خانواده برتر

خدا رو شکر با هم جوریم

 همکلاسی بودیم. هیچوقت بگو بخند نکردیم. هیچوقت طولانی مدت حرف نزدیم. هیچوقت حرف غیر ضروری نزدیم. ولی همو شناختیم. یه کم مفصله. ولی کار اشتباهی نکردیم و همو شناختیم. رابطمون منطقی بود. بعد از چند ماه... دیدم آدم خوبیه... تا حالا همچین پسری ندیده بودم. اون ایمان. اون قلب پاک. دغدغه هاش. اخلاقایی که شناختم... هیچوقت هیچکسو مثل اون ندیده بودم... اسم حسم عشق نبود... علاقه ی بچه گانه نبود... شناختمش، بعد دیدم هیچوقت هیچکس اینجوری نبوده... مجبور شدم. نمیخواستم ولی مجبور شدم بهش بگم. نگفتم آقا من عاشق شمام. نه نگفتم چون نبودم. گفتم آقا من از لحاظ منطقی به شما فکرکردم و دیدم به ایده آل هام میخوریند ولی در تصمیم گیری برای زندگیتون آزادید. گفت منم همینطورم. گفت ولی من هیچی ندارم که الآن کاری بکنم. گفت مشکلات خونوادگی دارم. از مشکلات اخلاقی خوانوادش، تا مریض بودن پدرش و خرج خواهر و مادرش... گفت ارزششو ندارم که بخاطرم تحمل کنی. گفت با خودم درگیرم که ببینم چی کار کنم. گفتم باشه. صبر میکنم، به مشکلاتت برسی. سه ماه گذشت. رابطه نداشتیم چون بعد اون حرفا دیگه همکلاسی عادی نبودیم. سه ماه حرف نزدیم و من منتظرش بودم تا به زندگیش برسه و به وقتش بیاد.امروز اومد.گفت اشتباه کردم. گفت هر حرفی تا الآن زدم اشتباه بود. تاحالا هیچوقت اینطوری نبود. خودش نبود. همه ی تلاششو میکرد که دلمو بشکنه. انگار اصلا میخواست من دوستش نداشته باشم... گفتم پس چرا وقتی اون حرفا رو درمورد احساس منطقی ای که بهت دارم زدم گفتی منم همینطورم؟ گفت اشتباه کردم، اشتباهمو ادامه نمیدم. زد زیر همه چی. رفت... نه از اون پسرای نامرد نبود. با احساساتم بازی کرد ولی از اون پسرا نیست. خوبی هایی که تو اون دیده بودم تاحالا هیچ جای دیگه تجربه نکرده بودم. هنوز نمیتونم اون چیزی که امروز دیدمو باور کنم... نمیتونم باور کنم که اون آدم انقدر راحت دختری که با ته صداقت اومده احساساتشو گفته رو له کنه... کاش یه نفر میومد بهم میگفت چرا؟؟؟... چرا کسی که اونجوری شناختمش اینطوری رفتار کرد؟... من درمورد اون به خودم دروغ نگفتم. واقعا این آدم، اون آدم نبود... همه میگند لیاقتتو نداشت. بهتر که رفت. میگند تو همه چی ازش سر بودی... میگند کی با اون مشکلات خونوادش و قیافه و وضع مالیش بهش زن میده؟؟ اونم توووو که همه چیت انقدر خوبه... نه من این چیزا برام مهم نبود. من برا دلش رفتم، من برا اخلاقای خوبش رفتم، من برا ایمانش رفتم... چون ارزششو داشت. هنوزم میگم داره... من اونو شناختم، نمیتونم باورکنم بی دلیل با من این کاروکرده باشه... هیچی کم ندارم که بگم بخاطر اون نتونسته ازم خوشش بیاد. یکی از فامیل هاشون بهم گفت گفته حس خاصی به من داره و برای آیندش انتخابم کرده. پس چرا با من این رفتارو میکنه؟ چند بار تو حرف هاش گفت ارزششو نداره بخاطرش همه اون مشکلاتو تحمل کنم... اون حق نداره از طرف من تصمیم بگیره. من باید بگم ارزششو داره یا نه. داره. هنوزم میگم. امروز تو چشمام نگاه کرد بدترین حرف هایی که میشد زد رو زد. بدترین شکلی که میشد احساسات یه دخترو نابود کرد... ولی اونقدر میشناسمش که میتونم بگم همچین جنایتی رو بی دلیل نمیکنه... حالا موندم چی کار کنم؟ با زندگیم؟ با آیندم؟ من دختر پاکی بودم. دختر جلفی نبودم که بگم همه برام سر و دست میشکوندند، به انتخاب خودم چادرش بودم. اما تا الآن خیلی پیشنهادا داشتم، ولی برا حفظ پاکیم از همه چی گذشتم. چون قرار بود فقط برا یه نفر باشم. چون همیشه تو زندگیم میخواستم وقتی با یکی زندگی میکنم هییییچچچچکس دیگه ای نباشه که بدونم اونم خوبه. اونم دوست دارم. کاش اونم بود... فقط یک نفر. ولی اینطوری نگران آیندمم. واقعا این کار اخلاقیه؟... که من برم با یه نفر دیگه زندگی کنم، وقتی هنوز نفر قبلی رو انقدر قبول دارم که حتی مطمئنم بی دلیل اینطوری با احساساتم بازی نکرده؟ حتی فکرمیکنم سعی کرد بد باشه، تا من راحت دل بکنم تا بخاطرش سختی تحمل نکنم... یه نفر به من بگه چیکار کنم؟؟

اگر از اول اشتباه بود که من به پسری که ازم نخواسته بود بهش فکرکنم فکر کردم، اونم پسری که رابطه ی اشتباهی باهاش نداشتم، فقط امیدوارم خدا ببخشتم... ولی اگر اشتباه نبوده، فقط امیدوارم حقمو پس بگیره... چون بخاطرش خیلی چیزا رو از دست دادم... پاکی ای ک تمام عمرم بخاطرش جنگیدم... دلم، که قرار بود فقط مال یه نفر باشه، ولی حالا دیگه نیست... من حاضرم تمام عمرم تنها زندگی کنم، ولی این دل، مال یه نفر بمونه...

ببخشید طولانی شد... فقط میخوام بدونم چیکار کنم؟؟... همه میگند مغرور باش، میگن اصن دختر که نباید به پسر بگه بهت فکر کردم... میگند خودتو بگیر تا جذبت بشه... ولی من صداقت برام مهم بود... سادگیم، آیندم، احساسم... همه نابود شد... بخاطر صداقتی که نشون دادم...

ببخشید شما براساس تشخیص شخصیتون مزاجتون رو شناختید یا از تست هاى مزاج سنجى استفاده کردید؟!

همسرم هم خصوصیات ظاهری گرم مزاج ها رو داره و تستش هم مزاجش گرم و خشک بود و الان هم همون تصوری که قبل از ازدواج داشتم ازش درست بوده

کلا هر دومون گرمیم ولی شاید همسرم کمی متعادل تر از منه.