سلام دوستان
از وقتی که یادمه همیشه شوهرم خواهرهاشو به من ترجیح میداده واقعا دلم شکسته دیگه نمیتونم تحمل کنم .
همین امشب جلوی خواهراش برگشت به من گفت من هیچ وقت خواهرام و به تو نمیفروشم اونام فقط به من خندید مثلا همین دیشب من رفتم بیمارستان به خاطر مشکل زنانگی که داشتم بیمارستان گفت نیاز به بستری داری ولی چون بچه ام کوچیکه قبول نکردم گفتن پس لااقل سرم بزن فشارت روی نه هستش .
شوهرم مدام زنگ میزد بیا بریم بیا بیریم منم با رضایت شخصی و بدون سرم زدن از بیمارستان اومدم بیرون حالا امشب فهمیدم دلیله اون همه اصرارش برای بردن من از اون جا به خاطر این بوده که میخواسته بره خواهرشو برسونه در صورتی که خواهرش شوهر داره و شوهرش به راحتی میتونسته اینکارو انجام بده خیلی ناراحتم از وقتی که عقد کردیم تا الان که عروسی کردیمو بچه داریم هر جا خواستیم بریم خواهراشم با اینکه شوهر دارن ولی همیشه با ما بودن .
دلیلشونم اینکه چون پدر مادرمون شهرستانن برادرمون حکم پدرمونو داره . بابا من چه گناهی کردم اخه که همیشه باید حضورشونو تو تمامه زندگیم احساس کنم دیگه بریدم حالا اگه خوب بودن یه چیزی میان با ما مدام هم تیکه میندازنو حرف باره ادم میکنن دلم میخواد طلاق بگیرمو از این زندگی لعنتی برم بیرون ولی چه کنم که بچه ی کوچیک دارم دیگه بریدم خسته ام به تمامه معنا دیگه نمیکشم .
وقتی این حرفو جلوی خواهراش زد به من شکستم خورد شدم دلم برای خودم میسوزه که انقدر به خاطر شوهرم از خودم گذشتم اینجوری جواب محبتامو داد من به اون خود خواه ها فروخت.
مرتبط با رابطه عروس با خواهر شوهر:
وقتی در یک بحث، برادر طرف زنش رو میگیره، منه خواهر چکار کنم؟
چرا بعضی از آقایون خواهرشون رو بیشتر از همسرشون دوست دارند؟!
از عروس به خواهر شوهر، بیا رابطه خوبی داشته باشیم!
به خدا نمیخوام خواهر شوهر بازی در بیارم
میشه خواهر شوهر رو مثل خواهر دوست داشت؟
یکی از مشکلات زندگی من خواهر شوهرمه
خواهر شوهر کوچیکم محیط شخصی برامون باقی نذاشته!
با خواهرهای شوهرم مشکل پیدا کردم؟
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) ← ارتباط با خانواده شوهر (۶۴ مطلب مشابه)
- ۱۴۳۱۳ بازدید توسط ۱۰۶۶۱ نفر
- شنبه ۲ بهمن ۹۵ - ۲۲:۳۰