خانواده برتر

به تعداد انسانها تقریبا هدف و منظور هست در دل پسرها برای نگاه کردن به یک دختر.بستگی به اون پسره داره.بعضی نگاه جنسی دارند.بعضی نگاه می کنند و می خواهند خودشان را تست نمایند ببینند دخترها هم نگاهش می کنند.اگر نگاه کردن دخترها پس حتما پسره مهمه لابد.خخخخ. اگر طرف از روی عشق و علاقه باشه محترمانه جلو میاد و پیشنهاد ازدواج مطرح می کنه و حرکات جلف انجام نمیده.مانند چشمک زدن...تیکه انداختن جنسی و...

 بعضی نگاهشان باز از روی عشقه و علاقه است...اما به دلایلی نمی تونند پیشنهاد ازدواج بدهند چون از یک طرف دختره فوق العاده جذابه و تحملش سخته نگاه نکنن و حسرت می خورند از دل و دوست دارند با طرف آشنا بشن ولی چون شرایط ندارند در حرست می مونند و حسرتشان از طریق نگاهشان تخلیه می کنن(درست یا غلط بماند).خخخخ..از طرفی شرایط ازدواج ندارند اما طرف همچنان نگاه می کنه...خوب.در نهر حال زمان می بره تا صداقت طرف معلوم بشه.نباید عجله کرد...نباید در هول هلیم در دیگ افتاد.

اما خوب طرف موقعیت ازدواج نداره و لی چرا باز هم نگاه می کنه؟بعضی دخترها همان نگاه اولیه که می بینیش جذبش میشی اما در هر حال چون گناهه و خدا راضی نیست نباید نگاه کرد.خدایا ما رو حفظ بفرما.

انصافا اعتراف نمایم اکثر دختر ایرونی اگر گناه نباشه بیست و چهار ساعت تمام نگاهشان کنی باز هم دل و چشم سیر نمی شوند.دختر ها گل های رنگا رنگ هستند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خدا اونا رو واسه صاحبشان نگهداره در آینده.!!!!!!.

نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلوده ای از تیرهای شیطان است. هر کس آن را برای خدا ترک کند نه بخاطر غیر او، خدا ایمانی به او می دهد که مزّه آن را می چشد...

هرگز تیز نظر به سوی چیزی که برایت (حلال) نیست نباش زیرا تا زمانی که چشمت را حفظ کنی دامنت آلوده به زنا نمی شود، و اگر بتوانی به لباس زنی که برایت حلال نیست نگاه نکنی، این کار را انجام بده...

چشم پوشی از نگاه (حرام) بهترین عامل بازدار از شهوت است...

هر کس چشم خویش را آزاد گذارد، همیشه اعصابش ناراحته و به آه و حسرت دایمی گرفتار میشه.

از جوان چشم چران چیزی واسه دخترها در نمیاد.کسی که با نگاههای هوس آلود و هرزه و ایضا گناه به نکاح دختری هم اگر درآید محتمل است که بعد از آن نیز همان مرض در وجود او باشد و دچار تنوع طلبی و مقایسه و گرفتار نگاههای دیگرش بشود.

نگاه پی در پی در قلب شهوت ایجاد می کنه و همین برای انحراف ذهنی فکری و در درجات بعدی عملی کافی است.

از این نگاهها هیچ چیز خوبی در نمیاد نه واسه دخترها و حتی خود پسرا ...

پس نه نگاه کسی شما رو به خودش مشغول کنه نه خیالی یا توهمی ایجاد کنه  ... حتی اگه میتونید از نگاههای اینچنینی دوری کنید و رو بر گردانید ...

کسی هم اگر در چنین محیط هایی قصد خیری داشته باشه به شکل مناسب یا رسمی به شما یا ... اعلام میکنه ولاغیر ...

خودتونو تو غل و زنجیر نگاههای هرزه و غیر هرزه و خوب و بد نکنید اگر میخواهید روح و روان و زندگی خوب و بدون دغدغه و دل مشغولی داشته باشید.

