سلام
دختری زیر 25 سال ساکن یکی از کلان شهرها هستم. در خانواده ای زندگی میکنم که از لحاظ اقتصادی متوسط رو به پایین هستیم ولی در یکی از خیابان های مرفه نشین مرکز شهر زندگی میکنیم. (جد اندر جدمون اینجا بودن) با توجه به اینکه شهر ما شهر بزرگ و مهاجرپذیری هست، بسیاری از مردم ساکن شهر اصالتا از شهرمون نیستند. یا از شهرهای دیگه هستن یا از شهرهای اطراف ( هم استانی ) هستند.
مشکل من اینه که پدر و مادرم مخصوصا پدرم رو اصالت بسیار تاکید دارند به صورتی که خواستگاری که از شهرهای دیگه باشه اصلا قبول نمیکنند ( البته بخاطر تفاوت فرهنگی تا حد زیادی بهشون حق میدم ). از شهرهای دیگه استان هم قبول نمیکنند چون از چند نفرشون بد دیدند و میگن ما نمیتونیم با این آدما کنار بیایم چون ما ساده هستیم و اونا بدجنس ! ( اینو بگم که ما کلا خانوادگی ساده هستیم مخصوصا پدر ومادرم. به گفته بقیه ) .
مشکل به اینجا ختم نمیشه و پدرم حتی خواستگار از خیلی از محله ها (مخصوصا محله های حاشیه شهر ) که اصالتا هم از شهر خودمون هستند رو قبول نمیکنن. چند وقت پیش یه خواستگاری رو یکی از آشناهامون معرفی کردن که در یکی از محله های حاشیه شهر ساکن بودن. پدرم اول مخالفت کردن ولی بعد به اصرار اون اشنا قبول کردن که یک جلسه صحبت کنیم.
ایشون پسر نجیب و تحصیلکرده ای بودن و معیارهای اولیه و مهم من رو داشتن. ایشون هم از من خوششون اومده بود ولی وقتی تماس گرفتن که جلسه دوم بیان پدرم ردشون کردن. بخاطر محل زندگیشون.
به من گفتن محله شون محله خوبی نیست و استدلالشون هم اینه که اگه کسی بتونه سال های زیادی بین ادمایی که خوب نیستن زندگی کنه و باهاشون مشکل نداشته باشه، خودشم مثل اونهاست و حتی حاضر نشدن تحقیق کنن.
در واقع پدرم فقط خواستگارایی رو قبول میکنن که اولا اصالتا هم شهری خودمون باشن و ثانیا از محله ها و خیابان هایی باشن که از نظرشون تایید شده است. مثل محله خودمون.
منم نمیگم مردم محله خودمون خوب نیستند اتفاقا بسیار مردم شریف و مومنی هستن ولی بسیاری از اونها بخاطر شرایط اقتصادی خوبی که دارن تجمل گرا هستن و به احتمال زیاد بعدا از خانواده عروسشون توقع زیادی دارن و من هم تمایلم اینه که با کسی ازدواج کنم که از نظر اقتصادی هم کفو باشیم که همو بهتر درک کنیم و خدایی نکرده اختلاف اقتصادی باعث سرکوفت زدن بهم نشه ( نمیدونم بعضی وقتا میگم شاید نگرانی من بی مورده در این باره ) .
از طرفی مادرم میگن اگه با کسی که از محله ها یا شهرای اطرافن ازدواج کنی بعدا بخاطر تفاوت اداب و رسوم یا مثلا طرز لباس پوشیدنشون خجالت زده میشی.
واقعا نمیدونم من درست میگم یا پدر و مادرم . لطفا راهنماییم کنید. اگه کسی در این باره تجربه داره خوشحال میشم بگه. اگه من اشتباه میگم قانعم کنید و اگه پدر و مادم اشتباه میکنن بگین چطور قانعشون کنم که به هول بودن در ازدواج و ... هم متهم نشم.
خیلی ممنون.
ببخشید طولانی شد.
مرتبط :
راه حل درباره نصیحت های نامناسب والدین
انگار پدر و مادرم نمی خوان قبول کنن که بزرگ شدم
چطور به پدر و مادرم بفهمونم به من فکر نکنن
دیگه تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم
هیچ علاقه ای به پدر و مادرم ندارم
حرف های پدر و مادرم آزارم میده
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۱۷۸۴ بازدید توسط ۱۳۷۴ نفر
- دوشنبه ۱۷ اسفند ۹۴ - ۱۷:۳۶