خانواده برتر

از مشکلات مجردی بدبختی ،محدودیت ،تائید نشدن نظرات ،محدود شدن به دین اسلام ....

بی فرهنگی مردم  که هیچ درکی از زندگی ماشینی و پیش رفتن  مانند جهان و قرن 21 ندارن!

مشکل جوونای ما فقط کشکل جنسی! شما کسی رو در نظر بگیر حالا یا شرعی یا غیر شرعی رفته خودشو ارضا کرده مردم به چشمی بهش نگاه میکنن ؟ مگه اون ادم نیست !؟

مشکلات  متاهلی :

بدبختی چک کردن گوشی یا کی رفتی چرا رفتی ؟ گوشیت چرا خاموش بود ؟

اگه تائید نکردید اون قوانینو بگید کدوم بنده ؟توضیح نمیخوام فقط بند؟

دروووود ، آى از ته دلم گفتین ، ملت فضول و ب ى شعور ، من پسرم ، ٣١ سالمه ، اصلا حس ازدواج ندارم ، همش تقصیر اطرافیانه ، اولیش پدر بوووق ، خلاصه اگه فرصت داشته باشم خیلیا رو میکشم، اولیش حاج پدر هست ،کلا نصف جمعیت ایران باید نابود بشه ، بقیه حرفام رو هم خود سانسورى کردم .

به نظر من دخترها دیر نیاز به ازدواج پیدا می کنند البته خودم هم یکیشون هستم واقعا اگه نیش اطرافیان نبود خودم هرگز ازدواج نمی کردم  خوب که فکر می کنم این نیش ها لازمه والا خوب این پسرها چند جا برند خواستگاری نه بشنوند از زندگی دلسرد میشند بعد به فساد می افتند من اشتباه کردم خواستگارهام را رد کردم اون هم چه خواستگارهایی همه اش را هم تقصیر خونوادم به خصوص مامانم می دونم من را برای ازدواج اماده نکرد الان هم که سنی ازم گذشته اماده نیستم  اما خیلی فهمیده شدم  تقریبا دیگه می دونم چطور باید رفتار کنم چه موجود عجیبی بودم دخترها نیاند بنالند به خدا خودم هم حرف مردم شنیدم اما توقعات مون بالاست  باور کن بعضی ها که نیش میزنند از روی دوستی  هر چند که بعضی ها تحقیره اما بعضی ها هم قصدشون خیره تا فرصت تموم نشده طرف ازدواج کنه به خدا مگه چند سال عمر می کنیم امیدوارم همه دختر و پسرها خوشبخت بشند انشاالله

 سلام

خیلی زیاد قضیه رو جدی میکنین ها ..

خاطرات بد ..

بی خیال .....

متاسفم اینقدر ضعیف و اعتماد به نفس پایین دارین که هر کسی به خودش اجازه میده بهتون  توهین کنه ..متلک بگه ...

توی جامعه و فرهنگی که از دختر باید خواستگاری بشه !!

و دختر هیچ نقشی در تعداد خواستگاراش نداره ..

به زهرا خانم میم :

دختر گل تا موقعی که حتی دوستای هم سن خودت خیلی راحت بهت توهین میکنن یا حقتو میخورن و خودت توانایی اینکه کوچکترین دفاعی از خودت بکنی رو نداری  و فقط همه چیز رو به خدا واگذار میکنی انتطار نداشته باشه صرفا با نماز و دعا معجزه بشه ..

نمیگم دعوا کن .. یا رابطتو با دوستات خراب کن ولی این روشی که پیش گرفتی حتی بعد از ازدواجت هم برات مشکل ساز میشه ..

