سلام
بذارید اول بیوگرافی خودمو بگم بعد دردمو بگم . من یه دختری هستم مهربون دلسوز قد بلند میشه گفت خوشگل و خوش اندامم خیلی ها حسرتمو میخوردن از فامیل غریبه بهترین خواستگارهارو داشتم ولی من فقط یه بار عاشق شدم اونم عاشقم شد خیلی همو میخواستیم . صادقانه میگم باهام دوست شدیم تا بعد 60 روز اشنایی این اقا اومد خواستگاریم با هم عقد کردیم ولی دو سه ماه گذشت....
خانوادش به شدت داغونم کردن مریضم کردن روانیم کردن الان یک سال دارم تحملشون میکنم ولی دیگه طاقتم تموم شده انقد تیکه میشنوم انقد از من متنفرن نمیخوان سر به تنم باشه فقط و فقط بخاطر یه دلیل اونم اینکه همسرم به من وابستس باید روزی 4 ساعت کنارم باشه باورتون میشه فقط دلیلش همینه!؟
به اون خدا قسم فقط دلیلش اینه زندگی رو زهر مارم کردن باتیکه هاشون منو دزد خطاب میکنن . از اونجا که گفتم مهربونم براشون کادو میخرم جواب تیکه هاشونو نمیدم اخم نمیکنم ولی دیگه طاقتم تموم شده الان یه مدتی افسردگی شدید گرفتم اعتماد بنفس ندارم فکر خودکشی به سرم زده .
هر روز به یکی از فامیلاشون میگن پسرمونو دزدیده اونام منو هر جا میبینن نصیحت غیر مستقیم میکنن که پسر مال مادرشه زن با یه طلاق میره کنار ولی مادر نه . به پسرشون دروغ پشت سر من میگن که منو خراب کنن ، اخه این حرفه فامیلاش به من میگن.
متاسفانه روم نمیشه جواب بدم به قول مادرم حیا دارم فقط سکوت میکنم از بچگی اینطوری بودم .
دوستم اصرار کرد اینجا پست بذارم گفت اینجا کمکم میکنن منتظر کمک هاتون هستم
بیشتر بخوانید ... :
چیکار کنم شوهرم بهم وابسته بشه ؟
چطور شوهرمون رو وابسته و عاشق خودمون کنیم
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم
چکار کنم شوهرم عاشقانه تر باهام رفتار کنه ؟
در شرف عقد هستم، چه کار کنم شوهرم عاشقم بشه ؟
تسخیر قلب احساسی شوهر به منظور عاشق کردن اون
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← ارتباط با خانواده شوهر (۶۴ مطلب مشابه) ← روابط عاطفی زن و شوهرها (۸۱ مطلب مشابه)
- ۹۰۹۶ بازدید توسط ۷۰۱۰ نفر
- يكشنبه ۲۴ آبان ۹۴ - ۱۸:۱۷