سلام

چند روز پیش پستی گذاشتیم با عنوان "راه‌های بهتر دیده شدن از نظر ظاهر" که بعضی دوستان لطف کردن و نظرشون رو گذاشتن که خیلی ممنونم ازشون. البته عده‌ای هم یه کم منظورم رو بد برداشت کردن که خیلی دوست ندارم در موردش صحبت کنم. فقط بخشی از صحبت‌های یکی از کاربران رو در جواب می ذارم.

"گریزی از طرز نگاهِ ظاهربین انسان نیست! چون وقتی برای اولین بار کسی رو ملاقات می کنیم، خواسته یا ناخواسته توجه‌مون معطوف به لباس و ظاهرش میشه؛ ولی: 

ای کاش به باطن افراد بیشتر توجه کنیم

ای کاش به آراستگی باطن بیشتر اهمیت بدیم 

ای کاش به لباس اخلاق و شخصیت و تقوا آراسته باشیم"

خب با این مقدمه بریم سر اصل مطلب. همانطور که می دونید مهمتر از ظاهر افراد رفتار و کلام افراد است. منظورم شخصیت من و شما و نوع برخورد و اداب اجتماعیمون هست. تو اون پست توضیح دادم آدمی که گفتار ادبی داره، مودبانه حرف میزنه، حرف‌های زننده استفاده نمی کنه و فن بیان خوبی داره بسیار تو چشم قرار می گیره. همه شما حتماً آدم‌هایی رو دیدین که فن بیان خوبی داشتن و با اینکه استعداد کمتری تو یه زمینه داشتن موفق تر بودن حتی برای ازدواج. 

حالا دوست دارم شما راه‌هایی رو بگید که به نظرتون می تونه به کلام ما عمق ببخشه. خودم چند مورد شون رو میگم شما بهش مطلب اضافه کنید و چه بهتر که منبعش رو هم معرفی کنید.

۱. مطالعه عمومی: 

به طور کل کتاب خوندن خیلی به کلام آدم عمق می بخشه. همه ما با آدم‌هایی روبرو شدیم که مطالعه داشتن و خواه ناخواه متوجه نوع برخورد و کلام متفاوتشون نسبت به دیگران شدیم. مطالعه معمولاً آدم رو متواضع و آروم می کنه که این آرامش به نفر مقابل هم منتقل میشه. همین طور مطالعه در دراز مدت واژگان آدم رو هم عوض می کنه که جذابیت رو چند برابر می کنه.

۲. مطالعه تخصصی: 

بارها پای کلام افرادی بودم که هیچ حذابیت ظاهری نداشتن امّا به دلیل مطالعه زیاد در یه موضوع خاص چنان بمباران اطلاعات شدم که لذّت بردم مثلاً یه بار داخل قطار بودم تو یه مسیر طولانی. من بودم و یه زن و شوهر مسن و یه آقای طاس که یه عینک دودی هم زده بود. اول مسیر که یخ صحبت آب نشده بود و کسی با کسی حرف نمی‌زد عرقامون داشت شرشر می‌ریخت که اون آقای مسن ابراز نارضایتی کرد از شرایط موجود. دیگه این آقای عینکی بحث رو در دست گرفت. از ریل گذاری در زمان رضا شاه و عظمت پروژه‌ها تا کارهایی که به مرور انجام شده یا نشده. مسائل تاریخی رو با جزئیات می‌گفت. از اسم افراد بگیر تا سال وقوع و.... من با اینکه از آدم‌های منتقد و در واقع غور غورو خوشم نمیاد ولی صحبت کردن این آقا برام بسیار جذاب بود چون وقایع تاریخی رو با جزئیات در حافظه داشت. خب چنین شخصیتی واقعاً جذاب بود برام. حالا این اطلاعات تخصصی تو یه رشته خاص می تونه تاریخ باشه می تونه در مورد پوشش گیاهی که تو مسیر باهاش روبرو شدیم باشه یا نمی دونم اطلاعات در مورد صنعت خودروسازی و.... به نظرم بازگو کردن اطلاعات تخصصی به گونه‌ای که برای عموم مردم قابل فهم باشه خیلی جذاب هست. حتی می تونست اون فرد یه پزشک باشه و در مورد مکانیزم بدن حرف بزنه. 

