سلام دوستان

دختری هستم ۱۹ ساله، به دلایلی در کنکور امسال نشد رشته دلخواهم قبول بشم و موندم برای سال دیگه... . از طرفی یک مدت پیش پسر خاله م از من خواستگاری کرد و من به خاطر مشخص نبودن وضعیت تحصیلیم جواب رد دادم. 

اوایل زیاد برام مهم نبود و به این موضوع فکر نمیکردم اما از مهر که شروع کردم به درس خوندن اصلا نمیتونم از فکر پسر خاله م و کلا ازدواج بیام بیرون و حتی نمیتونم برای درس خوندن تمرکز کنم و مدام بهش فکر میکنم، دست خودم هم نیست و متاسفانه گاهی از فشار جنسی و افکارم به گناه هم کشیده میشم و احساس گناه و عذاب وجدان شدیدا آزارم میده.

واقعا نمیدونم چکار کنم، روزهام همین طور دارن سپری میشن و منم نمیتونم درس بخونم، در واقع از اینجا رونده و از اون جا مونده. هیچ کسی رو هم ندارم که باهاش درد و دل کنم، انگار افتادم تو باتلاق و هر روز فرو تر میرم، احساس میکنم خدا رهام کرده.


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
رد کردن خواستگار فامیل (۲۹ مطلب مشابه) پشت کنکوری ها (۱۳۳ مطلب مشابه)