صحبتهای شما واقعا از دید روانشناسانه بود. آفرین به صداقتتون. فکر نکنم تا حالا کسی اینطور این مسأله رو تحلیل کرده باشه.

این حرف شما واقعیت امروز جامعه ی ماست و طبیعیه که نشه انکارش کرد. اما فکر نمیکنی وقتی این مسأله رو  اونم با این بیان مطرح میکنی بیشتر باعث بدآموزی میشه عزیز؟؟؟؟؟

همون دسته خانمایی که شما وصفشون کردین باعث شدن نظم و سامان جامعه ی ایران بهم بخوره . این از ارزش اونا نیست. این از عوض شدن ارزش ها با ضد ارزش هاست. قدیما پسرا دختر متین و آفتاب مهتاب ندیده میخواستن امروزم به گفته ی اقای یه پسر و نظرهای امثال ایشون همینطوره و هیچ پسری از ته دل شایستگی دخترای اونجوری رو تأیید نمیکنه اما متأسفانه هوا اونقدر آلوده شده و انقدر نفس کشیدن مشکل و همین خانما همجنس خودمونا انقدر بد شدن و لطمه زدن به جامعه که همه چی با همه چی قاطی شده. اینه که امروز طرف میره سراغ اوناش وگرنه ...

حالا بگذریم. در کل بگم

من خودم دخترم زنم ولی به یقین می گم هیچ جامعه ای تا زنهاش درست نشن درست نمی شه. روزی نبوده که از دست اونجور زنا و دخترایی که شما گفتین من یکی حرص نخورم. ولی چیکار میشه کرد واقعیتیه که هست. اما کمترین کاری که میشه کرد اینه که به این وضوح همه جا جار نزنیم که اونا دارن کار درستو میکنن.

سلام خدمت همه شما عزیزان... راستش تازه این سایتو پیدا کردم خیلی وقت بود دنبال یه همچین چیزی میگشتم و امروز شانسی پیداش کردم.. بگذریم من یه دخترم 18 سالمه و کنکور دارم امسال خداروشکر از نظر درسی مشکلی ندارم و همیشه شاگرد اول بودم .. اما بحث مهمی که تو زندگیم پیش اومده که جدیدم نیست و مال تقریبا 8 سالی میشه و تا الان درگیرش بودم و هستم درمورده پسره همسایمونه که اصلا نمیدونم فازشون چیه؟! درواقع من دختری نیستم که اسون بدست بیاد و همیشه و همه جا سر سنگین بودم و همه میدونن اینو و به کسی اجازه ندادم که از حدش بگذره .. اما ایشون که نزدیکه 20 سالشونه از وقتی همسایه مون شدن همش منو نگاه میکنه و زل میزنه البته منم نمیدونم چرا فقط در برابر اون نمیتونم چیزی بگم و همیشه با دیدنش دستپاچه میشم و خودمو گم میکنم .. خلاصه بگم حتی تو این 8 سال یه بارم به عنوان همچین نسبتی باهم حرف نزدیم چون هردومون خجالتی هستیم البته من بیشتر و بخاطر همین فقط ارتباطمون چشمیه اونم .. شاید بعضیاتون بگه قصدش جدی نیست و هوسه و.. ولی من خیلی وقتا امتحانش کردم و دیدم که مثلا وقتی من بیرون خونه بودم یا میرم پشت بام خونه مون ایشون یواشکی منو دید میزنه مستقیما یا اینکه از خیلی از دوستام میشنیدم که اون چه حسی بهم داره .. حتی ماذرشو پدرشم بین خودشون توی خانواده بحث ازدواج مارو کرده بودن اینو از خود مادرش که به مادرم گفته بود شنیدم ...و خیلی کارای عجیبی این اواخر انجام میده مثلا وقتایی که من میرم کوچه (من اصلا کوچه نمیرم ینی هیشه تو خونه م و درس میخونم مگه حالا پیش بیاد) همینکه منو میبینه شروع به جلب توجه کردن میکنه مثلا میاد ماشینشو میاره بیرون و مثه موشک از جلومون رد میشه و صدای اهنگشو بالا میبره و وقتی کسی حواسش نیست بهم خیره میشه و بعد چن دیقه دوباره برمیگرده و ماشینشو پارک میکنه و همش دنباله فرصت واسه دید زدنم ولی البته جلوی مامان و بابام اصن سرشو بالا نمیگیره .. اهان اینم بگم چندین بار هم وقتی حواسش نبوده دیدم که هیچوقت به دخترای دیگه نگاه نمیکنه و خیلی عادی برخورد میکنه و تا حالا از خیلیا شنیدم که میگن اصلا همچین ادمی نیست که دنبال دخترا باشه و همه تعجب میکنن که ایشون دوست دختر داشته باشه ... بیخبر از اینکه مثه خوره به زندگیم افتاده و با سکوتش دلمو ویران کرده .. حالا میشه بگید ایشون چه مرضی دارن؟! ای بابا

