سلام
من دختری ۲۸ ساله هستم، ما تو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم به خاطر مجرد بودنم خیلی تحت فشار روحی خانواده و مخصوصاً مادرم هستم، نگاه مردم هم از طرف دیگه اذیت کننده هست مادرم خیلی ناراحته و همه ش سرم داد می زنه و دعوا می کنه و گفته چون شوهر نمیکنی هیچی برات نمی خریم و پول هم نمیدیم و واقعاً فقط ضروریات زندگیم رو به زور تهیه می کنن.
بابام بهتر از مادرمه ولی باهاش رودربایستی دارم و میترسم چیزی بخوام بگه نه اون وقت دیگه نمی تونم تو روش نگاه کنم، از بچگی هر چی خواستم به مامانم گفتم اون هم به بابام گفت تا تهیه کنه. من خواستگار زیاد نداشتم از ۲۳ سالگی تا الان همه ش پنج شش تا خواستگار داشتم که اون هم به دلم نمی نشستن، حالا یا ظاهرشون یا بیسواد بودن و بی نماز و غیره و در کل دل نشین هم نبودن ...
من چون سنم رفته بالا خودم هم نگران و ناراحت این مسالهی ازدواجم. من دختر خیلی مثبت و سر به زیر و باحجابی بودم و هستم و هیچ وقت با هیچ پسری سلام ندادم، چه برسه به دوستی و همیشه از خدا خواستم همسر پاکی برام عطا کنه.
بگذریم از این مساله من به دلایلی مثل درگیری فکری با خواستگار و مجازی و گوشی و یه کمی هم تنبلی و بیشتر علتش درگیری فکری بود که پنج سال از درس عقب افتادم من اهداف بزرگی تو سرم داشتم، لیسانس حقوق گرفته بودم و دوست داشتم استاد دانشگاه بشم و وکیل یا قاضی بشم، ولی به دلایلی که گفتم نشد و این مساله منو خیلی نا امید کرده از زندگی.
من پنج ساله صبح تا شب تو خونه بودم و همه ش گفتم از فردا درس می خونم جدی اما نشد نخوندم. حالا که سنمم رفت بالا و ۲۹ سالم شده، دارم می بینم نه درس خوندم نه به جایی رسیدم نه ازدواج کردم خیلی پشیمونم از گذشته م.
من درسخون بودم و دانشگاه دولتی لیسانس گرفتم اما پنج ساله عمرم رو به بطالت سپری کردم. می خوام ببینم آیا امیدی هست که از الان شروع کنم به جدی درس خوندن تا وکالت امسال قبول بشم و آزمون ارشد قبول بشم تا هم از خونه موندن و چهار دیواری راحت بشم هم بلکه شغل خوبی بدست بیارم وکیل بشم یا کار دیگه هم اینکه شاید این طوری همسر دل نشینم رو پیدا کنم و این رو هم بگم من اصلاً سختگیر نیستم
فقط میگم طرف اخلاقش خوب باشه و کنارش ظاهرش هم به دلم بشینه و با سواد و مومن باشه و پول و این چیزها برام اصلاً مهم نیست ...
دوستان امیدوارم با راهنمایی تون بتونم دوباره امید به زندگی به دست بیارم. راستی این رو هم بگم به آزمون وکالت فقط شش ماه مونده و اگه بخوام موفق بشم باید حتی روزی بیشتر از ده ساعت درس بخونم این شش ماه رو.
می دونم یه کم طولانی شد متنم ولی خواهش میکنم بذارید تا دوستان نظر بدن خیلی نیاز دارم به راهنمایی و کمک هاتون ممنونم.
چرا ازدواج سخت شده و چرا خیلی ها خواستگار کم دارن
چه تغییری باید در زندگیم بدم که خواستگار داشته باشم؟
نکنه به خاطر جوش هام هست کسی منو نمی پسنده ؟
هر کس میشنوه که تا حالا اصلا خواستگار نداشتم باورش نمیشه
اون دختری که خواستگار نداره باید بره بمیره ؟
رک بگم خواستگار ندارم هر که میاد زنگ میزنه دیگه نمیاد
از خانوادم خجالت می کشم که با این سنم خواستگار ندارم
نمی دونم چرا اصلا خواستگار ندارم ؟
دلم خونه و اصلا خواستگاری ندارم!
چون چهره ام بچگانه است خواستگار ندارم ؟
32 سالمه و تا حالا حتی یک خواستگار هم نداشتم
میترسم که شاید قراره تا آخر عمر مجرد بمونم
میخوام ببینم چرا تا حالا حتی مورد قبول یه نفر هم نبودم؟
← نداشتن خواستگار مناسب (۸۱ مطلب مشابه) ← پشت کنکوری ها (۱۳۳ مطلب مشابه)
- ۲۶۷۱ بازدید توسط ۱۸۵۷ نفر
- سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۹۹ - ۲۰:۲۶