توبعضی شهرامیگن دخترکه رسیدبه20بایدبه حالش گریست!!!!!!توی مشهدسن ازدواج به شدت پایین اومده.موردای11و12و13و....البته ایناتوی پایین شهره معمولا.داییم(23ساله)عاشق یه دختره16ساله شدالبته مخه داییموزده بودوبعدش پشیمون شد.پدرش همش تماس میگرفت زودترعقدکنن.دوسال ازعقدشون میگذره وقتی خانوادگی بیرون میریم کارایی انجام میده که واقعاااااااااابچگانس!شایدباورتون نشه واسه پاستیل موردعلاقش گریه میکنه تامدل گوشی وماشین حتی لباس!کسی عوض بشه پاشومیکوبه زمین میگه منم میخوام آدامس میخوره میچسبونه به وسایل خونه(چندش)جلودیگران شوهرشوتحقیروبی احترامی میکنه.کلاشوهرداری صفر.تایه پسرخوش تیپ میبینه جلوخودشوهرش......به نظرمن ازدواج به موقع خوبه ولی نه دیگه اینقدرزوووووووووووووودازدواج فقط بلوغ جنسی نیست بلکه مستلزم بلوغ فکری عقلی هم هست.الان متاسفانه ملت دیگه شورشودرآوردن.یکی ازعلت بالارفتن سن ازدواج همینه.(فرصت ازدواجوازسنای بالاترگرفتن)آخه دختر11بایدباشاصخیناش بازی کنه نه با.......همون شخص چندسال بع عقده ی بچگی نکردنشوسرشوهربدبختش خالی میکنه.اینم که میگن اونایی که دوست پسردارن زودازدواج میکنن حقیقته واقعا.هم بادوست پسراشون هم بااین بچه مثبتاخخخخخخخ

ببخشید ولی حرفتون کاملا مسخره اس احساس دوست داشته شدن مادر شدن همدم داشتن با چی قرار ما عوض کنیم؟حرف سر اینه که دیگران رو ازار ندیم نه اینکه مجردی خوبه حرفهای شما منو خیلی ازار داد انگارر منو احمق فرض کرده باشیم

من دارم کم کم می رم تو سی سال خواستگارشاید سه تا بود دلم می خواس خیلی زود ازدواج کنم ولی نشد کارم دارم ولی....

بدترین حرفیم گه شنیدم از خاله ام بود دو سال پیش وقتی بچه دخترخاله مو که همسنیم رو بغل کردم و یهو ازم گرفتیش و به دخترشم گفت این ترشیده عقده داره  

دختر خانمای عزیز بدتون نیادا ولی هر چی که سرمون میاد بیشترش تقصیر خودمونه از بس به حرف مردم بها دادیم از بس خودمونو محدود کردیم به همین ازدواج هر کسی به خودش اجازه اظهار نظر و دخالت میده... بابا دهن مردمو هیچوقت نمیشه بست اونا پشت سر خدا هم حرف میزنن چه برسه به خودشون...

الان که ازدواج نکردیم کلی نیش و کنایه بارمون میکنن فردا که شوهر کردیم تازه نیش و کنایه هاشون کم که نمیشه هیچ بیشترم میشه مثال میزنم:

وا این که شوهرش اصلا قیافه نداره خودش از شوهرش سره...  یا این دختر با این قیافه چه شوهر خوبی گیرش اومده خدا شانس بده... این همه ازدواج نکرد نکرد انگ ترشیدگی خورد حالا با یه کورو کچل ازدواج کرده (حالا شوهره خیلی هم خوبه حسادت میکنن)...شام عروسیشو خوردید؟ اصلا غذا کم اومد شما که نمیتونید درست پذیرایی کنید چرا عروسی میگیرید و..............

حالا طرف یه ماه از عروسیش بیشتر نگذشته... مثل اینکه نازاست اگه بود تا حالا باید بچه دار میشد و...

 حالا بچه به دنیا میاد... وا بچه انگار عقب افتاده است خیلی وزنش کمه و...

بچه ت بزرگ میشه حالا تازه نیش و کنایه ها رو بار بچه ت میکنن...

بعد مرگتم که بازم کلی پشتت صفحه میذارن....

اینه پروسه نیش و کنایه و غیبت بین مردم ایران یا به عبارتی پروسه زندگی کردن مردم ایران که همش تو دخالت و فضولی کردن تو زندگی این و اون میگذره...

حالا به نظرتون بها دادن به چنین افرادی اصلا کار درستیه؟!! غیر اذیت کردن خودمون چی عایدمون میشه؟!! حتی تو خلوتم دلتون برا خودتون نسوزه و به فکر حرف دیگران نباشید تا جوونید لذتشو ببرید چند سال دیگه حسرت همین روزا رو میخورید که به خاطر حرف مردم همشو بر باد دادید...

