سلام دوستان
دختری هستم ۱۹ ساله، به دلایلی در کنکور امسال نشد رشته دلخواهم قبول بشم و موندم برای سال دیگه... . از طرفی یک مدت پیش پسر خاله م از من خواستگاری کرد و من به خاطر مشخص نبودن وضعیت تحصیلیم جواب رد دادم.
اوایل زیاد برام مهم نبود و به این موضوع فکر نمیکردم اما از مهر که شروع کردم به درس خوندن اصلا نمیتونم از فکر پسر خاله م و کلا ازدواج بیام بیرون و حتی نمیتونم برای درس خوندن تمرکز کنم و مدام بهش فکر میکنم، دست خودم هم نیست و متاسفانه گاهی از فشار جنسی و افکارم به گناه هم کشیده میشم و احساس گناه و عذاب وجدان شدیدا آزارم میده.
واقعا نمیدونم چکار کنم، روزهام همین طور دارن سپری میشن و منم نمیتونم درس بخونم، در واقع از اینجا رونده و از اون جا مونده. هیچ کسی رو هم ندارم که باهاش درد و دل کنم، انگار افتادم تو باتلاق و هر روز فرو تر میرم، احساس میکنم خدا رهام کرده.
خواهش میکنم راهنماییم کنید که چی کار کنم.
ممنون
مرتبط:
یه بهونه مقبول برای نه گفتن به خواستگار فامیل می خوام
در خواستگاری های آشنا و فامیل ،جواب رد دادن بهشون سخته
چطوری به پسر عموم بگم که خواستگاری نیاد
اگر بخوایم ازدواج فامیلی کنیم به مشکل بر میخوریم؟
نتیجه ی وحشتناک و غیر قابل تحمل یک ازدواج فامیلی
ازدواج فامیلی ممنوع ممنوع ممنوع ... به هیچ وجه !
نحوه رد محترمانه و بدون کدورت خواستگار فامیل
اگر بخوایم ازدواج فامیلی کنیم به مشکل بر میخوریم؟
← رد کردن خواستگار فامیل (۲۹ مطلب مشابه) ← پشت کنکوری ها (۱۳۳ مطلب مشابه)
- ۴۹۵۰ بازدید توسط ۲۷۸۴ نفر
- جمعه ۳ آبان ۹۸ - ۰۸:۳۰