سلام خدمت همه شما عزیزان... راستش تازه این سایتو پیدا کردم خیلی وقت بود دنبال یه همچین چیزی میگشتم و امروز شانسی پیداش کردم.. بگذریم من یه دخترم 18 سالمه و کنکور دارم امسال خداروشکر از نظر درسی مشکلی ندارم و همیشه شاگرد اول بودم .. اما بحث مهمی که تو زندگیم پیش اومده که جدیدم نیست و مال تقریبا 8 سالی میشه و تا الان درگیرش بودم و هستم درمورده پسره همسایمونه که اصلا نمیدونم فازشون چیه؟! درواقع من دختری نیستم که اسون بدست بیاد و همیشه و همه جا سر سنگین بودم و همه میدونن اینو و به کسی اجازه ندادم که از حدش بگذره .. اما ایشون که نزدیکه 20 سالشونه از وقتی همسایه مون شدن همش منو نگاه میکنه و زل میزنه البته منم نمیدونم چرا فقط در برابر اون نمیتونم چیزی بگم و همیشه با دیدنش دستپاچه میشم و خودمو گم میکنم .. خلاصه بگم حتی تو این 8 سال یه بارم به عنوان همچین نسبتی باهم حرف نزدیم چون هردومون خجالتی هستیم البته من بیشتر و بخاطر همین فقط ارتباطمون چشمیه اونم .. شاید بعضیاتون بگه قصدش جدی نیست و هوسه و.. ولی من خیلی وقتا امتحانش کردم و دیدم که مثلا وقتی من بیرون خونه بودم یا میرم پشت بام خونه مون ایشون یواشکی منو دید میزنه مستقیما یا اینکه از خیلی از دوستام میشنیدم که اون چه حسی بهم داره .. حتی ماذرشو پدرشم بین خودشون توی خانواده بحث ازدواج مارو کرده بودن اینو از خود مادرش که به مادرم گفته بود شنیدم ...و خیلی کارای عجیبی این اواخر انجام میده مثلا وقتایی که من میرم کوچه (من اصلا کوچه نمیرم ینی هیشه تو خونه م و درس میخونم مگه حالا پیش بیاد) همینکه منو میبینه شروع به جلب توجه کردن میکنه مثلا میاد ماشینشو میاره بیرون و مثه موشک از جلومون رد میشه و صدای اهنگشو بالا میبره و وقتی کسی حواسش نیست بهم خیره میشه و بعد چن دیقه دوباره برمیگرده و ماشینشو پارک میکنه و همش دنباله فرصت واسه دید زدنم ولی البته جلوی مامان و بابام اصن سرشو بالا نمیگیره .. اهان اینم بگم چندین بار هم وقتی حواسش نبوده دیدم که هیچوقت به دخترای دیگه نگاه نمیکنه و خیلی عادی برخورد میکنه و تا حالا از خیلیا شنیدم که میگن اصلا همچین ادمی نیست که دنبال دخترا باشه و همه تعجب میکنن که ایشون دوست دختر داشته باشه ... بیخبر از اینکه مثه خوره به زندگیم افتاده و با سکوتش دلمو ویران کرده .. حالا میشه بگید ایشون چه مرضی دارن؟! ای بابا