فک کردم این پست مربوط به خانوماست بخاطر این نظر ندادم ، پس منم از خاطراتم میگم شاید بدرد کسی بخوره ، تا حدی هم دردله

به همه دوستان عزیز :

منم پاک زندگی کردم و کلا فک میکنم پاک زندگی کردن وظیفمونه نه اینکه شق القمر کرده باشیم ، حالا چه یه آدم پاک گیرم بیاد چه نیاد من کار خودم رو انجام میدم به وظیفم عمل میکنم ، نمیدونم من به این نتیجه رسیدم تو این دنیا عدالت وجود نداره ولی با همه این حرفا من پاک میمونم بخاطر خودم چون خدا منو پاک آفرید پس در مقابل جسم و روحم مسئولم به جهنم که دیگران چکار میکنن هر آدم آشغالی رو نباید با خودم مقایسه کنم ، این که میگن دیگران ازدواج خوبی کردن با تمام گندکاریشون ،  دلیل نمیشه ما پاک نباشیم ،  ما از روح خداییم بخاطر همین جمله اصلا شرمم میاد خودم رو پست کنم ، اگه به هیچی تو این دنیا نرسم بازم پاک زندگی میکنم حتی اگه جهنمی باشم ، منظورم تعریف از خودم نبود ولی وقتی اینطوری فک میکنم همیشه آرامش دارم گفتم روشم رو بگم شاید روی دوستان تاثیر داشته باشن و اون ها هم به آرامش برسن.

به خانوم زهرا میم :

من متوجه حرفاتون شدم واقعا خیلی سخته ، خودم یه دوست فضول داشتم ( به شدت از دخالت و فضولی بدم میاد ) بعد از چند سال دوستی ، البته چند بار بهش گوشزد کردم ولی خرفهم نشد تا اینکه کلا باش کات کردم ، اوایل برام سخت بود اونم ناراحت بود ولی به خودم فهموندم هر کسی لیاقت دوستی با من رو نداره ،  شخصیت من بالاتر از این حرفاس که چهارتا آدم درپیت دور و ورم رو بگیرن ( من کلا دوست زیاد داشتم ولی رفته رفته خیلیاشون رو شیفت دیلیت کردم و خوباشون رو گلچین کردم الان دوستای خیلی خوبی دارم ) ، پیشنهادم به شما هم همینه بهتره با اون دوستاتون قطع رابطه کنین یا حداقل تا جایی که میشه دوری کنید چون تا زمانی که اونها باشن حال شما همینه ولی وقتی نباشن به راحتی میتونین به بقیه کاراتون برسین و آرامش داشته باشین.

اینم زخم زبون :

یکی از آشنایان پولدارمون من رو دید گفت به چه خوشتیپ ، چرا ازدواج نکردی پسرای من با اینکه چند سال از تو کوچیکترن ازدواج کردن ، منم گفتم خب فعلا شرایطش رو ندارم گفت نکنه زیر آبی میری ، گفت یعنی تا این سن نمیتونی از پس یه زن بربیای پس تا حالا چکار میکردی ، میخوای برم به بابات بگم یه کاری کنه برات ( مرتیکه الدنگ حسابی از دستش شاکی شدم چون باش رودربایستی داشتم لال مونی گرفتم به خاطر خانوادم وگرنه سیفون میکشیدم رو هیکلش ، خب منم اگه بابای خرپول داشتم تا حالا دویست بار ازدواج کرده بودم ولی واقعا ناراحت شدم مخصوصا اونجایی که گفت نمیتونی از پس زندگی بربیای خیلی بهم برخورد).

