفرستم برات

سلام

عجیبه میگین خدا برام راهنما نذاشته!!!

این همه کتااااااااااااب...در کنارش عقل و فکر و شعور خدادادی...

مگه دانشجو نیستین؟!!!

اوقات فراغت میتونین برین کتابخونه دانشگاه مطالعه کنین تا اولاً خودتون رو بهتر بشناسین، و ثانیاً شروع کنید به خودسازی...

با کتابهای روانشناسی شروع کنید... این همه نویسنده خوب و معروف...

در ضمن تا خودتون رو پیدا نکردین اصلاً به ازدواج فکر هم نکنید...

تا خودتون رو پیدا نکردین تو هیچ کاری موفق نخواهید شد


تفریحات بی پول:

پارک نزدیک منزل
دورهمی با دوستان
ورزش در منزل
پیاده روی چند نفره
رمان خوانی
دانلود فیلمهای خوب یا امانت گرفتن از دوستان
با همین گوشی یا لپ تاپ که دستتونه هزار تفریح میشه کرد...وبگردی...شبکه های اجتماعی...
گوش دادن به موسیقی
استفاده از امکانات دانشگاه
و..............

ظاهرا شما میخواین بدون بالا بردن اطلاعات و آگاهیتون و شناختتون نسبت به خود و زندگی، خود به خود همه زندگیتون درست و روبه راه بشه!!! مثل اکثر مردم ایران!!!

اینم آدرس یه کانال مخصوص مشاوره تو تلگرام: هم رایگان داره هم پولی. هم خصوصی هم آنلاین هم حضوری:

Moshavere_channel@

خودم ازش مشاوره گرفتم و مشاوره های بقیه رو هم خوندم خوب بوده...

سلام داداشی از خوندن کامنتت ناراحت شدم . اخه چرا یه جوون 20 ساله باید یه همچین حرفایی بزنه آخه . بابا تو مردی مثلا !!!!! تو باید اون قدر قوی باشی که بعدا خانومت بتونه بهت تکیه کنه . فکر میکنم بزرگترین مشکلت نبود اعتماد به نفسه . با این که بعضی از دوستان بهت توصیه کردن که دنبال کار و حرفه باشی اما من فکر میکنم که شما با توجه به رتبه ای که اوردی تو زمینه ی درسی موفق تر هستی . من خودم دانشجوی پزشکی هستم و کار مشاوره کنکورم انجام میدم و باید بدونی خیلی از شاگردام فارغ التحصیل بودن و سال اول رتبه های به مراتب پایین تری از شما داشتن اما با تلاش موفق شدن و حتی یکیشون با تلاش خودش پزشکی یه دانشگاه بهتر از من قبول شد !!!!!! اینو بدون که این تفکر ادمه که همه چیزه ادم رو میسازه. در مورد شرایطی که الان داری و برخورد هایی که باهات میشه هم ب نظرم رابطتو با دوستات محدود کن چون کمکی بهت نمیکنن و درمورد خانواده و پدرت هم سخت نگیر اکثر پدرا همینن . پدر منم بهم میگفت تو پس فردا تو جامعه هیچی نمیشی و بقیه حقتو میخورن اما الان که پزشکی اوردم کاملا برخوردش با من عوض شده و اصلا اون حرفا رو نمیزنه و تازه تو کار هاش اول از همه با من مشورت میکنه . تو بقیه اطرافیان هم همین وضع بود . دختر فامیلمون که تا قبلش جواب سلام منو هم نمیداد !!!!! الان هر وقت که منو میبینه مث پروانه دورم میچرخه اما من محلش نمیدم . اینو بدون تا وقتی که موقعیت خوبی نداشته باشی هر جقدرم که پسر خوبی باشی هیچ دختری بهت محل نمیده . اینو هم بدون تا وقتی که خودتو داغون نشون بدی بقیه فقط به چشم یه ادم ضعیف بهت نگاه میکنن و نهایت کاری که برات انجام میدن اینه که بهت ترحم کنن !!!!!! البته با عرض معذرت !!!!!! اینارو چون همسن خودمی و مث داداشمی بهت گفتم . و امیدوارم که ناراحت نشده باشی . از الانم حتما یه باشگاه ترجیحا بدنسازی ثبت نام کن چون تو روحیه و اعتمادبه نفست خیلی تاثیر گذاره و یه بار دیگه برای کنکورت تلاش کن . خوندن کتابای موفقیت برایان تریسی رو هم فراموش نکن چون معجزه میکنه . موفق باشی داداشم

سلام.با این رتبتون اگه شرایطشو دارین یه سال بخونین احتمال زیاد پزشکی قبول میشین اگه هم نمیتونین بخونین رشته ی خوبی قبول میشین با این رتبه والا ما کلی امکانات داشتیم رتبمون افتضاح شد😞پس به درستون برسید به نظرم و اینکه شاید بتونین تو موسسه هایی که آزمون میگیرن از دانش آموزا به عنوان پشتیبان تحصیلی کار کنین چون رتبتونم خوبه فکر کنم بشه

دوست عزیز شما بهتره سعی کنی بیشتر وارد اجتماع شی تا اعتماد بنفست ببیاد بالا

کار دارم ولی دلم نیومد جواب ندم، منم مث تو ام با این تفاوت که چهار سال بزرگتر، دانشجو. پدر من اصلا پول نداره ک بخواد خسیس باشه یا نه :)