خودتون رو بذارین تو موقعیتی که در قطار با چند نفر هم کوپه‌ای هستید چه اطلاعات تخصصی یا عمومی دارید که می تونید باهاشون در بین بگذارید؟ 

۳. هر چند این هم مربوط به مطالعه هست امّا چون تیپ شخصیتی متفاوتی دارن خواستم بیان کنم. بیان اشعار و ضرب المثل ها در بین کلام مون اگر به جا باشه بسیارر می تونه دلنشین باشه. گاهی اوقات کسی از ما درخواستی داره که نمی خوایم مستقیم جواب بدیم. یه حکایت اینجا می تونه به دادمون برسه که توش معنی کلام مون نهفته باشه. بنابراین هیچ بد نیست تک بیت به یاد داشته باشیم یا حکایت و ضرب المثل بخونیم و خودمون رو تو موقعیت های مختلف بذاریم و ازشون استفاده کنیم. (اگر کسی کتاب خاصی به چشمش خورده حتماً معرفی کنه) 

۴. اطلاعات روانشناختی در مورد رفتار انسان‌ها و کودکان خیلی می تونه تو کوچه و بازار به کمک مون بیاد و جذاب باشه

۵. فن بیان: جدای از اینها فن بیان هم خیلی می تونه موثر و مفید باشه. یه آدم که خیلی رسا صحبت می کنه و اطلاعات رو با شوق و اشتیاق در اختیارمون قرار میده خیلی متفاوت هست با انسانی که کلی اطلاعات مفید داره امّا همه چیز رو درهم و برهم و بدون انگیزه بیان می کنه. 

۶. کمک به دیگران: دیگه همه دیدیم وقتی یه نفر خصوصاً اگه یه نوجوان یا جوان باشه به افراد مسن‌تر کمک کنه چقدر شیرین هست. اصلاً نمی گم برای جلب توجه این کار رو بکنید نه، خیلی‌ها این کار رو دوست دارن امّا واقعاً یکی باید یادآوری شون کنه. یا بعضی‌ها روی اون ها نمی شه انجام بدن حس می کنن دیگران می ذارن پای جلب توجه.

 ۷. لبخند زدن و ترش رو نبودن: من خودم از اون دسته آدم‌هایی هستم که باید روی این خیلی کار کنم چون هرکی منو از بیرون می بینه فک می کنه چقدر جدی هستم در حالی که با دوستان صمیمیم واقعاً یه جور دیگم. 

شما هم از راه‌هایی که استفاده می‌کنید بگین. چقدر خوبه اگه به همراه نظرتون کتاب مفیدی هم تو ذهن تون بود معرفی کنید یا واقعه‌ای که حرف تون رو تایید کنه.

در پایان فقط خواستم بگم هرکدوم از کارهای بالا نه برای جلب توجه کردن هست و نه اذیت کردن خودمون بلکه قبل از اینکه دیگران ازش لذّت ببرن خودمون لذّت می بریم

ممنون از شما


پیشنهاد:

در جمع های دوستانه، از چی حرف بزنیم که غیبت نشه ؟

دوست دارم که غیبت کردنم کم بشه اما نمیدونم چه جوری؟

گناه غیبت چه جوری بخشیده میشه ؟

موقع حرف زدن با دیگران، حرف کم میارم

دلم میخواد همه جا حرف برای گفتن داشته باشم

مراقب حرفها و گفته هایمان باشیم

اصولا حرف مردم برام مهم نیست

به حرف مردم خیلی حساسم

چکار کنم راحت حرفم رو بزنم و تصمیم بگیرم؟

از روی سادگیم یه حرفی میزنم که نباید بزنم

چطوری به خاطر کم حرفیم مغرور به نظر نرسم؟!

اول فکر کنید بعدا حرف بزنید

مواظب حرف ها و رفتارهامون باشیم

اصلا بلد نیستم خوب حرف بزنم

قبل از هر چیزی اول یاد بگیریم چطور باید حرف بزنیم!

حرف های دیگران خیلی واسم مهم شده

عاقل اول فکر می کند سپس حرف می زند

تصمیم گرفتم دیگه زیاد حرف نزنم

حرف بقیه نسبت به من و رفتارم برام خیلی مهمه

بعضی حرف ها رو هر جایی نزنید

دل شیر ندارم که حرفم را رک بگویم

هر حرفی باید در موقعیت خودش زده بشه

می خوام قوی بشم طوری که در مقابل حرف دیگران خودم رو نبازم؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)