منم گریم گرفت وقتی مطالب رو خوندم

برای همه دخترای دم بخت که میخوان ازدواج کنن آرزو میکنم هر چی زودتر همسر ایده آلشونو پیدا کنن و سعی میکنم برا همتون ازین به بعد سر نمازم دعا کنم

منم 29 سالمه مامانم فکر و خیال هر روزش ( هر روز) ازدواج من شده و این خیلی عذابم میده (البته عذاب وجدان) سر نمازاش دعام میکنه که زودتر ازدواج کنم و من خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم بخاطر من ناراحته

بعضی وقتا میگم کاش من به دنیا نیومده بودم اونوقت مامانم دیگه غصه ای نداشت

ازتون خواهش میکنم واسه منم دعا کنین

من نمیخوام از تجربم بگم

نه این که نداشته باشم نههههه

به خودم قول دادم خاطرات ناراحت کننده رو یاداوری نکنم

فقط یه تجربه بگم

اصلا فکر نکنین وقتی ازدواج کردین حرفو حدیث و تیکه کنایه ها تموم شه

ادم تو دوران عقد از شدت کنایه کمر خم میکنه مجردی که چیزی نیست

بعد از عروسی هم همین اشه و همین کاسه

پس دلتون رو به روز بی متلک خوش نکنین

وقتی مردین هم میگن خدا رحمتش کنه ولی حلوای سر قبرش سوخته بود

اصولا ادمی که بخواد حرف بزنه میزنه کاری نداره شما مجردی متاهلی بچه داری نداری

وقتی مجردی میگن چرا شوهر نکردی

وقتی شوهر میکنی میگن چرا حول بودی وایمیستادی بهترش یا این سره یا اون سره

چی اوردو چی نیاورد

عروسی چطوریه

وقتی ازدواج کردی

بچه دار نمیشی؟

شوهرت دوست نداره که هنوز بچه نخاسته

بچه دار که شدی

حو.ل بودی اولش بچه اوردی؟

شوهرت ترسید اجاق کور باشی؟

چرا دختره چرا پسره

بچه اولی تموم شد دوباره بحث بچه دوم

ادم بی فرهنگ بی فرهنگه اگه شما ازدواجم کنین فرهنگ ادم بیفرهنگ اضافه نمیشه

به هر سازش برقصین بازم اون ادم بی فرهنگ میمونه پس از  اول ساز ادم بی فرهنگو بشکونین

سلام

قبول کن شما پسرا تو این زمینه بی جنبه اید :) شما منظور منو درست متوجه نشدید ، منظور من تو جلسات خواستگاری نبود ، منظورم خارج از این جلسات بود ، فرضا تو یه محیط فرهنگی ، خب ممکنه دختر تو دانشگاه به یکی از همکلاسی هاش علاقمند بشه و بره بهش ابراز علاقه کنه ، مطمئن باش اون آقا اگه بفهمه که مثلا خانوم فلانی ازش خوشش اومده ، براش طاقچه بالا میذاره که نه ما به درد هم نمیخوریم و با هم تفاهم نداریم و هزار تا صغری کبری براش میچینه یا یه عیبی رو دختره میذاره ، کلا ذهنیتش نسبت به دختر خانوم بد میشه ، به خاطر همین میگم ابراز علاقه از سمت خانومها اشکال داره .

اما در مورد صحبت شما قضیه فرق میکنه ،اولا شمایید که میرید خواستگاری دختر ، پس پیشنهاد از سمت پسره نه دختر ، و اگه دختر تا جلسات سوم ادامه میده یعنی شما و شرایط شما رو پذیرفته و حالا داره روی ویژگیهای دیگه تمرکز میکنه که حالا از لحاظ ویژگیهای دیگه خصوصا ویژگیهای اخلاقی با هم تناسب دارید یا نه و اینکه چقدر دیدگاهتون به هم نزدیکه و میتونید با هم به تفاهم برسید یا نه ، در مورد پسرم وضعیت به همین شکله هیچ فرقی نمیکنه .

ممکنه دختر تو جلسات سوم به بعد به پسر علاقمند بشه ، این علاقه هیچ اشکالی نداره ، چون دو طرف ازهم بدشون نیومده که تا این مرحله پیش رفتن .  