سلام
ارسال مجدد
m :
به نظرم شما الان که تمرکز نداری برای دادن کنکور مجدد، اول برو سربازی. این دوران خیلی روی خلقیات پسر ها میتونه تاثیر گذار باشه. هم کار هست . هم روابط اجتماعی هست. وهم سرد و گرم چشیدن. این تجربه میتونه روی دیدت نسبت به خودت کمک کنه. در کنارش میتونی درست هم بخونی که بعد از اتمام خدمت دوباره شرایط کنکور دادن رو داشته باشی و مطالب یادت نره. با دوسال دیر تر درس خوندن هیچ مشکلی پیش نمیاد. به علاوه این راهو باید اول و آخر بری.

یه چیز دیگه. شما نمیتونی تفریح کنی درست.به نظرم شروع کن به کتاب خوندن . تو هر زمینه ای که دوست داری...کتاب بخون تا میتونی بخون. روزنامه بخون....اینقدر که اطلاعاتت رو ببری بالا. اطلاعات داشتن خییییییلی بهت اعتماد به نفس میده و باعث میشه بعضی جاها ناخودآگاه با دیگرون ارتباط برقرار کنی. تفریح هم حساب میشه. شما اصلا برو رمان بخون. مطمئن باش اگه چند تا رمان معروف رو خونده باشی حس خیلی خوبی پیدا میکنی. کتابخانه عمومی هم که معمولا تو سطح شهرها هست.

یه نکته دیگه که خیلی کمکت میکنه زبان خوندن هست. سعی کن زبانتو تقویت کنی. زبان خوندن یه مهارتی هست که افراد خیلی به خاطرش تلاش میکنن و در حد توانشون دنبال تقویتش هستن. اگه زبانت رو تقویت کنی حتی میتونی کارهایی مثل ترجمه هم انجام بدی و درامد داشته باشی.هر زبانی هم که میخوای باشه خوبه. توی شهر مشهد کسی رو میشناختم که دانشگاه هم نرفته بود یه جوون هم سن و سال ماها ولی خب کار کرده بود. به واسطه شغلش که فروشندگی بود زبان عربی یادگرفت . وقتی ازش پرسیدم چطور یادگرفتی گفت فقط در اثر تکرار ...

شما حتی اگه بخوای، میتونی با کارهای ساده شروع کنی. بعید میدونم کسی که رشته تجربی رتبه 3000 آورده نتونه یه کاری مثل شاگردی یا فروشندگی توی یه سوپری انجام نده. خیلی داری شکسته نفسی میکنی. باید به سمت کارهایی بری که توش یه حداقل رابطه اجتماعی باشه و از انزوا درت بیاره. خود بخود ذهنت هم مشغول میشه و در اثر کار و خستگی جسمانی دیگه فکرهای منفی سراغت نمیاد
. خلاصه اینکه با ترست مبارزه کن. برو به سمتش . بدون همیشه قدم اول رو برداشتن سخته. برای همه نه فقط شما

اگه بتونه این کتاب رو بخونی خیلی خیلی بهت کمک میکنه. انگار یکی داره باهات همدلی میکنه و دقیقا مشکلت رو میشناسه...."غلبه بر کمال خواهی. انتشارات ارجمند" میتونی دست دومشو پیدا کنی. اگه تهران هستی که تو کتابخونه ها پیدا میشه

اول استرس و از خودت دور کن.. بگو من سنی ندارم.. از الان شرو میکنم. ظرف 4 سال یک  ادم متفاوت میشی که خودت از خودت لذت میبری..
من خواهری دارم که تا 22 سالگی جز زیبایی مهارتی چیزی نداشت به محض اتمام تحصیلش رفت سر کار اینقدر زحمت کشید و ازمون و خطا کرد تا الان که 4 سال گذشته تونسته ایجاد شغل کنه و برای خودش کار میکنه.. و داره کارش و گسترش میده.. روزای تعطیلم اشپزی و شیرینی پزی تمرین میکرد الان حرفه ای شده.. اون که دختره! تو هم میتونی..
باور کن کاری نداره یه کمی اولش سخته.. با کارای کوچیک شرو کن.. و سعی کن تو جمع باشی... قشنگ نگاه کن بقیه چیکار میکنن... چه جوری حرف میزنن.. چه کارایی و انجام میدن.. کم کم راه میوفتی..
اگه تو جمع فتی کای و انجام بدی خراب شد بقیه خندیدن خودتم بخند.. بلند بلند بخند.. بی خیال باش.. انگار فقط همین یه دفعه اینجوری شد اتفاقی و الا تو قبلا درست انجامش میدادی..
تفریح بدون پول چرا.. یه کارای کوچیک و موقت انجام بده با پولش تفریح کن لذت ببر..
باید پوستت و کلفت کنی.. و راهش انجام کاره. هر کاری. و در اجتماع بودن. و پررو بودن و ادامه دادن و نترسیدن.
24 سالت  شد خودت از خودت و کارات لذت میبری... اونوقت ازدواج کن.

به رها

سوال کننده چرا جواب نمیده؟

هرچی میشه میندازن گردن امام زمان !  ای بابا !