به خاطر قبول نشدن در دانشگاه فرهنگیان یک ساله افسرده شدم

سلام خانواده برتری های عزیز

تو رو خدا کمک کنید دوستان من باید چه کار کنم واقعاً یک ساله که افسرده شدم؛

شکست خورده شدید کنکور 99 هستم  بدجور خوردم زمین از این کنکور لعنتی. فرهنگیان منو مصاحبه دعوت نکردن گرفتار شدم به قرآن از زندگی افتادم  افتادم یه دانشگاه روزانه در پیت تو شهرمون با یه رشته در پیت انصرافم نمی تونم بدم چون دیگه فرهنگیان 50 50 است ریسک خیلی بد و بزرگیه انصراف و دوباره کنکور دادن می فهمید که چی میگم.

از اون ور مجبور شدم 5 سال معافیت تحصیلی بگیرم یعنی همه جوره تو منگنه هستم از این ور نه رشته م بازار کار داره و فوق العاده شدید شدید درب داغونه، جوری که برای مدرکش تف هم کف دست آدم نمی ندازن و به خاطر فرار از سربازی مزخرف هم مجبور به ماندن تو دانشگاه روزانه شدم، وای نمی دونید چه حالی دارم الآن با رشته م هم که کار پیدا نمی شه و مجبوریم بعد فارغ التحصیلی بریم کارهای سطح پایین و کارگری و این ها کنیم و بله قربان گوی دیگران باشیم و پیش یه نفر کار کنیم.

وای نه خیلی بده این جوری، هر روز و هر شب به خاطر این وضعیتم گریه می کنم خدایا چرا این جوری شد آخه چرا؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کنکور (۶۳ مطلب مشابه)

من حتی تو فکر و خیالم خودم رو خانم دکتر صدا می‌زدم امّا ...

سلام

۲۰ سالمه و دخترم. از دوران بچگی شرایط زندگیم بسیار سخت بود اول طلاق والدینم و دو سال بعدش فوت پدرم. تنها دلخوشی من درس بود. درسم همیشه عالی بود. از اول راهنمایی تا پیش دانشگاهی به مدت ۷ سال دانش آموز مدرسه‌ی تیزهوشان بودم. همه ی اطرافیان و معلمانم به طور قطع از من انتظار پزشکی داشتن. مطمئن بودم که قبول میشم...

امّا بعد از ۳ بار کنکور دادن امسال هم رتبم به پزشکی نخورد. اصلاً نمی دونم چرا نتونستم، بعد از کلی فکر کردن تصمیم گرفتم موقع انتخاب رشته پرستاری رو انتخاب کنم امّا حالم اصلاً خوب نیست. نمی تونم باهاش کنار بیام، من حتی تو فکر و خیالم خودم رو خانم دکتر صدا می‌زدم امّا حالا ...

از طرفی دیگه کشش روحی برای پشت کنکور موندن ندارم، چه طوری خودم رو آروم کنم؟ 

مربوط به پشت کنکوری ها:

تجارب تون رو از چند بار کنکور دادن بگید

با خودم میگم دخترم ، اشکال نداره پشت کنکور بمونم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
پشت کنکوری ها (۱۳۳ مطلب مشابه)

جواب منفی دادم، اما فکرش راحتم نمیذاره

سلام دوستان

دختری هستم ۱۹ ساله، به دلایلی در کنکور امسال نشد رشته دلخواهم قبول بشم و موندم برای سال دیگه... . از طرفی یک مدت پیش پسر خاله م از من خواستگاری کرد و من به خاطر مشخص نبودن وضعیت تحصیلیم جواب رد دادم. 

اوایل زیاد برام مهم نبود و به این موضوع فکر نمیکردم اما از مهر که شروع کردم به درس خوندن اصلا نمیتونم از فکر پسر خاله م و کلا ازدواج بیام بیرون و حتی نمیتونم برای درس خوندن تمرکز کنم و مدام بهش فکر میکنم، دست خودم هم نیست و متاسفانه گاهی از فشار جنسی و افکارم به گناه هم کشیده میشم و احساس گناه و عذاب وجدان شدیدا آزارم میده.

واقعا نمیدونم چکار کنم، روزهام همین طور دارن سپری میشن و منم نمیتونم درس بخونم، در واقع از اینجا رونده و از اون جا مونده. هیچ کسی رو هم ندارم که باهاش درد و دل کنم، انگار افتادم تو باتلاق و هر روز فرو تر میرم، احساس میکنم خدا رهام کرده.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
رد کردن خواستگار فامیل (۲۹ مطلب مشابه) پشت کنکوری ها (۱۳۳ مطلب مشابه)