البته این چیزی که شما گفتید واقعا بعیده از یه دختر که همچین حرفی بزنه و بگه من به جز شما یه خواستگار دیگه هم دارم ، مگه اینکه خیلی بی شخصیت باشه که همچین حرفی بزنه اونم تو جلسه ی سوم  یا شایدم خیلی ساده بوده و از رو سادگی همچین حرفی زده ،  واقعا مطرح کردنش خیلی زشته و درست نیست ، بهتون حق میدم اگه ناراحت شدید هر کس دیگه ای هم بود بهش برمیخورد و ناراحت میشد ، خب دختر نباید در یه زمان به دو نفر فکر کنه ،  با مورد اول صحبت میکنی اگه به نتیجه نرسیدی به گزینه ی بعدی فکر میکنی ،

ولی قبول کنید شرایط دخترا خیلی سخت تر از شماست ، خب دخترا یه کم از لحاظ روحی حساس ترن و عاطفی تر ، شاید خانواده ها از این میترسن که دخترشون وابسته بشه و بعد اگه  کنسل بشه ، قطعا دختر از لحاظ روحی آسیب  میببینه ، شاید از این لحاظ نگرانن ، خب پسری که تا چها ر پنج جلسه با دختر صحبت میکنه یعنی تقریبا از دختر خوشش اومده که تا این مرحله پیش رفته ، اگه نپسندیده بود که لزومی نداشت چندین جلسه صحبت کنه ، به نظر من که با سه جلسه صحبت کردن خیلی چیزا از طرف مقابل دستت میاد و میتونی بفهمی که به دردت میخوره یا نه ، خودتو بذار جای خانواده ی دخترا ، خودتم خواهر داری دیگه ، اگه یه نفر بیاد با خواهرت پنج شش جلسه صحبت کنه و بعدم بذاره بره ، ممکنه ناراحت بشی و بهت بربخوره ، نمیدونم ما که اینجوری نیستیم برای برادرمم اون موردایی که تو جلسه ی اول به نظر خوب میومدن  بیشتر از دو سه جلسه صحبت نکردن چون تقریبا تو دو سه جلسه میشه بفهمی افکار طرف مقابل به چه صورته و اگه لازم باشه ادامه میدی و اگه نباشه بهتره بیشتر ادامش ندیم ، چون دخترا با پسرا خیلی متفاوتن ، فراموش کردنه یه کم براشون سخته و واقعا اذیت میشن ، به خودتون نگاه نکنید که این نشد ، فردا میرید دنبال مورد بعدی ، عین خیالتونم نیست هههه یه کم احساسات و روحیه دخترا رو هم در نظر بگیرید .

در مورد پدر مادرا هم باید بگم فکر میکنن مثل زمان خودشونه که اصلا با هم صحبت نمیکردن و بدون صحبت کردن میرفتن سر خونه زندگیشون هههه  والا اون موقع ها با هم صحبتم نمیکردن ولی زندگی ها شون پایدارتر بوده ،  الان با وجود این همه صحبت کردن بازم خیلی از ازدواج ها به طلاق ختم میشه هههه

نخیرم حرفاتون در مورد همه صدق نمیکنه ، خط آخرتون منظورتون به من بود آیا  ؟هههه  الان تیکه انداختید ؟

خواهش میکنم ، ببخشید زیاد حرف زدم .

 روزی فراموش خواهیم کرد که

چه صدمه ای دیده ایم،

چرا گریه کرده ایم و

چه کسی باعث آن شد.

سرانجام متوجه خواهیم شد

رمز آزاد بودن انتقام نیست بلکه

این است که بگذاریم همه چیز

به شیوه خود و در زمان خود

معلوم گردد.

در نهایت آنچه که مهم است، نه فصل اول،

بلکه فصل آخر زندگیمان است که نشان می دهد

مسیر را چگونه پیموده ایم.

پس همواره بخندید، ببخشید،

اعتقاد داشته باشید و عشق بورزید.

ببینید اینکه میگید دختر از خواستگار دیگش میگه اونم از روی سادگی ، خب اگه منظوری نداره ، نباید  زیاد به دل بگیرید ، چون بعضیا واقعا نمیدونن که این حرف ممکنه طرف رو ناراحت کنه یا آقایون به این چیزا حساسن ، بستگی  داره یکی از حرفی که میزنه منظور داره خب مسلما آدم ناراحت میشه  ولی یه نفرم از روی سادگیه و نباید خیلی جدی بگیری.

پا قدمت سبک بده هههه  شما هم شدی داداش من ، هرجا میره دختره بعد از یه ماه ازدواج میکنه هههه اونم حرف شما رو میزنه ، نکنه امامزاده ای حاجت میدی هههه راستی اگه شما بیل زن بودی اول یه بیل به خودت میزدی خخخخ ناراحت نشی شوخی میکنما.

بله حرف شما درسته ممکنه 10 جلسه هم صحبت کنی ولی نشه ، چون بالاخره یه سری از اخلاقای آدما به مرور زمان مشخص میشه و توی همون چند جلسه ی اول نمیتونی بفهمی ، اصلا ممکنه طرف مقابل یه سری دروغ تحویلت داده باشه که به مرور دستش برات رو بشه ، اون موقع بهترین کار اینه که به هم بزنی ، از این موارد داشتیم توی بستگان ، پسره اولش که اومد خواستگاری خیلی خوب و موجه به نظر میرسید ، خانواده ی خیلی خوبی هم بودن ، کلی تحقیق و بررسی هم کردن همه تاییدش کردن ، ولی بعد از یک ماه نامزدی همه چی بهم خورد، چون پسره تو این یه ماه خودشو نشون داد و معلوم شد دروغ گفته که  سیگاری نیستم ، دختره با چند بار رفت و آمد فهمیده بود که آقا دروغ گفته  و میگفت وقتی باهاش  بیرون میرفتم انقد ادکلن به خودش میزد که بوی سیگارش مشخص نشه ، بعدشم دختره زده بود تو روش ، خودشم اعتراف کرده بود که من سیگار میکشم ولی خانوادم نمیدونن ، خلاصه بعد از یک ماه قضیه رو تموم کردن .

اینکه گفتم تو سه جلسه منظورم این نبود که تو سه جلسه تموم کنی هههه  من میگم تو سه جلسه میشه بفهمی طرف تا حدودی عقاید و افکارش چه جوریه ، حجابش چطوریه ، روابطش با نا محرم به چه صورته ، چیا رو قبول داره چی رو قبول نداره ، اصلا چهرش به دلت میشینه یا نه ، خط قرمزاش چیه . خیلی چیزا دستت میاد ، خب اگه از این جهات باهات هما هنگ باشه باید ادامه بدی ، منم میگم وقتی جلسات به چهار و پنج کشیده میشه یعنی تا حدودی دو طرف به تفاهم رسیدن و دختر و پسر همدیگه رو میخوان که ادامه میدن ولی  بعدش باید یه مدت یکی دو ماهه  نامزد بود تا واقعا اون شناخته به دست بیاد ، خانواده ها هم فکر نمیکنم خیلی رو این مورد حساسیت نشون بدن .

راستی من انقد وحشتناکم که از من میترسید؟ قلدر خخخخ چه تصورات جالبی ، نه بابا قلدر نیستم ،  قلدر بودن از خصوصیات آقایونه نه خانوما هههه

خواهش میکنم ، نظرات شما هم خوب و منطقیه ، از نظراتتون استفاده میکنم.

والا به من خیلی خوش میگذره :)

یکی بیاد به پدر مادرم بگه که بهم سخت بگیرن

شاید زودتر ازدواج کردم :(((

التماس دعا

کامنت هارو خوندم وبسیار متعجب شدم!!!! 

من ۲۹ سالمه ومجردم خودم نخواستم که ازدواج کنم؛ وهمچنان هم ازدواج نمیکنم؛ به نظرم کسانی که به خاطر مجردیشون  طعنه میشنون مقصر فقط وفقط خودشونن، من هرگز اجازه ندادم کسی درباره ی ازدواجم حرف بزنن چندبار تو جمع چندتا چیز بهم گفتن من هم چنان تشری بهشون زدم که ساکت شدن خخخخخ طوری شده که الان هرکیرو میبینن میگن جلو خودش از ازدواج ودلیل مجردیش حرف نزدید که تشر میره خخخخخخ والا ادما باید یاد بگیرن کلشونو بکنن تو زندگی خودشون 

در ضمن تاحالا نشده از حرفاشون ناراحت بشم به نظرم خیلی بدبخت وبیمارن که میشنین درمورد یکی دیگه حرف میزنن

قوی باشین دخترا